شبیه سازی موعود
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، پیرامون ظهور حضرت مهدی(عج) و قیام آن حضرت در روایات و گزارشات تاریخی به وفور سخنان مهم و مختلفی وجود دارد. از زمانی که نام مهدی در متون دینی توسط روایات پیامبر اعظم علیه و آله السلام وارد شد، عده ای در دوره های مختلف به دنبال این بودند تا لقب مهم مهدی را به نام خود زده و با آن یکه تازی کنند.
جالب اینجاست که اوج مهدی سازی در دوره عباسیان به چشم می خورد به طوری که خلفای عباسی برای به دست گرفتن جایگاه حقیقی و حقوقی مهدی، لقب ولیعهد خود را نیز مهدی می گذاشتند! درباره محمدبن منصور که مشهور به مهدی عباسی است درباره لقب مهدی وی آمده است که: برخی معتقدند که مسئله مهدویت و اهداف موعودگرایانه پدرش منصور، در اتصاف او به لقب مهدی نقش داشته است.
مهدی سازی در دوره های مختلف تاریخی تا زمان غیبت امام زمان(عج) رایج بود؛ اما بعد از غیبت ایشان، رفته رفته جعل لقب مهدی برای اشخاص مختلف کمرنگ شد.
در دوره های مختلف پس از غیبت کبری، سوءاستفاده از روایات و جعل عنوان مهدی شکل تازه ای به خود گرفت، به طوری که عده ای به صورت مشوش، عناوین مهدی، سید یمانی، فرستاده حضرت مهدی و مانند آن را مطرح کردند.
به دلیل اهمیت موضوع مهدویت در ادیان هر از چندگاهی شخص یا گروهی خود را به این لقب متصف کرده و ادعایی می کند. پیشینه این بحث در زمان خود اهل بیت(علیهم السلام) هم بوده و نمونه آن ذکر شد؛ ولی رنگ و لعاب آن امروزه با تغییراتی مواجه شد.
یکی از بزرگترین مهدی سازی های سده اخیر، فرقه ضاله بابیت و انشعاب آن یعنی بهائیت است. این جریان انحرافی کارش به جایی رسید که خود را یک دین جدید نامید!
جالب اینجاست که جریان باطل همواره از این گونه جعلیات حمایت می کنند. از پشتیبانی رژیم صهونیستی در قضیه بهائیت گرفته تا حمایت جریان های رسانه ای اپوزسیون از پدیده جدید مهدی سازی، یعنی احمد الحسن که خود را فرستاده امام زمان علیه السلام می داند و مردم را به بیعت با خود دعوت می کند.
شیوه جدید انحراف مهدی سازی دیگر، در زدن مُهرِ لقب مهدی به خود نیست؛ بلکه خود را اعوان و انصار ایشان خطاب کرده و از گزارش های مهدی موعود در آخرالزمان، استفاده کرده اند.
دانش اندک مسلمانان درباره مهدویت و سوءاستفاده مدعیان دروغین از این حفره نفوذ دینی، زمینه را برای افراد فرصت طلب فراهم کرده است.
پدیده وصی امام زمان! یعنی احمد الحسن که خود را سیدیمانی می خواند از همین دست است. از مهمترین دلایل رواج این پدیده، استفاده به هنگام و مناسب از رسانه توسط پیروان او و دیگری دارا بودن ادبیاتی شبیه به ادبیات حدیثی و روایی شیعی که می تواند قلوب عاشقان امام زمان علیه السلام را در این گیرودار مشکلات عالم، به طرف خود بکشاند است.
در این نوشتار قصد بر تحلیل دروغ های احمدالحسن را نداریم ولی به همین بسنده می کنم که احمدالحسن که خود را یمانی جا میزند، بصری است! و جالب تر اینکه اصلا سید نیست!
ادعاهای او هیچ سازگاری با عقاید مهدویت در تشیع ندارد. به عنوان مثال خود را خلیفه بعد از وفات امام زمان می داند در صورتی که در جایی دیگر می گوید که سیدیمانی است و زمینه ساز ظهور حضرت!
خاطره ای به نقل از یکی از زائران اربعین درباره احمدالحسن و ادعای عجیبش را ذکر می کنم او می گفت: در موکب ایام اربعینی احمدالحسن افرادی برای تبلیغ او که خود از نظرها غایب بود! حضور پیدا کردم. شخصی مرا به داخل دعوت کرد و با گفتاری نرم و مهربان! – که اتفاقا از شگردهای اولیه جذبشان است و نه رفتار واقعی آنان- درباره سیدیمانی و ظهور احمدالحسن گفت. از او پرسیدم که وی دقیقا چه شخصی است؟
او گفت که احمدالحسن وصی امام زمان است که الان ظهور کرده و در حال بیعت و زمینه ساز ظهور حضرت است و شخصی است که پس از امام نیز جانشین ایشان است.
از او پرسیدم مگر شما الان نگفتی که او ظهور کرده و زمینه ساز ظهور حضرت است؟ گفت : بله، گفتم: پس چگونه است که خودش غایب است و از نظرها پنهان!؟ و دیگر اینکه چگونه است که خودش بعد از ظهور حضرت دوباره ظهور می کند و جانشین و خلیفه امام زمان می شود؟! آن شخص در جواب من هاج و واج مانده بود.
خاطره بالا گوشه ای از منطق ناهمگون احمدالبصری ها را نشان می دهد. حتی دوستی دیگر درباره برخورد زننده طرفداران این شخص گفت که در اربعین سال 97 که بساط فتنه گری آن ها در مسیر جمع شد، برای پایین آوردن تابلویی که از بقایای احمدالبصری بود به کنار تابلو رفتم و بنری که نصفه پاره شده بود را آرام آرام کندم، ناگهان دو نفر با حمله و داد و هوار به طرفم آمدند!
یکی عرب زبان بود و دیگری فارس زبان. شروع به داد و هوار و اهانت به طلاب بود که ناگهان در بین دشنام هایی که می داد گفت لعنت بر اهل کوفه، همین جا بود که جوانان اهالی کوفه که برای زیارت امام حسین(ع) در مسیر بودند و در معرکه آنان حاضر بودند توهین آن ها را بر نتافتند و حسابی از خجالتش درآمدند!
منطق مهربانی و عطوفت برای شروع کار آن هاست و هرجا که نیاز باشد به خشونت هم روی می آورند. جالب این جاست که از روحانیت بیزار هستند و آن ها را عامل غیبت می دانند ولی از بین طلابی که دانش کافی ندارند، اقدام به جذب کردند!
در پایان باید گفت مذبذب بودن این جماعت خصوصا احمدالبصری در این جریان به چشم می خورد و دیگر نه تنها در ایران بلکه در عراق نیز جایگاه و پایگاهی ندارند و سعی می کنند با مظلوم نمایی خود را نجات داده و در این رهگذر استفاده از رسانه را دست مایه خود قرار داده اند. باید دانست که جز بوق رسانه ای، زور دیگری برای عقائد باطل خود ندارند و یک حرکت رسانه ای تمیز و آتش به اختیارانه، می تواند عملگی آنان برای استکبار را پایان بخشد./829/ی702/س
محمدمهدی مرادی