ولنگاری فرهنگی اصلاح طلبان تا کجا؟
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، مجید پاکنیت
نزدیک به نیم قرن پیش نام رضاشاه و آتاتورک، آریامهر و فرح، روزولت و آیزنهاور، استالین و چرچیل و الیزابت و فوزیه و شهناز و ... بر خیابانها، محلهها و گاهی شهرها حکرمانی میکرد. با اوج گیری مبارزات انقلابی، تغییر این نامها آغاز گردید. نام استادیوم «سعدآباد» مشهد، توسط اقشار مختلف مردم و با سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای به نام مرحوم «غلامرضا تختی» تغییر یافت. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت، روند تغییر نامها فزونی و سرعت یافت. علت چه بود؟ ارزشهای پیشین دیگر بهایی نداشتند. خیابان پهلوی دیگر عشرتکدۀ میگساران، و میدان ولیعهد دیگر جولانگاه هیپیها و بیتلها نبود. پس قلب تپبندۀ ایرانی سیاهی نامهای ننگین را از کوچهها، خیابانها، محلهها و شهرها زدود، و نام دوست، آشنا و هموطن خود را با سرخی لقب شهید به محل زندگی خود افزود.
ایرانی همواره به این نام و لقب و راه و رسم میبالید تا این که دوران اصلاح جامعه فرا رسید! پونزطلبان اول انقلاب، سر به آخور چرچیل و الیزابت فرو بردند و «پیمانشکنانه، دنیاپرستانه و خوارجصفتانه» فراموشی سرخی خون شهیدان را به عقلهای خود سنجاق کردند. آنها همچون چارپایان چشمبسته، بر خون شهیدان کربلایی تاختند و کوشیدند تا نگرش و بینش مردم را در موزهها زندانی کنند، غافل از این که مردم آزادانه، دلدادۀ «لالههای سرخ» بودند و عاشقانه، دلسپرده به جادههای «راهیان نور».
اکنون سالهاست تیرهای زهرآگین غربپرستان به سنگ ناکامی میخورد، کمانه میکند و نعش نحس انقلابخواران را بر زمین میزند، اما این منزویشدگان نفوذیمنش، موریانهوار به تلاش موذیانه خود ادامه دادهاند و در آسیاب «ولنگاری فرهنگی» مو سپید کردهاند. از این رو سگهای زرد ولگرد را در قطعۀ هنرمندان دفن میکنند، در جشن روز زن شهردار هفتتیرکش را به تماشای دخترکان رقاصه مینشانند، در دانشگاه به حریم پوشش بانوان دستاندازی میکنند و یا در همایشی مفید! دستاوردهایی از دولت را در توسعۀ روستاها به نمایش میگذارند، که بیاوببین! برخورد نکردن با چاپ زیرزمینی کتابهای ممنوعه، مجوز دادن به کنسرتها، تئاترها، فیلم و سریالهای تماماً یا نسبتاً خاکبرسری هم که هیچ! خدا را چه دیدید، شاید از همین رو برخی پیمانکاران شهرداری، همزمان و در شهرهای مختلف، دست به اصلاح سرخی خون شهیدان از نام کوچهها زدند، تا دید رانندگان بهتر شود!
از سویی مسئولین شهرداریها و شوراهای شهر، تاکنون توضیح قابل پذیرشی برای پاک کردن واژۀ شهید ندادهاند و از سویی این موضوع دارای ابهاماتی است؛ این که مگر واژۀ شهید چه اندازهای فضا میخواهد که تابلوها را ناخوانا میکند؟ با چنین توجیهی باید واژههایی همچون «امام»، «دکتر» و نیز پیشوند و پسوند نامها از سایر تابلوها پاک شوند.آیا اصلاح و تعویض تابلوی کوچهها و خیابانها بر عهدۀ یک پیمانکار بوده که چنین یکدست، دست به شهیدزدایی از نام شهدا زده؟ آیا این تغییر و تعویض، گریبانگیر سایر تابلوها نیز خواهد شد؟ آیا این اصلاحات! تا جایی پیش میرود که هیچ تابلویی مزین به نام مقدس شهید نباشد؟
شهرداریها و شوراهای شهر باید خطای اجرایی و نظارتی خود را جبران کنند، در غیر این صورت اعتراض و اتهامزنی مردم به جاست؛ جبران نکردن این خطا، جز کارشکنی یا خیانت نیست و نشان میدهد عدهای با سیاست گامبهگام شیطانی از ابراهیم حامدی (اِبی) پیروی میکنند!
بودن واژۀ شهید بر اماکن و معابر گرچه کافی نیست، اما کمترین کار و سادهترین راه برای یادآوری اهداف و پیشینۀ انقلاب است و زمینۀ زنده ماندن «هویت دینی و ملی» در میان نسلهای آینده. گویای رونق مؤلفههای فرهنگی در جامعه است و مایۀ زنده ماندن و تداعیکنندۀ ارزشها. لقب «شهید» بخشی از شناسنامۀ ملی، فرهنگی، سیاسی و اعتقادی یک محله، شهر یا کشور را تشکیل میدهد. آیا کسی هست که به شناسنامۀ مخدوش خود ببالد؟
از همین روست که رهبر انقلاب در سوم مهر 1398 فرمودند:
«یاد نام شهیدان مایهی سربلندی ملّت و نشانهی راه به سوی پیروزی است. فداکاری شجاعانهی آنان است که عظمت ملّتها و عمق مبانی فرهنگی و تمدّنی آنان را به اثبات میرساند. همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم. افتخاری است برای کویها و برزنها که نام شهید و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد؛ این موهبت هماکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد. سلام خدا و اولیائش بر شهیدان عزیز»./918/ی702/س