تکهای از پازل نرمالیزاسیون علیه مکتب روح الله
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، تفکر شیعه بزرگترین ایدئولوژی در مقابل نظام سرمایهداری است و لیبرالیسم که از گذرگاه مدرنیته به پست مدرنیسم رسیده است و نئولیبرالیسم را تجربه میکند، تنها رقیب گفتمانی خود را تشیع میداند.
این مسئله بعد از فروپاشی شوروی جدی شد و آمریکا وارد فاز جدیدی از دشمنی با ایران گشت و در برنامه فکری به دنبال گسست در مبانی فکری و تغییر در ساحت اندیشه و احساس تشیع علوی شد و تلاش کرد تا حب و بغض سپس شک و یقین را در ساختاری هوشمند در میان جوانان تغییر دهد.
کولهبار آنها پر بود از تجربیات سیاسی و فرهنگی در کشورهای مختلف همچون هند، ژاپن، ویتنام، عراق، افغانستان و هزاران کشوری که رنگ خوشی را در زندگی خود ندیده بودند و همه اینها مرهون دموکراسیسازی آمریکا در این کشورها بود.
تغییر رفتار برای شعلهور کردن آتش جنگ
با ایجاد بهائیت در میان شیعه و وهابیت در جریان اهل سنت، دشمن آنچه از بهائیت میخواست را به دست نیاورد و مهمترین دلیل آن جدا شدن بدنه فکری بهائیت از دل مردم بود و خود را تبدیل به نحلهای جدای از ساختارهای اجتماعی میدانست و نتوانست همچون وهابیت در دل اهل سنت نفوذ کند.
انجمن حجتیه پس از کودتای 28 مرداد 1332 به رهبری محمود ذاکر تولایی (معروف به حلبی) با هدف مقابله با بهائیت تاسیس شد اما هیچ گاه رئوس آن را مورد هدف قرار نداد. اسناد زیادی از ارتباط انجمن حجتیه با ساواک وجود دارد. حتی ساواک از اعضای این انجمن به عنوان مخبر در میان روحانیون استفاده میکردند و بارها امام خمینی درباره خسارات جلسات حلبی به آیت الله گرامی تذکر داده بود.
ایجاد بستری جدید برای مقابله با اسلام اصیل
انجمن حجتیه در جریان انقلاب با فرمان امام خمینی برای چراغانی نکردن عید نیمه شعبان سال 1357 مخالفت کردند و اساسا ساواک در تلاش بود تا روحانیون وابسته به انجمن حجتیه را برجسته کند تا جایی که انجمن به محمدرضا شاه نامه محرمانه ارسال میکند، در بخشی از نامه آمده است: جامعه روحانیت ایران از اعمال خائنانه گروه بی دین و ضد وطنی که بلوای پانزدهم خرداد را برپا کردند، ابراز انزجار و تنفر میکند.
با همین ظرافت اسلام را در قعود تفسیر کردند و البته در فضای سکولاریسم تنفس کردند. در واقع حوزه و روحانیت تمام تلاش خود را کرد تا از این موریانهها فاصله بگیرد و هر چه گذشت بر تبیین جدی موضوع نیز اثر گذاشت.
ادبیات فرهنگی امام خمینی مبتنی بر بارورکردن مساجد بود و آن را به عنوان سنگر مبارزه میدانست و وجه تسمیه محراب نیز گواه بر همین موضوع است. بازفرآوری الگوی تربیتی از یک جهانبینی اجتماعی سکولار همچون انجمن حجتیه یک تکه از پازل بود و ماموریتی داشت که جریانهای دیگر آن را تکمیل میکردند تا بتوانند ادبیات و اندیشه امام خمینی را به موزه تاریخ بسپارند، هرچند ناکام ماندند و شکستهای پی در پی باعث مفتضحتر شدن این جریان گردید و نهایتا به سایه سکوت و زیست فکری پنهانی پناه بردند. /882/ 704/
احمد ساعدی