دو سردار، دو ملت و یک هدف
به گزارش خبرگزاري رسا، حضور ميليوني ملت عراق در تظاهرات ضد اشغالگري اخير ، مولد دغدغه هاي بيسابقه اي براي مقامات کاخ سفيد بوده است. بدون شک ميان حماسه حضور مردمي در تشييع پيکر پاک شهيد سپهبد سليماني و خلق حماسه اي که ديروز در بغداد شاهد آن بوديم، ارتباط مستقيمي وجود داد: هر دوي اين موارد، منبعث از «گفتمان مقاومت» و در عين حال مولد «خيزش ضد آمريکايي» در منطقه غرب آسيا هستند. بدون شک تظاهرات ديروز در عراق، حکم يک «نقطه گذار» را در معادلات داخلي و منطقه اي اين کشور و منطقه را خواهد داشت. جهت تمرکز دقيق بر مختصات اين نقطه گذار و ترسيم ابعاد آن، لازم است موارد زير را مورد توجه قرار دهيم: «هزينه و فايده» روشي نظاممند براي تخمين زدن نقاط قوت و ضعف آلترناتيوهايي است که کنشها و معاملات يک فرد يا ساختار به دنبال دارد.
دونالد ترامپ رئيس جمهور ايالات متحده و مايک پمپئو وزير امورخارجه وي ، هر دو در روز نخست شهادت سردار سپهبد قاسم سليماني و شهيد ابومهدي المهندس مدعي شدند که دستور ترور اين دو سردار رشيد اسلام را بر اساس يک «هزينه – فايده»واقع بينانه صادر کرده و درخصوص مديريت تبعات اين موضوع، توانا و مسلط هستند! با اين حال طي روزهاي اخير، مقامات آمريکايي ديگر تمايلي ندارند نسبت به «هزينه» و « فايده» اين ماجرا سخني به ميان آورند. تماس تلفني بي حاصل مايک پمپئو با ۲۷ وزير امور خارجه دنيا (به صورت رسمي و غير رسمي) در طي ۴۸ ساعت نخست شهادت شهيد سليماني و شهيد مهندس، نشان از واقعيتي دارد که ترامپ و اعضاي ارشد دولت وي قدرت تحريف يا فرار از آن را نخواهند داشت!
در اين خصوص شواهد و مستنداتي وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گيرد:
بر خلاف محاسبه اوليه کاخ سفيد، وزراي امور خارجه روسيه، چين و حتي فرانسه ( به عنوان يکي از شرکاي آمريکا) حاضر به پذيرش استدلال آمريکا مبني بر توجيه ترور سردار سليماني در قالب «حمله پيش دستانه» نشده اند.
بر خلاف محاسبه اوليه کاخ سفيد، عراق به جاي آنکه به جولانگاه معدود عناصر خودفروخته و خرسند از ماجراي شهادات سردار دلها تبديل شود، به بستري براي ابراز خشم مقدس و گسترده ملت عراق نسبت به جنايت آمريکا تبديل شد. بهتر است پمپئو تنها فيلم رقص چند ده عراقي(که در توئيتر خود قرار داده بود ) را در کنار هزاران فيلم مربوط به تشييع با شکوه سردار سليماني در کاظمين ، بغداد و نجف و کربلا و متعاقبا تظاهرات ميليوني و بي سابقه ديروز بگذارد تا متوجه خودزني وحشتناک و جبران ناپذير خود و مقامات آمريکايي در قبال شهادات سردار سليماني و شهيد ابو مهدس المهندس بشود.
برخلاف تصور و محاسبه اوليه کاخ سفيد، نه تنها خون پاک دو سردار شهيد منجر به تقويت جايگاه حاميان آمريکا در منطقه نشد، بلکه به صورتي اعجابانگيز ، به عاملي کليدي جهت «مطالبه خروج فوري آمريکا از منطقه» تبديل شد.
هر ساعتي که سپري مي شود، مقامات آمريکايي متوجه مي شوند که با يک «معادله يکطرفه» رو به رو هستند! معادله اي که در آن خبري از «فايده» براي آنها نيست .
آنچه در اين برهه و البته در آينده اصالت و موضوعيت دارد، تنها و تنها «هزينه» است. هزينه اي که نه تنها کاخ سفيد و پنتاگون، بلکه متحدان و مهره هاي بين المللي و منطقه اي ايالات متحده نيز قدرت پرداخت آن را نخواهند داشت. بخش مهمي از هشدارهاي اخير مخابره شده به کاخ سفيد، دقيقا ناظر به همين محاسبه خطرناک و دهشتناک ترامپ و همراهانش است. سوزان رايس ، مشاور امنيت ملي دولت اوباما که اتفاقا يکي از بانيان ايجاد داعش در منطقه و از دشمنان ذاتي محور مقاومت و سردار سليماني بود، در سخناني قابل تامل خطاب به ترامپ اظهار کرده است :« زماني که مشاور امنيت ملي بودم، جامعه اطلاعاتي يا ارتش آمريکا هيچ فرصتي را براي حمله به [سردار] قاسم سليماني به دولت [باراک] اوباما پيشنهاد نکرد. اگر چنين فرصتي به ما پيشنهاد ميشد، کاري که ميکرديم اين بود که بسيار دقيق خطرات آن را در مقابله با عوايد آن بررسي و ارزيابي ميکرديم. ما تمام راههايي که امنيت ما را تقويت يا تضعيف ميکرد مورد ارزيابي قرار ميداديم. بدون شک خطرات و هزينه هاي اين اقدام ( شهادات سردار سليماني) به مراتب از فوايد ادعايي ترامپ در اين خصوص بيشتر است .»
در هر حال ديگر فرصتي براي هزينه و فايده يا جبران حماقت و جنايت مستاجر فعلي کاخ سفيد باقي نمانده است!
توفاني که ترامپ آثار و پيش درآمدهاي آن را به تازگي و طي روزهاي اخير درک کرده است، با سرعتي فوق العاده به سوي کاخ سفيد در حرکت است. بدون شک ، اين بار کسي نمي تواند جلوي توفان را بگيرد: نه سفير سوئيس در تهران و نه واسطه گران عربي و اروپايي مورد حمايت آمريکا! به پمپئو بايد حق داد که پس از مشاهده توفان حمايت از مقاومت در ايران و عراق ، اين وزير قاتل و مستاصل آمريکايي در کسوت يک روانپريش گوشي تلفن را برداشته و ديپلماسي التماسي براي جلوگيري از تبلور خشم ايران را در دستور کار خود قرار دهد. در اين ميان، ديگر خشم و لبخند مقامات آمريکايي محلي از اعراب ندارد.ملتهاي ايران و عراق چشمان خود را بر روي کاخ سفيد بسته و تنها منتظر لحظه خروج يا اخراج آمريکا از منطقه هستند. انتقام مقدس و سختي که محاسبه و حتي تصور آن، از عهده اتاقهاي فکر و مؤسسات تحقيقاتي وابسته به کاخ سفيد خارج شده است.
بهتر است ترامپ و همراهانش يک حقيقت را بدانند: دو فرمانده شهيد، يعني شهيد سليماني و شهيد المهندس دوباره دستور حمله صادر کرده اند./1360/