کنکاشی در ابعاد اجتماعی فعالیت سردار سلیمانی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی رسا، دومین جلسۀ همایش قهرمان بدون مرز، با حضور شمسالله مریجی، ریاست دانشگاه باقرالعلوم(ع) و با سخنرانی احمد رهدار، حسین سوزنچی، محمدحسین هاشمیان، مهدی سلطانی، راضیه زارعی و حمید پارسانیا در سالن همایش حوزۀ ریاست دانشگاه باقرالعلوم(ع) روز یک شنبه برگزار شد.
در ابتدای این همایش احمد رهدار به طرح مسئله هویت در بین نظریهپردازان مسلمان پرداخت و گفت: در حوزۀ علوم اجتماعی، یکی از جاهایی که دربارۀ هویت سخن گفتهاند و کمتر در آن بحث میکنند، علم اخلاق است.
علمای اخلاق، مکارم اخلاق و رذائل اخلاقی را به شیوهای توضیح میدهند که روابط بین افراد در آن شکل میگیرد؛ حسن خلق، وفا و امانتداری مفاهیمی هستند که تا دیگری نباشد معنا پیدا نمیکنند و انگار انسان با خودش خوش اخلاق نیست.
بنیاد اخلاق و توجه به خود
در فلسفۀ اخلاق گفتهاند: «بنیاد اخلاق توجه به خود است.» اگر من انفاق و ایثار میکنم، در این مفاهیم به دیگری توجه دارم؛ در حقیقت، خودم هدف از توجه به دیگری هستم. وقتی انفاق، ایثار و از خود گذشتن را انجام میدهم، برای این است که دغدغه ساختن خود را دارم؛ بنیاد اخلاق توجه به خود و هویت تداوم این خود در بستر زمان، مکان و هویت بسط در بیرون از این خود و فرد است.
جملۀ «انسان تا صالح نشود مصلح نمیتواند بشود» نیک میگویند، توجه به خود برای ایجاد صالحیت است؛ اما حد وجود آدمی را مصلحیت تعریف کردهاند نه صالحیت. گفتهاند که انسان صالح اگر مصلح نشود، کوتوله و دارای هویت خرد است؛ هویت انسان مومن از صالحیت به مصلحیت کشیده میشود اما این اوزان صالحیت و مصلحیت پروژه نیست بلکه پروسه است.
وقتی صالحیت فرد عمیق میشود، اثری را در حوزۀ فرا فرد میگذارد، برای مثال وقتی یک عالم اخلاقی در بیقوله خودش را زیادی میسازد، این ساخت اصل بیرون میزند و وارد اجتماع میشود. با همۀ اینها من فکر میکنم اینها حرفهایی است که علمای اخلاق ما در ساحت قبل از انقلاب و قبل از ظهور و بروز فقه اجتماعی، حکومتی، تمدنی و ... زدهاند.
محمدحسین هاشمیان، دانشیار و مدیر گروه مدیریت راهبردی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، به موضوع عاملیت افق گشا در برابر بنبستهای ساختاری پرداخت و عنوان کرد: دغدغه بسیار مهم بحث Governance یا حکمرانی که در الگوهای مختلف مطرح شده است؛ بعد از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، ایدۀ توسعۀ دین و دنیای مردم مبتنی بر اندیشۀ حضرت امام(ره) و چارچوب نظام اسلامی منبعث از نظریه ولایت مستقر شد.
فضای حکمرانی در این چهل سال، دستاوردهای خوبی داشته است ولی مقام معظم رهبری در بیانیۀ خودشان تصریح میکنند که در بعضی از عرصهها، دستاوردهایمان با وضعیت مطلوب فاصله دارد. ما در حوزۀ حکمرانی نتوانستهایم خیلی از آرمانهایمان را محقق کنیم، من به صراحت برخی از دوستان از واژۀ ناکارآمدی استفاده نمیکنم، بلکه میگویم با طرازی که در عدالت، فرهنگ و حوزههای مختلف باید باشیم، فاصله داریم.
نگاه ما در حوزه حکمرانی چگونه است
در حوزۀ حکمرانی میگویند شما چون نگاهتان مبناگرایانه است اساسا مسئله حل نمیکنید. این ادعای گزافی است چون ما آوردههای مهمی در بخشهای مختلف داشتهایم، بعد هم میگویند نگاه شما مبناگراست، در حالی که نگاه حکمرانی ما یک نگاه در ادبیات خط مشی گذاریِ مسئلهمند است.
ما آدمهای خوبی برای تحلیل حکمرانی داریم ولی سیستم و ساختارمان به شکلی هژمونی ساختار نظریه آلتوسر است. به عبارتی ساختارهای موجود در حوزۀ حکمرانی، اعم از ساختارهای ایدئولوژیک نرم یا ساختارهای سرکوبگر، این ساختار اجازه نمیدهد که حتی آن عامل معتقد به انقلاب بتواند آرمانهای انقلاب را محقق کند.
همۀ این تحلیلها برای پاسخ به این است که شهید سلیمانی چگونه این چالشها را برای ما حل کرده؟ در جواب باید گفت شهید سلیمانی نشان داد میتوانیم به مبانی پایبند باشیم و در یک سری مبانی این دوگانهها را به جای تقابل با هم دیگر جمع کنیم.
حسین سوزنچی، دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام دربارۀ فهم پدیدۀ حاج قاسم سلیمانی، از جامعه شناسی تا امت شناسی اظهار داشت: کمتر از دو قرن پیش، برای اولین بار دورکیم این کلمه را مطرح کرد، او از واقعیت جامعه سخن گفت که بلافاصله بعد از دورکیم نیز این مسئله را از افق واقعیت جامعه و واقعیت عینی در فضای معنا و بعد به فضای ساختاری بردند؛ یعنی تنها کسی که از واقعیت عینی اجتماعی دفاع کرد، دورکیم بود و بقیه از این فضا دور شدند.
واقعیت نداشتن، اقتضاء کلمۀ جامعه بود و دعوایی که بین آیت الله مصباح و علامه مطهری دربارۀ اصالت جامعه رخ داده است، به خود همین کلمۀ جامعه بر میگردد. در زبان انگلیسی، Society از سوسیت به معنای شریک و همنشین است، یعنی یک عدهای کنار هم وقتی زیاد و ملزم میشوند، افراد یک جامعه را تشکیل میدهند.
ملک الشعرای بهار اولین شاعری است که کلمۀ جامعه را به معنای امروزی به کار برده؛ زیرا کلمۀ جامعه در سدۀ اخیر رایج شده است، در جامعۀ اعتباری محض واژه شهید بیمعنا است، اما در فضای امت و به خصوص امت واحده کلمۀ شهید را داریم.
شهید در قرآن کیست؟ شهادت برای انسان از ازل بوده و انسان با شهادت شروع میشود «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا»1 و این نکتۀ مقابل انسان مدرن است که همۀ هویتش خودنمایی است.
از سه سطح تحلیل جامعه، دو سطح آن در فضای غربی وجود دارد؛ یک سطح آن جامعه شناسی است که رویکردهای پوزیتیویستی و رویکردهای تفسیری را شامل میشود؛ در یک سطح دیگر دورکیم در صور ابتدای حیات به دنبال امتها رفت تا آنها را شناسایی کند، آن را انجام داد ولی اسم آن را نبرد؛ یک سطح دیگر داریم که امت مسلمه است و مسئلۀ واقعیت اجتماعی را در نظام واقعیت جامعه و در جریان حق و باطل میبیند.
ما اگر این سطوح تحلیلی را داشته باشیم، میتوانیم وضعیت خودمان را در جهان به درستی شناسایی و رفتارهای خودمان را درست تنظیم کنیم.
اصغر اسلامیتنها، استادیار گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام، در موضوع شهید مقاومت از منظر ارتباطات متعالیه توضیح داد: به نظر من جامعهشناسی غربی نمیتواند حاج قاسم و پدیدۀ مقاومت را تحلیل کند و تحلیل نخواهد کرد.
تا مدتها مرگ پژوهی کانون مطالعات جامعه شناختی بوده است و همانند دورکیم، وبر و زیمل به این مطالعات پرداختهاند؛ زیمل دیه را تحلیل اجتماعی میکند که تنها یکی از وجوه مرگ است و یا وبر در کتاب اخلاق پروتستان باور به مرگ و آموزۀ تقلیل مرگ را تحلیل میکند.
با مطالعات مرگ، روش گرند تئوری شکل گرفته و به همین خاطر پدیدۀ مرگ برای جامعه شناسی غربی پدیدۀ بسیار مهمی است. حالا سوال پیش میآید که مرگ آنقدر مهم است که بتوانیم از مرگ یک نظریه زندگی در بیاوریم؟
با وجود مطالعات حاضر در حوزۀ مرگ هم نمیشود شهادت را تحلیل کرد؛ زیرا کوری هستی شناختی در حوزۀ روش و انسان شناسی خودش را نشان میدهد و در حوزۀ معرفت شناسی معلوم نمیشود، برای همین انجمن جامعه شناسی ما هیچ وقت نمیتواند دربارۀ پدیدۀ شهادت تحلیلی بدهد.
من تیتر قهرمان بدون مرز را قبول ندارم؛ زیرا قهرمان تعبیر دینی نیست. به جای تعبیر قهرمان، تعبیر پهلوان را داریم و شهید قاسم سلیمانی قطعا قهرمان نیست بلکه پهلوان است. شهید سلیمانی یک مرابط و ارتباطگر قدسی و یک مرزبان بود، او از امت مرزبانی میکرد و شهید سلیمانی مرز میداند و آن مرز، مرز امت اسلامی است که از آن دفاع میکند.
مهدی سلطانی، همکار آموزشی گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام به موضوع حاج قاسم سلیمانی و باز توزیع هویت جهان پرداخت و گفت: به دنبال مفهوم سرخوردگی میگردیم، میتوانیم این سرخوردگی را در کارهای مارکس ببینیم؛ میخواهم ببینم آن نیروی مقاومتی که مارکس برای مقابله با بورژوازی مطرح میکند، کجا بنیاد مقاومت میبندد؟ سردار سلیمانی بر روی چه مفهومی درحال بسط این مفهوم مقاومت است؟
این مرزها میتواند تا ساحتهای درونی خودش بسط پیدا کند، همانطور که هگل در قسمت خودآگاهیاش به آن میپردازد که ساحتهای بیرونیاش مثل ساحتهای خانواده، جامعه مدنی و دولت است. این ارتباط معنایی چه درون انسان و چه در روابط بیرونی انسان محقق میشود.
ایشان مثل دورکیم نیست که بر روی یک معنای خاصی از این جهان یعنی در معنی خیر بایستد و عملا تکوین ملت را غیر ممکن بسازد؛ این معنای خاصی است که سردار سلیمانی در فضای الهیاتی اسلامی شیعه پیدا کرده و تا شهادتش بر روی آن ایستاده است.
راضیه زارعی، نویسندۀ کتاب ظرفیتهای اندیشۀ سیاسی اسلام در تولید سرمایۀ اجتماعی، به بحث سردار سلیمانی و افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی در جهان اسلام اشاره کرد و گفت: بهت و ناباوری، انسجام، یکپارچگی و همبستگی، بدون اینکه رسانهها وارد عرصه شوند و با شانتاژ رسانهای مسئلهای را خلق کنند؛ شهادت او یک مسئله شد و همه را درگیر خود کرد و بعد از تشییع جنازه سردار شهید، رستاخیزی شد.
همۀ مردم کوچه و بازار و چه اصحاب علوم انسانی قصۀ خودشان را از این ماجرا بازگو کردند و من هم میخواهم روایت و قصۀ خودم را در اینجا به اشتراک بگذارم.
در تحلیل مسائل اجتماعی، مفهومی برجسته در تحلیل اجتماعی معاصر است. زندگی و شهادت سردار سلیمانی به مثابه نوعی سرمایۀ اجتماعی قابل تحلیل و بررسی است.
شهید سلیمانی این دو سرمایه را با هم دیگر جمع کرد و بر آنها حدی زد. شهید سلیمانی نه در تئوری، بلکه در عمل و از دل جبهه، سرمایه اجتماعی متعالی را با خود به عرصۀ سیاست و اجتماع آورد.
در انتهای جلسه، حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه تهران به بیان نکاتی پرداخت و اظهار داشت: در همۀ الفاظ، معنادارترین لفظ امت و بهتر از آن به جهت دیگر ملت است؛ زیرا این دو به جنبۀ فاعلی و قابلی یک حقیقت اشاره میکنند.
ریشۀ ملت در املاء و به جنبۀ پذیرا و قابلِ معناست، یعنی معنا، مقصود از ناحیه انسان و انشاء از ناحیۀ خداوند سبحان و لازمۀ این مقصود بودن انقیاد، تسلیم و موارد دیگری میباشد. با پیدایش امت اسلامی و دیگری کردن فرهنگ مدرن، چیزی در امت متولد شده که مرزهای ایران را در نوردیده و به امت اسلامی هویت بخشیده است و او نوید عبور از مرزهای جهانی موجود را میدهد.
ما با یک نظام جهانی مواجه هستیم که جز با جهانی بودنش نمیتواند وجود داشته باشد؛ منظور این است که مواجهه شمال و جنوب یا مرکز و پیرامون، مرکز و شمال را در موقعیتی قرار داده است که اگر پیرامونی نباشد، مرکزی وجود نخواهد داشت و کافی است مجموعههای حاشیهنشین، هویت مستقلی برای خودشان تعریف کنند؛ زیرا آن سوی جهان در هم ریخته است.
احیای کانون و امت اسلامی که دارای مرزهای زبانی و نژادی زیادی میباشد، موجب ارتقای معنوی و نوید بخشی برای عبور از جهان موجود و تغییر نظم جهانی است. شهید سلیمانی فقط مورد توجه امت اسلام و این هویت قرار نمیگیرد؛ بلکه او مورد توجه همه کسانی که میخواهند از مرزهای نظم نوین جهانی عبور کنند است و تنها حیات امت اسلامی برای نوید این نظم جهانی کفایت میکند. /882/ 502/
- سورۀ اعراف آیه 172