پایان قدرت پوشالی امریکا در غرب آسیا
از میان مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران، سه گزاره «قدرت هستهای»، «قدرت موشکی» و «قدرت منطقهای» در کنار نفوذ گفتمانی ایران مهمترین دغدغههای ایالات متحده امریکا و متحدان اروپایی و منطقهای برای تضعیف کشورمان هستند که بر اساس آن «اقرار به قدرت روزافزون ایران» و به مخاطره افتادن منافع این کشورها در منطقه غرب آسیا بهواسطه چنین قدرتی، پای ثابت موضعگیری سیاستمداران غربی و اندیشکدهها و رسانههای این کشورهاست.
به گزارش خبرگزاري رسا، طی روزهای اخیر تنشهای لفظی میان امریکا با ایران در منطقه خلیجفارس و به ویژه تنگههرمز و هشدارهای مقامات نظامی و سیاسی ایران به شیطنتهای ناوها، کشتیها یا شناورهای امریکایی، این احساس تلقی را در بین همپیمانان امریکا و مقامات کاخ سفید به دنبال داشته است که دخالتهای مستمر و دامنهدار این کشورها در منطقه غرب آسیا رو به پایان است و نظامیان این کشورها بعد از مدت زمان مدیدی که در این منطقه هستند، باید رخت ببندند.
برای امریکاییها ترس برادر مرگ است
ترس از اینکه قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران، سطح نفوذ (دخالتهای) امریکا و متحدان این کشور در منطقه استراتژیک غرب آسیا را که از دههها قبل آغاز شده و هر روز سرعت بیشتری به خود میگیرد، استمرار دهد، کابوس این روزهای امریکاییهاست، کمااینکه برای ممانعت از چنین حادثهای از هر ابزار نوین یا تکراری استفاده میکنند. از تحریمهای جدید در قالب تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی گرفته تا قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی به زعم خود، اتهامافکنی علیه مقامات ارشد کشورمان و تلاش برای گسترده کردن آشوب و درگیریهای پراکنده خیابانی در سالهای اخیر، بهره جسته تا از سقوط آزاد خود در منطقه جلوگیری کنند.
در همین زمینه پایگاه اکونومیست اخیراً در پیشبینی اوضاع جهان در سال گذشته، مطلبی با عنوان «پایان هژمونی امریکا» منتشر میکند که حاوی نکات بسیار مهمی راجع به آخرین روندهای منطقه غرب آسیاست. در ادامه، نکات مهم این گزارش ذکر میشود: «تحریمهای امریکا علیه ایران، نهتنها منجر به براندازی نظام ایران نمیشود، بلکه جریانهای تندرو را در داخل آن کشور تقویت میکند.» این پایگاه در ادامه مینویسد: «روسیه نشان داده که از متحدان خود به هر قیمتی حمایت میکند. روسیه تنها کشوری است که دارای روابط خوب با تمام بازیگران مهم منطقه، علیالخصوص ایران است. کلید هر راهحلی در خاورمیانه، نه امریکا که روسیه است. از سوی دیگر، کشورهای حوزه خلیج [فارس]، ترامپ را یک رفیق ریاکار میبینند و این ترس، زمانی بیشتر شد که ترامپ خطاب به شاه سعودی اعلام داشت که بدون امریکا دو هفته هم دوام نمیآورد.»
۵ عامل اساسی قدرت منطقهای ایران
اندیشکده شورای آتلانتیک نیز در گزارشی تحتعنوان فهم عوامل اثرگذار بر سیاستهای منطقهای ایران برای مقامات امریکا که تلاش میکنند با سیاستهای منطقهای کشورمان مقابله کرده و از هدررفت هژمونی امریکا در منطقه جلوگیری کنند، بسیار اساسی میداند و معتقد است پنج عامل «میراث امپراتوری»، «اسلام شیعی»، «مبارزه با امپریالیسم»، «سیاستهای داخلی» و «پارانویا و امنیت حکومت» در تقویت نقش منطقهای ایران تأثیرگذار هستند. شورای آتلانتیک همچنین گزارش خود را با ارائه توضیحاتی درباره روند امضای توافق هستهای میان ایران و ۱+۵ آغاز میکند و توضیح میدهد که بهرغم اِعمال تحریمهای اقتصادی بیسابقه علیه ایران توسط امریکا و متحدانش، این تحریمها تا پیش از آغاز مذاکرات هستهای در سال ۲۰۱۳ نتوانسته بود مقامات ایران را به زانو دربیاورد. با این وجود، در سال ۲۰۱۳ دیپلماتی ریاست مذاکرات هستهای را به عهده گرفت که «هر قدر در ایران زندگی کرده بود، به همان اندازه هم عمر خود را در امریکا گذرانده بود.»
روح سرگردان برجام
جالب اینجاست هدف اصلی امریکاییها از برجام که همان «تضعیف قدرت ایران» در سطوح مختلف نظامی، بازدارندگی و منطقهای است، تاکنون محقق نشده است؛ چراکه براساس گفته امریکاییها روح برجام که همان تغییر رفتار ایران بهویژه در منطقه غرب آسیاست به مرز واقعیت هم نزدیک نشده است و نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در رویدادهای مختلف نظیر سرنگونی پهپاد امریکایی، دعوت قانونمدارانه ناوها و شناورهای امریکایی به رعایت انضباط دریایی در منطقه تنگههرمز با هشدارهای مقتن و حمله به پایگاه عینالاسد و حمایت ادامهدار از گروههای آزادیبخش ملی در سایر کشورها و مواردی نظیر آنها نشان دادهاند که روز شمار فرار از منطقه برای امریکاییها سالهاست که در منطقه غرب آسیا نصب شده است و تاریخ بهرهبرداری آن، مقامات امریکاییها را در اضطرابی جانکاه فرو برده است، بهطوریکه مؤسسه امریکایی «گروه بحران» در پی تنش نظامی اخیر میان نیروی دریای سپاه پاسداران و نیروی دریایی سنتکام در خلیجفارس، طی گزارشی به بیان راهکار پیشنهادیاش برای کاهش تنش پرداخته است. کارشناسان این مؤسسه معتقدند نه ایران و نه امریکا خواستار نبرد نظامی نیستند، ولی توییت اخیر ترامپ درباره دستور حمله به گشتهای دریایی ایران و امکان خطای محاسباتی طرفین، خطر درگیری ناخواسته را افزایش داده است.
این مؤسسه در ادامه ادعا میکند طی کمتر از یک سال اخیر ایران و امریکا سه مرتبه، پس از اسقاط پهپاد امریکایی، پس از حمله به تأسیسات آرامکوی عربستان و پس از ترور سردار سلیمانی، تا آستانه جنگ پیش رفتهاند. از سوی دیگر تشکیل ائتلاف دریایی امریکا و متحدانش (بریتانیا، عربستان، امارات، بحرین، آلبانی، استرالیا و لیتوانی) در خلیجفارس که به افزایش ترافیک و تراکم کشتیها به ویژه در تنگههرمز منتج شد نیز احتمال بروز تنش را افزایش داده است.
نویسندگان این گزارش در ادامه اینگونه ادله خود برای کارایی پیشنهاد را مطرح میکنند: «گزارش بیان میدارد که ارتباط رادیویی نیروهای میدانی به دلیل عدم اختیارات لازم، برای جلوگیری از درگیری کافی نیست. بنابراین عمان به دلیل مراودات نظامی با دو طرف، گزینه مناسبی برای تشکیل کانال تماس غیرمستقیم است تا در آینده این سازوکار به خط تماس نظامی مستقیم میان فرماندهان نظامی ایران و امریکا برای مدیریت تنشهای احتمالی تبدیل شود.»
بیان و لحن این مؤسسه که لابی بسیار گسترده و فراخی در بین سیاستمداران ارشد امریکایی دارد و در برجام نیز سطح نفوذ خود را در بین هیئت امریکایی اثبات کرده بود، در گزارش مورد اشاره نشان میدهد که امریکاییها از دیکته کردن قدرت ایران که در گذشته به صورت سالانه و ماهانه بود و امروز به شکل روزانه درآمده است، به شدت هراس داشته و امروز ترس خود را در قالب ارائه پیشنهادهای مبتنی بر حقوق دریاها ارائه میدهند! این مؤسسه در پایان مینویسد: «ایران میتواند ارتباط غیرمستقیم از طریق میانجیگران معتمد را بپذیرد، ولی مکانیسم موسوم به «خط تلفن قرمز» میان فرماندهان نظامی طرفین، با توجه به رویکرد کنونی دولت امریکا و تداوم تخاصم به ویژه پس از ترور سردار سلیمانی، مطابق با واقعیات میدانی نیست.»/1360/
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات