از ترابری جالب طلاب جهادی تا ماجرای پرستار شیمیایی
به گزارش خبرگزاری رسا، زحمات و کارهای صورت گرفته توسط نیروهای جهادی و مخصوصا طلبهها در ایام شیوع کرونا بسیار زیاد است و قطعا روایت هر آنچه به وقوع پیوسته نیازمند ساخت مستندها و فیلمهای فراوان است.
در نخستین روزهای شیوع کرونا و در شرایطی که کادر درمان با وضعیت سخت در رسیدگی به بیماران روبه رو بودند طلبه های جهادگر این بار لباس خدمت در مراکز درمانی را برتن کردند و به یاری بیماران و کادر درمان شتافتند.
حجت الاسلام مسعود علیجانی یکی از طلاب جهادگر فعال در بیمارستانها به بیان گوشهای از خاطرات و اقدامات طلبههای جهادی میپردازد و میگوید: در بیمارستان، طلبهها با هماهنگی کادر درمانی و پرستاری هر کاری که بتوانند برای بیمار انجام می دادند، از غذا و آب دادن به بیماران، استحمام و کارهای دیگر. ما در بیمارستان از هیچ کاری دریغ نکردیم و هر کاری بدانیم برای بیماران خوب است و تاثیر دارد برای آنها انجام دادیم.
وی خاطرنشان کرد: یادم میآید یک روز یک بیماری 40 ساله من را صدا زد، گفتم جانم در خدمتم، گفت دلم گرفته بغض دارم، فقط میخواهم گریه کنم. دلم برای زن و بچه ام تنگ شده، الان 8 روزه بستری ام و خبری از آنها ندارم. موبایل هم همراهم ندارم، خجالت کشیدم به کادر درمان بگویم. به او گفتم شماره خانه ات را بگو، زنگ زد و با خانواده اش صحبت کرد و گریه کردند. بعد از 10 دقیقه دیدم حسابی روحیه گرفته و چقدر برای ما دعا کرد.
این طلبه جهادگر در ادامه به یک ایده جالب که برای ایاب و ذهاب طلبهها به بیمارستان اشاره کرد و گفت: بسیاری از طلبههای جهادی وسیله نقلیه نداشتند و هر روز برای رفت و آمد به بیمارستان باید با تاکسی، اتوبوس و ... میآمدند و کلی هزینه میدادند. به فکر مان رسید گروهی تشکیل بدهیم به اسم ترابری برای ایاب و ذهاب جهادیها.
وی گفت: وقتی در این خصوص اعلام فراخوان کردیم به مرور 80 نفر طلبهای که وسیله نقلیه داشتند ثبت نام کردند، گروهی در ایتا تشکیل دادیم به اسم (ترابری جمعیت همراهان جهادی)، طلبههایی که نوبت شیفت حضورشان در بیمارستان بود و وسیله نداشتند یک روز قبل پیام خود را در گروه میگذاشتند و راننده ای که میتواند او را برساند یا از بیمارستان برگرداند در گروه اعلام میکرد و به این ترتیب مشکل ایاب و ذهاب حل شد.
علیجانی خاطرنشان کرد: با توجه به سهمیه 60 لیتری بنزین و بنزین آزاد 3هزار تومانی، طلاب با تمام وجود پای کار بودند. گاهی اوقات برای اینکه بعضی از رانندهها یک سرویس اضافه ببرند در گروه اصرار میکنند که در نوع خود بسیار جالب است.
وی ادامه داد: یک روز یکی از اعضای گروه از من سوال کرد افرادی که اینطور برای یک سرویس اضافه اصرار میکنند مگر پولی دریافت می کنند؟ گفتم نه! گفت مگر میشود در این شرایط اقتصادی برای بردن یک سرویس آنقدر اصرار کنند؟! گفتم این عظمت کار این برادران طلبه است که برای ثواب بیشتر و خدمت به بیماران کرونایی این طور رفتار میکنند.
این طلبه جهادگر یادآور شد: البته این کار صرفا برای قشر طلبه نیست حتی رانندههای جهادی غیرطلبه هم داریم.
وی با بیان خاطره ای اظهار کرد: بعد از گذشت 20 روز از کرونا، در بیمارستان بودم، یک آقایی در بین پرستاران بود که رفتار خاصی با طلبههای جهادی داشت و بسیار به آنها احترام میکرد. یک بار بعد از اینکه به تعدادی از بیماران کرونایی خدمت کردم دقایقی نشستم تا استراحت کنم. دیدم او به طرف من آمد و گفت شماها واقعا مردانگی را به جامعه یاد دادید، شماها به ما درس زندگی کردن دادید، به ما یاد دادید که هنوز بچههای جبهه و جنگ هستند و هنوز شهدا زنده اند.
علیجانی ادامه داد: این پرستار که خود جانباز شیمیایی بود در ادامه صحبت های خود عنوان کرد «چون جانباز بودم رئیس بیمارستان هم اجازه داد به خانه بروم و از زمانی که کرونا شروع شد به خاطر سلامتی خودم به خانه رفتم و به بیمارستان نیامدم. ولی هر روز از تلویزیون اخبار را نگاه میکردم، وقتی در اخبار دیدم یک عده طلبههای جهادی وارد بیمارستان شدند و به بیماران و کادر درمان کمک میکنند دیگر دلم تاب نیاورد بلند شدم، به همسرم گفتم مگر نمی بینی این بچهها اصلا وظیفه ای ندارند این طور دارند زحمت میکشند ولی من که وظیفه ام هست باید خانه بنشینم.
هر چی من اصرار کردم خانم و بچهها اجازه ندادند بیام بیمارستان، حق هم داشتند چون جانباز شیمیایی بودم و احتمال ابتلایم به کرونا بالا بود.
اما خیلی به هم ریخته بودم، هر روز میگفتم که باید بروم و نمیگذاشتند و میگفتند تو وظیفه ات را در زمان جنگ انجام دادی.
چند روزی گذشت، تا خبر فوت همسر و فرزندان یکی از طلاب جهادی که در بیمارستان مشغول خدمت بود را شنیدم و دیدم که بعد از فوت آنها محکم و استوار ایستاده و در بیمارستان به خدمت ادامه داده است.
واقعا به هم ریختم، دلم آشوب بود، دیگر طاقت نیاوردم، گوشی را برداشتم و به رئیس بیمارستان تماس گرفتم. گفتم من هم میخواهم بیام.
گفت تو که شیمیایی هستی برایت ضرر دارد و نباید بیایی بیمارستان، ولی اصرار کردم و بالاخره آمدم و خوشحالم که در کنار طلبههای جهادی مشغول خدمت هستم.»
این طلبه جهادگر در پایان سخنان خود گفت: البته اینها گوشه ای از زحمات پرسنل بیمارستان و طلاب جهادی است و جلوه های زیبایی از ایثار و از خودگذشتی را در بیمارستان ها شاهد بودیم که امیدواریم بتوان این جلوه ها را به شکل مطلوب به ثبت رساند./998/د102/ف
منبع: فارس