رضا شاه چرا و چگونه از ایران گریخت؟ + تصاویر
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، تحولات جنگ جهانی دوم تأثیرات فراوانی بر تحولات داخل ایران - علی رغم اعلام بی طرفی ایران - داشت. ایران توسط ارتش های سه کشور انگلستان، شوروی و آمریکا اشغال شد و سلطنت 16 ساله رضاخان پایان یافت. رضاخان که با کمک های انگلستان توانسته بود بر تخت پادشاهی تکیه بزند، با اراده و خواست انگلستان استعفا داد و از کشور فرار کرد.
مسأله ای که بازخوانی و مرور این برهه از تاریخ را حائز اهمیت می کند جدا از نشانی از وابستگی و گوش به فرمان بودن رضاخان نسبت به انگلستان و پوشالی بودن اقتدار و قلدر مآبی های وی، نوع روایت خروج و انگیزه هایی است که وی را از ایران خارج کرده است.
آیا خروج رضاخان از ایران تبعید وی بود یا اینکه نوعی فرار محسوب می شد که خودش به این مسأله مشتاق تر بود؟ آیا دلیل خروج رضاخان از ایران ایستادگی اش مقابل انگلستان بود که وی را به تبعید محکوم می کرد یا لطفی به وی بود که به خاطر خدمات چندین ساله به انگلستان شامل حالش می شد؟
بیاعتمادی انگلستان به رضاخان
برخی گرایش های رضاخان به آلمان را امری ساختگی می دانند و معتقدند کارشناسان آلمانی در ایران فقط بهانه ای بوده است برای حمله انگلستان اما حسین فردوست از نزدیکان دربار پهلوی در رابطه با ساختگی بودن یا واقعی بودن گرایش رضاخان به آلمان می گوید: « باید بگویم کاملاً واقعیت داشت. از مدت ها قبل نزدیکی های سیاسی بین آنها ایجاد شده بود.
رضاخان با هیتلر و بلندپروازیهای او همدلی داشت. ولیعهد هم در همین عوالم بود و در صحبت هایش با من موفقیت آلمان را صد در صد میدانست. او در اتاقش نقشه ای نصب کرده بود و در آن شهرهایی که توسط آلمان ها اشغال می شد را علامت گذاری می کرد. او به من دستور داد که از طریق رادیو به وسیله سنجاق پیشرفت لحظه به لحظه جنگ را در نقشه منعکس کنم.»
انگلستان از برخی گرایش های رضاخان به هیتلر آگاه بود و به طبع انگلستان که با نقشه های خود رضاخان را بر سرکار آورده بود و وی را هدایت می کرد، از این گرایش های رضاخان اطلاع داشت و تلاش های بعدی رضاخان برای کسب اعتماد مجدد انگلستان بعد از شکست های هیتلر نتوانست مانع اشغال کشور و ادامه سلطنتش باشد.
رفتارهای محدرضا نیز تا مدت ها رصد می شد و وی بعد از مطمئن ساختن انگلستان توانست جواز نشستن بر تخت سلطنت ایران را کسب کند.
آیا رضا شاه مقابل انگلستان مقاومت کرد؟
محمدرضا در روایتی که از خروج پدرش از کشور دارد تلاش می کند وحشت رضاخان از روس ها را کتمان کند و دلیل خروج سریع رضاخان از ایران را روحیه تمکین ناپذیری وی از انگلستان جلوه دهد. وی در کتاب پاسخ به تاریخ اینگونه می نویسد: « متفقین به دولت ایران اطلاع دادند که قوای مسلح آنها در 26 شهریور 1320 تهران را اشغال خواهند کرد. به محض دریافت این خبر پدرم گفت: آیا تو فکر می کنی که من حاضرم از یک سرگرد انگلیسی دستور بگیرم؟؟ »
رضاخان بعد از آغاز شکست های آلمان تمام تلاش خود را مصروف کرد تا اعتماد مجدد انگلستان را به دست آورد اما متوجه نبود که تاریخ مصرفش برای انگلستان به پایان رسیده است.
واقعیت این است که رضاخان بعد از شروع شکست های آلمان تمام تلاش خود را کرد تا اعتماد مجدد انگلستان را به دست آورد اما متوجه نبود که تاریخ مصرفش برای انگلستان به پایان رسیده است.
اشغال ایران توسط متفقین
هیچ کدام از این اقدامات نتوانست جلوی اشغال ایران توسط متفقین را بگیرد و نیروهای متفقین در سوم شهریور ماه 1320 وارد کشور شدند. و نیروهای متفقین سوم شهریور ماه وارد کشور شدند.
دستپاچگی و سرسپردگی رضاخان در برابر انگلستان یک طرف ماجرا بود و طرف دیگر فروپاشی سریع ارتش و در نهایت دستور ترک مقاومت توسط رضاخان بود که بیش از پیش مقدمات تحقیر مردم ایران را فراهم می کرد. ارتشی که رضاخان آن را به عنوان نماد اقتدار کشور و هم سطح با ارتش های بزرگ دنیا معرفی می کرد «حتی کاه کافی برای اسب و بنزین برای رسانیدن وسایل موتوریزه خود به کرج هم نداشتند...»
دستور رضاخان به ترک مقاومت
تصور اینکه رضاخان بخواهد در برابر کسانی که مقام و بقای خود را مدیون کمک آنهاست بجنگد و مقاومت کند دور از ذهن بود و همین امر باعث شد که در تاریخ 5 شهریور، دستور ترک مقاومت صادر شود. اما ماجرا به همین جا ختم نشد.
تلاش رضاخان برای به تخت نشاندن ولیعهد
بعد از اینکه تلاش های رضاخان برای بقای سلطنتش فایده نکرد، به دنبال تثبیت ادامه سلطنت پهلوی توسط پسرش محمدرضا افتاد و دست به دامان چهره ای افتاد که از قدرت و نفوذ وی در بین انگلیسی ها مطلع بود. روز چهارم شهریور رضاخان به صورت مخفیانه و بدون اسکورت به خانه فروغی می رود وساعاتی را با وی خلوت می کند.
تلاش های رضاخان برای فرار از کشور
رضاخان بعد از اینکه مقدمات به تخت نشستن ولیعهد و بقای دودمان پهلوی را فراهم کرد منتظر فراهم شدن فرصت مناسب برای خروج از ایران ماند. عجله رضاخان برای فرار از ایران از همه بیشتر بود و این به دلیل ترس و وحشتی بود که رضاخان از رسیدن ارتش روس ها به تهران، و دستگیری و محاکمه اش در ایران داشت.
کمک انگلستان برای خروج رضاخان از ایران
اما خروج سریع رضاخان از ایران علاوه بر اینکه باب میل خودش بود، رضایت و هدایت انگلستان را نیز با خود به همراه داشت. بدون شک باقی ماندن رضاخان در ایران و محاکمه اش، دست انگلستان را در بسیاری از اتفاقات رخ داده در کشور نمایان می ساخت و برای همین انگلستان هرچه سریع تر مقصد سفر رضاخان را مشخص کرد و حتی مقدمات و خرج این سفر را مهیا کرد.
فرمانده اسکورت رضاخان ناصر امیرپور بعد از اینکه از اسکورت ماشین شاه در هنگام حرکت به سمت اصفهان برای ترک ایران منع می شود به صورت مخفیانه ماشین را تعقیب می کند و به صحنه های جالبی از همراهی و هماهنگی نیروهای انگلیسی با ماشین رضاخان و احترام گذاشتن به وی مواجه می شود که در هنگام بازگشت مشاهدات خود را برای حسین فردوست بیان می کند و فردوست این مطالب را در کتاب خاطرات خود نقل می کند:
خروج از تهران
برنامه سفری که انگلستان برای رضاخان تدارک دیده بود به این صورت بود که وی ابتدا به اصفهان منتقل شود و بعد از آن از طریق کرمان به بندرعباس برود و از آنجا بوسیله یک کشتی انگلیسی عازم هندوستان شود. در این سفر رضاخان را آشپز و راننده مخصوصش همراهی می کردند.
قبل از عزیمت رضاخان از اصفهان، دکتر سجادی وزیر راه که بیشتر از سایر وزرا مورد توجه بود مأمور شد به اصفهان برود و صلحنامه ای از وی برای انتقال املاک و اموال منقول و غیر منقول خود به پسرش بگیرد که به این ترتیب تمام املاک و اموالی که رضاخان در طول 16 سال سلطنت از مردم غصب کرده بود به پسرش منتقل شد.
البته در هند اجازه اجازه پیاده شدن و اقامت به رضاخان داده نشد و گفته شد که باید به جزیره موریس یکی از جزایر تحت مالکیت انگلستان بروند. آقای اسکراین نماینده نائب السلطنه وقت هندوستان برای جلب رضایت رضاخان، مشخصات موریس را اینگونه ذکر می کند:
«این محل بهشتی برای گذراندن تعطیلات ثروتمندان آفریقای جنوبی است چون آنها یک کلمه از حرف مرا باور نمی کردند و تصورشان این بود که مقصدشان به صورت تخته سنگی وسط اقیانوس است.»
جمع بندی
بازخوانی چگونگی خروج رضاخان از ایران و مرگ وی نوعی بازنمایی از وابستگی بی حد و حصر وی به انگلستان است تا جایی که مقامات انگلستان نیز به این مسأله اشاره کردند و گفتند که رضاخان را خود ما آوردیم و خود ما نیز بردیم و در پایان بدین جمع بندی خواهیم رسید که:
1- رضاخان از کشور تبعید نشد، بلکه با رضایت خود از کشور فرار کرد.
2- فرار رضاخان از ایران علاوه بر اینکه وی را از خطر محاکمه در کشور می رهانید، از افشای بسیاری از اقدامات پنهان انگلستان در ایران نیز جلوگیری می نمود و برای همین مقامات انگلیسی در ایران مقدمات، مقصد و خرج سفر وی را فراهم کردند.
3- مرور خاطرات افرادی که شاهد هراس و دستپاچگی رضاخان در هنگام مواجهه با حمله کشور خارجی بودند، کمک بسیاری در فرو ریختن هیمنه و اقتداری که برخی می خواهند برای وی بسازند می کند. تلاش های چندین باره رضاخان برای فرار از کشور، نمایانگر روحیه ضعیف و زبون و شخصیت بزدل و ترسوی رضاخان است.
4- با خروج رضاخان از ایران تمام اموالی که وی از مردم غصب مرده بود به پسرش منتقل شد در حالی که اگر در کشور می ماند و محاکمه می شد تمامی این اموال می بایست به مردم بازگردانده می شد./998/پ201/ق