استقلال حوزه؛ کَلِمهُ حقٍّ یُرادُ بِهَا الباطِلُ
اشاره: 27 مهرماه سالگرد سفر پربرکت رهبر معظم انقلاب به شهر مقدّس قم در سال 1389 است. سفری که ده سال پیش انجام شد و ایشان در خلال دیدارهای متعدد با اقشار مختلف حوزوی مباحث بسیار خاص و نابی مطرح کردند. مباحثی که عمدتا به مسائل درون حوزوی، مطالباتی بنیادین از حوزه و تبیین مفاهیمی انحرافی و خطرناک پرداخته شد.
خبرگزاری رسا، در سلسله یادداشت ها و مطالبی با عنوان #پس_از_ده_سال به بازخوانی و پیگیری این مطالبات خواهد پرداخت.
مقام معظم رهبری میفرماید: «آیا حمایت نظام اسلامی از حوزههای علمیه می تواند به استقلال حوزههای علمیه خللی و لطمهای وارد کند یا نه؟
روحانیت شیعه همیشه مستقل بوده، هرگز در قبضه قدرت ها قرار نگرفته است؛ امروز هم همین جور است، بعد از این هم باید همین جور باشد و به توفیق الهی همین جور خواهد بود.
اما در اینجا هم مراقب باشید یک مغالطه دیگری به وجود نیاید؛ استقلال حوزهها به معنای عدم حمایت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقی نشود؛ یک عدهای این را می خواهند. بعضی ها می خواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطه حوزه را با نظام قطع کنند؛ این نمی شود. وابستگی غیر از حمایت است، غیر از همکاری است. نظام به حوزه مدیون است؛ باید به حوزهها کمک کند.
مسائل حوزهها فقط مسأله معیشت نیست. در حوزهها هزینههایی وجود دارد که جز با کمک بیتالمال مسلمین و کمک دولت ها امکان ندارد آن هزینهها تحقق پیدا کند. دولت ها موظفند این هزینهها را بدهند، دخالتی هم نباید بکنند.
حوزه پشتیبانی های گوناگون را از سوی نظام می پذیرد، با عزت و با مناعت. این پشتیبانی هایی که امروز نظام از حوزههای علمیه می کند و باید هم بکند و باید هم بیشتر بشود، اینها وظایفی است که دارد. فقط هم پشتیبانی مادی نیست. امروز بحمداللَّه مهمترین و عمومی ترین تریبون های ملی در اختیار فضلای حوزههای علمیه، در اختیار مراجع معظم است؛ اینها حمایت است، اینها حمایت های نظام است. نظام اسلامی باید این حمایت ها را بکند، به دلیل همان پیوندی که گفته شد. پس این مسأله دخالت و استقلال را نبایستی با آن حقایقی که در این باب وجود دارد، مخلوط کرد.»
بیانات در دیدار طلاب و فضلاء و اساتید حوزه علمیه قم – 29/7/1389
درنگی کوتاه؛
در عصر مدرن و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل حکومت دینی، این چالشی بزرگ برای حوزه های علمیه شیعی بود که نسبت خود را با حکومت اسلامی تبیین کنند. رابطه ای که ذهنیت و رویۀ غالب حوزه های علمیه یعنی دوری از مراکز قدرت و ثروت که اصلی اساسی در هویت روحانیت بود را به چالش می کشید.
دوری از قدرت، دوری از مناصب و مقام های دنیوی، دوری از کانون های ثروت، زهد و دنیاگریزی، ارتزاق از وجوهات شرعی مردم دین مدار و... همگی از ارزش های غالب حوزه های علمیه و سبک زندگی روحانیون بود که امروزه باید بازتعریف و نگارشی نوین یابد.
به نظر می رسد عدم تبیین نسبت بین حوزه و نظام اسلامی باعث به وجود آمدن مفاهیم انحرافی مانند آخوند حکومتی و نیز مغالطات مصداقی مانند استقلال حوزه شده است. مفاهیمی که نیازمند ورود عالمانۀ فضلای انقلابی بود و هست.
حال #پس_از_ده_سال هنوز بحث استقلال حوزه چماقی است که طیفی از روحانیون به اصطلاح سنتی در قالب مشخصی از نهادهای خودساخته هر از چند گاهی شورای عالی حوزه، مرکز مدیریت حوزه های علمیه و سایر ارکان حوزه را با آن می نوازند.
اینکه مخالفی مخالفت کند، یا غیر همدلی کنایه و تعریض بزند دور از انتظار نیست، ولی اینکه دلدادگان مکتب انقلاب اسلامی و کسانی که قدر و منزلت خون های ارزشمند طلاب و روحانیون انقلابی بر پای نهال انقلاب را می دانند در حمایت علمی و تبیین نسبت بین حوزه و نظام کوتاهی کنند دور از انتظار و انصاف است.
به نظر می رسد علمای انقلابی باید این سؤالات را پاسخی در خور دهند:
- آیا نظام اسلامی وظیفۀ ای در قبال هزاران جوان محصّل در حوزه های علمیه را ندارد؟
- آیا نظام اسلامی وظیفه ای در قبال حمایت از فعالیت ها و خدمات فرهنگی خرد و کلان حوزه علمیه و طلاب و روحانیون ندارد؟
- آیا نظام اسلامی وظیفه ای در قبال تأمین زیرساخت های آموزشی، خدماتی و ترویجی حوزه علمیه را ندارد؟
- آیا یک جوان به صرف طلبه شدن از تمام حمایت های عام حکومت اسلامی که شامل جوانان کشور اسلامی می شود باید محروم بماند؟
- آیا خانواده های طلاب به صرف انتساب به حوزۀ علمیه باید از تمام خدمات عمومی کشور محروم شوند؟
- آیا ایجاد زیر ساخت های هدایت عمومی مردم، تقویت ابزار و روش های تبلیغ و ترویج دین و تحکیم احکام و معارف دینی در جامعه که از وظایف ذاتی و هویتی حکومت اسلامی است، از مسیری غیر از حوزه های علمیه می گذرد؟
- آیا نباید بخش اعظمی از فعالیت های فرهنگی که در کشور انجام می شود و باید بر مبنای دین و شریعت حقّه اسلامی باشد، از طریق علمای فاضل حوزوی و تحت نظر آنها باشد؟
- آیا نباید بخش اعظمی از سیستم تربیتی کشور مانند آموزش و پرورش که با تربیت صدها هزار و میلیون ها کودک و نوجوان سر و کار دارد حداقل با نظارت و همکاری علمای دینی باشد؟
- و آیا تمام این فعالیت ها و اقدامات نیازمند حمایت های مادی و معنوی کلان از سوی نظام اسلامی نیست؟
قبول داریم که مسألۀ معیشت طلاب مسأله ای مهم و مجزّا است که به دلایلی بسیار باید بر طبق سنّت دیرینۀ حوزه های علمیه باشد، امری که بسیار مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده و هست، اما مگر تمام مصادیق حمایت حکومت اسلامی از حوزه های علمیه در همین یک مسأله خلاصه می شود؟
به نظر می رسد مدعیان استقلال حوزه را باید مصداقی از آن روایت معروف دانست که امیرالمومنین علی(ع) فرمود: «کَلِمهُ حقٍّ یُرادُ بِهَا الباطِلُ».
در پایان باز تأکید داریم که این وظیفۀ علمای فاضل انقلابی است که با تبیین دقیق نسبت بین حوزه علمیه و انقلاب اسلامی، راه را برای برداشت ها و مغالطه های آشکار و پنهان از عنوان «استقلال حوزه» ببندند.
کاری به دعواهای سیاسی ندارم ولی واقعا یه جوون چه گناهی کرده طلبه شده؟ دولت هیچ وظیفه ای در قبال ما نداره؟!!!
واقعا باید گفت: کارم از گریه گذشته است بدان میخندن