تقریب مذاهب در دوراهی استراتژی یا تاکتیک؟
به گزارش خبرگزاری رسا، استاد سید هادی خسروشاهی و آیت الله محمدعلی تسخیری دو تن از فعالان برجسته تقریب مذاهب اسلامی و فعالان ایرانی حوزه جهان اسلام بودند که به فاصله نزدیکی (اسفند ۹۸ و مرداد ۹۹) درگذشتند. پیشتر در یادداشتی به تشابه فکری و رویکردی این دو عالم و فعال حوزوی و تقریبی پرداختیم. پیام های رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت این دو شخصیت برجسته فرهنگی و دینی نیز قابل بررسی و تأمل و بیانگر شناخت دقیق رهبر انقلاب از این دو بزرگوار و تبیینگر راه پیش رو برای فعالان حوزوی است.
ابتدا به پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت استاد سید هادی خسروشاهی می پردازیم:
الف. متن پیام:
«بسم الله الرحمن الرحیم. درگذشت عالم مجاهد مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدهادی خسروشاهی (رحمه الله علیه) را به خاندان محترم و بازماندگان و ارادتمندان و علاقمندان به آثار قلمی ایشان تسلیت عرض می کنم. ایشان عنصری خستگی ناپذیر در تبلیغ معارف اسلامی بهوسیله نگارش مقالات و ترجمه ها و کتابهای متعدد در مدت ۶۰ سال از زندگی خویش بودند و انگیزه و همتی کم نظیر در تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی و اتحاد مسلمین به کار می بردند. تلاشهای دیپلماسی در دوران جمهوری اسلامی در واتیکان و قاهره نیز بخش دیگری از مجاهدت این رفیق دیرین اینجانب بود. از خداوند متعال رحمت و مغفرت و حشر با اجداد طاهرین را برای ایشان مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای / ۱۰ اسفند ۱۳۹۸»
در این پیام رهبر معظم انقلاب، استاد خسروشاهی را بدین صورت توصیف کرده است:
۱. عالم مجاهد: این تعبیر گویاست. فعالیت های او جهاد و صبغه برجسته و مهم استاد خسروشاهی، «مجاهدت» و رویکرد جهادی ایشان بوده است.
۲. حجت الاسلام والمسلمین. این تعبیر در بیان رهبری بار معنایی مهمی دارد. روال مرسوم پیام های رهبر معظم انقلاب، این تعبیر یعنی آیت الله متعارف حوزه های علمیه است. با توجه به دقت نظر و مشی رهبری و بخصوص سخت گیری ایشان در به کار بردن الفاظ و تعابیر حوزوی، این تعبیر برای استاد خسروشاهی معنادار است؛ یعنی سواد حوزوی و فقهی استاد خسروشاهی در نزد رهبر معظم انقلاب، اجتهاد مطلق ایشان است. چرا که رهبر انقلاب برای برخی از منسوبین خودشان که در فضای حوزوی و رسانه ها به آیت الله شُهره بودند، در پیام های تسلیت یا انتصاب، آنها را با تعبیر حجت الاسلام خطاب کرده است. اگرچه با شناختی که از استاد خسروشاهی داشتم ایشان در قید و بند این عناوین نبودند و بیش از همه به صبغه حوزوی بودن و سیادت و انتسابش به خاندان اهل بیت (ع) افتخار می کردند و این نکته هم ناگفته نماند که نباید نسبت به سواد حوزوی و فقهی ایشان تردید کرد و اگر عده ای با رویکرد تقریبی یا مواضع سیاسی ایشان انتقاد یا اشکال داشتند، آن را در جای خودش بررسی کنند، نه اینکه سواد حوزوی و فقهی ایشان زیرسئوال ببرند و تردید کنند.
۳. عنصری خستگی ناپذیر در تبلیغ معارف اسلامی. این تعبیر به اندازه کافی گویاست و نیاز به توضیح و تبیین ندارد. دغدغه استاد خسروشاهی، تبلیغ اسلام و مکتب اهل بیت (ع) بود تا امت واحده اسلامی و تمدن اسلامی شکل بگیرد.
۴. نگارش مقالات و ترجمه ها و کتاب های متعدد در مدت ۶۰ سال.
۵. انگیزه و همتی کم نظیر در تلاش برای تقریب مذاهب اسلامی و اتحاد مسلمین. به راستی او حافظه تاریخی جهان اسلام معاصر، نماد گفتگوی دینی معاصر دایره المعارف مجسّم نهضت های اسلامی معاصر و یکی از مهم ترین حلقه های ارتباطی ما و جهان اسلام بود.
۶. تلاش های دیپلماسی در واتیکان و مصر. اینکه فعالیت و تلاش های دیپلماسی در کشورهای مختلف داشته باشید ولی با وصف جهاد و مجاهده بیاید معنادار است. ایشان تلاش های منحصر به فرد و سبک ابتکاری و خاص ایشان را در کشورهای محل مأموریت و همسایه داشت که می تواند الگویی برای سفرا و رایزنان فرهنگی و مدیران و سیاستگذاران و فعالان عرصه بین المللی به ویژه کشورهای اسلامی باشد.
۷. رفیق دیرین. شاید این تعبیر را رهبر معظم انقلاب در کمتر پیام تسلیتی به کار برده باشد و پیام های تسلیت با این تعبیر، شاید کمتر از انگشتان دست باشد. البته این رابطه دو سویه بود و استاد خسروشاهی هم همواره احترام و جایگاه رفیق دیرینش را داشت و نظرات ایشان را «فصل الخطاب» می دانست و ولایت رهبر معظم انقلاب را پذیرفته بود و بدان پایبند بود. در مجموعه خاطرات مستندی که استاد برای شخصیت های متوفای معاصر می نوشت، تنها شخصیت در قید حیاتی که کتاب مستقلی درباره اش نوشت مقام معظم رهبری بود و درباره تنها شخصیت زنده ای که مقاله ای مستقل نوشت و گفتگویی مستقل داشت، آیت الله تسخیری بود که بیانگر علاقه و ارادت فراوان استاد خسروشاهی به این دو شخصیت برجسته قرآنی و اندیشمند همفکر وحدوی و متفکر امتی و جهانی نگر همکار است.
در ادامه پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت آیت الله تسخیری را می آوریم و به تحلیل آن می پردازیم.
ب. متن پیام:
«بسم الله الرحمن الرحیم. با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری (رحمه الله علیه) دار فانی را وداع گفته است. کارنامه این سَرو نستوه و خستگی ناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است. عزم راسخ و دل پُرانگیزه ایشان حتی بر ناتوانی های جسمانی در چند سال اخیر فائق می آمد و حضور موثر و برکت وی را در هر نقطه لازم و مفید، استمرار میبخشید. مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است. اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همه همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم. سیّدعلی خامنهای / ۲۸ مرداد ۱۳۹۹.»
در این پیام رهبر معظم انقلاب، مرحوم آیت الله تسخیری به صفات زیر متصّف شدند:
۱. عالم مجاهد.
۲. زبان گویای اسلام و تشیع. رهبر معظم انقلاب این تعبیر بزرگ و مهم را تاکنون درباره کمتر شخصیت اسلامی به کار برده اند و به کارگیری این تعبیر برای مرحوم آیت الله تسخیری بسیار تأمل برانگیز است. ایشان درباره مرحوم حجت آیت الله محمدتقی فلسفی تعبیر «یگانه زمان در وعظ و تبلیغ منبری» را به کار بردند.
۳. جناب حجت الاسلام و المسلمین.
۴. سرو نستوه و خستگی ناپذیر. تأکید بر روحیه استقامت و پایداری و خستگی ناپذیری در مسیر و فعالیت ها جای تفکر دارد.
۵. کارنامه ای درخشان با انواع خدمات برجسته در مجامع جهانی اسلامی.
۶. عزم راسخ و دل پُرانگیزه.
۷. حضور موثر و برکت بخش.
۸. تلاش های ارزشمند در مسئولیت ها و خدمات داخلی ایشان.
۹. روحانی فاضل و متعهد.
بررسی و تأملات
۱. عالم مجاهد. رهبر انقلاب وصف «عالم مجاهد» را برای شخصیت های انقلابی کم و بیش به کار برده اند. شخصیت هایی که در راستای پیروزی نهضت اسلامی و خدمات و مسئولیت در نظام اسلامی زحمت کشیده اند (حال چه بر آن عهد استوار باشند و همراهی کنند و چه بسا با شخص ایشان همراهی نکنند یا در نیمه راه همراه باشند مانند آیت الله شیخ یوسف صانعی) به این وصف از آنها یاد شده است.
۲. سواد حوزوی و فقهی. متأسفانه به دلایل مختلفی سواد حوزوی فعالان حوزه تقریب مذاهب اسلامی و فعالان جهان اسلامی و دغدغه مندان اتحاد مسلمین، زیر سوال رفته و می رود و با حالت تحقیرآمیزی به سواد حوزوی و فقهی آنها توهین می شود ولی رهبر معظم انقلاب بدون ترس از این حواشی و جو عمومی و غالب حوزه های علمیه، بدون کوچکترین تعارف و رودربایستی یا اغراق، آنچه که از سواد حوزوی و فقهی این دو شخصیت داشته اند بیان کردند و حتی در مقابل برخی مشهورات رسانه ای و حوزوی در اختصاص تعابیر حوزوی ایستاده اند. متأسفانه همین جو عمومی و فضای روانی موجود باعث می شود فضای حوزوی کمتر به این عرصه توجه کنند. حتی تا همین اواخر در گروه های حوزوی سنتی، بخاطر رویکرد تقریبی و وحدوی، با توهین از آیت الله تسخیری و آیت الله واعظ زاده خراسانی و استاد خسروشاهی یاد می شده و حتی پس از درگذشت ایشان، آرزوی رحمت و غفران بر ایشان نمی شده یا عده ای با تحقیر سواد حوزوی و فقهی استاد خسروشاهی، آن اجازه اجتهادها را اجباری!! و برای فرار از سربازی!! قلمداد کرده اند. (پناه می بریم بر خدای متعال از زینت دهی های شیطان و هوای نفس و شاید حسادتها و کینه ها)
۳. «عنصر خستگی ناپذیر» و «سرو نستوه و خستگی ناپذیر». تأکید روی کلمه خستگی ناپذیری. اینکه این عرصه، حوزه ای هست که هم خستگی آور است و هم همت بالا و اراده پولادین می طلبد. هم در مقابله با دشمنان خارجی و تفرقه افکن و هم در مقابله با متحجّران و روحانیون سنتی. نگارنده که آخرین سالهای حیات استاد خسروشاهی را درک کرده است، این تلاش های شبانه روزی و دغدغه های نشر معارف اسلامی و اهل بیت (ع) را به کرات دیده است و آیت الله تسخیری را نیز با آن وضعیت جسمی و بیماری در کنفرانس های مجمع تقریب مذاهب اسلامی در تهران مشاهده کرده که همچنان با عزمی پولادین و اراده ای والا و انگیزه ای وافر، مشغول تبلیغ معارف اسلامی و اهل بیت (ع) بوده است.
۴. انگیزه متعالی. «انگیزه و همتی کم نظیر» یا «عزم راسخ و دل پرانگیزه» پیگیری مسائل جهان اسلام به ویژه حوزه تقریب مذاهب اسلامی و تعامل با اهل سنت و گروه ها و جریانات و شخصیت های غیرشیعی، اراده بالایی می خواهد تا هم آدمی نبرد و کوتاه نیاید و «ملاحظه آبرو» و «آینده» و «جایگاه حوزوی» خویش را نکند. بودند شخصیت ها و روحانیونی که بخاطر حجم مخالفت ها و ترس از آینده و جایگاه حوزوی خویش، از این عرصه ها کنار کشیدند و پای در این مبارزه طاقت فرسا ولی اثربخش و حیاتی و ضروری نگذاشتند و به همان درس و بحث های متعارف حوزوی روی آوردند.
۵. فرصت شناسی. زمان و زمانه شناسی برای فعالیت های تقریبی از جمله رویکردهای استاد خسروشاهی و آیت الله تسخیری بود. هر دو بزرگوار که زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را در ایران و کشورهای اسلامی دیده بودند و فعالیت های فرهنگی و تبلیغی داشتند، زمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی را برای تقریب مذاهب و شناساندن صحیح و عقلانی مکتب اهل بیت (ع) بسیار خاص و به تعبیری «طلایی» می دانستند و تلاش داشتند از این فرصت طلایی نهایت استفاده و بهره را ببرند و علیرغم انتقاداتی که ممکن بود به برخی از بخش های حکومتی و رفتار دولت ها یا دولتمردان داشته باشند، با تمرکز به افق های کلان پیش روی مکتب اهل بیت (ع) و عبور از یکسری مسائل که می توانست آنها را درگیر مسائل مهم ولی داخلی جامعه و نظام بکند، پیگیر این آرمان بزرگ اسلامی و شیعی راستین و جهانی نگر بودند و برای رسیدن به این آرمان مهم و تأثیرگذار، همتی والا و اراده ای پولادین داشتند و سختی ها و طعنه ها و نیش و کنایه ها و انگ های سنی بودن و وهابی شدن و ضدولایتی بودن و حتی … و… را به جان خریدند. گرچه در دوره حاضر و زمان حیات، از فعالیت های این بزرگواران به نحو شایسته و بایسته تقدیر نشد ولی قطعاً آیندگان با نام نیک از آنها و فعالیت هایشان یاد خواهند کرد و قدر آنها را خواهند دانست. چرا که چراغی که برافروختند روشنایی اش و فعالیت هایی که داشتند، ثمره اش، در آینده بهتر نمایان خواهد شد، همچنان که فعالیت هایی که امثال حاج حسن تهرانی مقدم ها و حاج قاسم سلیمانی ها در عرصه اقتدار نظامی و امنیتی و دکتر کاظمی آشتیانی ها و دکتر محسن فخری زاده ها در عرصه اقتدار علمی و فناوری برای اعتلای جامعه اسلامی ایران و جوامع اسلامی و تمدن اسلامی انجام دادند، در آینده بهتر قدر دانسته می شود.
۶. زهد و بی تعلقی به دنیا. ویژگی مهم دیگر این دو شخصیت، سبک زندگی و سلوک عملی و مطالعات فکری و زندگی شخصی شان است که از جهت تعلّق به امور دنیایی، به زهد و ساده زیستی اعتقاد داشتند و اگر غیر از این بود نمی توانستند پنجاه شصت سال در راه چنین آرمان هایی گام بردارند و سبکبار و سبکبال و بی ملاحظه فعالیت کنند. متواضع و جستجوگر ولی پرتلاش بودند. در نوجوانی و جوانی به آرمان های بلند «تحقق حکومت اسلامی» و اسلام به عنوان «تنهاترین راه حل جوامع مسلمان» و «احیای تمدن اسلامی» می اندیشیدند و از هر فرصتی برای تحقق آن، استفاده می کردند. ساختارهای رسمی حوزه های علمیه (غیر از طیف نواندیش و امت اندیش) همراهی چندانی با اینها نداشتند و حتی مخالفت می کردند یا مورد طعنه و تحقیر قرار می دادند ولی اینان بی توجه به این مسائل، برنامه ها و اقداماتی که صحیح می دانستند عمل می کردند و تحلیل اندیشه ها، شخصیت و فعالیت های این دو بزرگوار، الگوهایی به روز از تعاملات با اندیشمندان و جریانات اسلامگرای معاصر را به جوانان (حوزوی و دانشگاهی) امروز خواهد داشت و نسل امروز و فردا باید از این تجربیات نهایت بهره را ببرد.
۷. شخصیت های بی حاشیه تقریبی. نکته دیگری که باعث شده است رهبر معظم انقلاب پیام های تجلیل آمیزی از این دو شخصیت و عالم مجاهد داشته باشد سلامت اعتقادی و اعتدال و میانه روی در حوزه عقیدتی این دوست. استاد خسروشاهی و آیت الله تسخیری از معدود شخصیت های بی حاشیه تقریبی معاصر بودند و از نظرات شاذ و حساسیت برانگیز در این حوزه دوری می کردند و سعی می کردند روی اصول و محکمات اسلامی و شیعی پافشاری کنند و اگر در مسائل اعتقادی یا تاریخ اسلامی نظراتی خاص داشتند بیان نمی کردند یا علنی نمی کردند تا به این بهانه، جریان تقریب زیر سئوال نرود و اظهار نظرات شخصی و علمی شان این ایده و جریان را دچار آسیب و چالش نکنند. لذا همواره مراقب اظهار نظرات و نوشته هایشان در مسائل عقیدتی و معارفی بودند که بهانه دست منتقدان و مخالفان ندهند و تلاش داشتند جریان تقریب را از حاشیه های غیرضروری دور نگه دارند و دفاع عقلانی و منطقی از آن ارائه دهند.
آنها معتقد بودند که حواشی و تفرقه افکنی های مذهبی از مهمترین آفات فعالیت در این حوزه هاست و نهایت سعی خودشان را در پرداختن به اصول و مسلمات داشتند.
۸. جسارت در انجام یا بیان تکلیف. نکته مهم دیگر اینکه استاد خسروشاهی و آیت الله تسخیری سعی می کردند فهم خودشان از سیره اهل بیت (ع) در برخورد با غیرشیعیان عملی سازند و از اینکه موقعیت و جایگاه شان در فضای سنتی و حوزه ها زیر سئوال برود، ابایی نداشتند. لذا از زمان جوانی و میانسالی و کهنسالی آنچه که در آن احساس مسئولیت می کردند، به وظایف خودشان عمل می کردند و در موارد مهم و حساسیت برانگیزی چون فتوای حرمت قمه زنی و فتوای حرمت بی احترامی به همسران پیامبر (ص) از سوی رهبر معظم انقلاب و همچنین فتوای ارتداد سلمان رشدی از سوی امام خمینی (ره) به تبیین اندیشه های اسلام ناب و فتاوی رهبر انقلاب و امام خمینی پرداختند. آنها پی همه چیز را به خودشان مالیدند و آماده همه نوع سرزنش ها و تحقیرها و اهانت ها و انگ ها شدند و پای در این میدان خطیر نهادند و ابایی از این نداشتند که حرکت ها و تلاش ها، دادِ یک عده ای را حوزه های علمیه و فضای دینی سنتی را در خواهد آورد.
۹. حمایت از حرکت دینی مردم مسلمان ایران (انقلاب اسلامی). این دو مرحوم در زمان حیات شان، رهبر معظم انقلاب را که خود از چهره های برجسته تقریبی معتدل معاصر است را تنها نمی گذاشتند و در تبیین اندیشه ها و رویکردهای اصلاحی و تقریبی شان همراهی می کردند و دست به روشنگری و تبیین مبانی آن می پرداختند. نمونه های برجسته آن روشنگری در فتوای حرمت قمه زنی، حرمت اهانت به همسران پیامبر (ص) و اجازه پخش اذان اهل سنت در مناطق با اکثریت اهل سنت و… بود. به آزاداندیشی و تعاملات و گفتگوهای علمی در مسائل مذهبی و پرهیز از تفرقه و کینه ورزی و لجاجت دعوت می کردند و در همه حال سعی می کردند علاوه بر بیان مستدل و عقلانی معارف اهل بیت (ع) خود در عرصه عملی و رفتاری، نمونه ای قابل تحسین از پیروان و شیعیان اهل بیت (ع) باشند و به همین خاطر فعالان جهان اسلام، همواره انصاف و تواضع و خوش رویی این دو بزرگوار را تحسین می کردند. همکاران و همراهان خاطرات زیادی از اخلاق اسلامی آیت الله تسخیری در کنفرانس ها و مجامع بین المللی بیان کرده اند.
۱۰. باور راستین و اعتقاد به مسأله تقریب. یکی از ویژگی های مشترک بین دو بزرگوار باور راستین و اعتقاد نظری و عملی به مسأله تقریب مذاهب اسلامی بود و از این نظرشان تا پایان حیات پُربرکتشان برنگشتند و بدان پایبند بودند. از گفتگوهای بین مذاهب اسلامی استقبال می کردند و درصدد تعاملات گسترده و جدید با نخبگان سنتی و جدید دنیای اسلام بودند. از گفتگوی بین الادیانی نیز استقبال می کردند و اقتضائات و محدودیت های آن را می دانستند ولی برای مفاهمه و رفع آلام بشری و حفظ جوامع انسانی از ظلم مفسدان و مستکبران مفید و موثر می دانستند. تجربیات امام موسی صدر و علامه فضل الله را در این زمینه حائز اهمیت می دانستند و به نیکی از نقش این دو عالم شیعی معاصر یاد می کردند و شرح صدر و روحیه آزاداندیشی و انصاف در گفتگو را لازمه موفقیت و تأثیرگذاری بر مخاطبان می دانستند.
۱۱. رفتن نسل طلایی تقریبی (تقریب حداکثری) و احتمال تسلط رویکرد تقریب سیاسی (تقریب حداقلی). آیت الله خسروشاهی و آیت الله تسخیری، جزو آخرین حلقه های نسل طلایی تقریبی و وحدوی معاصر بودند که فقدان آنها، لطمه جدی و جبران ناپذیری برای گفتمان اصیل تقریبی در ایران اسلامی خواهد بود و نگرانی آن است که نسل جدیدی از تقریب گرایان سیاسی و شاید منفعت گرا میدان دار این عرصه بشوند. یعنی شاهد تغییر پارادایمی از قائلان به تقریب حداکثری به تقریب حداقلی باشیم و به تعبیر دیگری، دوره جدیدی از تقریب مذاهب که در ایران اسلامی آغاز شده با عنوان «تقریب سیاسی» یا «تقریب حداقلی» یا «تقریب به مثابه تاکتیک»، غلبه حداکثری یابد. حتی این احتمال به صورت جدی وجود دارد که با درگذشت شخصیت های برجسته تقریبی معاصر در یک دهه اخیر، شاهد تغییر پارادایمی در حوزه تقریب مذاهب اسلامی و وحدت جوامع اسلامی باشیم با دست خودمان و ساختارهای موجود، این ایده را غیرعملی و ناکارآمد نماییم.
۱۲. ضرورت ورود طلاب متعهد و انقلابی به عرصه تقریب و وحدت. رهبر معظم انقلاب که دغدغه تقریب مذاهب و وحدت مسلمین و همسویی جهان اسلام را از دیرباز داشته اند و دارند و به زعم نگارنده، در زمره قائلان به تقریب حداکثری محسوب می شوند، در فاصله شش ماه، دو شخصیت معتمد خویش و باورمند به این گفتمان را از دست دادند و طبیعی است خلأیی بزرگ در حلقه های ارتباطی میان فعالان اسلامگرای معاصر جهان و اندیشه شیعی معاصر به وجود آمد که به این زودیها قابل جبران نیست. اگر بخواهیم فعالان شیعی تقریبی و وحدوی را به صورت نسلی یا دوره ای دسته بندی کنیم آیت الله خامنه ای، آیت الله آصف محسنی، استاد خسروشاهی، آیت الله تسخیری، علامه فضل الله و آیت الله سید محمدباقر حکیم تقریباً هم دوره اند و در دوره پیش تر، امام موسی صدر، آیت الله واعظ زاده خراسانی، آیت الله جناتی شاهرودی و دکتر سید جعفر شهیدی و… در بین این شخصیتها، رفاقتی قدیمی و همفکری میان فعالان تقریبی وجود داشته، به ویژه بین رهبر معظم انقلاب، آیت الله تسخیری و آیت الله خسروشاهی رفاقت دیرینه ای برقرار بوده است. با درگذشت غالب شخصیت های برجسته تقریبی معاصر، طبیعی است ایده فکری و راهکارهای عملی این عرصه دچار خلأیی جدی شود و محتمل است در آینده نزدیک نیز دچار رکود فکری و نظری جدی شود، مگر اینکه خدای متعال لطف و عنایتی بکند و علما و طلاب و روحانیون متعهد و امتی و انقلابی این مسیر را ادامه دهند و از سویی فرصت برای شخصیت های واقعاً تقریبی و باورمند در این عرصه ها مهیا شود، نه شخصیت های با رویکردهای ذاتاً سیاسی یا نظامی.
امید است که فعالان حوزوی که ادعای ولایت مداری و پیروی از اندیشه رهبری و تحقق گفتمان ولایت دارند به این عرصه بی توجه نباشند و تحت تأثیر فضای سنتی و متعارف حوزه، از ورود در این عرصه واهمه و بهانه نداشته باشند و به مسأله تقریب مذاهب و وحدت جهان اسلام باور راستینی داشته باشند و تقریب را بیش از اینکه یک تاکتیک بدانند، یک استراتژی و راهبرد اساسی ببینند و مسائل تقریب را به مسائل سیاسی یا دفع حداقلی شر دشمنان اسلام محدود و منحصر نکنند و جلوی رویکردهای امنیتی و تصنّعی در این حوزه بایستند.