۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۱
کد خبر: ۶۷۵۸۳۴

نامه‌ای در امتداد ریاست نبوی بر ناسا

نامه‌ای در امتداد ریاست نبوی بر ناسا
خاتمی نیز در نامه خود با اعلام وفاداری نسبت به ارزش‌های انقلاب و حاکمیت و در چارچوب خواندن اصلاح‌طلبان، قصد کرده تا روند حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو را تقویت و تسهیل و به زعم خود، موانع نظارتی در احراز صلاحیت کاندیدای تماما اصلاح‌طلب را رفع کند.

به گزارش خبرگزاری رسا،‌ انتشار خبر ارسال نامه از سوی رئیس دولت اصلاحات به رهبر انقلاب بمب خبری روز گذشته بود که در روزنامه‌های صبح امروز نیز بازتاب داشت.

روزنامه صبح نو در گزارش با تیتر «فرار اصلاحات از وضع موجود» نوشت: روز گذشته اخباری دال بر ارسال نامه از سوی رییس دولت اصلاحات به رهبر انقلاب منتشر شد که بنا بر گفته محمدجواد حق‌شناس، عضو حزب اعتماد ملی اصل ماجرا برای دو ماه پیش بوده است.

برخی سایت‌های خبری فحوای کلی حاکم بر این نامه را منتشر و تاکید کردند که ابراز وفاداری به ارزش های انقلاب و حاکمیت و ارائه راه حل برای حل مشکلات و درخواست از رهبری برای همراهی، مهم‌ترین بخش‌های این عریضه بوده است. اما چرا خاتمی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چنین نامه‌ای نگاشته و آیا می‌توان میان این مرقومه و ریاست بهزاد نبوی بر نهاد اجماع‌ساز اصلاحات ارتباطی برقرار کرد؟


نامه‌ای در امتداد ریاست نبوی بر ناسا

نامه رییس دولت اصلاحات به رهبر انقلاب را شاید بشود از زاویه‌ای در امتداد ریاست بهزاد نبوی بر نهاد اجماع‌ساز اصلاحات(موسوم به ناسا) تحلیل و ارزیابی کرد. اصلاح‌طلبان با انتخاب نبوی به‌عنوان ریاست نهاد اجماع‌ساز، مترصد ارسال این پیام به حاکمیت هستند که می‌خواهند به‌طور مؤثر و تمام عیار در انتخابات ریاست جمهوری حضور یابند. خاتمی نیز در نامه خود با اعلام وفاداری نسبت به ارزش‌های انقلاب و حاکمیت و در چارچوب خواندن اصلاح‌طلبان، قصد کرده تا روند حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو را تقویت و تسهیل و به زعم خود، موانع نظارتی در احراز صلاحیت کاندیدای تماما  اصلاح‌طلب را رفع کند.

این تلاش با توجه به این دارد انجام می‌شود که اصلاح‌طلبان از مدت‌ها پیش، عبور از نامزد ائتلافی و اجاره‌ای و حمایت تمام و کمال از فردی اصلاح‌طلب در۱۴۰۰ را در دستور کار خود قرار داده‌اند و جز برخی صداهای برآمده از حزب کارگزاران سازندگی، بارها اعلام داشته‌اند که در زمین نامزدی با هویت غیراصلاح‌طلبی نظیر آنچه قبلا  درباره روحانی تجربه کردند، دیگر بازی نخواهند خورد.  

نامه‌ای برای رفع مسوولیت

آنطور که از جزئیات منتشرشده نامه مذکور بر می‌آید، خاتمی تلاش کرده با رفع مسوولیت از اصلاح‌طلبان و رییس‌جمهوری و دولت تحت حمایت اصلاحات و در مقام علت‌یابی مشکلات، تمام وضع موجود را به گردن حاکمیت و شخص رهبر انقلاب بیندازد؛ رویکردی که پیشتر محمد موسوی‌خوئینی‌ها نیز آن را به‌نحوی البته شدیدتر به انجام رساند.

موسوی‌خوئینی‌ها تیرماه امسال در نامه به رهبری، بدون کمترین اشاره به نقش خود و حمایت بی‌دریغش از دولت حسن روحانی، طلبکارانه مدعی شد: «کم نیستند کسانی که اصلاحِ امور و تغییر وضع نامطلوب کنونی را از عالی‌ترین جایگاه مدیریت کشور انتظار می‌کشند. در چشم این خیل عظیم، اوضاع غیرقابل‌دوام امروز صرفا  معلول تصمیمات مدیرانی که می‌آیند و می‌روند نیست».

 

رفع مسوولیت خاتمی از جریان اصلاح‌طلبی و رییس‌جمهوری و دولت تحت الحمایه اصلاحات آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، امری کاملا  طبیعی به نظر می‌آید. خاتمی همچون سایر اصلاح‌طلبان خوش ندارد با همدست به نظر رسیدن در داستان وضع موجود، پاسوز عملکرد روحانی شود و سبد رأی نامزد اصلاح‌طلب در۱۴۰۰ به نفع رقیب، متروک و خالی بماند.

فرافکنی و سلب مسوولیت چهره‌هایی نظیر خوئینی‌ها و خاتمی که از قضا در یک تشکل مشترک یعنی مجمع روحانیون مبارز حضور دارند، در حالی است که بر همگان روشن و مبرهن است که اصلاح‌طلبان و در رأس همه آن‌ها محمد خاتمی برای قدرت گرفتن حسن روحانی چه در سال‌۹۲ و به‌خصوص در سال‌۹۶ چه زحمات شبانه روزی که نکشیدند.

آنچه به‌عنوان خصیصه اصلی اصلاح‌طلبان به‌ویژه شخص خاتمی و سیاست‌ورزی او مبرهن است، سکوت در مواقع بحرانی و ظاهرشدن در آستانه رقابت بر سر کسب قدرت است. در ایام پس از انتخابات ریاست جمهوری سال‌۸۸ که عده‌ای به بهانه اعتراض به نتیجه انتخابات، خیابان را بستری برای آشوب‌آفرینی و تسویه حساب‌های خاص خود قرار دادند، خاتمی برخلاف امروز که داعیه‌دار حرکت در چارچوب ارزش‌های حاکمیتی و انقلابی است، تماما  مهر سکوت بر لب زد و بی‌اعتنا به شعله‌های فزونی‌خواه فتنه، عافیت‌طلبانه جانب انفعال را در پیش گرفت.

فرصت‌طلبی به وقت گذار قدرت

در سال‌های بعد و پس از بروز بحران‌های ناشی از مدیریت غلط اقتصادی دولت تحت حمایت اصلاح‌طلبان نیز خاتمی ترجیح بر سکوت داد و جز چند اظهارنظر محافظه‌کارانه و پاستوریزه، نقد عمده‌ای را متوجه پاستورنشینان و در رأس آن‌ها حسن روحانی نکرد.
 

مشکل خاتمی با نامه‌نگاری حل می‌شود یا جبران خطای سال ۸۸؟!


نویسنده نامه به اشتباهات شان اعتراف کند

سید علیرضا مرندی نیز در واکنش به نامه اخیر رئیس دولت اصلاحات به رهبر معظم انقلاب گفت: تأکید کرد: بارها گفته‌ام و مطمئن هستم که رهبر انقلاب آنقدر بزرگ‌منش هستند که اگر این افراد همان زمان عذرخواهی و جبران خطا می‌کردند، شاید آنها را می‌بخشیدند، ولی چنین کاری نکردند. 

وی با تأکید بر اینکه خام شدن در مقابل این قبیل نامه‌نگاری‌ها و این اظهارات قابل قبول نیست و مردم هم هوشیار هستند، گفت: گروه‌های سیاسی داخلی باید متفقا  و به وضوح مواضع خودشان را در حمایت از مردم و رهبری اعلام کنند و این را مطالبه کنند که نویسنده این نامه باید به وضوح به اشتباهات شان اعتراف کند و در مراحل بعد، مراجع قانونی راجع به آنها تصمیم بگیرند. 

عضو شورای مرکزی جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در پایان تأکید کرد: در مقابل خیانت به کشور و مردم نمی‌توان به کسی ترحم کرد، لذا گروه‌های سیاسی هم یادشان باشد که نباید خام چنین اظهاراتی شوند و بدانند که همگی در مسائل کلان بین‌المللی باید پشت سر رهبری حرکت کنند.

روزنامه فرهیختگان نیز طی گزارشی به این موضوع پرداخته است که بخش‌های مهم آن در ادامه از نظر می‌گذرد.


نامه‌نگاری و ماجرای عملیات انتحاری در اتاق دموکراسی

آنچنان که به‌خاطر دارید سیدمحمد خاتمی تا پیش از انتخابات سال۸۸ نه‌تنها زاویه‌ای با کشور نداشت که حتی برای ریاست‌جمهوری مجدد، کاندیدا هم شده بود. در زمستان سال۸۷ او رسما برای حضور در انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری اعلام حضور کرد ولی با اعلام ناگهانی میرحسین موسوی برای شرکت در انتخابات و البته بعد از یکی، دو سفر استانی ازجمله سفر به فارس که با استقبال بسیار محدودی روبه‌رو شد، انصراف داد و از میدان کنار کشید.

در جریان انتخابات سال۸۸ اما ناگهان ورق برگشت و محمد خاتمی درکنار فعالان دیگر جریان اصلاحات با لگد محکمی که به دموکراسی زدند و میز انتخابات را واژگون کردند یک‌شبه ره صدساله رفتند و آنقدر از نظام دور شدند که تا انتخابات مجلس سال۹۰ کمتر کسی گمان می‌کرد اصلاح‌طلبان می‌توانند به میدان سیاست در ایران بازگردند.

در سال۸۸ هزینه‌ای که اصلاحات و لیدرهای آن به کشور تحمیل کردند صرف‌نظر از ابعاد مادی، یک ضربه معنوی و سنگین به وجهه کشور و رابطه مردم با حاکمیت بود و شکافی را ایجاد کرد که همچنان پس از سال‌ها اثراتش باقی است و به‌صورت کامل ترمیم نشده است. علاوه‌بر این مساله، رفتار مغایر با عقل، منطق و قانون این گروه در سال۸۸ نوعی بی‌اعتمادی نسبت به جریان اصلاحات و حتی شخص سیدمحمد خاتمی میان مردم و حاکمیت ایجاد کرد و البته عدم تلاش برای جبران آن چالش را تشدید کرد و حالا یعنی پس از۱۱ سال همچنان آثار آن قابل مشاهده است.

از طرفی اگر عبارت «هیچ‌گاه علیه انقلاب و رهبری و حاکمیت نبوده‌ام» قرین واقعیت بوده و در نامه یادشده درج شده باشد، به‌هیچ‌عنوان جبران‌کننده عملیات انتحاری در اتاق دموکراسی سال۸۸ نیست؛ چراکه اصلاح آن فرآیند حداقل ۸ماهه نیازمند اقدامات عملی و علنی بیشتری است. از این‌رو باید گفت که قبل‌ از هرگونه نامه‌نگاری، رئیس دولت اصلاحات باید با پرداختن به وقایع۸۸ و جبران خطای آن روز رابطه خود و جناحش را با حاکمیت و مردم اصلاح کند.

مساله مهم دیگری که نمی‌توان از کنار آن گذشت نسبت خاتمی و جریان اصلاحات با عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم و همچنین مجلس دهم است. ماجرای نامه‌نگاری برای کنار کشیدن محمدرضا عارف که نهایتا منجر به حذف وی از میدان انتخابات سال ۹۲ شد و بعدا ماجرای «تکرار می‌کنم» و حمایت سنگین چندین و چندباره از حسن روحانی و دولتش امروز مساله مهمی در افکارعمومی است. قاعده فعالیت سیاسی هم این است که اگر ائتلاف نوشته یا نانوشته‌ای میان احزاب و افراد صورت می‌گیرد، طرفین تا پایان کار در میدان بایستند و پذیرای مسئولیت اقدام خود باشند؛ چه ‌نتایجی مثبتی در پی داشته باشد چه منفی.

تکلیف اصلاح‌طلبان با دولت روحانی و مجلس دهم چیست؟

کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم حتما وابستگی بالایی با عملکرد نمایندگان دوره دهم که در تسخیر حامیان دولت بود و همچنین کارنامه مخدوش و نامطلوب دولت‌های یازدهم و دوازدهم داشت و اینکه امروز و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم یکی از پایه‌های شکل‌گیری مجلس ضعیف دهم و دولت‌های ناکارآمد حسن روحانی ناگهان از زیربار مسئولیت شانه خالی کند به‌هیچ‌عنوان برای مردم قابل پذیرش نیست. از این‌رو اولین قدم برای نشان دادن صداقت سیاسی و تعهد به جامعه رای آنها پذیرش نسبت اصلاح‌طلبان با دولت و مسئولیت آن است. این مساله در مراتب دیگر درمورد مجلس دهم که کمتر اقدام آن قابل دفاع است هم صدق می‌کند.

از این‌رو باید گفت حضور در انتخابات و کنش سیاسی نیازمند تعهد به اصول و قواعد تعامل با مردم، جامعه و کشور است و نمی‌شود جایی که امکان مشارکت عمومی یا به میدان آمدن بدنه اجتماعی یک جناح کم است، مسئولیت‌پذیر نبود، از میدان گریخت یا مثل این‌بار رو به اقدامات ایذایی و انحرافی آورد و درمقابل جایی که احتمال رای‌آوری بالاست کنش‌های مستقیم را در دستورکار قرار داد.


همچنین روزنامه کیهان در اخبار ویژه خود با تیتر «خاتمی برای طلب عفو یک راه بیشتر ندارد» نوشت:

رفتارهای سالوسانه خاتمی در حالی است که وی یک عذرخواهی رسمی به خاطر خیانت‌هایش در فتنه سال ۸۸، به نظام و مردم بدهکار است. رفتار وی و موسوی در فتنه نیابتی ۸۸، سواری دادن به آمریکا و انگلیس و اسرائیل، در جهت ایجاد شورش و آشوب علیه نظام بود. این خیانت در حالی اتفاق افتاد که خاتمی چندین بار در پستوها اعتراف کرده، ادعای تقلب در انتخابات (به عنوان بهانه اصلی فتنه ۸۸) «دروغ» بوده؛ اما با این حال شجاعت و شرافت آن را نداشته که همین اعتراف به دروغگویی و فریب مردم را علنی اظهار کند.

به عبارت دیگر او و موسوی و سایر دست‌اندرکاران فتنه، متهم اول خون‌های ریخته شده، ۸ ماه بی‌ثباتی کشور و خسارت به اموال عمومی و مردم، مجال دادن به گروهک‌های برانداز، و تشجیع دشمن برای اعمال تحریم‌های بعدی(موسوم به تحریم‌های فلج‌کننده)‌هستند.

با همه اینها خاتمی اگر واقعا قصد ابراز ندامت و عذرخواهی دارد، باید این کار را علنی و با صراحت انجام دهد، خیانت انجام گرفته را به مردم توضیح داده و درباره حقیقت‌های جنایت روشنگری کند و از نظام و مردم طلب عفو نماید. توبه این‌چنینی و قول اصلاح‌ و جبران، شرط ادعای اصلاح‌طلبی است و در غیر این‌صورت، هم به نفاق منافقانی خواهد شد که فساد می‌ورزند اما ادعای اصلاح‌ دارند.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات