رضا پهلوی؛ از شاهی تا مهره سوخته استعمار
اشاره: غربیها همیشه غیرقابل اعتمادترین افراد روی زمین بودند. چرا که آنها به دلیل نگاه خاصی که در جهانبینی خود داشتند، معتقد بودند که تنها حق مطلق خودشان هستند و میتوانند هر عملی را انجام دهند. به ویژه با جمله معروف ماکیاول در کتاب مشهور شهریار میتوان بیشتر به ابعاد این حرکتها پی برد. همان جمله معروفی که میگفت، هدف وسیله را توجیه میکند!
غرب در وهلههای فراوانی بهویژه پس از اینکه خود را با کمک منابع علمی غارت شده طی جنگهای صلیبی شناخت، همان رویکرد و خوی وحشی خود را که به ماقبل از قرون وسطی باز میگردد، ادامه داد و تلاش میکرد با سلطۀ غیر مستقیم بر دیگر ملتها، منافع خود را تأمین کند.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به سراغ حجتالاسلام والمسلمین دکتر غلامرضا بهروزی لک، استاد تمام گروه مطالعات سیاسی دانشگاه باقر العلوم (ع) رفت و درباره ریشههای بیاعتمادی به غرب به گفتوگو پرداخت.
رسا ـ ریشههای بیاعتمادی به غرب را در تجربههای گذشته چگونه تحلیل میکنید؟
رابطه غرب با سایر عالم بعد از مدرنیته، به یک رابطه سلطهجویانه و استعمارگرانه تبدیل شد. تفکر خود بزرگ بینی یا خود محور بینی محصول این سلطه بود. در نتیجه ملاک و معیار خود غرب بود و دیگران حاشیه یا مطیع غرب محسوب میشدند. دوران استعمار اروپاییها، خود بزرگ بینی را در غربیها ایجاد کرد. با گسترش و پیشرفت تکنولوژی در غرب، به این امر دامن زده شد. البته غربیها برای رشد خودشان، تمدنهای شرقی را نابود کردند و فکر میکردند خودشان تمدن برتر هستند و هیچ گونه اذعان و اقراری که خودشان به تمدنهای شرقی داشتند، نکردند.
یکی از تمدنهای شرقی تمدن اسلامی بود که در طی ۲۰۰ سال گذشته با تهاجم استعمارگران غربی به یغما رفت. استبداد و ناشایستگی حاکمان و اختلاف و جنگهای داخلی جهان اسلام نیز به این امر دامن زد و در نهایت حاکمان محلی جهان اسلام را دست نشانده دولتهای غربی نمود و این تأثیرات استعمارگران انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال و در این اواخر استعمار آمریکایی کاملا برجسته و روشن بوده است.
به دنبال استعمارگریها، هر حرکت استقلال خواهی یا در راستای احیای تمدن گذشته از سوی این تمدنهای سرکوب شده و بهعنوان ارتجاع و عقب ماندگی از جانب آنها تخطئه میشد. این سرنوشتی بود که طی چند سده گذشته ایجاد شد؛ اما با احیای تمدن اسلامی و بیداری اسلامی بویژه وقوع انقلاب اسلامی، نفی و مبارزه با این سلطه استعماری غرب شکل گرفته است که درحال تطور و گسترش است که برکات آن در آینده با تمدن سازی نوین اسلامی در مقابل تمدن سکولار غرب این آثار بیشتر آشکار خواهد شد.
رسا ـ چگونه رضاخان با اتکای به غرب به حکومت رسید و غرب در نهایت با او چه کرد؟
چون سلطه و سیطره بر جهان اسلام و جهان شرق برای غرب مهم بود، طبعاً به دنبال مهرههایی بودند و این مهرهها هر کدام تاریخ مصرف مشخصی داشتند. هنگامی که انگلیسیها نفوذ بیشتری را در ایران پیدا کردند، دیدند که حاکمان قاجار پس از معاهده گلستان و ترکمان چای تحت سلطه روسها قرار گرفته، سعی کردند برای زدودن نفوذ روسها در ایران، نهضت مشروطیت را راه بیندازند و مطابق این نهضت بود که ابتدا رضاخان را با شعار جمهوریخواهی که انگلیسیها برای او دیکته کرده بودند روی کار آوردند.
در کنار این توطئه وابستگی روشنفکران غربی مانند محمدعلی فروغی و امثال آنها کمک کرد این وابستگی انگلیسیها در ایران رونق بگیرد که سرنوشت صد سال گذشته ما را تحت الشعاع خود قرار داده است. در نهایت در نیمه قرن ۱۴ هجری در سال ۱۳۵۷ یک انقلاب علیه این هژمونی و سلطه بهوجود آمد. در جایگزینی مهرهها نیز، انگلیسیها به راحتی رضاخان را که کاملا مطیع و تابع آنان بود، سوزاندند و پسر او را با سرسپردگی کامل به غرب در شهریور ۱۳۲۰ روی کار آوردند.
رسا ـ چه علتی داشت که آنها رضاخان را کنار گذاشتند؟
طبعاً یکی از علتهای برکنار کردن رضا خان، تلاش برای اشغال سرزمین ایران بهخاطر جنگ جهانی دوم بود و متفقین سعی کردند ایران را اشغال کنند. شرایط ملی و جهانی هم اقتضا میکرد که مهره آنها بعد از ۲۰ سال حکومت کنار گذاشته شود تا به دنبال آن تحت عنوان فضای بازی حکومت جدیدی زیر نظر آنها شکل بگیرد.
بعد از شهریور ۱۳۲۰ یک فضای باز ساختگی هم ایجاد کردند که آثار جنگ موجب شورشها و انقلاب نشود. بههمین خاطر مجبور شدند رضاخان را بهعنوان یک مقصر و مستبد تبعید کنند تا بتوانند افکار عمومی را بهتر مدیریت کنند؛ اما در عمل و سیاستهایشان هیچ تفاوتی ایجاد نشده بود.
رسا ـ اعتماد به غرب بهویژه درباره برجام چه درس عبرتهایی را میتواند برای مسؤولان داشته باشد؟
چون منافع غرب و نه عدالت و منطق، معیار اصلی رفتار آنان است، غربیها به دنبال تداوم این سلطه و سیاست در جهان هستند و بهراحتی عهد و پیمان خودشان را شکسته و نادیده میگیرند. در برجام دیدیم که هم آمریکاییها و هم اروپاییها کوتاهی کردند و نشان دادند که به عهد و پیمانهای خودشان وفادار نیستند.
مذاکره در اسلام مناسب است؛ اما نباید به این عهد و پیمانها امیدوار بود. ما باید مسیر خود و خوداتکایی خودمان را در قالب اقتصاد مقاومتی و اقتصاد پیشرو و متکی به داخل ایجاد و پیگیری کنیم. اگر دیدیم آنها به عهد و پیمان خودشان از طریق تضمینهای مناسب باقی ماندند، ما میتوانیم به عهد و پیمان خود ادامه بدهیم. در غیر این صورت حساب کردن صرفاً بر روی مذاکرات برجام کار درستی نیست؛ چرا که تجربههای گذشته نتیجه اعتماد به غرب را نشان داده است.
رسا ـ ممنون از اینکه فرصتتان را در اختیار ما قرار دادید.