تحلیل هفته
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بزرگ ترین اتفاق هفته گذشته رحلت حضرت آیت الله صافی، یار امام و رهبری بود. ایشان مانند بسیاری دیگر از منتقدان در کنار گود نشسته بود تا صرفا انتقاد کند بلکه ایشان انقلاب را از خود و خود را از انقلاب میدانست و از همین رو بدون ترس و واهمه از جریانی انتقادات و پیشنهادات خود را به مسئولان و به خصوص رهبری ارائه میداد. رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیت خود تصریح کردند که «همواره دربارهی مسائل انقلاب و کشور، دلسوزانه و مسئولانه ورود میکردند و بارها اینجانب را از نظرات و مشورتهای خود مطلع و بهرهمند میساختند».
مشکلی که از اوایل پدیداری مرجعیت در جهان اسلام با آن مواجه بودیم، افرادی ناشایست هستند که دور علما و به خصوص در بیوت علما نفوذ دارند و سعی بر تخریب چهره آن شخصیت عظیم و بلندمرتبه دارند. آیت الله صافی نیز از این قضیه مستثنی نیست و هستند عدهای که خود را منتسب به ایشان میکنند و چه بسا حقیقتا هم جزء نزدیک شدگان به ایشان باشند، ولی برای ایشان دل نمیسوزانند بلکه سعی بر وارونه جلوه دادن آیت الله صافی می کنند. به همین خاطر شاگردان حقیقی و دلسوزان بیت معظم ایشان موظفند در صیانت از ایشان کوشا باشند.
کسی در انقلابی بودن آیت الله صافی شکی ندارد زیرا ایشان در این انقلاب مسئولیت پذیرفته و سعی بر پیشرفت این انقلاب داشتند اما عدهای که با انقلاب میانه خوبی ندارند، خودشان را پشت ایشان پنهان کرده و تا ایشان حاضر بود، جرئت نمیکردند لب به مخالفت با انقلاب بگشایند؛ اما پس از ایشان دیگر کسی نخواهد بود که کنترلشان کند. این مسأله در رابطه با افرادی که خود را شاگرد درجه یک این بزرگان میدانند نیز ساری و جاری است؛ به گونهای که تا آیت الله صافی زنده بودند، اجازه نمیدادند افراد بیسواد و کج اندیش ادعای مرجعیت کنند ولی پس از ایشان اوضاع قدری متفاوت میشود.
دیدار با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی
متأسفانه وقتی انسان در کنار نعمت زندگی میکند، قدر آن را نمیداند ولی وقتی از آن جدا شد تازه خواهد فهمید که چه گوهر گرانبهایی داشته ولی چون دائما در کنارش بوده، برایش عادی شده بود و به چشم نمیآمد. رهبر معظم انقلاب، آیت الله خامنهای نیز چنین گوهری است که چون ما در کنار ایشان هستیم، عمق رفتار ایشان را درک نمیکنیم ولی اگر کسی که از این نعمت بیبهره است به ایشان دست یابد، قطعا رهایش نخواهد کرد؛ از جمله ویژگیهای منحصر به فرد این گوهر، نقد صریح در مقابل چشم مردم و بیان اشکالات آن هم به صورت عمومی است.
در هفته گذشته رهبری در دیدار با فعالان اقتصادی صریح و شفاف به عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی در دهه نود انتقاد کردند و وضعیت را ناخرسند کننده خواندند و با اشاره به آثار اینگونه مسائل در زندگی مردم گفتند: «آمار و میزان «رشد تولید ناخالص داخلی، تشکیل سرمایه در کشور، تورم، رشد نقدینگی، مسکن، تأمین ماشین آلات و مسائل مشابه»، اصلاً خرسند کننده نیست و ضربه به معیشت مردم که مدام از آن ابراز نگرانی میکنیم ریشه در همین مسائل و واقعیات دارد.»؛ ایشان همچنین بدون تعارف تأکید کردند که «به نظر من اگر در این سالها مسئولان دولتی همراهی بیشتری میکردند، رعایت بیشتری میکردند، ما افتخارات بیشتری به دست میآوردیم».
همچنین ایشان در ادامه با بالا رفتن قیمتهای لوازم خانگی انتقاد کردند و از وضعیت خودرو ابراز نگرانی کردند و اعتراض مردم را به حق دانستند. از نظر جامعه شناسان همیشه مردم با حکومت در تقابل هستند و برعکس؛ یعنی حکومت نیز دائما با مردم در تقابل است ولی سیاستی که رهبر انقلاب دارد و انتقادات مردم را صریح و شفاف آن هم در منظر مردم بیان میکند، درواقع تمام محاسبات جهانی را برهم زده و شاید با وجود مسئولانی نااهل و چه بسا خائن، با جدیت بتوان تصریح کرد که این رهبر است که با اتکاء به خدا و مردم کشور را تاکنون نگه داشته وگرنه با این حجم از خیانت و کار شکنی معلوم نبود انقلاب تا اینجا پیش بیاید.
بیانیهای که روی سنگ پای قزوین را سفید کرد
در ابتدای دهه مبارکه فجر، مجمع روحانیون مبارز که منفک از جامعه روحانیت مبارز است و از همان ابتدا بنای بر مخالفت با امام و رهبری به اسم نواندیشی داشت، به همراه مجمع محققین و مدرسین که آن هم جمعی است در مقابل جامعه مدرسین و دشمن اسلام انقلابی، بیانیهای صادر کردند که سرتاسر این بیانیه چیزی جز فرافکنی و فرار رو به جلو نیست. همچنین شایان توجه است که این دو مجمع، جزء تئوریسینهای دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی، و حامیان پروپاقرص اینان بودند که در نتیجه، از جمله بانیان وضع موجود هستند ولی در این بیانیه از وضع موجود گلایه دارند.
خط تعلیقی که در این بیانیه دیده میشود، اسلام آمریکایی و درواقع همان لیبرالیسم است. یکی از شاهدان این ادعا، در آن جایی است که سخن از برابری اجتماعی و حقوق زنان، همچنین پذیرفتن افراد مختلف با عقاید مختلف میشود و برای اینکه یاوههای خود را اسلامی جلوه دهند، به آیه شریفه «جَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِل» استناد میکنند تا ولنگاری را رسمیت بخشند ولی به ادامه آیه که میفرماید «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»، اشاره ای نمیکنند! همچنین تأکید میکند که حکومت اسلامی چیزی بود که امام به دنبالش نبود بلکه جمهوری اسلامی خواسته امام بود و این دو را در مقابل یکدیگر میدانند، در صورتی که امام حاکم و والی اسلام بود و این دو با هم تضادی ندارند.
نکته قابل توجه این بیانیه بیان مشکلات است که در پایان میگویند اگر ایرادات «با اراده ی بالادستی حکمرانی» صورت میپذیرفت، اوضاع امروز چنین نبود! حال ما از ایشان سؤال میکنیم که اراده بالادستی حکمرانی یعنی چه کسانی؟ آیا غیر از مسئولان قوا است که سه دوره و چه بسا چهار تا دو دوره در زمان نخست وزیری موسوی، ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی و روحانی در اختیار شما بوده و مجلس نیز با ریاست علی لاریجانی، هم فکر و همراه شما تصمیم گیری میکرده؟ اما ما میدانیم که منظور شما از این سخن رهبر است و شما قصد دارید همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازید در صورتی که خودتان بانیان وضع موجود هستید.
فضاحت در آنتن رسمی
در بیانیه مذکور، تصریح شده که «نظام حکمرانی کمتر حاضر به شنیدن سخنان خیرخواهانی که عظمت ایران، پیشرفت کشور و برخورداری مردم از زندگی آبرومند و احترام همگان را می خواهند هستند». بخشی از نظام حکمرانی، معاونت امور زنان و خانواده است. در دولت خاتمی این مسئولیت در اختیار خانم شجاعی و در دولت روحانی در اختیار ابتکار و مولاوردی بود و اگر کسی در نظام حکمرانی توان شنیدن سخن منتقدین و خیرخواهان را ندارد، همفکران شما هستند نه رهبر معظم انقلاب که حتی پس از مسئولیتشان نیز نمیتوانند انتقادات را بشنوند و از روی صحنه فرار میکنند.
بنابر خبرهای رسیده، مولاوردی و شجاعی شکایت کردند! بدون شک اگر انقلابیها اغماض نکنند و با قوت وارد دادگاه شوند میتوانند این جریان فمینیست را که عملا رهبر آنان، یعنی فائزه هاشمی خود را فمینیست مسلمان میخواند، محکوم کنند. کارنامه سیاه این افراد کاملا نمایان است و سند و مدارک نیز موجود؛ بلایی که این جریان بر سر زنان و دختران این کشور آوردند، دشمن نتوانست بیاورد و میتوان مدعی شد اصلاح طلبان یعنی همان دشمن و منتها در یک پوسته با حجاب، چادری و مذهبی!