تلاش بیهوده آمریکا برای احیای جنین مردۀ پیمان عبری-عربی در منطقه
اشاره: سفر رئیس جمهور آمریکا به منطقه اتفاق تازهای نیست؛ اما وقتی با توجه بیشتری به تحولات منطقه نگاه کنیم، این برای دومین بار است که رئیس جمهور آمریکا با تحقیر وارد خاک منطقه جنوب غرب آسیا میشود. پیش از بایدن، ترامپ برای سفر به یکی از پایگاههای نظامی خود مجبور شده بود چراغ خاموش وارد پایگاه شود که همین اقدام توسط خود او به تمسخر و نقد کشیده شد. حال نیز بایدن با چنین وضعی و صد البته با رفتارهای تحقیرآمیز وارد خاک سرزمینهای اشغالی فلسطین شده است.
از این رو میتوان سفر بایدن به منطقه را نشانی از ضعف و شکست دولتهای استکباری دانست. دولتهایی که سالها میلیاردها دلار را خرج استثمار منطقه کردند؛ اما امروز نمیتوانند به راحتی در این منطقه قدم از قدم بردارند.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ دکتر عباس خامهیار کارشناس ارشد مسائل منطقه و بین الملل و سفیر پیشین ایران در لبنان رفت تا پیرامون ابعاد سفر جو بایدن به کشورهای غرب آسیا گفتوگو کند.
رسا ـ سفر بایدن به سرزمین های اشغالی چه نتایجی را میتواند برای آنها به همراه بیاورد؟
عناوین مختلفی را میتوان برای این سفر متصور شد. عمدهترین عنوان سفر را میتوان بحث نفت و به نوعی کودتای نفتی در اوپک بر علیه روسیه و افزایش تولید نفت دانست. یکی از مسائل اصلی یا عنوانی که میتواند در سفر بایدن به منطقه دنبال شود، تفاوت آن با سفرهای رؤسای جمهور دیگر آمریکا به منطقه در این نکته نهفته است که باید آن را در شرایط جنگ روسیه در اوکراین و پیامدهایی که این جنگ در اروپا هم به لحاظ امنیت و هم پیدایش بزرگترین بحران انرژی در دنیای غرب که دچار بحران جدی اقتصادی در افزایش قیمتها هستند، جستوجو کرد.
البته این تحلیل به آن معنا نیست که ما مسائل منطقهای این سفر را نادیده بگیریم. این مسأله نکته مهمی است و همه رؤسای جمهور آمریکا که در گذشته هم از منطقه دیداری داشتند اولویت خود را همان نکاتی قرار دادند که در تفاهم نامه قدس بین رژیم صهیونیستی و بایدن امضا شده است، وجود دارد. عمده حمایت همه جانبه آنها معطوف به رژیم صهیونیستی و امنیت این رژیم مجعول و موقت است. آنچه که امضا شد نکته جدیدی در بر نداشت و ادامه همان روند سابق است. میتوان گفت این دیدار نوعی خرید و فروش یا معامله با کشورهای منطقه بود که بخشی از آن با عربستان بود. خرید و فروش نفت، امنیت رژیمهای متزلزل عربی، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و خرید و فروش یک نوع امنیت برای این رژیمها ماحصل این سفر است.
شاید این سفر همانطور که بایدن تأکید داشت برای ارتباط دادن و ادغام رژیم صهیونیستی به پیکره عربی منطقه است. علی رغم اینکه واکنش ملتهای جهان عرب را دیدهایم و خواهیم دید، این پیکره عربی، رژیم صهیونیستی را به شدت پس میزند. این جسم زائد، نامناسب و نامیمون که سالهای گذشته و دهههای قبلی در کشورهایی که بیشترین نیازمندی به عادی سازی روابط به دلیل مسائل اقتصادی و توسعهای را داشتند به دنبال آن هستند. ما متوجه هستیم که چگونه عادی سازی مورد نفرت و مخالفت افکار عمومی جهان عرب قرار دارد.
نوعی شیردوشی مجدد از کشورهای نفت خیز منطقه دیگر نتیجه این سفر است. آمریکا به خاطر بحران انرژی که در جهان غرب وجود دارد، دنبال این مسأله است. دبیرکل حزب الله لبنان در چند شب گذشته اعلام کرد آمریکای فرتوت و پیر توانایی چنین مدیریتی را در این منطقه نداشته و ندارد. همانطور که پروژه خاورمیانه بزرگ و جدید شکست خورد، این پروژه نیز شکست خواهد خورد.
رسا ـ این سفر میتواند موجب بازگردانی اعتماد یهودیان برای انتخابات آمریکا شود؟
نکته مورد توجه این است که در آستانه انتخابات کنگره آمریکا که انتخابات میان دورهای است قرار داریم. شکنندگی حزب دموکرات را باید در این انتخابات به خاطر عملکرد بایدن و مشاورانش در فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا بررسی کنیم. در این شرایط بایدن نیازمند یک نوع ترمیم سیاستهای خود هست تا بتواند آرای لابی صهیونیستها را در آمریکا کسب کند. او در این دیدار گفت یک شخص میتواند یهودی نباشد ولی صهیونیست باشد. بایدن با این سخن هویت خود را کاملاً نشان داد و با صراحت که شاید برای اولین بار اتفاق افتاده است با صراحت اعلام کرد که یک صهیونیست است.
رسا ـ نقش بایدن و ترامپ در قبال اسرائیل چه تفاوتهایی دارد؟
من تفاوتی میان بایدن و ترامپ در این مسأله نمیبینم. این افراد نیستند که در آمریکا حکومت میکنند؛ بلکه لابیها، کارتلهای بزرگ تسلیحاتی، نظامی، نفتی و گازی صهیونیستها هستند که ماورای اشخاص قرار دارند. به همین جهت سیاست، استراتژیها و راهبردها با تغییر افراد، دستخوش تغییر نمیشود. شاید شیوه کار، روش یا تاکتیکها جا به جا شوند؛ ولی همچنان راهبردها ثابت هستند. برای اثبات این ادعا خوب است به سخنرانیهای تبلیغاتی بایدن و مشاورانش در دوره انتخابات ریاست جمهوری نظری بندازیم تا این تفاوت بزرگ را در لابه لای این سخنرانیها با ماشین انتخاباتی ترامپ مقایسه کنیم؛ تفاوت بزرگ و بی سابقهای را میان این دو میتوانید ببینید.
با مواضعی که بایدن بهتازگی و بعد از یک سال اتخاذ کرده است میتوانیم ادامه همان سیاستها را ببینیم. او که خود را یک صهیونیست قلمداد میکند و همان مواضع و حمایتهایی که ترامپ از رژیم صهیونیستی داشته است را ادامه میدهد. با نگاهی به موضع گیریهای تندی که بایدن در انتخابات به خاطر قتل خاشقچی و بر علیه محمد بن سلمان گرفته بود میبینیم که کاملاً تعدیل و منطبق با موضع گیریهای ترامپ میشود که بعد از یک سال از کاخ سفید اتخاذ میکرد.
موضع گیریهای بایدن درباره ایران هم به این شکل است. ترامپ تحریمهایی را که نسبت به جمهوری اسلامی اعمال کرد، بایدن آن را ادامه و حتی افزایش داد. بایدن به همان شکل ترامپ مسأله مذاکرات هستهای را دنبال کرد و مذاکرات را با شکست مواجه کرد. او نشان داد برای بازگشت به مذاکره و توافق نامه هیچ ارادهای را دنبال نمیکند. حتی بایدن دقیقاً همان سیاستهایی را که در دوره ترامپ درباره چین و روسیه اعمال شده بود را با برنامه ریزی و تدوین ادامه و اعمال میکند. همه این مسائل در کنار هم نشان دهنده عدم اقتدار در سیاستهای بنیادین آمریکاییها درباره مسائل جهان و مسائل منطقه است.
آنچه که امروز در جنگ اوکراین و روسیه شاهد هستیم نشان دهنده عظم راسخ بایدن در رویارویی با شرق و به خصوص چین و روسیه است. این سیاست طراحی شده و تدوین یافته دوران ترامپ است. هر دو نفر به هر حال هر دو روی یک سکه هستند اگر واقع بین باشیم و سیاستهای آمریکاییها را سیاستهای بنیادین و کاملاً راهبردی بدانیم تغییری را در این سیاستها نمیبینیم.
رسا ـ آیا سفر بایدن به غرب آسیا میتواند در پازل ارتباط ایران با کشورهای همسایه خللی ایجاد کند؟
اگر در یک جمع بندی بخواهیم نتایج این دیدار را بررسی کنیم باید بگوییم حمایت مجدد و همه جانبه از رژیم صهیونیستی با تأکید بر واگرایی میان کشورهای مختلف عربی وجود داشته که طی سالیان گذشته این واگرایی به شدت افزایش پیدا کرده است. همیشه هنگامی که آمریکاییها به منطقه میآیند با هدایای کاملاً مسموم میآیند که این هدایای مسموم در واقع بمبهای ساعتی کاملاً بسته بندی شده با زرق و برق هستند که برای فریب ملتهای منطقه استفاده میشوند.
ائتلافهایی که در سالهای اخیر تحت عنوان ائتلافهای عربی، ضد مردم یمن و سوریه تشکیل شد هم با شکست مواجه شد. آنها در حقیقت ادعاهایی بودند که بر روی شنهای روان کشورهای نفتی ایجاد شدند. این ائتلاف به همان شکل سابق شکست خواهد خورد و نتایج مطلوبی برای هواداران رژیم صهیونیستی به دنبال ندارد. آن چه که در این دیدارها باقی خواهد ماند و در تاریخ ثبت خواهد شد همان نکاتی است که سران کشورهای منطقه از خودشان در فضای رسانه و فضای مجازی منتشر کردند.
تنها صدای بمبهای صوتی آنها که در واقع برای ترساندن دیگران آماده شده است در گوشها باقی خواهد ماند که نتیجه مطلوبی را برای این کشورهای عربی باقی نمیگذارد که این مسأله کاملاً روشن است.
وقتی از ائتلاف یا پیمان ناتوی عربی صحبت میشود وزیر خارجه اردن بلافاصله اعلام میکند ما هیچ دلیلی برای اینکه ایران را دشمن خود بدانیم نداریم. سعودیها در ادامه مذاکراتشان همین را نشان میدهند. خود مصر با مذاکراتی که با ایران دارد یا پیام اماراتیها به صورت علنی این بود که در هیچ پیمانی که علیه ایران تشکیل شود شرکت نخواهند کرد.
این نشان دهنده مرگ جنین پیمان پیش از تولدش است. ایران نباید آمادگی خود را برای رویارویی با هر گونه تحولی در منطقه از دست بدهد و بر این اساس برنامه ریزی و اعلام آمادگی کند. به نظر من جای نگرانی وجود ندارد. قدرت و ابهت امروز مقاومت از صنعاء گرفته تا بیروت و از بیروت تا دمشق و از بغداد تا تهران به گونهای است که هیچ قدرت خارجی و صهیونیستی امکان رویارویی با این قدرت بزرگ و معادلات جدید را نخواهد داشت.
رسا ـ فرق سفر پوتین و سفر بایدن به منطقه از لحاظ دستاوردهای منطقهای چیست؟
طبیعی است که هر کشوری بر اساس منافع ملی خود حرکت میکند. جهان علی رغم اینکه نظام دو قطبی آن در ظاهر بعد از جنگ سرد فروپاشیده بود و طی سالیان گذشته نظام تک قطبی به هیچ وجه جایگزین نظام دو قطبی نشد. در حال حاضر ما با جهان چند قطبی نانوشته مواجه هستیم که خود را در بحرانهای جهانی و روابط بین المللی عرضه میکند.
اگر قطب شرق و غرب را یکی از این قطبها در نظر بگیریم قدرت جمهوری اسلامی، چین، هند و قدرتهای دیگری که به عنوان خرده قدرتهای غربی ظاهر شدهاند، باید بپذیریم که در یک نظام چند قطبی در حاکمیت جهانی مواجه هستیم.
در بلوک یا منطقه شرق این تقسیم بندی را به لحاظ جغرافیایی بررسی کنیم، قدرت نوظهور جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه قابل انکار نیست. روسیه از گذشته یک قطب و قدرت بزرگ در منطقه جغرافیایی شرق به حساب میآمد و ترکیه نیز در منطقه به عنوان یک قدرت قابل توجه قرار دارد.
رایزنیهای این قطبها به همین جهت در این بلوکهای سیاسی و جغرافیایی طبیعی به نظر میرسد. ما با روسیه، چین و بلوک شرق به نوعی پیمانها و روابط مشترکی را در سطوح مختلف و به خصوص در بنیه سیاسی، اقتصادی و دفاعی داریم. هنگامی که این سفرها در این سطح صورت میپذیرد، طبیعی است که شیوههای راهبردی آینده در رابطه با مسائل مختلف و تحولات منطقهای و جهانی مورد بررسی قرار میگیرد.
این واقعیت انکار ناپذیری است که آمریکاییها و غربیها توطئهها و هم برنامههایی را در این منطقه تدارک دیدهاند. باید نسبت به این توطئهها حساس بود و آنها را کشف و خنثی کرد. به همین جهت نوعی همگرایی درباره منافع مشترک و مسائل اقتصادی کشورها وجود دارد. حضور پوتین در ایران و دیدار با مسؤولان جمهوری اسلامی و همچنین دیدار با حضور اردوغان در این چارچوب قابل تفسیر، تحلیل و ارزیابی است.
رسا ـ از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید سپاسگزارم.