شماره ۳۵ مجله «مطالعات عرفانی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 35 مجله «مطالعات عرفانی» به صاحب امتیازی دانشگاه کاشان با مدیرمسئولی دکتر حسین حیدری و سردبیری دکتر محمود عابدی منتشر شد.
این فصلنامه در 12 مقاله و 323صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
رمز و نشانه در کلاهها و سرپوشهای صوفیان ایران
محبوبه الهی، شهرام پازوکی، بیژن عبدالکریمی، ناهید عبدی
چکیده: سیروسلوک عملی و نظری متصوفه، یکی از مهمترین و بهترین گنجینههای نشانهشناختی فرهنگی، طریقتی و عرفانی در فرهنگ ایرانی است. در این گنجینۀ فرهنگی، کاربرد و تعبیۀ نشانههای رمزگونه در سبک پوشش، لباس و ملزومات مرتبط با آن همچون کلاه و سربند اتفاق میافتد. این مقاله چگونگی استفاده متصوفه از هر امر خلاقهای را جهت بسط، توسعه، دوام و درخشندگی سلوک آنان در فضای اجتماعی بیان میکند و به روشها و منش طراحی نشانهشناسی تربیتی و مدیریت نظاممند دینی در بهرهوری از این عناصر در تحقق منویات عارفانه در پرورش انسانی میپردازد. این نشانهها برخوردار از بیشترین موارد مادی و بصری از قبیل رنگ، فرم، حالت، طرح، نقش و روش استفاده در مراتب، موقعیتها، منش ورود و انجام مراحل و مناسک در رابطه مریدی و مرادی میان اهل تصوف هستند. این مقاله در عین حال که شاخصههای مادی را میکاود، تلاش دارد درگیر تنوع گسترۀ تشکیلاتی و فرایندهای تصوف نشود و از حیطۀ نشانهها فراتر نرود. در این واکاوی عناصر مهمی همچون شکل، مدل، رنگ و حالت سرپوشها و کلاهها که منجر به قواعد، قوانین، مراتب و قاعدهمندی میشود، بهشیوۀ تحلیلیتوصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین دستاورد این مقاله، بیان ظرفیتهای لباس و ملزومات مرتبط با آن در مسیر نشانهشناسی و طرح سلوک رفتاری انسان است که میتواند حامل نظامات و مراتب فکری بوده و در تغییر نوع بینش و نگاه انسان امروزی به مقولۀ لباس تأثیرگذار باشد.
کتابسوزی و کتابشوییِ صوفیه (ریشهها و انگیزهها)
حسین ایمانیان
چکیده: در برخورد با پدیدهها و موضوعهایی که در متون کهن پارسی و عربی آمده است، همواره احساس میشود که برخی از پدیدهها، ریشه در سنّت و آیینی کهنتر داشته و گذشتگان ما آنها را بیپرده یا درپَرده بازتاب دادهاند. برخی از رفتارهای اجتماعی انسان، بهویژه هنرمندان و ادیبان نیز ریشه در سنّتی کهن داشته و پیروی از این سنّت بوده که آنها را به انجام یا بازتولیدش وادار کرده است، بدون اینکه دلیلی منطقی در پس آن وجود داشته باشد. یکی از رفتارهایی که میان برخی دانشمندان مسلمان در سدههای نخستین و میانۀ هجری و بهویژه میان صوفیان حوزۀ جغرافیایی ایران و عراق گسترش داشته، دست شستن از کاغذ و قلم و بلکه شستن و سوزاندن و اندر خاک کردن نوشتههای خود بوده است. هرچند آنها گاه به انگیزههای خود اشاره کردهاند، ولی میتوان پنداشت که چنین رفتاری گونهای خردگریزیِ دیوانهوار و غرق شدنِ چشمبسته در یکی از سنتهای تصوف و اصلِ وحدتِ وجودی و فنای فی الله بوده که مایۀ از میان رفتن بخشی از تاریخ نگارش اسلامی شده است. در جستار پیش رو، نخست گزارشهایی چند از کتابشویی و کتابسوزی صوفیانِ سدههای نخستین و میانۀ هجری آورده شده، سپس ریشهها و انگیزههای این رفتار بررسی شده است. گزارشهای موجود نشان میدهد که صوفیان بههنگام دگرگونی روحی و گاه محدثان بههنگام گرایش به تصوف، نوشتههای خود را شسته یا سوزانده و پنداشتهاند که این نوشتهها مانع دیدن حق و رسیدن به اوست. این رفتار یا برگرفته از سنّتی غیراسلامی و کهن میان هنرمندان گذشته بوده یا ریشه در آموزۀ صوفیانی داشته که علم و کتاب را حجاب راه خود در سیروسلوک روحانی پنداشتهاند. بنابراین چنین رسم یا رفتاری که بیشتر در سدههای سوم و چهارم هجری و بهویژه میان صوفیان مکتب بغداد گسترش داشته، به یک اندازه سرچشمهیافته از سنّتهای غیراسلامی و سنّتی در عرفان اسلامی است.
فرایند سلوک و آداب و لوازم آن در تنتریسم هندویی
هما بازغندی، احسان قدرت اللهی
چکیده: تنتریسم آیینی رازورزانه است که با بهکارگیری فنون و تمرینهای ویژهای در بستری از اعتقادات خاص میکوشد تا در یک فرایند باز اتحاد کیهانی، آیینگزار را از چرخۀ بازپیدایی آزاد سازد و طریقی برای ایصال وی به مرتبۀ «جیوان موکتی» فراهم آورد. تنتریسم را نمیتوان نظام مستقل دینی به حساب آورد بلکه مجموعهای از آموزهها، اعمال و آیینهای سلوکی است که علاوه بر هندوئیزم در دیگر سنتهای دینی هند نیز یافت میشود. نوشتۀ پیش رو با روش توصیفیتحلیلی درصدد تبیین این فرایند سلوکی ـ معرفتی در تنتریسم هندویی است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که لطف خداوند که همان آکندگی و سریان شکتی یا انرژی الهی در سراسر هستی است، بستری را فراهم میکند تا از طریق پوجای تنتریک، که در دو ساحت بیرونی و درونی قابل اجراست، تلاشها و تمرینهای جسمی/ ذهنی آیینگزار برای الغای خودآگاهی بشری در خودآگاهی کیهانی به ثمر نشسته و خود مجازی (جیوا) در خود حقیقی (آتمن) فانی گردد. این فرایند در پوجای بیرونی که در محیط قدسی مندله شکل میگیرد، سالک را از صفات و قدرتهای خدا/خدایانِ احضارشده و عینیتیافته برخوردار نموده و سرانجام به وحدت او با الوهیت میانجامد. اما در ساحتی دیگر، در پوجای درونی، همین رویداد در «سوکسما سریره» تحقق مییابد. در اینجا، «کوندالینی شکتی» با استفاده از فنون و انضباطهای جسمانی/روحانی آزاد شده، با حرکت در امتداد نادی سوشومنا، چکرههای هفتگانۀ محاذیمحور نخاعی را فتح میکند. فتح هر چکره، تجربۀ معنوی جدیدی را برای سالک به ارمغان میآورد و او را در مقامات سلوکی به پیش میراند. وصول به چکرۀ هفتم (چکرۀ تاج)، مقام وحدت دو اصل شیوا و شکتی و پایان فرایند سیر و سفری انفسی است که آیینگزار را به مرتبۀ جیوان موکتی یا زندۀ آزاد نائل میگرداند.
مقایسۀ تطبیقی مشی زاهدانه در تصوف بصره و شام در دو قرن نخست هجری
زهرا ترک لادانی، سید مهدی لطفی، سید علی اصغر میرباقری فرد
چکیده: بصره و شام بهعنوان دو پایگاه اموی در دو قرن نخست هجری نقش بسزایی در رشد و ترویج اندیشههای زاهدانه و آموزههای صوفیانه در جهان اسلام داشتهاند. بنابراین بررسی ابعاد مشی زاهدانه در این دو شهر در بُعد فردی و اجتماعی و تبیین اشتراکات و اختلافات این دو شهر در این زمینه، مسئلۀ این پژوهش قرار گرفت. با استمداد از روش مقایسۀ تطبیقی به دست آمد که با وجود اهتمام زیاد زاهدان این دو شهر به عبادت و ترک دنیا، بصریان رویکرد متعادلتری نسبت به شامیان داشته و زهد آنها بیشتر در مسیر ارزشهای اخلاقی بوده است، درحالیکه در سرزمین شام زاهدان در اطالۀ نماز و کثرت روزه و تلاوت پیوستۀ قرآن میکوشیدند. در طبقۀ تابعان زاهدان بصری بیشتر از ترک دنیا و بیتوجهی به آن، توجه به کسب حلال و استفادۀ شایسته از نعمتهای دنیوی وجود داشته است و فقط در میان برخی شاگردان حسن بصری گونههایی از زهد افراطی دیده میشود درحالیکه اکثر زاهدان شامی به بهرۀ حداقل از نعمت دنیا و سرانۀ حکومتی اکتفا میکردند. در بُعد اجتماعی نوعی از انفعال، تساهل و انزواطلبی در برخورد با مسائل سیاسی، اجتماعی و برخورد با حاکمان در بصره دیده میشود، درحالیکه زاهدان شامی علاوه بر نشر دانش و حدیث و تعالیم دین، تصدی امور، قضاوت و فرماندهی سپاه را نیز بر عهده گرفته و گفتمان اصلاحی، اعتراضی و پویا در نقد انحرافات بنیامیه را بهمنظور اصلاح و عمل کردن آنها به سیرۀ پیامبر(ص) و صحابه دنبال کردهاند.
کارکردهای معرفتی بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابنعربی و ملاصدرا
هادی جعفری، علی ارشد ریاحی
چکیده: نقش و کارکرد بُعد جسمانی انسان در ابعاد مختلف پس از اثبات ضرورت بعد جسمانی انسان، از مسائل مهم و قابل توجهی است که هرچند در فلسفۀ ملاصدرا و عرفان ابنعربی به آن اشارۀ مستقیمی نشده و باب مستقلی به آن اختصاص نیافته، از آراء و مبانی این دو دانشمند قابلاستخراج است. از جمله این کارکردها میتوان به کارکردهای معرفتی و نقش بعد جسمانی انسان در فرایند شناخت و معرفت اشاره کرد. این مقاله که بر اساس روش کتابخانهای و تحلیل محتوا نگاشته شده، بر آن است که موارد متعدد کارکردهای معرفتی بعد جسمانی انسان را از منظر ابنعربی و ملاصدرا استخراج نموده و میان آنها از منظر این دو شخصیت، ارزیابی مقایسهای بنماید. در نهایت این نتیجه به دست آمده است که بعد جسمانی انسان نزد این دو دانشمند از جهت معرفتی نقش مهمی در تحقق مقوله علم و معرفت و توابع آن، شکلگیری تخیل در انسان بهعنوان یکی از مواد کسب معرفت، شناخت خداوند بهعنوان عالیترین موضوع معرفت و شناخت عالم و حقایق باطنی آن بهعنوان موضوعی فراروی انسان دارد. این مقاله نشان میدهد که از منظر ابنعربی و ملاصدرا گذشته از اشتراکات زیادی که دربارۀ کارکردهای بعد جسمانی انسان در تحصیل علم، شناخت خداوند و عالم وجود دارد که حاکی از تأثیر ملاصدرا از ابنعربی نیز هست، اختلافاتی هرچند اندک نیز در نحوۀ تبیین بر اساس مبانی و آراء آن دو دیده میشود.
پردازش عرفانی «صراط مستقیم» در نگاه ابوحامد غزالی
سمیه خادمی، طه فرج زاده
چکیده: ابوحامد غزالی بهعنوان شخصیتی چندوجهی، در آثار خویش توجه ویژهای به مفهوم قرآنی صراط مستقیم داشته است. مسئلۀ اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم صراط مستقیم و راههای دستیابی به آن و بهتعبیری دیگر، پردازش عرفانی صراط مستقیم در اندیشۀ غزالی است. نوشتار حاضر به روش توصیفیتحلیلی و بهصورت کتابخانهای انجام یافته است. یافتههای این پژوهش گویای این است که غزالی، صراط مستقیم را راه سلامت معرفی کرده است و حرکت در صراط مستقیم را سبب نجات و رستگاری انسان میداند. این راه سلامت، که غزالی از آن به «دُرّ ازهر» نام میبرد، بهمثابۀ توحید، شکرگزاری، راه حج، پل صراط و قوس صعودی است. تمامی این مفاهیم در یک نقطۀ مهم با هم تلاقی دارند که حاکی از مسیر و راهی است که انسان باید برای رستگاری و نجات، در آن استقامت و مداومت داشته باشد. غزالی راههای دستیابی به صراط مستقیم را داشتن ایمان و رعایت اخلاقی دینی بیان کرده است. از نظر وی داشتن ایمان و رعایت اخلاق دینی، همزمان سبب حرکت در صراط مستقیم میشود و هیچکدام از این دو، بهتنهایی نمیتواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند. در اندیشۀ غزالی، اخلاق، زمانی ارزشمند است که ابتنای بر ایمان و دینی باشد. غزالی بر اساس نظریۀ فرمان الهی، اطاعت از هر آنچه را که خداوند امر یا نهی کرده است، واجب میداند.
تطور تاریخی و عقیدتی سلسلۀ علاویه
مرتضی خسرو شاهی، رضا جلیلی
چکیده: علاویه عنوان یکی از سلاسل صوفیه شمال آفریقاست که شیخ احمد العلاوی (۱۲۸۶ـ۱۳۵۳ق/ 1869ـ1934م) آن را پس از مرگ استادش بوزیدی بنا نهاد. این سلسله یکی از معروفترین انشعابات طریقت درقاویۀ شاذلیه است و با تلاش مشایخ و بزرگان خود همچون احمد العلاوی (مؤسس طریقت) شیخ عده بن تونس، شیخ محمد المهدی بن تونس، خالد بن تونس و نیز انتشار دهها جلد کتاب و مجله، توانسته است در مناطق مختلفی از جهان رواج پیدا کند. احمد العلاوی طریقت خویش را بر اموری چون تبعیت از کتاب و سنت، سیرۀ خلفای راشدین، تهذیب نفس، آزادی از قیودات شیطان و نیز توجه به عشق، محبت و صداقت در سلوک عرفانی پایهگذاری کرد. از مهمترین انشعابات علاویه میتوان به طریقت مریمیه اشاره کرد که با وفات شیخ احمد العلاوی در سال 1353ق/ 1934م توسط فریتیوف شوآن پایهگذاری شد. همچنین باید طریقت علاویه و مریمیه را دو جریان جداییطلب از اصل سلسلۀ شاذلیه دانست؛ چراکه بهرغم وجود ایرادات موجود در وصایت و اجازۀ ارشاد از ناحیۀ مشایخ ایشان، دست به تأسیس طریقتی جدید زده و از اصول قطعی سلسله عبور کردهاند، که در این میان دو مسئلۀ وصایت معنوی و عدم پایبندی به شریعت بیشترین سهم را دراینباره به خود اختصاص داده است.
مقایسۀ زمینههای سلوک عرفانی از دیدگاه علی صفایی حائری و اکهارت تُله
سهراب سحابی، سیده فاطمه زارع حسینی
چکیده: علی صفایی حائری، روحانی و متفکر معاصر شیعی، و اکهارت تُله (Eckhart Tolle)، از صاحبنظران مسیحی معنویت در عصر حاضر، در مقام دو اندیشمند پرآوازه دربارۀ زمینههای سلوک عرفانی و چگونگی رفع موانع رشد انسان، آراء و دیدگاههایی خاص ابراز کردهاند. مقایسۀ اندیشۀ این دو شخصیت دربارۀ زمینههای سلوک عرفانی که به دو فرهنگ دینی، فضای فکری، اقلیم جغرافیایی و زبانی متفاوت تعلق دارند، موضوع اصلی این پژوهش است. با اتخاذ رویکردی مقایسهای، پدیدارشناسانه و فارغ از جانبداری، و از طریق مراجعه به نوشتهها و اظهارات ایشان میتوان به جستوجو، کشف و تبیین دیدگاهها و مقایسۀ آنها پرداخت و به نتایجی قابل اعتنا رسید. فرض بر این است که اگرچه این دو در طرح پیشفرضها نقاط مشترک کمتری دارند، در تشخیص منبع اصلی اختلال در زندگی بشر دارای اتفاق نظرند و در ارائۀ راهحل هم به نتایجی مشابه رسیدهاند. طبق نتایج بهدستآمده، به نظر میرسد که علی صفایی حائری در تبیین اندیشهاش بهدلیل بسندگی به گزارههای شیعی دچار کلیگویی شده و منظومۀ فکری او که شامل طرح جامعی از دین میشود، با مؤلفههایی چون استناد، اصالت، هماهنگی و ارتباط، و ارائۀ الگویی منحصربهفرد در تاریخ ادیان با تناقض درونی همراه است، حال آنکه اکهارت تُله به راهکارهایی دقیق، بسیار ساده و مؤثر و فارغ از هر فرهنگ و اقلیم خاص دست یافته است.
نقد نوعشناسی دینی در جامعهشناسی دین ماکس وبر (بر اساس حیات دنیوی بزرگان طریقت نعمتاللهی در ایران)
ابوالفضل فتح آبادی
چکیده: ماکس وبر در حوزۀ جامعهشناسی دین، به مطالعۀ جامع و مفصّل ادیان سراسر جهان اقدام و پیوندهای میان ادیان گوناگون و گروههای خاص اجتماعی و تأثیر انواع دیدگاههای دینی بر سایر جنبههای اجتماعی نظیر رفتار اقتصادی را بررسی کرده است. یکی از جنبههای مثبت و بینظیر جامعهشناسی دین وبر، نوعشناسی دینی وی و برساخت انواع مثالی نگرشهای دینی سهگانۀ زهد در دنیا، زهد فارغ از دنیا و عرفان دنیاگریز است. مسئلۀ پژوهش حاضر از این امر نشئت گرفته که وبر، صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داده است و حال آنکه به نظر میرسد که این دیدگاه با واقعیات تاریخی تصوف و بزرگان صوفیۀ ایران همخوانی نداشته باشد. بنابراین با استفاده از روش اسنادی و بررسی متون و منابع تاریخی مرتبط، به بررسی حیات دنیوی برخی بزرگان طریقت نعمتاللهی در ایران اقدام شد. یافتهها نشان میدهند که برخلاف دیدگاه وبر، این مرشدان صوفی، هم به کار اشتغال داشته و هم در امور اجتماعی و انجام اعمال خیر و عامالمنفعه کوشا بودهاند و نیز به تحصیل و تدریس علوم زمانۀ خود اهتمام داشتهاند. بر همین اساس، انواع مثالی سهگانۀ وبر در نوعشناسی دینی وی، با نوع مثالی چهارمی موسوم به عرفان جامع، که مصداقش صوفیه هستند، تکمیل شدند.
بررسی جلوههای خمرسرایی صوفیانه در اشعار حسین بن ضحاک مشهور به خلیع
محسن محمدی، علی اصغر قهرمانی مقبل
چکیده: بادهسرایی از مضامین مهم شعر در دورههای مختلف تاریخ ادب عربی بوده که از نیمۀ قرن دوم با ظهور شاعران بزرگی چون بشار بن بُرد، ابونواس و... شکل مستقلی به خود گرفت، اما این شعرا چندان از رویکرد شاعران جاهلی در خمر فاصله نگرفتند و بیشتر به جنبههای مادی و ظاهری خمر توجه کردند و در وصف جام و ساقی و ندیم و... شعر سرودند. از نقاط عطف اشعار خمری در عصر عباسی اول، ظهور جلوههای خمر صوفیانه بود که بهشکل بارزی در اشعار حسین بن ضحاک، شاعر عصر عباسی اول نمود یافت؛ شاعری که با وجود اباحیگری در بیان شعری، با مهارت و چیرهدستی خاصی توانست تا ارتباط زیبایی بین تصاویر خمری و صوفیانه ایجاد نماید و از رموز صوفیانه در خمر بهره گیرد. بررسی این خصیصۀ شعری با تلفیق شیوۀ توصیفی و تحلیلی، مسئلهای است که به آن پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حسین بن ضحاک در زمانی که خمر، هنوز مضمون حسی و مادی داشت، به آن مفهوم صوفیانه بخشید و آن را با مقدسات و مضامین معنوی پیوند داد. در حقیقت نشانههای اولیه تصوف در شعر، ابتدا در اشعار حسین بن ضحاک نمودار گشت و سپس او توانست تا بر صوفیانی چون منصور حلاج تأثیر بگذارد و حتی به نظر میرسد که شاعرانی چون عراقی، مولوی، حافظ، جامی و... نیز از او تأثیر پذیرفتهاند.
حقیقت عرفانی دعا و اجابت از دیدگاه ابنعربی با تکیه بر فتوحات و فصوص
یزدان محمدی
چکیده: خواستن، زاییدۀ نیاز و در بطن خود آبستنِ توجه به عامل برآورندۀ نیاز است. و زندگی روزمرۀ آدمی همراهِ بسیاری از نیازمندیهاست. از نظر ابنعربی توجه انسان به خداوند و ابراز نیازمندی به او حقیقت دعا را تشکیل میدهد و اجابت قطعی دعا در آیات و روایات تنها ناظر به این مقدار است که مقوّم ماهیت دعاست. اما اجابتِ خواستۀ داعی که پس از این توجه بیان میشود، بیرون از حقیقت دعا و مشروط است. دو شرط اساسی اجابت این است که بهمقتضای مصلحت داعی و مطابق قضا و قدر الهی باشد. ابنعربی با توجه به حقیقت دعا و محوریت این دو عامل در خواستۀ بیرون از ماهیت دعا، اجابت را به لبّیکی، اجابت عین، اجابت بدل و اجابت بطیء و سریع تقسیم کرده است. در نظام عرفانی ابنعربی، دعا رشتۀ اتصال نمود و بود، تأمینکنندۀ آرامش دنیوی و سبب دریافت فیوضات از منبع فیض است. و از جمله شرایط اجابت، توجه تام به خداوند، طهارت ظاهر و باطن، اضطرار، توسل و انقیاد در برابر اوست. ابنعربی بر پایۀ فهم عمیق از دین و دست یافتن به مراتب شهود عرفانی، بهخوبی از حقایق مربوط به دعا پرده برداشته است. در این مقاله پس از تحلیل آراء او دربارۀ ماهیت دعا و اقسام آن، حقیقت و اقسام اجابت، آداب و شرایط اجابت به ایندست سؤالات پاسخ دادهایم که با وجود وعدۀ اجابت قطعی از سوی خداوند آیا دعایی هست که اجابت نشود؟ چرا برخی دعاها اجابت نمیشوند؟ دلیل اجابت عاجل و آجل دعاها چیست؟ دعاکننده چه و چگونه بخواهد تا خواستهاش قرین اجابت باشد؟
بازخوانی و ارزیابی ایمان فرعون در اندیشۀ ابنعربی
سیده زهرا موسوی بایگی، سید محمد موسوی، سید عباس حکیم زاده خرد
چکیده: مسئلۀ ایمان و سعادت حاصل از آن، که یکی از پراهمیتترین مسائل الهیاتی است، فروعات متعددی را بهدنبال دارد. یکی از مباحثی که ذیل مسئلۀ ایمان میتوان مطرح کرد، بررسی گسترۀ نجات بر اساس وسعت دایرۀ رحمت الهی و یکی از بهترین مصادیق قابل تأمل در این باب، مسئلۀ «ایمان و سعادت فرعون» است. ابنعربی، عارف بزرگ مسلمان بر این باور است که فرعون در آخرین لحظات عمرش، ایمان خود را آشکار کرد و سرانجام رستگار شد. دیدگاه او دراینباره که مستلزم نوعی کثرتگرایی در نجات است، واکنشهای مختلفی را بهدنبال داشته است. برخی شارحان وی، از باور ابنعربی دفاع کرده، برخی او را نقد کرده و برخی دیگر تلاش کردهاند با استمداد و استناد به عبارات کوتاهی از فتوحات اثبات کنند شیخ، فرعون را مستحق بهشت نمیداند. پژوهش حاضر که به روش توصیفیتحلیلی و با رویکرد انتقادی نگاشته شده، میکوشد بدین پرسش پاسخ دهد که آیا ادله و نیز مبنای نظری ابنعربی، ایمان فرعون را ثابت میکند؟ نتیجۀ تحقیق نشان میدهد که اگرچه بیشتر انتقاداتی که بر ادلۀ ابنعربی وارد شده ناتمام است، بر اساس مبانی ابنعربی نمیتوان فرعون را از اهل سعادت دانست، زیرا او بهرغم شناخت حق، در مقابل پروردگار استکبار ورزید.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره مجله «مطالعات عرفانی» می توانند به کاشان، بلوار قطب راوندی، دانشگاه کاشان، دانشکده ادبیات وزبانهای خارجی یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://s-erfani.kashanu.ac.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.