عفو پدرانه رهبر انقلاب، پیام اصلی انقلاب را به جهانیان نشان داد
اشاره: با مهر و محبتی همچون پدر، با اقتدار و صلابت، خبر خوشحال کنندهای را به جامعه دادند، آزادی زندانیانی که آزادی آنها مخل نظم اجتماعی نیست. قرار است آنها به مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی، به دامان خانوادههایشان باز گردند. بخشی از این جمعیت آشوبگرانی هستند که ناخواسته وارد این جریان شدند و عدهای دیگر نیز محکومان دادگاههای عمومی، انقلاب و سازمان قضایی نیروهای مسلح هستند.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا به سراغ حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر حسینیان، عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم رفت تا با وی پیرامون ابعاد مختلف و مهم عفو گسترده محکومان اغتشاشات اخیر، دادگاههای عمومی، انقلاب و سازمان قضایی نیروهای مسلح گفتوگو کند.
رسا ـ عفو و تخفیف مجازات جمع قابل توجهی از متهمان و محکومان حوادث اخیر و همچنین محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب و سازمان قضایی نیروهای مسلح توسط رهبر انقلاب بعد از 90 روز از گذشت اغتشاشات چه پیامهایی دارد؟
این عفو رهبر معظم انقلاب قطعاً پیام اصلی انقلاب ما برای جهانیان را خواهد داشت. همه تصمیم گیریهایی که نسبت به جامعه، مشکلات و مسائلی که برای انقلاب پیش میآید میبایست بر اساس آن روح معنوی حاکم بر انقلاب شکل بگیرد. پیام انقلاب ما به جهان در واقع پیام رحمت، همکاری، همدلی و محبت است. اگر ما محبت را از اساس و جوهره انقلاب جدا کنیم، جز پوستهای از انقلاب باقی نخواهد ماند.
رأفت و عطوفت حقیقت دین ما است. عطوفت بین کلیه ساختارهای جامعه، مسائل و کثراتی که وجود دارد، میتواند سرسلسله نظام خود را به سمت تکامل راهبری کند. ما بایستی به سمت رحمت بیشتر، عطوفت، دوستی و محبت بیشتر برویم.
این عفو نشان داد پیام اصلی انقلاب ما جذب حداکثری است. ما با این پیام بیشتر میتوانیم در جهان خود را نشان بدهیم و با همه مکاتب و انسانها در دنیا ارتباط بگیریم. جوهرهای که در انقلاب ما وجود دارد دستیابی به یک هدف مشترک برای رسیدن به بندگی خداوند متعال است. رسیدن به خدا حقیقتی است که در عالم وجود دارد. همه پیامبران الهی برای این حقیقت تلاش کردند.
همه شهدای ما برای این حقیقت فدا شدند. بنابراین هرچقدر بتوانیم با محبت در کنار جریان انقلاب حرکت کنیم، میتوانیم بیان شیوا و به اصطلاح جهاد تبیین را فعال کنیم. در این صورت است که انسانهای دنیا بیشتر به حقیقت عالم نزدیک میشوند و به آن گرایش پیدا میکنند. اگر مردم جهان به انقلاب و اسلام گرایش پیدا کردند، دیگر اثری از ظلم در جهان نخواهد بود.
اگر بتوانیم دو عامل محبت و الفت و جهاد تبیین را به جهان ابلاغ کنیم، پیروز خواهیم شد. زمینه تبیین بیشتر در کنار محبت روشن و آماده میگردد. بستر حرص و طمع مادی، زمینه فعالیت وهم، استکبار، دیکتاتوری و ترس را فراهم میآورد.
ذهن انسان در شرایط ترس و خوف بسته میشود. شرایط طمع میتواند مقابل ایجاد بستر روشن بینی نسبت به حقایق عالم را بگیرد. اگر گرایش عمومی جهان به سمت اسلام و انقلاب ایجاد شد، استدلالها و برهانها برای مبانی دینی به راحتی و با نفوذتر میشوند. حتی حضرت سیدالشهدا در اوج سختیهای عاشورا به مردمی که در مقابل هستند با عطوفت برخورد میکنند.
امامان و رهبران الهی همیشه خودشان را برای هدایت جامعه و مردم فدا میکنند. این نهایت تلاش آنها برای جهاد تبیین و روشنگری مردم است. ولو اینکه خودشان در سختترین شرایط زندگی کنند؛ اما غایت تلاش آنها برای رهایی پیدا کردن امت از چنگال شیطنت فرعونیان است. دین ما به پیامبران و رهبران الهی یک دستورالعمل نسبت به هدایت جامعه داده است و این الگوی مشترک همان محوریت محبت نسبت به هدایت است.
وقتی هدایت واقع میشود که بتواند در عمق جان نفوذ کند. نفوذ در عمق جان نه با استیلا، زور و قدرت امکان دارد نه با زور سرمایه، تطیمع، تحریک مادی و شرطی کردن جامعه. بایستی شرایطی ایجاد شود که تفاهم صورت بپذیرد. شرایط باید بهنحوی باشد که انسانها آزادانه بتوانند به تصمیم گیری برسند.
اسلام به دنبال انسانهایی است که با آزادی خودشان به هدایت رسیدهاند. آیه «لَا إِکرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی فَمَن یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی لَا انفِصَامَ لَهَا وَالله سَمِیعٌ عَلِیمٌ[1]» شاید بیان گر همین معناست. انسانها ابتدا باید از سیطرههای قدرت و ثروت و همچنین استیلای فضاهای شناختی، اطلاعاتی و رسانهای آزاد شوند تا بتوانند به استمساک برسند و خودشان را در اختیار دین و امام حق قرار دهند.
شرایط استیلا و تطمیع تا وقتی که در جهان وجود دارد و رسانهها به کمک شرایط و حاکمیت جهانی میپردازند که فضای ذهن و اطلاعات به گونهای تحت تأثیر استیلا و سرمایه داری قرار بگیرد، هیچ وقت انسانها نمیتوانند آزادانه تصمیم بگیرند. شرایط آزادی با محبت، الفت و عشق صورت میپذیرد. عشق میتواند انسان را از شرایط استیلا و تطمیع نجات بدهد. اگر انسانها آزاد شدند کار رهبران دینی بسیار آسان میشود. آنها خودشان را ملزم میبینند که در همه این شرایط محبت را حاکم کنند. ممکن است غضب و تطمیع در جامعه هادیان الهی باشد؛ ولی در مرتبه دوم و سوم قرار دارد.
صحبت از خوف از آتش و نار و همچنین شرایط تطمیع هم در قرآن وجود دارد. خداوند متعال اینها را تبیین و توصیف میکند و بهشت را به مؤمنین بشارت میدهد و به تعبیری ترغیب به بهشت میکند؛ اما باز میفرماید رضوان الله اکبر؛ یعنی رضوان الهی از بهشت و از آزادی از جهنم بالاتر و آن رضایت خداست که جز با محبت و عشق نسبت به او اتفاق نمیافتد.
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند کسانی خدا را عبادت میکنند یا از ترس آتش جهنم مانند عبادت عبید و بردگان است، یا از شوق بهشت خدا را عبادت میکنند که عبادت تجار است و یا انسانهای آزاده بر اساس تعلق و عشق به خداوند متعال و محبت به او خدا را عبادت میکنند. به این دلیل خدا شایسته پرستش است. لانه اهل للعباده؛ بلکه چون اهل بندگی و پرستش است و هیچ کس جز خدای واحد شایستگی پرستش را ندارد.
اگر این شرایط در نظام اجتماعی و قضایی و همه ارکان نظام حاکم شود، هیچوقت دچار سردرگمی نمیشویم. روحیه ایثار و از خودگذشتگی و همیشه کاستیها را جبران میکند. دفاع مقدس با الفت، محبت، عشق و ایثار اداره شد؛ نه حاکمیت قانون، پول و سرمایه که سربازان و بسیجیان با اینها بروند فتح کنند.
با این الگو که الگوی انبیاء در تاریخ است ما توانستهایم همه بحرانها را حل کنیم؛ حتی در مسائل اقتصادی. ایثار و انفاق تنها ابزاری است که میتواند مشکلات اقتصادی را حل کند. مدلهای اقتصادی که سهم 95 درصد را فدای 5 درصد سرمایهدار میکند که در جامعه علم اقتصاد ما نیز جریان دارد، همین بحرانهای اقتصادی را شکل داده است. قطعاً مدل اقتصادی مبتنی بر گذشت و انفاق میتواند پیروزی در اقتصاد را هم رقم بزند.
رسا ـ برخی تصاویر منتشر شده از خوشحالی زندانیان، علاقه آنها نسبت به رهبر معظم انقلاب و حاج قاسم سلیمانی را نشان میداد، نظام جهت حفظ چنین سرمایه انسانی باید چه سیاستهایی را برای پیشگیری از چنین جرایمی در حوزههای رسانه، فرهنگی و اجتماعی اتخاذ کند؟
سیاستها و جهتگیری که بایستی دنبال کنیم، راهبرد محبت و عاطفه است. این همان راهبرد شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در ارتباطات، نشستها و برخاستها بود. نوع شهدای ما با قاطعیت این روحیه گذشت و ایثار را داشتند. روحیه گذشت و ایثار به جان فشانی و شهادت میرسد. اگر این فراگیر شود تمایلات عمومی مردم به سمت حاکمیت و دولت خدمتگزار حتماً چندین برابر میشود و از طرفی رحمت خداوند متعال جاری و ساری میشود.
خداوند متعال منشاء رحمت است. «بسم الله الرحمن الرحیم» حتی رحمت بر گنهکاران، کفار و غیر را شامل میشود. «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» رحمت او شامل همه است و استیلا دارد. اینطور نیست که خداوند متعال بندگان خود را برای عذاب خلق کرده باشد. دو خاصیت معطوف شدن مردم نسبت به حاکمیت و حاکم کردن محبت بر قوانین دولت و معادلات میتواند بیشتر منافع را به سمت مردم مستضعف برساند؛ تا سرمایهداران.
اگر دولت بر پایه علاقههای مردم شکل بگیرد استحکام و دوام پیدا میکند. دوام دولت نه با زور و نه با سرمایه بلکه با محبت است. محبت یعنی دولت نهایت تلاش خود را برای خدمت به مستضعفین و مردم انجام دهد و امکانات به نفع مردم باشد؛ نه عده خاص. چنین دولت و ملتی منشاء سرازیری رحمت الهی خواهد شد.
برای مثال خداوند متعال در بحرانهای شدیدی که قیمت انرژی جهانی بالا میرود، کاری میکند دولتی که خزانهاش خالی است، عنایت میکند و دولت امکانات به دست میآورد. البته هنوز مشکل داریم، متأسفانه معادلات اقتصادی در فضای نظام سرمایه داری است. سود سرمایه به نفع سرمایه دار است و منافع به یک سمت میرود. دولت تلاش دارد؛ ولی متفکرین باید بیایند و الگوهای جدید اقتصادی را مطرح کنند، مسائل درست تبیین شود تا نظر به سمت مستضعفین و مردم برگردد.
رسا ـ سیاستهای نظام به ویژه قوه قضاییه در حفظ کرامت زندانیان و جلوگیری از افزایش تعداد زندانیانی که واقعاً نادم و پشیمان هستند را چگونه ارزیابی میکنید؟ آمریکا که ادعای حقوق بشری دارد، جمعیت قابل توجهی را در زندانها با وضعیت اسفناکی حبس کرده است بهقدری که مجموع تعداد نفرات زندانی در زندانهای آمریکا معادل پنجمین شهر پرجمعیت آمریکا را تشکیل میدهد.
ساختارهای اجتماعی بایستی بر مدار محبت فعال شود تا توسعه و تکامل در جامعه اتفاق بیفتد. جوامعی که منافع مادی در آن مطرح است و منافع شخصی، فردی، شرکتی و خصوصی دنبال میشود، جوامعی که دولتها وامدار شرکتها هستند، پیشرفت نخواهند کرد. قطعاً در این جامعه دولتها زمینه رشد شرکتها را فراهم میکنند. اساساً سرمایه و سرمایه داری در جامعه جهانی مسألهای است که با کرامت انسان سازگار نیست.
وقتی مدلها و الگوها به گونهای رقم خوردند که همه انسان به دنبال منافع خودشان باشند، اساساً انسان به شکلی تربیت میشود که حاضر است برای رسیدن به منافع خود از کرامت و از عزت خود بگذرد. اگر انسان ذلیل شد، در مقابل سرمایه و سرمایه داری و منافع شخصی دست به هر کاری میزند.
اگر میخواهیم انسانی را آزاد کنیم باید کرامت و شخصیت او را حفظ کنیم. باید به او شخصیت بدهیم. اثر تربیتی این کار هم در قوه قضاییه هم در آینده به گونهای خواهد بود که اصلاً زندانها به دنبال زندانی میگردند و دیگر هیچ زندانی نداریم. اگر موضوع زندان بدهکاری است مؤمنین دست به دست هم میدهند و بدهی را پرداخت میکنند. دیگر افراد به دلیل مسائل مالی به زندان نمیروند. تحمل چنین چیزی هم در نظام اسلامی سخت است.
جامعه ما با این رویکرد به سمت نداشتن زندانی مالی میرود، مگر موارد خاصی که مشخص است. افرادی که به دنبال منافع شخصی و بودجههای کلان اقتصادی هستند حتماً بایستی اسیر باشند و جلوی فعالیت آنها گرفته شود. اکثریت جامعه باید آزاد باشند و جرایم سیاسی نیز زندان نیاز ندارد.
شرایط اسلامی باید زندانیانی را که مشکلات عقیدتی و سیاسی دارند تا وقتی که دست به اسلحه نبرده باشند، قتل و غارت نکرده باشند، مشکلشان با تبعید حل میشود. وقتی تبعید کنند، فرد اصلاح میشود و در هیچ شرایطی جز شرایط خاص زندانی نخواهیم داشت. البته شرایط خاص برای همه موارد اتفاق میافتد و لازم است؛ اما باید برای احیای کرامت نفس و دستیابی به الگوهای مبتنی بر کرامت حرکت کنیم که باید طراحی شود.
[1] بقره 256