خیز انتخاباتی جماران با حمله به شورای نگهبان
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بررسی پروندههای مختلف از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون نشان میدهد کسانی که امروز در جریان اصلاحات تعریف میشوند، سابقه خوبی در حوزههای مختلف مدیریتی و ... نداشته و ندارند یا مرتکب اقداماتی عجیب و غریب شدهاند که ابهامات زیادی را درباره آنها ایجاد میکند. از این رو وقتی که این جریان در تلاش برای تصدی مسؤولیتها و پستهای مختلف کشور وارد میدان میشوند، با یک چراغ قرمز از سوی شورای نگهبان مواجه خواهند شد. بدیهی است که آنها وقتی جواب قانع کنندهای را در برابر فیلترهای شورای نگهبان پیدا نمیکنند، از اساس منکر شورای نگهبان میشوند. البته آنها هنگامی که با اقبال از سوی شورای نگهبان مواجه شوند، چه بسا مقالات و یادداشتهای فراوانی را در رثای شورای نگهبان به یادگار بگذارند.
اساس نظارت شورای نگهبان، برای حفاظت و پاسداری از صحنه انتخابات در مقابل افرادی است که صلاحیت ورود به آن را ندارند. این موضوع به قدری حائز اهمیت است که حتی در تمام کشورهای دنیا مورد توجه قرار دارد و بدیهی است که همه جا به عنوانهای مختلف نهادهای نظارتی برای حفاظت از انتخابات وجود داشته باشد. حتی در آمریکا کسانی که عضو دو حزب دموکرات و جمهوری خواه نیستند، جایی در انتخابات ندارند.
اما با وجود همه این مسائل، حجتالاسلام ایازی در گفتوگویی با جماران به بیان سخنانی پرداخته که بسی جای تعجب و تأمل دارد! ابتدا بیان ادعاهایی بدون سند مانند اینکه عامل تأیید صلاحیت نشدن هاشمی رفسنجانی در سال 1392 درخواست و تلاش وزیر اطلاعات وقت بوده است. این سخن ناصواب درحالی بیان میشود که مدرک و سندی برای این تهمت به وزیر اطلاعات وقت وجود ندارد. از طرفی وزارت اطلاعات به عنوان یکی از نهادهای امنیتی، متولی تأیید صلاحیت امنیتی اشخاص است؛ اما از طرف دیگر، رد صلاحیت شدن آقای هاشمی رفسنجانی، نه فقط مخالفت وزارت اطلاعات بلکه کهولت سن علت اصلی بوده است. از سوی دیگر افراد معتمد رئیس جمهور همان دوره باز هم رد صلاحیت شد. بنابراین نمیتوان این رد صلاحیتها را جناحی دانست.
ادعای دیگری که آقای ایازی مطرح میکند، این است که چطور میشود کسی مثل علی لاریجانی مدتها در سمتهای مختلف فعالیت کرده باشد؛ اما در سال 1400 توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شود. اینجا میتوانیم این سؤال را از ایشان بپرسیم که مگر آقای لاریجانی معصوم است که همیشه حال و فعالیتهای او بدون خدشه و عبور از ملاکهای شورای نگهبان باشد؟ ضمن اینکه نباید از یاد برد که با این وجود که برادر آقای لاریجانی در شورای نگهبان برای تأیید صلاحیت او تلاش کرد؛ اما ناگهان پس از مدتی از این سمت استعفا میدهد.
تأیید صلاحیت یک شخص در یک بازه زمانی و رد صلاحیت همان شخص در بازه زمانی دیگر، مبتنی بر احراز تمام ملاکهای شورای نگهبان است. امکان دارد فردی تمام وجود خود را صرف انقلاب کرده باشد؛ اما صلاحیت و شایستگیهای لازم را ندارد و امکان ورود به این عرصه انتخاباتی را پیدا نکند؛ اما بعد از مدتی در انتخاباتهای بعدی حائز این شرایط شود و بتواند در آن شرکت کند. از این جهت فردی هر فردی میتواند در انتخاباتهای مختلفی مورد تأیید بوده باشد و با از دست دادن شرایط، رد صلاحیت شود.
نکته اساسی که نباید مورد غفلت قرار بگیرد، این نکته است که ملاکها و معیارها اشکال و اشتباهی ندارند. چرا تا امروز تمام اشکالات مطرح شده بر اصل وجود شورای نگهبان است و هیچ کس نمیگوید که چرا فلان کاندیدای انتخاباتی که فلان شرایط را نداشت، توانست احراز صلاحیت شود؛ اما فلان کاندیدای انتخاباتی ما که فلان شرایط را داشت، احراز صلاحیت نشد؟ اتفاقاً همین نکته اساسی و اعتراض از سوی جریان انقلاب در بازهای به شورای نگهبان وارد آمد.
بنابراین نمیتوان بدون مستندات، استدلال متقن و ملاحظات قطعی، بر اساس اینکه چون فلان آدم سابقه خوبی داشته یا نداشته، نسبت به اساس و اصل شورای نگهبان و نظارت استصوابی خدشهای وارد کرد. قطعاً اگر اشکالی نسبت به جزئیات وجود داشته باشد، میبایست با استدلال نسبت به درست یا غلط بودن، سعی در اصلاح آن جزئیات داشت. انتظاری که از آقای ایازی به عنوان کسی که سالهاست پای دروس دینی در حوزههای علمیه نشستهاند، به جای لفاظیهای سیاسی، بیان استدلالهای منطقی و متقن در رد عملکرد و شیوهها باشد. اگر بخواهیم نظارت استصوابی و یا اصل شورای نگهبان را رد کنیم و آن را مخالف آزادی قلمداد کنیم، میبایست همه مؤسسات و نهادهای نظارتی، قضایی، گزینشی و ... را با این استدلال که مخالف آزادی هستند را ببندیم.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، اشاره آقای ایازی به بیانات رهبر انقلاب است. رهبر انقلاب در سخنرانی فرمودند: «به بعضی از افرادی که صلاحیتشان احراز نشد، ظلم و جفا شد و به آنها یا خانوادههایشان که خانوادههای محترم و عفیفی بودند، نسبتهای خلاف واقع داده شد که بعداً ثابت شد آن گزارشها غلط و خلاف است.» اینکه مرجع ضمیر رهبر معظم انقلاب به آقای لاریجانی برگردد، صحیح نیست. از طرفی میبایست بررسی کرد که وقتی رهبر انقلاب از واژههای محترم و عفیف نسبت به آن خانوادهها به کار میبرند و تصریح میکنند که گزارشها خلاف و غلط بودهاند، گزارشها در چه زمینهای خلاف بودهاند. البته اگر آقای ایازی معتقد و مدعی هستند که مرجع این ضمیر به آقای لاریجانی باز میگردد، باید ثابت کنند که اولاً بعد از رد صلاحیت علی لاریجانی، نسبت به خانواده ایشان تهمتهایی خلاف احترام و عفت وارد شده است و از سویی اثبات کنند که مسائل مطرح شده درباره خانواده آقای لاریجانی، گزارشهایی خلاف واقع بودهاند.
از سویی نامه منتشر شده از دلایل رد صلاحیت آقای لاریجانی در صورت صحت اشاره دارد که دلایل مختلفی از جمله مواضع و اظهارات سیاسی به خصوص در فتنه 88، حمایت و دفاع از افراد ردصلاحیت شده و به کارگیری آنها، مداخله یکی از فرزندان در قراردادهای ساختمانی مجلس، اقامت و ادامه تحصیل برخی از منسوبین درجه یک در کشور انگلیس، سفرهای متعدد به خارج از کشور از جمله اروپا و آمریکا و اقامت یکی از فرزندان در آمریکا، عدم رعایت اصل ساده زیستی و تلقی سهم بودن آقای لاریجانی در بخشی از نابسامانیهای کشور در دولت مستقر وجود دارد. بنابراین وقتی که در این نامه تنها بخشی از دلایل رد صلاحیت آقای لاریجانی موضوع خانوادگی است، به چه حق و جرئتی میتوان اظهار داشت که عدم احراز صلاحیت مجدد آقای لاریجانی بعد از اشاره رهبر معظم انقلاب، اولاً منظور بیانات رهبر انقلاب آقای لاریجانی و ثانیاً عدم احراز صلاحیت مجدد او، نوعی خودسری است؟
همچنین انتظار داشتیم که آقای ایازی با اطلاع و مستند نسبت به مسائل امور بین المللی سخن بگویند یا اگر تخصصی ندارند، به متخصصین آن احترام بگذارند و کلمهای در این باره نگویند. اظهار نظر آقای ایازی درباره اینکه اتفاق جدی در حوزه روابط خارجی نیفتاده است، اظهار نظری غیرتخصصی است. حتماً انتظار داریم که آقای ایازی اندکی اخبار روابط بین جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه به خصوص کشورهای محور مقاومت که بعد از دولت تدبیر و امید مشکلات جدی در تعاملات با این کشورها ایجاد کرده بود را بررسی کنند و یا از اهل فن بپرسند. همچنین عضویت ایران در پیمانهای اقتصادی مهمی مانند شانگهای و زمزمههای جدی از ورود ایران به پیمان بزرگ اقتصادی بریکس از جمله دستاوردهایی هستند که دولت سیزدهم تنها در دو سال به دست آورده و دولت تدبیر و امید هیچ اقدامی برای آن نکرد.
خود را از دعوت بزرگانی چون ایازی به تقوای در کلام و گفتار برحذر میدارم؛ اما انتظار دارم حداقل شؤون عالم بودن را رعایت میکردند و در مصاحبه با جماران که به نام امام و به کام کسانی که بویی از منش انقلابی امام نبردهاند، به جای حمله به نهادی که توسط امام خمینی(ره) تأسیس و پایه گذاری شده است، به ارائه استدلالهای متقن و منطقی میپرداختند. به نظرم میرسد با این حجم از حمله به شورای نگهبان، اگر روزگار استبداد بود، باید در تاریخ مینوشتیم که مجلس شورای نگهبان توسط فلان شاه به توپ بسته شد.