آیا جنگ با زنان صهیونیست مجاز است؟
صهیونیستها اخیراً به صراحت اعلام کردهاند که کودکان خردسال فلسطینی را میکشند تا در آینده از میان آنها مبارزین ضداسرائیلی تربیت نشود؛ وقتی برخی فعالین رسانهای هم نسبت به کشتار اطفال در باریکه غزه اعتراض کردند، صفحه مجازی وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی علناً اعلام کرد که کشتار کودکان فلسطینی بیش از این هم خواهد بود و نظامیانشان تعداد بیشتری از کودکان ساکن در نوار غزه را به قتل خواهند رساند.
در نتیجه همین سیاست وحشیانه در عرض کمتر از یک هفته حدود ۷۰۰ کودک فلسطینی توسط صهیونیستها به شهادت رسیدند یعنی روزانه نزدیک به ۱۰۰ کودک مظلوم در منطقه غزه به ظالمانهترین صورت ممکن به قتل رسیدند که در آخرین شیوه جنایتبار، رژیم اشغالگر قدس از تسلیحات ممنوعه بمبهای خوشهای فسفری علیه کودکان فلسطینی استفاده کرد؛ جنایاتی که شاید حتی به ذهن عناصر داعش در سوریه هم نرسیده بود.
با این حال مقامات صهیونیست با گستاخی تمام و بدون ارائه هیچ سندی، نیروهای مقاومت فلسطینی را به قتل و سربریدن کودکان شهرک نشین در اراضی اشغالی متهم کردند؛ تلاش نمودند تا به این صورت جنایات خود در قبال کودکان فلسطینی موجه جلوه دهند. حال اینکه بسیاری از ادعاهای صهیونیستها در مورد مرگ کودکان اسرائیلی، از اساس کذب محض و محصول عملیات روانی سران این رژیم است.
آش دروغگویی سران رژیم صهیونیست آنقدر شور شد که خبرنگار CNN ضمن عذرخواهی
نوشت: خبر سربریدن نوزادان توسط حماس کذب بوده است!
ضمن اینکه سابقه جنایات رژیم کودککش اسرائیل در فاجعه قانا، صبرا و شتیلا، جنگ ۲۲ روزه نشان میدهد که کودککشی شیوه رزمی صهیونیستهاست.
اما در فرهنگ اسلامی حتی در صحنه جنگ نظامی هم برای کشتن کودکان دشمن محدودیتهای جدی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
نکته اول این است که در مساله جهاد، از نگاه اسلامی و مکتب تشیع، برخی معافیتها، امتیازات و ارفاقها برای زنان و کودکان در نظر گرفته شده است؛ از این نظر که به طور کلی در صحنه جنگ کسی حق ندارد تا زنان و کودکان جبهه دشمن را بکشد.
شبیه به همین امتیاز در مورد مردهای مسن و رجال دینی دشمن نیز قید شده است؛ در فقه شیعه یک نیروی نظامی مسلمان اجازه ندارد تا کودکان، زنان، مردان پیر و بزرگان دینی جبهه دشمن را به قتل برساند. البته در مورد رجال دین و پیرمردها این محدودیت و ممنوعیت در کشتن، به شرطی است که هیچ کمکی در صحنه جنگ به نیروهای دشمن نکنند، به تعبیر دیگر اینکه اگر مداخله آنها در جنگ ولو در سطح ارائه راهکار، راهنمایی و مشاوره نظامی به دشمنان باشد، در این صورت چنین ممنوعیت در مورد آنها صادق نخواهد بود و نیرو نظامی مسلمان اجازه کشتن آنها را دارد.
دسته دوم زنانی هستند که نیروی نظامی و جزو ارتش دشمن محسوب می شوند؛ در اینجا بین نیروی زن و مرد دشمن فرقی وجود ندارد. به تعبیر فقهی وقتی فردی مقاتله و نیروی نظامی دشمن است، ممنوعیت قتل وی هر چند که یک زن باشد، برداشته میشود.
اما در مورد زنان و کودکان این ممنوعیت شدیدتر و محکمتر است، به طوری که نیروهای نظامی لشکر اسلام حق کشتن کودکان و خردسالان دشمنان را ندارند و در جنگ حتیالامکان نبایستی به آنها آسیبی وارد شود.
ولی در مورد زنان دو وضعیت صدق میکند؛ حالت اول زنانی که نیروی نظامی نیستند و در جنگ مشارکت ندارند ولی ممکن است به واسطه شرایط جنگی اقدام و حمایتی از نیروهای دشمن انجام دهند، با این حال معافیت عدم کشتن، شامل حال این زنان نیز میشود یعنی این زنان هم حتی در صورت مشارکت اندک و محدود در جنگ، از کشته شدن معاف هستند. اما دسته دوم زنانی هستند که نیروی نظامی و جزو ارتش دشمن محسوب می شوند؛ در اینجا بین نیروی زن و مرد دشمن فرقی وجود ندارد. به تعبیر فقهی وقتی فردی مقاتله و نیروی نظامی دشمن است، ممنوعیت قتل وی هر چند که یک زن باشد، برداشته میشود.
در این بین یک ملاحظه بسیار مهم وجود دارد، اینکه وقتی در یک معرکه نظامی، شبیه آنچه در سرزمینهای اشغالی در حال وقوع است، دشمن زن و فرزند خود را به معرکه جنگی آورده است، در گام اول نیروهای نظامی لشکر اسلام حق کشتن زنان و کودکان غیرنظامی را ندارند اما اگر در درگیریهای جنگی تیراندازی و حملات راکتی، موشکی و هوایی شود -چنانچه در گذشته برای صدمه زدن به دشمن از تجهیزاتی همچون منجنیق برای پرتاب سنگ به سمت جبهه مقابل استفاده می شده است- و به صورت اتفاقی و بدون هدف گیری مستقیم، به زنان و کودکان دشمن صدمه وارد شود؛ در اینجا نیروهای نظامی مسلمین در قبال جان زنان و کودکان دشمن مسئولیتی ندارند و آن دشمنی که زن و بچه خود را وارد معرکه جنگی و درگیری نظامی کرده است، خودش مسئول و ضامن جان زنان غیرنظامی و کودکانش میباشد. پس میتوان گفت که جنایات سران رژیم اشغالگر قدس در حق کودکان مظلوم فلسطینی انکار ناپذیر است و حتی مقامات صهیونیست در مورد مرگ کودک خودشان هم مسئول هستند.