گزارش پرویز ثابتی درباره تبعید آیتالله خامنهای
آیتالله سید علی خامنهای که یكی از محورهای اصلی نهضت اسلامی در مشهد به شمار میآمد در 28 آذر 1356 به ایرانشهر تبعید شد.
به گزارش ساواک خراسان در 23 آذر 1356 « با توجه به آراء صادره از کمیسیون امنیت اجتماعی ... سید علی خامنهای فرزند جواد که به مدت سه سال اقامت اجباری در ایرانشهر محکوم گردیده دستگیر و به ناحیه ژاندارمری خراسان تحویل [میشود] تا به محل مذکور اعزام گردد...»
به گواه اسناد، ساواک دستگیری و زمینهسازی مقدمات تبعید آیتالله خامنهای را تحت نظر میگیرد. به همین منظور پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک طی دستوری به ساواک سیستان و بلوچستان مینویسد:«علی حسینی خامنهای یکی از روحانیون ناراحت و افراطی مشهد به علت تحریکات مضره و ایجاد زمینههای اخلال در نظم عمومی طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان مذکور به سه سال اقامت اجباری در ایرانشهر محکوم و قرار است به آن منطقه اعزام گردد. مراقبتهای لازم از وی معمول نتیجه اعلام[گردد]. ثابتی»
*** رسیدگی به مشکلات مردم با لباس بلوچی ***
اما آیتالله خامنهای دوران تبعید خود در ایرانشهر را با تبلیغ و خدمت به مردم محروم آن دیار سپری کرد. چنانچه مبارزان انقلابی به یاد میآورند: «آیتالله خامنهای فعالیت چشمگیری در آن خطه داشتند؛ مثلاً برای سیلزدگان و قحطیزدگان آنجا پول جمع میکرد، برای آیتالله صدوقی در یزد و آیتالله بهاءالدین محلاتی در شیراز نامه مینوشتند و درخواست کمک برای فقرای آن منطقه میکردند. ایشان گاهی هم لباس بلوچی میپوشیدند و در تویوتا مینشست و میرفتند به روستاها سر میزدند. در بحث وحدت شیعه و سنی هم در کنار آیتالله کفعمی فعالیت میکردند».[1]
*** دیدار رئیسی با رهبر انقلاب در ایرانشهر ***
همچنین حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی در بخشی از خاطرات خود دیدارش با آیتالله خامنهای را اینگونه روایت میکند: « در آن زمان شروع کردیم با تبعیدیها دیدار داشته باشیم. سراغ آقایان معادیخواه و خلخالی رفتیم. آقای خلخالی در رفسنجان در تبعید بود. از آنجا هم به عشق دیدار با حضرت آقا به ایرانشهر رفتیم. یک شب آنجا بودیم که دو نفر از طلبهها را در خیابان دستگیر کردند که معمم بودند. ما دو نفر شخصی بودیم و به منزل حجتی کرمانی رفته بودیم. گفتند دیشب پنج شش بار از ساواک سراغ شما را گرفتهاند که شما را ببرند که ما به شکلی اینها را دست به سر کردیم. بعد هم فرمودند اینجا یک راه مخفی در ذهنم هست که با یک نفر راهبلد شما را از آنجا رد میکنم، چون شما بلد نیستید.
ساعت نه صبح که در منزل ایشان صبحانه خوردیم و آماده شدیم، فرمودند شما دو نفر با اینها حرکت کنید و از شهر بیرون بروید که اینها قطعا شما را میگیرند. ایشان عامل فراری دادن ما دو نفر از ایرانشهر شدند، چون دو نفر دیگرِ ما را دستگیر کرده بودند. آقایی بود که ایشان را میشناسم منتهی ایشان هم مهمان بود و به دیدار ایشان آمده، ولی راه بلد بود؛ چون یک ماهی بود که در منزل آقا حضور داشت.»
رئیسی در بخش دیگری از خاطراتش میگوید: « یادم میآید دو سال قبل از انقلاب با طلبهها که مینشستیم و صحبت میکردیم گفتند اگر شاه برود چه کسی میخواهد مملکت را اداره کند؟ من هم گفتم همین آقای خامنهای امام جماعت مسجد کرامت بهترین شخص برای ریاستجمهوری است. آن موقع مرا مسخره کردند که این چه حرفی است که میزنی؟ اما انسان در جبین ایشان توان مدیریتی را میدید. در مشهد عالم زیاد داشتیم، اما عالمی که جوانان اعم از دانشجو و طلبه را دور خودش جمع کند نداشتیم. درسهای تفسیر ایشان واقعا جا نبود. این درحالی بود که ایشان تحت تعقیب و گاهی زندان بودند و در تبعید نمیگذاشتند که ایشان آزادانه عمل کند، ولی باز هم در این شرایط از این امور غافل نبودند و بدانها توجه میکردند.»[2]
پینوشت:
1. کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سید حسین مطهری یزدی
2. خاطرات حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی