گفتوگوی رسا با روحانی خوشنام تبریزی که مورد حمله اوباش قرار گرفت
حجت الاسلام غلامرضا کاوشی روز چهارشنبه هفته گذشته، توسط ۲ نفر از اوباش در حین بازگشت از نماز ظهر و عصر در خیابان مورد حمله وحشیانه قرار گرفت.
از این رو خبرنگار خبرگزاری رسا در آذربایجان شرقی به منزل این روحانی خوشنام و مردمی رفته و ضمن جویا شدن از احوال وی، در رابطه با جزئیات این حادثه با او به گفتوگو پرداخته است.
متن کامل این گفتوگو در زیر تقدیم خوانندگان گرامی می شود:
رسا ـ در مورد جزئیات این حادثه قدری برایمان توضیح دهید.
بنده لازم است از محبتهای پدرانه و دلسوزانه امام جمعه تبریز واقعاً از لحظهای که ایشان باخبر شدند حقیر را مورد محبتهای خود قرار دادند و حمایتهای خودشان را عنایت نمود و سفارشهای لازم را به صورت موکد به مسئولین ذیربط اعم از دادستانی و فرماندهی انتظامی استان آذربایجان شرقی مبنی بر اینکه این موضوع باید پیگیری سریع و به صورت دقیق بررسی و عوامل موثر و معاند شناسایی و در اسرع وقت دستگیر شوند، بعد از دستور ایشان دادستانی و نهاد های امنیتی پا به کار این موضوع شدند، جا دارد از همهی این عزیزانی که موضوع را بطور شبانه روزی پیگیری کردند تشکر کنم خلاصه جریان از این قرار است که بنده روز چهارشنبه مورخه ۰۶ دی ماه ۱۴۰۲ وقتی مراجعه میکردم به اداره پست استان البته یک موضوع هم اینکه بنده از سال ۱۳۹۰ امام جماعت آن اداره هستم نزدیک به ۱۲ سال هست که هر روز نماز جماعت ظهر و عصر را برای اقامه به آن محل بصورت پیاده رفت و آمد دارم، و تا به حال اتفاق خاصی حتی توهینی نشده بود و من جز خیری از مردم و عزیزانی که در آنجا اصناف هستند، و همیشه بنده رو مورد عنایت محبت های خودشان قرار دادهاند ندیدم، ولی دیروز متاسفانه چهارشنبه وقتی که از نماز برمیگشتم حوالی ساعت ۱۳:۱۵ ظهر نزدیک ورزشگاه چمن رسیدم متوجه شدم که از پشت یک موتور سوار به من نزدیک شد و پای راننده موتور سیکلت به پای چپ من برخورد کرد وقتی که من تعادلم را از دست دادم نزدیک بود که بخورم زمین و آن راکب عقب موتور سوار با یک چیزی که داخل دستش داشت محکم ضربهای به پشت گردن بنده زد که باعث شد من تعادلم را از دست داده و به زمین برخورد کنم این عمل باعث شد که عمامه از سرم افتاد و باز شد، و آنجا یک تعدادی از نفرات حاضر در صحنه مشغول فیلمبرداری بودند، یک سربازی هم آن طرف خیابان بود که مال نیروی انتظامی بود وقتی صحنه را مشاهده کرد جهت کمک به سوی من آمد و آنها در حین فرار یک مکث کوتاهی کردند و به مقدسات و بر علیه نظام و رهبری یک جسارتهایی نمودند بنده چشام رو سیاهی رفته بود و خونریزی بینی کرده بودم و بعد از انتقال به دفتر زنگ زدم به برادرم و دیگر از هوش رفته بودم و به بیمارستان امام رضا (علیه السلام) تبریز توسط اورژانس منتقل شدم.
رسا ـ اینگونه جسارت ها به روحانیت به نظر شما با چه اهدافی صورت می گیرد؟ آیا اینگونه حادثه ها خللی در مسیر روحانیت و طلاب ایجاد می کند؟
یک جملهای دارم اگر خود بنده را می زدند و یک قسمتی از بدنم را میشکستند و زخمی میشدم برای من مهم نبود، هر کسی برای خودش یک خط قرمز هایی قائل هست؛ خطوط قرمز بنده هم عبارت است از انقلاب، شهدا و مقام معظم رهبری هم خودم و کل اعضای خانوادهام فدایی رهبر هستیم، اگر یک نفر جرات جسارت کند جوابش را میدهیم، همچنین باید بگویم مردم تبریز ملت آگاه و فهمیده هستند مردم تبریز از اول پا به پای روحانیت و طلاب بوده و هستند عدهای مثلاً انگشت شمار شاید یک اقدامات منفی انجام دهند ولی همه اینطور نیستند بنده با اهل بازار و اصناف ارتباط دارم، با بازاریهای تبریز دوست هستم و رفت و آمد دارم در هر جامعهای طبیعی هست که بد هم باشد، ولی باید بکوشیم تا اصلاح شود آن مردمی که پا به کار انقلاب بودند و فقر را تجربه کردند و الان محاصره اقتصادی را تجربه میکنند و با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند و تحت فشارند پای مذهب و انقلابشان محکم هستند.
شاید تعدادی هم یک چیزهایی بگویند اما این اصلا اهمیتی ندارد مهم و واقعیت اینکه مردم کنار روحانیت هستند و حرف دلشان را با ما در میان میگذارند لذا اشتباه یک مزدور را نباید به پای مردم نوشت، این ارازل اصلاً از صنف مردم نیستند و ما خاک پای مردم هستیم وقتی که ما طلبه شدیم و معمم شدیم عهد بستیم که این عمامه کفن ما باشد و ما فدای مردم ایران، رهبری و شهدا و پیش مرگ ملت عزیز هستیم و جان ما فدای مردم ایران هست و این جان ناقابل هست برای مردممان و هرجا که کاری از دستمان بیاید برای مردم عزیزمان کوتاهی نخواهیم کرد.
ما اراده قوی داریم و اینطور مسائل ذرهای تردید در قلب، روح و تصمیم مان مشکلی ایجاد نخواهد کرد اینطور مسائل ارادهمان را محکمتر میکند وقتی که به لباس روحانیت توفیق پیدا کردم همه ابعاد موضوع را میدانستم و با اراده و تصمیم خودم این راه بزرگ را انتخاب کردم و از میدان هم در نمیرویم و جانمان را به دست گرفتیم.
من یک پیامی هم به رهبر عزیزم دارم آقا جان من به عنوان یک طلبه و کسی که خودم را سرباز مکتب شما می دانم، یک جان ناقابلی دارم آن هم با وصف جمله ای عرض می کنم «بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت/ سر خم می سلامت شکند اگر صبویی»؛ آقا جان شما سلامت باشید برای ما همه چیز هست خانوادهام و بچههایم و خودم فدای یک تار موی رهبری هستیم.
من به دوستان طلبهام یک عرضی دارم اینها باعث میشود که اراده و مسئولیت ما سنگینتر شود و همچنین حمایت مردم مسئولیت ما را سنگینتر میکند حرف دشمن هم بر ما هیچ تاثیری نداشته بلکه باعث میشود اراده مان محکمتر شود ما باید تا آخرین قطره خونمان مدافع دین و میهن و مردممان باشیم ادامه دهنده راه شهدا و همچنین در آخر عرض می کنم که این لباس روحانیت لباس رزم ماست و ما افتخار میکنیم به لباسمان هر چقدر ما را بزنند و خونمان را بریزند ما از لباس مکتب امام صادق (علیه السلام) دست نخواهیم کشید.
گفتنی است، حجت الاسلام کاوشی از پیگیری های خبرگزاری رسا و انعکاس صحیح و درست خبر تقدیر و از دست اندکاران این رسانه حوزوی تشکر و قدردانی نمود.