اصلاحات ارضی؛ آغازی بر پایان محمدرضا پهلوی
با گسترش اندیشه کمونیسم پس از پیروزی شوروی در جنگ جهانی دوم، آمریکا به این نتیجه رسید که برای جلوگیری از رشد کمونیسم میان دهقانان و جلوگیری از جنبشهای ضد استبدادی و حفظ منافع و نفوذ خود در جهان، دست به اصلاحاتی بنیادی بزند. در این راستا، انجام اصلاحات ارضی برای رسیدن به این هدف یک ضرورت بود تا همبستگی بین دهقانان از بین برود. طرح نخست اصلاحات ارضی در آذر ۱۳۳۸ تهیه شد، و در اسفند همان سال در زمان نخستوزیری منوچهر اقبال، تسلیم مجلس شورای ملی شد، و در اردیبهشت 39، به تصویب مجلس سنا رسید. دولت امینی در بهمن ۱۳۴۰ قانونی را به عنوان الحاقیه به قانون اصلاحات ارضی به مجلس داد که در واقع قانون کاملاً جدیدی بود و اجرای قانون اصلاحات ارضی را که در زمان دولت منوچهر اقبال متوقف شده بود با انتصاب سید حسن ارسنجانی برای وزارت کشاورزی آغاز کرد.
این طرح خیلی سریع بدون در نظرگرفتن عواقب ناگوار آن اجرا شد. یکی از مخربترین اثرات اجرای طرح، سرازیر شدن جامعهی 75 در صدی روستانشین به حواشی شهرهای بزرگ بود. جامعهی روستایی که با تقسیم زمین ارباب جایی برای امرار معاش نداشت، به ناچار زندگی جدیدی را در اطراف شهرهای بزرگ در غالب کپرنشین، زاغهنشین، گودنشین و حلبیآبادی شروع کرد. و در اندوه زندگی روستایی خود در گذشته و حسرت زندگی شهری با انواع و اقسام مشکلات روزگار گذراند. از اساسیترین پیامدهای زندگی حاشیهنشینی ایجاد شغلهای کاذب در قالب سیگارفروشی، دستفروشی، بلیطفروشی، کارگری فصلی ساختمانی و رشد جرایمی مانند دزدی، قاچاق، روسپیگری و... بود.
غلامعلی فریور(وزیر صنایع و معادن کابینه علی امینی، رئیس هیئتمدیره بانک رهن ایران و مشاور وزارت بازرگانی) در خصوص اصلاحات ارضی میگوید:
«... عیب مهم قانون اصلاحات ارضی به نظر بنده، این بود که میآمد اراضی را تقسیم میکرد. به هر زارعی دو هکتار زمین میداد. زارعی که دو هکتار زمین داشته باشد این دیگر دنبال اصلاح قنات نمیرود. مسئله مهم ما غیر از ناحیه گیلان را که بگذریم از آن، مسئله مهم مسئله آب است. در زراعت ما، آب به وسیله قنات ایجاد میشود. این را من در همان جلسه صحبت اصلاحات قنات گفتم. شاه گفت که cooperative درست میکنیم. گفتم آقا ما شصت سال است توی این مملکت زندگی کردیم cooperative هم غیر از اینکه صنار سه شاهی پول همان زارع دو هکتاری بدبخت را بدزدد کار دیگری نمیتواند بکند. زارع دو هکتار زمین دارد قادر به اصلاح قنات نیست. قنات هم اگر چند سال از آن گذشت به کلی خراب میشود. از بین میرود اصلاً دیگر آن قنات را باید متروکش دانست و از نو یک قنات ایجاد کرد. از بین میرود. یکی دو سال اگر عقب بیفتد اصلاح میکنند دیگر. بعد از یکی دو سال اصلاً به طوری خراب میشود که کاریش نمیشود کرد. و باید آن قنات و آن رشته را ول کرد. زارع دو هکتاری قنات آباد کن نیست. اشکال عمده کار ما این است و در خصوص کشت... زارع نه عقلش میرسد، یعنی نمیفهمد که باید از کود استفاده کرد، نه پول دارد. پروژهای جلوی ایشان [شاه] گذاشته بودند. نتیجهی اصلاحات ارضی، از بین رفتن صددرصد تولید ایران بود.
ولی قرائن و شواهد اینطور نشان میدهد که آمریکاییها برای جلوگیری از کمونیزم در شرق میخواستند سطح زندگی عموم مردم، عموم مردم ما هم هفتاد و پنج درصدش زارع بود دیگر، سطح زندگی بیاید بالا. برای جلوگیری از ایدئولوژی کمونیزم. قبول دارم این پروژه را داده بودند، منتها اینجایش را نفهمیده بودند. بعید نیست حالا فهمیده بودند یا نفهمیده بودند. اگر فهمیده بودند که متعمداً میخواستند تولید از بین برود، برای اینکه ایران محتاج باشد. مملکت نفتی است باید مونوکولتور داشته باشد، مونوکولتور یعنی هیچ چیز دیگر نداشته باشد غیر از نفت، بعید نیست. ولی من اصلاً میگویم نه نفهمیده ممکن است این را داده بودند ولی ما که باید بفهمیم. زارع دو هکتاری. خوب، دیدید بعد از اینکه پروژه اصلاحات ارضی را یکی دو سال به مرحله عمل گذاشتند و به آن صورت درآمد. بعد آمدند دوباره این زارعین را جمع کردند گفتند که این دو هکتار را به صورت یک سهم بده که به قول آمریکاییها، mass production بکنیم دیگر. دستهجمعی برویم کار بکنیم. آنوقت آن جوریش کردن، «تو سهیمی». خوب، این چهکاره شد؟ شد گدا دیگر پروژه غلط نتیجهاش این است.»
منبع: مصاحبه غلامعلی فریور با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی، نوار شماره 3