ارتباط فرهنگ معیار با انقلاب فرهنگی ایران
اشاره: فرهنگ معیار با ایجاد یک چارچوب مستحکم از ارزشها و هنجارها، میتواند به شکلگیری جامعهای پایدار، منسجم و مرفه کمک کند که در آن افراد احساس امنیت و رفاه بیشتری دارند. اجرای مؤثر این فرهنگ نیازمند همکاری همهجانبه از سوی دولت، نهادهای اجتماعی و شهروندان است.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در گفت و گو با حجت الاسلام محمد اسماعیل عبداللهی نویسنده کتاب نور ایمان و عقل در حکمرانی به موضوع حکمرانی فرهنگی پرداخت.
فرهنگ معیار در جمهوری اسلامی چه مختصاتی دارد؟
فرهنگ معیار در جمهوری اسلامی ایران دارای مجموعهای از ویژگیها و مختصات است که از تلفیق اصول اسلامی و ارزشهای ملی و تاریخی کشور شکل گرفته است. این فرهنگ بهعنوان پیکرهای منسجم و هماهنگ، نقش مؤثری در هدایت رفتارهای فردی و اجتماعی ایفا میکند. در زیر به برخی از ویژگیهای کلیدی این فرهنگ اشاره میشود؛ این مختصات تلاش میکنند تا فرهنگی یکپارچه و منسجم را شکل دهند که قادر است در مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی، هویت و ارزشهای بنیادین جامعه را حفظ و تداوم بخشد:
1. اسلاممحوری: اصول و آموزههای دینی اسلام بخش اصلی فرهنگ معیار را تشکیل میدهند. ارزشهایی مانند عدالت، اخلاق، نوعدوستی، و احترام به حقوق دیگران از جمله محورهای اصلیاند.
2. حفظ و تقویت هویت ملی: توجه به تاریخ، زبان و میراث فرهنگی و تمدنی ایران بهمنظور حفظ و تقویت هویت ملی در چارچوب اسلامی اجرایی میشود.
3. عدالت و برابری اجتماعی: فرهنگ معیار بر اساس مفاهیم عدالت و برابری اجتماعی بنا شده است، بهگونهای که تلاش میشود تا همه افراد جامعه از حقوق برابر برخوردار باشند و فرصتهای اجتماعی یکسانی داشته باشند.
4. خانوادهمحوری: تأکید بر نقش محوری خانواده بهعنوان رکن اصلی جامعه و تلاش برای تقویت و حمایت از نهاد خانواده بهعنوان یک ارزش پایهای.
5. استقلال فرهنگی: تلاش برای حفظ استقلال فرهنگی در برابر نفوذ فرهنگهای خارجی و جهانیسازی و ترویج فرهنگ بومی و اسلامی.
6. تعلیم و تربیت بر پایه اصول اسلامی: نظام آموزشی و فرهنگی کشور به گونهای تعریف شده است که اصول و آموزههای اسلامی را محور قرار داده و به ترویج آنها میپردازد.
7. تقویت اخلاق عمومی: ترویج ارزشهای اخلاقی و اصول رفتاری مبتنی بر آموزههای اسلامی در تعاملات فردی و اجتماعی.
8. نوآوری و پویایی: در عین حفظ اصول و ارزشهای ثابت، فرهنگ معیار بر نوآوری و پویایی در مواجهه با چالشهای جدید و تغییرات اجتماعی تأکید دارد.
9. مقاومت فرهنگی: تأکید بر تقویت مقاومت فرهنگی در برابر اشاعه فرهنگهای سلطهگر و زیانبار و ایجاد تصویری مثبت از فرهنگ اسلامی-ایرانی در سطح جهانی.
چالش های تحقق فرهنگ معیار در ایران؟
تحقق فرهنگ معیار در جمهوری اسلامی ایران با چالشهای متعددی مواجه است که بر سر راه اجرای کامل و مؤثر آن قرار دارند. این چالشها میتوانند از عوامل درونی تا فشارهای خارجی را شامل شوند. برخی از مهمترین این چالشها عبارتند از:
1. جهانیسازی و فرهنگپذیری: فرآیند جهانیسازی و نفوذ روزافزون رسانههای بینالمللی میتواند به تغییر ارزشها و هنجارهای فرهنگی منجر شود و تهدیدی برای حفظ فرهنگ معیار باشد.
2. تغییرات جمعیتی و نسلی: تغییرات نسلی و رشد جمعیت جوان با نگرشها و انتظارات متفاوت میتواند چالشهایی در پذیرش و اجرای فرهنگ معیار ایجاد کند. از این رو مهندسی فرهنگی و اصلاح ساختارهای شناختی فرهنگی بسیار ضرورت دارد.
3. فناوری و فضای مجازی: گسترش فناوریهای نوین و دسترسی گسترده به اینترنت و شبکههای اجتماعی، ضمن داشتن مزایای متعدد، چالشهایی نظیر اشاعه فرهنگهای ناهماهنگ با فرهنگ معیار را ایجاد میکند.
4. تنوع فرهنگی داخلی: ایران دارای تنوع فرهنگی و زبانی گستردهای است که میتواند چالشی در همگرایی فرهنگی و تعریف یک فرهنگ معیار واحد به شمار آید. و در صورتی که مقوله فرهنگی از منظر عقلانیت دینی مورد مطالعه قرار گیرد این تنوع فرهنگی یک مزیت بسیار مهم برای کشور خواهد بود.
5. مقاومتهای اجتماعی و فرهنگی: در برخی موارد، ممکن است مقاومتهایی در برابر تغییرات و اصلاحات فرهنگی وجود داشته باشد که میتوانند مانع از تحقق فرهنگ معیار شوند.
6. عدم هماهنگی سیاستهای فرهنگی: نبود هماهنگی و رهبری منسجم در سیاستگذاریهای فرهنگی ممکن است به ایجاد ناهماهنگی و تضعیف تلاشها برای ایجاد فرهنگ معیار منجر شود.
7. اقتصاد و معیشت: مشکلات اقتصادی و دغدغههای معیشتی میتوانند اولویتهای فرهنگی را به حاشیه برانند و مانع از تمرکز بر تحقق ارزشهای فرهنگی شوند.
8. تأثیرات خارجی و تحریمها: فشارهای خارجی و تحریمها میتوانند به چالشهایی اقتصادی و اجتماعی منجر شوند که بر توانایی کشور در پیگیری اهداف فرهنگی تأثیرگذار است.
9. آموزش و پرورش ناکارآمد: نظام آموزشی که نتواند بهطور مؤثر ارزشهای فرهنگ معیار را در نسلهای جدید نهادینه کند، یکی دیگر از چالشهای کلیدی تحقق این فرهنگ است.
برای غلبه بر این چالشها، نیاز است تا راهبردهای جامعی تدوین شده و اقدامات هماهنگ و مستمری اجرا شوند که بتوانند فرهنگ معیار را بهطور پایدار در جامعه نهادینه کنند.
نسبت فرهنگ معیار با بهبود رفاه اجتماعی آحاد جامعه
فرهنگ معیار، به عنوان مجموعهای از ارزشها، هنجارها و اصول حاکم در جامعه، رابطه مستقیمی با بهبود رفاه اجتماعی آحاد جامعه دارد. این رابطه از طریق چندین مسیر و رویکرد قابل بررسی است:
تعریف ارزشهای مشترک: فرهنگ معیار از طریق تعریف و ترویج ارزشهای مشترک همچون عدالت، همبستگی اجتماعی، و نوعدوستی، به تقویت تعاملات اجتماعی کمک میکند. این ارزشها بستر مناسبی برای همکاری و مشارکت اجتماعی فراهم میآورند که اساس رفاه اجتماعی است.
تقویت خانواده و نهادهای اجتماعی: با حمایت از نهاد خانواده به عنوان یکی از ارکان اصلی جامعه، فرهنگ معیار به پایداری و سلامت اجتماعی کمک میکند. خانوادههای قویتر و سالمتر معمولاً بستر مناسبی برای پرورش فرزندان سالم و شاداب فراهم میآورند.
پیشبرد عدالت اجتماعی: فرهنگ معیار بر ارتقای عدالت اجتماعی تأکید دارد. با تلاش برای کاهش نابرابریها و توزیع عادلانه منابع، فرهنگ معیار میتواند بهبود معیشت و رفاه اجتماعی را تسهیل کند.
پایداری فرهنگی و اجتماعی: حفظ و تقویت میراث فرهنگی و ارزشهای بومی میتواند احساس هویت و تعلق اجتماعی را در افراد تقویت کند. این امر به افزایش رضایت و خوشبختی اجتماعی کمک میکند.
ترویج اخلاق عمومی: اصول اخلاقی تعریفشده در فرهنگ معیار میتوانند به رفتارهای مسئولانهتر در قبال دیگران منجر شوند. این امر زمینهساز تعاملات اجتماعی مثبت و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی خواهد بود.
حمایت از سیستمهای آموزشی و فرهنگی: فرهنگ معیار با تاکید بر اهمیت آموزش و پرورش، به ارتقای سطح سواد و آگاهی اجتماعی کمک میکند. این امر میتواند به بهبود فرصتهای اشتغال و کیفیت زندگی افراد منجر شود.
تقویت سرمایه اجتماعی: با ایجاد اعتماد و همکاری بین افراد و نهادها، فرهنگ معیار به تقویت سرمایه اجتماعی کمک میکند، که این خود از مولفههای کلیدی در بهبود رفاه اجتماعی است.
بنابراین فرهنگ معیار با ایجاد یک چارچوب مستحکم از ارزشها و هنجارها، میتواند به شکلگیری جامعهای پایدار، منسجم و مرفه کمک کند که در آن افراد احساس امنیت و رفاه بیشتری دارند. اجرای مؤثر این فرهنگ نیازمند همکاری همهجانبه از سوی دولت، نهادهای اجتماعی و شهروندان است.
نقش نخبگان و خواص در تحقق فرهنگ معیار
نخبگان و خواص جامعه نقشی بسیار حیاتی و تاثیرگذار در تحقق و پیشبرد فرهنگ معیار دارند. آنها به عنوان پیشروان فکری، اجتماعی، و فرهنگی دارای قابلیتهای ویژهای هستند که میتوانند به فرآیند شکلگیری، تقویت، و تثبیت فرهنگ معیار در جامعه کمک کنند. در ادامه به جنبههای مختلف این نقش اشاره میشود:
رهبری فکری و فرهنگی: نخبگان به عنوان رهنموددهندگان فکری و فرهنگی میتوانند به ترویج ارزشها و هنجارهای مورد نظر فرهنگ معیار بپردازند. آنها با تولید محتواهای آموزشی و فرهنگی و شرکت در مناظرات عمومی میتوانند مفاهیم فرهنگ معیار را برای جامعه تبیین کنند.
الگوهای رفتاری: خواص جامعه، با تأسی به اصول فرهنگ معیار و نمایش رفتارهای منطبق با آن، به عنوان الگوهای عملی برای دیگران عمل میکنند. رفتارهای آنها میتواند به ترغیب افراد برای پایبندی به فرهنگ معیار کمک کند.
تربیت نسلهای بعدی: نخبگان با نقشآفرینی در سیستمهای آموزشی و تربیتی میتوانند به انتقال مفاهیم و ارزشهای فرهنگ معیار به نسلهای جوان کمک کنند. این انتقال دانش و ارزشها از طرق مختلف مانند آموزش مستقیم و کارگاههای آموزشی انجام میشود.
ترویج نوآوری و خلاقیت فرهنگی: با ایجاد و حمایت از محیطهایی که برای نوآوری و خلاقیت فرهنگی مناسب است، نخبگان میتوانند به تنوع و پویایی فرهنگ معیار کمک کنند، در حالی که از ارزشهای اصلی آن نیز محافظت میکنند.
تاثیرگذاری بر سیاستگذاریها: نخبگان با داشتن ارتباطات و تأثیرگذاری بر فرایندهای تصمیمگیری میتوانند نقش مهمی در سیاستگذاریهای فرهنگی ایفا کنند. آنها میتوانند مطمئن شوند که این سیاستها با اصول و ارزشهای فرهنگ معیار هماهنگی دارند.
ایجاد گفتوگو و تعامل اجتماعی: با ترویج و تقویت فرهنگ گفتوگو و تعامل برای حل مسائل اجتماعی و فرهنگی، نخبگان میتوانند استحکام اجتماعی را افزایش دهند و به تحقق اهداف فرهنگ معیار کمک کنند.
نخبگان و خواص با ایفای نقشهای مختلف در جامعه میتوانند به طور جدی در تحقق فرهنگ معیار مؤثر باشند. مشارکت فعالانه آنها در حوزههای مختلف و همکاری با دیگر بخشهای جامعه کلیدی است تا فرهنگ معیار به طور جامع و پایدار تحقق یابد.
فرهنگ معیار دارای چه ساحت هایی و چه جوانبی است؟ چرا سرنوشت انقلاب فرهنگی ایران به تحقق فرهنگ معیار گره خورده است؟
فرهنگ معیار به عنوان یک چارچوب فرهنگی جامع و کلان، دارای ساحتها و جوانب مختلفی است که هر کدام به نحوی در شکلگیری و تداوم آن نقش دارند. در ادامه به ساحتهای مختلف فرهنگ معیار و چرایی ارتباط سرنوشت انقلاب فرهنگی ایران با تحقق این فرهنگ میپردازیم:
ساحتها و جوانب فرهنگ معیار
ساحت دینی و اخلاقی: یکی از بنیادینترین ساحات، ارزشها و اصول دینی و اخلاقی است که پایه و محوریت فرهنگ معیار را تشکیل میدهد. این ساحت به ترویج اصولی مانند عدالت، صداقت، و احترام به حقوق دیگران میپردازد.
ساحت اجتماعی و خانوادگی: فرهنگ معیار به تقویت ساختارهای خانواده و روابط اجتماعی بر اساس اصولی مانند همبستگی، مسئولیتپذیری و نوعدوستی توجه دارد. خانواده به عنوان رکن اصلی جامعه نقشی محوری در این فرهنگ دارد.
ساحت هنری و زیباییشناسی: این ساحت به ترویج هنرها و آثاری میپردازد که با ارزشهای فرهنگ معیار همسو هستند و در ارتقای ذائقه فرهنگی جامعه نقش دارند.
ساحت علمی و آموزشی: توجه به آموزش و پژوهش علمی در راستای تقویت فرهنگ معیار و همراستایی با ارزشهای دینی و ملی از جنبههای حیاتی این ساحت است.
ساحت اقتصادی و معیشتی: فرهنگ معیار به ایجاد عدالت اقتصادی و توزیع منصفانه منابع و فرصتها توجه دارد تا از طریق آن به بهبود کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی کمک کند.
ساحت تاریخی و هویتی: حفظ و تقویت هویت ملی و میراث فرهنگی به عنوان بخشی از فرهنگ معیار شناخته میشود که به افزایش حس وابستگی و میهندوستی کمک میکند.
ارتباط فرهنگ معیار با انقلاب فرهنگی ایران
اهداف انقلاب فرهنگی: یکی از اهداف اصلی انقلاب فرهنگی ایران، ایجاد یک تحول بنیادین در نظام فرهنگی کشور بود که بر اساس ارزشها و اصول اسلامی و بومی استوار باشد. این اهداف مستلزم تدوین و اجرای یک فرهنگ معیار هستند که بهعنوان مبنای اصلی برای هدایت و رشد جامعه در نظر گرفته میشود.
تحقق عدالت و همبستگی: تحقق فرهنگ معیار به معنی ایجاد عدالت اجتماعی، همبستگی ملی و تقویت هویت اسلامی-ایرانی است. انقلاب فرهنگی برای دستیابی به این اهداف، نیازمند اجرای فرهنگ معیاری است که بتواند چنین محیط اجتماعیای را در چارچوب اصول و ارزشهای انقلابی فراهم کند.
نوآوری همراه با اصالت: یکی دیگر از مقاصد، دستیابی به تعادل میان نوآوری و حفظ اصالت فرهنگی است. فرهنگ معیار میتواند راهنمایی برای انجام این تعادل باشد و از افتادن در دام تقلید فرهنگی بیگانه جلوگیری کند.
تحقق فرهنگ معیار میتواند به عنوان نقشه راهی برای انقلاب فرهنگی و رسیدن به اهداف کلان و آرمانهای آن عمل کند، زیرا تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.