مروری بر باور اندیشکده های آمریکایی درباره قدرت نظامی ایران

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، رژیم صهیونیستی همواره در سایه ترس و واهمه زیسته است. این ترس نه تنها پدیدهای نوظهور نیست، بلکه ریشه در تاریخ وجودی این رژیم دارد؛ تاریخچهای که با وجود و ظهور غیرقانونی ، احساس بحران وجودی را در دل خود جای داده است. این رژیم خوب میداند که مشروعیتش سست و شکننده است و این آگاهی، ترس دائمی را به جان آنها انداخته است. این هراس پیوسته در دهههای 50 و 60 میلادی، زمانی که فرانسه به آنها تکنولوژی ساخت تسلیحات هستهای را نیز اعطا کرد، همچنان پابرجا بود؛ حتی روزهایی که "عزروایزمن" وزیر جنگ اسرائیل شد و اعتراف میکرد : «در برابر موشکهای "ظفر" جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، من و "شیمون پرز" احساس رعب و وحشت می کردیم» نیز گواه بر عمق این ترس است و به قطع این هراس در دوران انتفاضه اول و دوم فلسطینی ها و مواجهه این رژیم با مقاومت لبنان عمق فزاینده ای یافته است . این ترس، شبحی است که همواره در کنار آنهاست و هر بار به یادآوری وجود قدرتهای دیگر، بر جانشان سایه می افکند و گویی رعب و وحشت ذاتی آنها به مصداقی از آیه« مِّنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُم قَوم لَّا يَفقَهُونَ» در قبال ایمان واقعی مومنین بدل شده است.
دولت آمریکا، بهعنوان نخستین کشوری که بعد از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در 14 مه 1948، تنها 11 دقیقه بعد از این رویداد حمایت خود را ابراز کرد و رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت، بارها نشان داد که تأمین امنیت این رژیم را بهعنوان یک رکن اساسی در سیاستهای خود میبیند. این حمایت تنها یک استراتژی سیاسی نبود، بلکه بهعنوان ابزاری حیاتی برای حفظ منافع خود، در پرتلاطمترین منطقه جهان، به شمار میرفت. با این رهیافت پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران ، تمرکز آمریکاییها بر امنیت رژیم صهیونیستی شدت بیشتری یافته و اندیشکدههای معتبر آمریکایی با دقت و کنجکاوی، به ارزیابی فنآوریهای دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی پرداختند. این تحلیلها نشاندهنده نگرانیهای عمیق نسبت به تحولات جاری در منطقه، بلکه ابزاری کلیدی برای درک قدرت فزاینده ایران در عرصه جهانی را بازنمایی میکرد.
آنتونی کوردزمن، تحلیلگر مشهور مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS)، در گزارشی که در آپریل ۲۰۱۱ منتشر شد، به این نکته اشاره کرد که ایران از یک مجموعه گسترده موشکهای بالستیک شامل خانوادههای شهاب، قیام و سجیل برخوردار است و این موشکها قادرند نقاط مختلفی در خاورمیانه و حتی جنوب شرقی اروپا را هدف قرار دهند (Cordesman, 2011, CSIS). در گزارشی دیگر در سال ۲۰۱۴، این مرکز به صراحت تأکید کرد که موشکهای بالستیک ایران، به ویژه موشکهای شهاب ۱ و ۲ قادرند کلاهکهایی به وزن ۷۵۰ کیلوگرم را به فاصلههای ۳۴۰ و ۴۴۰ کیلومتر هدایت کنند و شهاب ۳ با توانایی حمل کلاهک ۱۰۰۰ کیلوگرمی، بردی بیش از ۹۰۰ کیلومتر دارد. همچنین، کوردزمن در مارس ۲۰۱۵ به نمایش موشک کروز «سومار» اشاره کرد که نشاندهنده تواناییهای پیشرفته ایران در طراحی موتورهای موشکی است. او بیان میکند که ایران به توانایی طراحی موتورهای پیشرفته از طریق مهندسی معکوس دست یافته است و به کمک مهندسی معکوس به فناوری ساخت کلاهک با وزن پایین و قدرت تخریبی بالا دسترسی پیدا کرده به گونه ای که در آزمایش موشک کروز ضد کشتی به نام "غدیر" میتوان قابلیت های آن را مشاهده نمود.از دیگر سو کارشناسان "موسسه هادسن" در سال 2015 بیان کردند که ایران بزرگترین زرادخانه موشکهای بالستیک را در خاورمیانه دارد که شامل بیش از ۱۰,۰۰۰ موشک است و آزمایش موشک میانبرد خرمشهر، که قابلیت حمل کلاهکهای بیش از ۵۰۰ کیلوگرمی را دارد،محدوده ای در حدود ۲۰۰۰ کیلومتر را در برد جغرافیایی خود قرار می دهد (Walters, 2015, Hudson). اندیشکده های آمریکایی در گزارش های خود به توانایی های سطح بالای نیروی دریایی ایران نیز اشاره دارند و در این حوزه به مین های دریایی، زیردریایی های کوچک با توانایی بالا،موشک های ضدموشک ساحلی و موشک های ضد کشتی و ضد تهاجم و همچنین وسایل نقلیه بدون سرنشین نیز بیان میکنند و طبق بیان "اندیشکده هوور" باور دارند که کشور ایران از اهمیت ویژه ای در منطقه برخوردار است و به ندرت می توان کشوری یافت که به اندازه ایران توجه سیاست خارجی آمریکا را به خود جلب کرده باشد.
بر این اساس در سال ۲۰۱۲،(که البته توانی دفاعی ایران به قدر امروز نبوده است ) کارشناسان CSIS احتمال وقوع جنگ میان آمریکا و اسرائیل علیه ایران را بررسی کردند. فریبرز قدر، یکی از تحلیلگران ارشد این مرکز، بیان می کند که ایران میتواند در کمتر از ۹ دقیقه اسرائیل را نابود کند و اهدافی چون راکتورهای هستهای، سایتهای نظامی و زیرساختهای کلیدی اسرائیل همگی در تیررس موشکهای ایران قرار دارند (Ghadar, 2012, CSIS). در ادامه، کوردزمن به چالشهای پیش روی آمریکا و اسرائیل در صورت حمله به تاسیسات هستهای ایران میپردازد و میگوید: «در بهترین حالت، این حمله تنها یک تا دو سال برنامه هستهای ایران را به تأخیر میاندازد و تبعات چنین حملهای میتواند امواجی از واکنشهای متقابل ایران را در پی داشته باشد و حتی امنیت کشورهای حاشیه خلیج فارس را به خطر اندازد» (Cordesman & Toukan, 2012, CSIS)
بر اساس تحلیل ها و پیش بینی های اندیشکده های آمریکایی در طول چند دهه اخیر از قدرت دفاعی ایران (که در حال حاضر به واقع نیز نزدیک شده) اقدامات اخیر نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در آغازگری جنگ؛ به شکلی جدی شبیه به قمار بزرگی است که ریشه در ترس از دست دادن موجودیت خود دارد؛ میتوان گفت این رویکرد رژیم صهیونی ، در واقع یک توهم و واکنش ترسآلود است که تلاش دارد محدودیتها و چالشهای امنیتی را در سطح بینالمللی به نفع خود تغییر دهد با این اعتقاد که در غیر این صورت موجودیت رژیم صهیونیستی در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت؛ جریانی که رئیسجمهور آمریکا نیز ارادهای به سوءاستفاده از آن دارد و بهعنوان راهی برای قربانی کردن منافع دیگران در راستای تأمین منابع خود در پیش گرفته است. دولت ترامپ، بهنوعی تلاش دارد دنیا را در وضعیت قربانیسازی قرار دهد و از طریق حمایتهای نظامی و سیاسی کاذب و گاهی ورود به کارزار به گونه ای محدود و تبلیغاتی، از کشمکشهای منطقهای بهرهبرداری کند و بدین وسیله خود را بهعنوان یک مدیر بحران معرفی نماید! کما اینکه در مساله اوکراین ترامپ رئیس جمهور آمریکا، این مسیر راطی کرد. با توجه به تحلیل های تاریخی و پیش بینی های موجود، این قمار نتانیاهو که با پشتیبانی آمریکا صورت میگیرد، به یک دام خطرناک برای اسرائیل تبدیل شده است وچه بسا که در آینده نزدیک، اسرائیل بدون در نظر گرفتن پیامدهای این تصمیمات، خود را در موقعیتی بیابد که قادر به بازگشت از آن نباشد. «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا»
محمد کفاش
پژوهشگر تاریخ و روابط بین الملل