شنیده شدن صدای ایرانیان کشته شده پس از ۱۱۶ سال

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ایران سه قحطی بزرگ را پشت سر گذاشته است: قحطی سال 1288 با سه میلیون کشته یعنی یکسوم جمعیت آن روز کشور؛ قحطی دوم در سالهای جنگ جهانی اول با آماری قابل تردید یعنی بین هشت الی 9 میلیون جانباخته؛ و سومین قحطی را جنگ جهانی دوم رقم زد: جنگ از یک سو و اشغال نظامی کشور از سوی دیگر، تراژدی هولناکی را برای مردم رقم زد، با چهار میلیون کشته از 13 میلیون نفر.
«نخست تاریخ سرزمین خودت را بدان، آنگاه تاریخ دیگران را بخوان...» این نخستین کلمات رمان «گاوماهی»، اثر محمدرضا آریانفر است که تلاش دارد داستان خود را در مناطقی از لرستان و در بستر تاریخی قحطی 1288 و پس از آن در جریان جنگ جهانی دوم روایت کند. کتاب، به خوبی تعهد نویسنده به رسالت اجتماعی را بازگو میکند.
جنایت انگلیس و روس در ایران: قحطی چگونه رقم خورد؟
آریانفر که یپش از این نیز در آثار خود از ظرفیت تاریخ برای روایت داستانها و نمایشنامههایش غافل نبوده، در «گاوماهی» نیز دست روی موضوعی گذاشته که اگرچه حائز اهمیت است و روایتهای متقن و انکارناشدنی تاریخی دارد، اما کمتر نشانی از آن در آثار ادبی و هنری میتوان یافت. به عنوان نمونه، سرهنگ ام.اچ.داناهو، افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا و خبرنگار دیلی کرونیگل، در پنج آوریل مینویسد: اجساد مردان و زنان در معابر عمومی افتاده بود، پشتههای چروکیده و تلنبار شده بشریتی فلکزده. در میان انگشتان خشکیده آنها هنوز دستهای علف که از خاک بیرون کشیده بودند یا ریشههایی از مزارع کنده بودند تا شکنجه مرگ از گرسنگی را سبک کنند، دیده میشد».
طبق روایتهای تاریخی بیکفایتی زمامداران مملکت در مدیریت بحران از یک سو، اشغال ایران از سوی دیگر و مصادره «قوت لایموت مردم» توسط نیروهای انگلیسی و روس، سبب شد تا مردم ایران یکی از سختترین برهههای تاریخی این کشور را تجربه کنند. بنا بر روایتهای تاریخی، انگلیسیها اقدام به صادرات محصولات ایرانی و خروج آن از عراق کرده و نیروهای روس نیز مانع از خروج محصولات کشاورزی از منطقه تحت مدیریت خود میشدند. در چنین شرایطی، قیمت اقلام ضروری مردم سر به فلک گذاشت و احتکار و مصادره اموال توسط زمامداران و توانگران، نمک بر زخم دل مردم پاشید. این وقایع، در نهایت زمینه را برای ورود رضا شاه به عرصه قدرت ایجاد کرد؛ ورودی که خود زمینه دیگری برای اشغال کشور و تبعات آن نیز فراهم کرد.
داستانی از مقاومت و امید در دل سیاهترین روزهای تاریخ!
آریانفر معتقد است، تاریخ جنگ مشحون از این فاجعههاست و عجیب آنکه تمام ملتهایی که با چنین فجایعی مواجه بودهاند درباره آن، هم گفته و بسیار نوشتهاند و هم فیلمهای تأثیرگذاری ساخته و از آن هولوکاستی ساخته و گوش تاریخ را کر کردهاند؛ ولی ما دریغ از واگویی دردمندانهای از این فاجعه غیر انسانی و گاه اگر قلمی هم رفته به گزاف و به قصد انتقام از دشمنان فاجعهآفرین بوده است، به گونهای که وجه تاریخی موضوع در لایهای از احساس فرورفته است.
آریانفر شاعر، نویسنده و نمایشنامهنویس اهل خرمشهر که ثمرۀ سالها فعالیت ادبی او، خلق 37 عنوان کتاب در حوزه شعر، نمایشنامه و داستان بوده است، در این اثر با خلق شخصیتی به نام «استاد ربیع» که همان استاد ملک الشعرای بهار است، روایتی نو از ایران در آستانه جنگ جهانی دوم ارائه میدهد.
آریانفر با توجه به اهمیت این موضوع و سکوت ادبیات داستانی در قبال آن، در «گاوماهی» به این ماجرا ورود کرده و با زبان داستانی، بخشی از سختی مردم در این واقعه را روایت کرده است. در داستان او، قطاری پر از آذوقه و تسلیحات متفقین از لرستان به سوی بندرشاهی در حرکت است، اما مبارزان مشروطهخواه و مردم روستایی در لرستان بنا دارند با اتحاد خود، به توقف این قطار و انتقال آذوقه به مردم گرسنۀ استان، ربایش تسلیحات و مسلح ساختن نیروهای انقلابی برسند. نویسنده برای بیان داستان خود از ظرفیت اساطیر ایرانی از جمله گاوماهی و باور به آن در عامه مردم بهره میبرد.
تاریخ، خود زندگی است
آریانفر با اشاره به اینکه رمان «گاوماهی» یک داستان تاریخی است، از ضرورت پرداختن به تاریخ در قالب داستان گفت و افزود: تاریخ، ضرورت است و شناخت آن خودِ زندگی است. تاریخ، به معنای نمایاندن حوادث بشری است و من به تعریف تیلور اعتقاد بیشتری دارم که مینویسد: «مورخ گهگاه همچون نبش کننده گوری عمل میکند. کشف میکند که چهرهای فراموش شده، نجات دهنده راستین زاد و بومش بوده است، یا برپا دارنده یک امپراطوری !.»
او با اشاره به آثار گذشته خود ادامه داد: با این نگاه از زندگی فرخی یزدی، پزشک احمدی و ... نمایشنامه خلق کردم؛ چون تاریخ هرگز رهایم نکرده و نمیکند.
پیوند اسطوره و تاریخ
به گفته این نویسنده؛ نام رمان «گاوماهی» برگرفته از اسطوره گونه گاوماهی است که در فرهنگ عامه مردم لرستان، جهان برگُرده عظیم گاوی با شانهای زخمی است که هرگاه زبان به زخم میزند، دنیا تکان میخورد و زلزله رخ میدهد. چوپانی برای مداوای گاو مرهمی مهیا میکند و برای یافتن گاو ماهی راه میافتد و در این مسیر حوادثی برای او رخ میدهد. در واقع هر دو قصه در دو خط موازی پیش میرود.
آریانفر به چرایی نگارش «گاوماهی» اشاره کرد و با تأکید بر اینکه جرقه نگارش این اثر از تجربیات دوران جوانی است، یادآور شد: اواخر سال 1356 من مشغول خدمت سربازی در سپاه دانش در روستای کل سرخ در منطقه کوهدشت لرستان بودم. حس نوشتن عجیبی به قصه و نمایشنامه داشتم و در همین روستا با اسطورۀ گاوماهی آشنا شدم. این آشنایی منجر به خلق نمایشنامه مبتدیانهای با عنوان «وقتی گاوماهی میغرد!» شد.
او ادامه داد: بعدها مطالعه آثار بسیار همچون «صد سال تنهایی» مارکز، ادبیات فرا واقعگرایانه آمریکای جنوبی و آشنایی با فرهنگ عامۀ مردم جهان و سرزمینم، بیش از پیش من را با مقوله حماسه و اسطوره آشنا و نزدیک کرد؛ به نحوی که در رمان «شطرنج در باد» از نشر سخن از این مؤلفه استفاده کردم. سپس در رمانهای نوجوان «طوقی»، «خانهای برای سیمرغ» و «موندو» و نیز رمان «عقیق و خاکستر» و کتاب «پرتره ناتمام مردی با لباس خاکستری» که نگاهی به زندگی جهان پهلوان تختی دارد، این مؤلفه پرنگتر شد. با نمایشنامه «قطاری پر از بوی بلوط» با مقولۀ تاریخ و فرهنگ و باورها و آئینهای مردم لرستان، سر و کله میزدم که موضوع جنگ جهانی دوم، قحطی و گرسنگی وحشتناک در سرزمینم، هستۀ نگارش گاو ماهی را برایم فراهم کرد.
آریانفر با تأکید بر اینکه بین تاریخ و عناصر داستانی اشتراکات بسیاری وجود دارد، افزود: مردم ما اهل قصه هستند. کنار لالاییها، این قصهها هستند که ما را به خوابی عمیق و رویای زیبا میسپردند. بین تاریخ و عناصر داستانی اشتراکات بسیاری وجود دارد، چون هر دو به نوعی از «روایت» سود میبرند. تاریخ براساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسان شکل میگیرد . شاید در حوزۀ روایت و داستان نتوان حوادث تاریخی را به طور کامل عینیت بخشید؛ ولی باید به این نکته توجه داشت که با وجود تفاوتهایی میان روایت و داستان و تاریخ، این روایت داستانی است که از علت به سمت معلول میخزد و با وجود ذهنیت و ایدهای داستانی، باز روایت ما به نوعی از گذشته آغاز میشود و منِ نویسنده نیز در این راستا کاری به کار قهرمانان و شخصیتهای نمایشی یا داستانیام ندارم و آنها را آزاد میگذارم تا زندگی کنند، ماهیتی بیابند و سپس به جست و جوی سرنوشت خود، آیندۀ خود را پیدا کنند.
شنیده شدن صدای ایرانیان کشته شده پس از 116 سال
او با اشاره به اینکه کتاب «گاو ماهی» اولین اثر او در باب قحطی ایران است، ادامه داد: این رمان اولین تجربهام در این حوزه است؛ البته در حوزه نمایش بُرشی از مبارزات مردم را در نمایشنامه «قطاری پر از بوی بلوط» نوشتهام، اما در موضوع جنگ جهانی دوم و قحطی در ایران در حوزۀ تاریخی بیشتر کتابها گزارشگونه و مستند تاریخی مانند «اسناد نقص بی طرفی ایران در شهریور 20»، «سیاست انگلیس و پادشاهی انگلیس» ، کتاب قابل تامل «قحطی بزرگ ایران» از محمدقلی مجد و «ایران در دوره قحطی بزرگ» از ویلیام برتیل نیک و ... نوشته شده است.
به گفته این نویسنده؛ در این موضوع در ردۀ رمان فقط یک کتاب رمان به نام «جادۀ جنگ» از منصور انوری نوشته شده است. چندسال پیش نیز فیلمی نه چندان عمیق به نام «یتیم خانه ایران» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی ساخته شد و لاغیر !.در حالی اگر نگاهی به ادبیات جهان بیندازیم با رمانهای متعددی مواجه میشویم ، مانند رمان «ماه پنهان است» از جان اشتاین بک، رمان «پوست و قربانی» به قلم کورتزیو مالاپارته ... به یادگار مانده است.
او تاکید کرد: متاسفانه این بُرش از تاریخ این سرزمین، در حوزۀ داستانی همچنان مهجور مانده است. حتی در حوزۀ تحقیقی کتابهای انگشتشماری در دسترس است، کتابهایی که با دشواری و زحمت بسیاری به دست میآید و گاه نیز با کلی جست و جو، کتاب مورد نظر پیدا نمیشود؛ اما به عنوان منبعی مطمئن از آثار محمدقلی مجد و تعداد بسیاری فایل تحقیقاتی و گاه خاطرات شفاهی، کتابهایی در خصوص مشروطه از جمله «تاریخ مشروطه ایران»، «تاریخ بیداری ایرانیان»، «مجاهدان مشروطه» بهره گرفتهام، اما در این میان سهم داستان و روایت بسیار اندک و قابل پرسش است.
نویسنده کتاب «گاو ماهی» با اشاره به کاربردن المانهایی سورئال برای پیشبرد داستان اضافه کرد: من هرگز پیش از نوشتن به کالبد یا قوارهای خاص فکر نمیکنم. مهم، سوژه و یافتن ایدهای است که وادارم کند سراغ قلم و کاغذ بروم و بنویسم. همین ایده و گسترش آن، شکل و چهرۀ واقعی خودش را در خلال نوشتن سطور داستان مییابد. در این اثر کوشیدم هم جنبههای واقعگرایانه و نیز المانهایی از سورئال را برای پیشبرد داستانم در نظر بگیرم. هر اثری مخاطب خودش را پیدا می کند؛ هرچند هرگز به دسته بندی مخاطب خودم فکر نکردهام. مهم سوژه است که مخاطبش را میآفریند.
آریان فر در ادامه به کارهای در دست انتشار خود اشاره و اضافه کرد: در حال حاضر مشغول نگارش رمان دو جلدی به نام «روزی که برای ابرها دانه پاشیدم » هستم. این رمان به نوعی ادای دین من به شهرسوختهام خرمشهر است که آزاد شد، اما متأسفانه هنوز آباد نشده است.
روایت کتاب، همزمان با بازخوانی تاریخ، به دغدغههای هویتی، اخلاقی و اجتماعی ایرانیان نیز توجه دارد و با زبانی آمیخته به لهجهها و اصطلاحات محلی، فضای بومی و زیستجهان شخصیتها را بازآفرینی میکند. «گاوماهی» در دورهای روایت میشود که ایران با بحرانهای پیدرپی مواجه است و مردم درگیر نبردی نابرابر با طبیعت، قدرتهای خارجی و ساختارهای معیوب داخلی هستند. این اثر، علاوه بر روایت داستانی، به بازتاب فرهنگ عامه، آیینها و باورهای مردم نیز میپردازد و از خلال سرگذشت شخصیتها، تصویری از مقاومت، رنج و امید را به نمایش میگذارد.