روایتی از زندگی و شهادت روحانی مبارز شهید «سیدعلی اندرزگو»

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، روحانیت شیعه در طول تاریخ همواره در صف مقدم مبارزه با ظلم و استبداد بوده است. چه در مواجهه با استعمار خارجی و چه در رویارویی با استبداد داخلی، این قشر متعهد همواره پرچمدار آزادیخواهی و عدالتطلبی بوده است. انقلاب اسلامی ایران ثمره سالها مجاهدت، مبارزه و ایستادگی مردان بزرگ و روحانیون مبارزی است که خون و جان خویش را در طبق اخلاص گذاشتند تا اسلام زنده بماند و ملت ایران از بند ستم رها گردد. در میان این چهرههای درخشان نام شهید سیدعلی اندرزگو چون ستارهای تابناک میدرخشد؛ روحانی مجاهدی که دشمنان او را «مرد هزارچهره» مینامیدند و دوستان او را الگویی از ایمان، تقوا، شجاعت و هوشمندی میدانستند.
زندگی و تحصیلات
سیدعلی اندرزگو در سال ۱۳۱۸ در محلهای فقیرنشین از تهران به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی او با رنج و سختی گذشت؛ اما روح بلند و اراده استوارش از همان آغاز او را به سوی طلب علم و معنویت سوق داد. اندرزگو تحصیلات حوزوی را ابتدا در تهران آغاز کرد و سپس برای تکمیل علوم دینی راهی حوزه علمیه قم شد. او در محضر استادانی بزرگ چون آیتالله مشکینی، آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله دوزدوزانی بهره برد و سالها در قم، نجف و مشهد به تحصیل و تهذیب پرداخت.
آنچه شخصیت اندرزگو را متمایز میکرد پیوند عمیق او میان علم و عمل بود. او هرگز به طلب علم بهعنوان یک وظیفه صرف بسنده نکرد بلکه آن را مقدمهای برای خدمت به اسلام و مردم میدانست. همین نگاه بود که او را در ردیف روحانیون مبارزی قرار داد که با آگاهی کامل از شرایط زمانه در صف مقدم مبارزه با رژیم پهلوی ایستادند.
آغاز مبارزه؛ عضویت در هیئتهای مؤتلفه
در دهه ۴۰ شمسی فضای سیاسی ایران به شدت ملتهب بود. تصویب لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(ره) موجی از اعتراض را در میان مردم و روحانیون ایجاد کرده بود. سیدعلی اندرزگو در همین سالها به جمع هیئتهای مؤتلفه اسلامی پیوست؛ جمعیتی که با رویکردی انقلابی و با تکیه بر آموزههای امام خمینی(ره) مبارزه مسلحانه علیه رژیم را در دستور کار داشت.
نقش اندرزگو در ترور حسنعلی منصور نخستوزیر وابسته رژیم پهلوی نقطه عطفی در کارنامه مبارزاتی اوست. منصور کسی بود که لایحه ننگین کاپیتولاسیون را به تصویب رساند و دستور تبعید امام خمینی(ره) را صادر کرد. مشارکت اندرزگو در این عملیات نشان داد که او تنها یک طلبه درسخوان نیست بلکه یک مجاهد جانبرکف است که آماده است جان خود را فدای اسلام و رهبرش کند.
مرد هزارچهره؛ زندگی در تعقیب و گریز
از آن پس زندگی اندرزگو رنگ و بوی دیگری گرفت. ساواک در پی او بود و سالها تعقیب و گریز آغاز شد. اما هوش سرشار، توانایی تغییر چهره و قدرت ارتباطگیری بالا او را به کابوسی برای دستگاه امنیتی پهلوی بدل کرده بود. اندرزگو با نامها و چهرههای مختلف ظاهر میشد؛ گاه با لباس کارگری، گاه در هیئت یک تاجر، روزی در لباس یک معلم و روزی دیگر بهعنوان یک زائر ساده در مشهد یا نجف.
به همین دلیل به او لقب «مرد هزارچهره» داده بودند. رد پای او یک روز در پاکستان و افغانستان دیده میشد و روز دیگر در لبنان و عراق. گاه در تهران، مشهد یا قم بود و گاه در کویرهای سیستان و بلوچستان. اما در همه حال سیمای مؤمنانه و روحیه مجاهدانهاش ثابت میماند. او هرگز از هیئت یک طلبه مؤمن و مبارز خارج نشد و در هر شرایطی، ذکر و نماز و دعا را از یاد نمیبرد.
پانزده سال مبارزه پنهان
پانزده سال زندگی مخفیانه و مبارزه پنهانی اندرزگو روایت عجیبی از صبر، شجاعت و ایمان است. او در تمام این سالها تحت تعقیب شدید ساواک قرار داشت، اما هرگز دست از مبارزه نکشید. به اعتراف اسناد ساواک، هیچگاه نتوانستند هویت واقعی او را بهطور کامل کشف کنند. بارها عملیات تعقیب به شکست انجامید و مأموران تنها با سایهای از او روبهرو میشدند.
در این سالها اندرزگو علاوه بر فعالیتهای سیاسی و نظامی به ترویج اندیشههای امام خمینی(ره) نیز میپرداخت. او در جلسات پنهانی به تبیین مبانی نهضت اسلامی میپرداخت و نسل جوان را به مبارزه فرا میخواند.
شهادت در ماه خدا
سرانجام پس از سالها تعقیب و گریز، ساواک توانست در روز ۱۹ رمضان برابر با ۲ شهریور ۱۳۵۷ ردّ او را در تهران بزند. در حالی که اندرزگو روزهدار بود و در ماه خداوند زبان به ذکر گشوده بود گلولههای دشمن بدن او را شکافت و به شهادت رساند.
شهادت او تنها پنج ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد؛ گویی خداوند اراده کرده بود که خون این شهید بذر نهایی پیروزی را در دل ملت ایران بیفشاند. پیکر پاک او در قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شد و زیارتگاه عاشقان مجاهدت گردید.
اندیشه و معنویت شهید
ویژگی برجسته اندرزگو تنها در مبارزه مسلحانه خلاصه نمیشود. او روحانیای بود که معنویت و مبارزه را در هم آمیخته بود. دوستانش روایت میکنند که هیچگاه از تهجد، قرآن و دعا غافل نبود. در سختترین شرایط زندگی مخفیانه شبها به راز و نیاز با پروردگار میپرداخت. روزها درگیر عملیات و برنامهریزی علیه رژیم بود و شبها به تضرع و گریه در پیشگاه خداوند.
این جمع میان مبارزه بیرونی و تزکیه درونی، همان چیزی است که از او الگویی ماندگار ساخته است.
نگاه امام خمینی(ره)
جایگاه والای شهید اندرزگو در اندیشه امام خمینی(ره) نیز بازتاب یافته است. امام درباره او فرمودند: «ما نیمی از انقلاب را از این شهید داریم. اگر ده نفر مثل او داشتیم، دنیا تحت سلطه اسلام بود.»
این جمله نه تنها عظمت شخصیت اندرزگو را نشان میدهد بلکه اهمیت نقش روحانیت مجاهد در پیروزی انقلاب اسلامی را نیز آشکار میسازد. اندرزگو نمونهای از روحانیتی بود که در میدان عمل در کنار مردم و در خط مقدم مبارزه حضور داشت و با خون خود نهال انقلاب را آبیاری کرد.
نتیجهگیری
امروز که بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد بازخوانی زندگی و مبارزات شهید سیدعلی اندرزگو ضرورتی دوچندان یافته است. نسل جدید باید بداند که آزادی و استقلال کنونی مرهون ایثار و جانفشانی چنین مردانی است. اندرزگو تنها یک مبارز مسلح نبود بلکه الگویی از روحانیت انقلابی، متعهد و مؤمن بود که همه هستی خویش را در راه اسلام و امام زمان خویش نثار کرد.
یاد و خاطره این شهید والا نه تنها یک صفحه در تاریخ، بلکه چراغی فروزان برای آینده است. اگر روحانیت و جوانان امروز با الهام از ایمان، شجاعت و اخلاص او قدم در راه مجاهدت بردارند، میتوانند همچنان پرچم اسلام را بر فراز جهان برافراشته نگاه دارند.
شهید اندرزگو، مرد هزارچهره، مردی بود که دشمنان را سالها سرگردان کرد اما چهره واقعیاش همواره یک چیز بود: چهره یک مؤمن مجاهد در راه خدا.