۱۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۱
کد خبر: ۷۹۳۰۶۹
پویش دلنوشته «از دفاع دیروز تا مقاومت امروز: روایت پایداری یک امت»؛

فریاد خاکستر و آتش؛ از صلابت دیروز تا طوفان امروز!

فریاد خاکستر و آتش؛ از صلابت دیروز تا طوفان امروز!
ما، با همین روح دیروز، و با تجربه‌ی امروز، زرهی فولادین بر تن داریم! این نبرد، نه فقط بر سر خاک، که بر سر “آزادی” و “هویت” ماست! نبردی که از ما، جز پیروز، نمی‌سازد!

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، گوش کن! آیا صدای زمین را می‌شنوی؟ صدای ریشه‌هایی که در عمق قرون، در سنگ و صخره چنگ انداخته‌اند؟ این، صدای ماست! از سینه سوخته دیروز تا رگ‌های پرشور امروز، یک فریاد بی‌وقفه جاریست: «مقاومت!». نه یک انتخاب، نه یک شعار، که یک تقدیر محتوم، یک سرنوشت حک شده بر پیشانی ما!

یادت هست آن “دفاع مقدس” را؟ هشت سال غرش تانک‌ها، زوزه‌ی موشک‌ها، و بغض گلوگیر مادران. اما چه شد؟ در هر قطره خونی که بر این خاک ریخت، هزاران “اتحاد مقدس” جوانه زد! از هر زخم، یک “امت واحده” برخاست! دشمن می‌خواست ما را تکه‌تکه کند، اما ما فولاد آبدیده شدیم! و امروز؟ در آن “دفاع مقدس ۱۲ روزه”، دیدی؟ همان آتش زیر خاکستر دوباره شعله کشید! همان اراده‌ی پولادین، طوفانی به پا کرد که کاخ‌های پوشالی استکبار را لرزاند! این، نه فقط یک خاطره، که یک میراثِ آتشین است!

و وای بر آنکه گمان برد این شعله خاموش شدنی است! این “رهبری الهی”، نه یک فرد، که یک فرمان، یک اذن از اعماق آسمان است! از آن روز که مردی با رعد کلامش، خواب غفلت را از سر ملت پراند، تا به امروز که سکان‌دار کشتی طوفان‌زده، با بصیرت بی‌مانندش، راه را نشان می‌دهد. این، همان “دستِ خدا” است که از آستین انسان بیرون می‌آید! همان قطب‌نمای ابدی در دریای متلاطم ظلمت! هر کس به این رهبری پشت کند، خود را از مسیر نور به تاریکی افکنده است!

و مردم… آه ای مردم! شما خود، ستون فقرات این آسمان‌خراش پایداری هستید! “انسجام ملی” ما، همان صخره‌ای است که امواج ویرانگر استکبار، هر بار به آن کوبیدند و شکستند! دیروز، مادران فرزندانشان را به جبهه فرستادند و امروز، همان فرزندان، با همان غیرت، علم مقاومت را بر دوش دارند. این پیوند ناگسستنی، نه یک قرارداد اجتماعی، که یک “عهدِ خون” است! عهدی که با هر ضربان قلب، تجدید می‌شود و هر نگاه بی‌تاب، آن را فریاد می‌زند!

استکبار؟ نامی منفور، که در هر دوره، با چهره‌ای جدید، اما با همان ذات شیطانی، قصد چپاول و بندگی دارد! دیروز، چکمه‌پوشان بعثی بودند و امروز، شیاطین پشت پرده‌ی رسانه‌ها و تحریم‌ها. اما چه باک؟! ما، با همین روح دیروز، و با تجربه‌ی امروز، زرهی فولادین بر تن داریم! این نبرد، نه فقط بر سر خاک، که بر سر “آزادی” و “هویت” ماست! نبردی که از ما، جز پیروز، نمی‌سازد!

پس بگذارید بدانند! از آن “دفاع مقدس” تا این “مقاومت امروز”، یک پیام روشن به جهان می‌فرستیم: ما ایستاده‌ایم! با تمام وجود، با تمام ایمان، با تمام ریشه‌هایی که در این خاک فرو برده‌ایم! هر زخم، ما را قوی‌تر کرده است! هر تهدید، عزم ما را جزم‌تر! این، نه فقط یک دلنوشته، که یک “هشدار” است به هر آنکه قصد خاموش کردن این “فریاد خاکستر و آتش” را دارد! ما، زنده‌ایم! و تا ابد، “سنگر مقاومت” را پاس می‌داریم!

فرشته بساقی

ارسال نظرات