پژوهشگر عرصه فرهنگ:
جدایی از منبر و محراب برای کودکان خطرناک است
خبرگزاری رسا ـ مسجد تنها یک مکان مذهبی نیست بلکه مرکزی است برای انجام امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی مردم. به نظر من هر مسجدی امروز میتواند نقش یک حوزه علمیه را ایفا بکند.
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، مساجد از اهمیت خیلی زیادی برخوردار هستند که جایگاه والایی هم دارند. در واقع مساجد مهمترین پایگاه در جامعه مسلمانان است و حتی در جامعهای هم که غیر مسلمانان در کنار مسلمانان زندگی میکنند مساجد برای غیر مسلمانان هم منافع بسیار زیادی دارد؛ چرا که مسجد بهترین و مطمئنترین جا برای تعلیم و تربیت انسانها به ویژه کودکان است، مسجد مکانی مقدس و برخوردار از معنویت و پاکی است و کسانی که در آن تردد میکنند از مصونیت خاصی برخوردارند. به نظر میرسد به رغم اینکه ما در اوایل انقلاب به مساجد خیلی بیشتر و بهتر توجه میکردیم در برههای بعد از ان ما از این جایگاه مقس غفلت کردیم. شاید یکی از علتهای این بی توجهیها این بود که ما فکر میکردیم بعضی از مراکز جدید مثل فرهنگسراها و حتی مدارس و دانشگاهها و مراکز تربیتی وکانونهای فکری و مراکز فرهنگی میتوانند جای این مساجد را پر کنند در حالی که اینطور نبود و اتفاقا" خودمان هم این اشتباه را تجربه کردیم و به همین خاطر نباید اجازه دهیم که این تجربه تلخ دوباره تکرار شود.
آنچه در پی می آید گفت و گوی جوان با حجت الاسلام علی فلاح رفیع، پژوهشگر حوزه فرهنگی درباره نقش تربیتی مساجد است.
مساجد باید ساده ولی با امکانات باشند
به نظر من درباره شرایط و اوضاع مساجد هم دولت وهم مردم مسئولند. متأسفانه در وضیعت کنونی، مساجد ما شرایط خوبی ندارند و حتی شاید گاهی ما درباره اینکه ساخت مساجد و تعیین متولی مساجد باید به عهده چه کسی باشد با مشکل مواجه شویم. دولت میگوید مسجد مردمی است و انجام کارهای مربوط به آن هم بر عهده خودشان است، مردم هم میگویند دولت باید کمک بکند و این در مجموع ما را به جایی رسانده که به اندازه کافی مسجد نداشته باشیم.
البته متأسفانه همین مساجدی هم که داریم دچار ضعفهای جدی هستند، یعنی بعضیهایشان هم از نظر ظاهری سروسامان مناسبی ندارند و هم از نظر برنامههای محتوایی داری فقر شدیدی هستند. البته من نمیخواهم بگوییم مساجد باید تشریفاتی باشند اتفاقا" مساجد باید ساده باشند ولی ساده بودن به معنای جذابیت نداشتن آنها نیست، ساده بودن به معنای نبود امکانات اولیه برای بهداشت و نظافت مساجد نیست. ساده بودن به معنای فضای نامناسب داشتن و در محیطی نامناسب بنا شدن مساجد نیست، بلکه ساده بودن مساجد، یعنی پرهیز از اسراف در ظواهر مسجد یعنی پرهیز از خرید فرش، در و پنجرههای گرانقیمت یا پرهیز از خرید کتیبههای قیمتی وتزئینات آنچنانی. ساده بودن به این معنا نیست که امکانات اولیه نداشته باشد، الان خیلی از مساجدمان از امکانات اولیه بهدشت که اتفاقا" خیلی هم مهم است محرومند، مثلا" نک وضوخانه مناسب ندارند به ویژه اگر آن مسجد در بین شهر ساخته شده باشد، البته کمابیش مساجدی هم داریم که در آنها خیلی هم اسراف شده که اگر اسرافها را حذف میکردند میتوانستند از بهترین مساجد باشند.
مساجد فقط برای شبهای احیا و محرم نیست
ازبحث مسائل ظاهری و فیزکی مساجد که بگذریم باید به مسئله بوخوردار نبودن مساجد از برنامههای علمی فرهنگی اشاره کرد. بسیاری از مساجد ما از لحاظ برنامههای دینی فرهنگی غنی نیستند. البته مرکز امور مساجد هم در این خصوص فعالیتهایی انجام داده است که جای تقدیر هم دارد ولی به نظر بنده باید فعالیتهایی خیلی گستردهتر از آنچه در حال حاضر انجام میشود، صورت پذیرد. پس فقط داشتن فضایی مناسب برای یک مسجد خوب داشتن کافی نیست بلکه مساجد باید دارای برنامه باشند.
امروزه رونق مساجد ما بیشتر مختص محرم و ماه رمضان است که در ماه رمضان هم در شبهای احیاست که مساجد خیلی شلوغ میشود، در غیر این صورت مساجد ما تبدیل شده به محل برگزاری مراسم ختم اموات، البته منظور بنده این نیست که مراسم ختم را در تالار بگیرند، اما میخواهم عرض بکنم مساجد تنها منحصر به این نیستند، برگزاری مراسم ختم در مساجد به معنای این نیست که ما داریم مساجد را آباد میکنیم. خداوند در قرآن فرموده است: انما یعلمو مساجد الله یعنی مؤمنین باید مساجد را آباد کنند که یکی از معانی آباد کردن مساجد رفت و آمد مدام به مساجد است حالا چه برای برگزاری نماز جماعت و چه برای درس و علم و مباحثات علمی. مسجد تنها یک مکان مذهبی نیست بلکه مرکزی است برای انجام امور اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تربیتی مردم. به نظر من هر مسجدی امروز میتواند نقش یک حوزه علمیه را ایفا بکند، ما در طول تاریخ هم میبینیم که مساجد چنین نقشهایی داشتهاند و حتی بعد از گذشت قرنها از صدر اسلام هم تجربه تاریخی این را به ما ثابت کرده که هیج مکانی نمیتواند مکان بدیلی برای مساجد باشد و جای مساجد را بگیرد چون بهترین فرزندان ما بهترین افراد جامعه و مفیدترینشان کسانی هستند که در مساجد تربیت شدهاند. من نمیخواهم بگویم باید مراکز دیگر را تعطیل کنیم بلکه میخواهم بگویم به هیچ عنوان نمیتوان مساجد را با این مؤسسات و مراکز مقایسه کرد چه برسد به اینکه بخواهیم مساجد را کنار بزنیم یا نسبت به آنها بیتوجه باشیم.
جدایی از منبر ومحراب برای کودکان خطرناک است
در صدر اسلام مسجد پیامبر اکرم(ص) که در واقع بهترین الگو برای مسلمانان هستند فقط جایگاه عبادت پیامبر نبود بلکه محلی بود برای حل مسائل فرهنگی، اجتماعی وسیاسی که حتی پیامبر(ص) در گوشهای از مسجد مینشستند و با سفرا و فرستادگان دولتها وملتهای دیگر به گفت وگو مینشستند،
من نمیخواهم بگویم امروز هم باید چنین جلساتی در مساجد برگزار شود ولی به نظر من بهتر است مکانیهایی که برای این امور بپردازیم که قداست مسجد به این مکانها نفوذ کند. بزرگترین دانشگاههای ما از کنار مساجد رشد کردند و عالمان ما از مساجد پرورش پیدا کردند، پس امروز هم باید سعی بکنیم که بچههایمان از مساجد دور نشوند چو جدایی از منبر و محراب بسیار خطرناک است و حداقل ضرری که دارد ایجاد بیتفاوتی در افراد است یعنی انسانی که با مساجد ومنبر و محراب در ارتباط نیست نوعا" انسانی خنثی است، پس اصل ومنشأ ارتباط همه مردم در تمام سنین از کودکان گرفته تا بالاتراین است که با مساجد ارتباط داشته باشند که البته برای اینکه افراد با مساجد ارتباط باشند باید جذابیتهایی ایجاد کرد، حالا چطورمیشود در مساجد جذابیت ایجاد کرد.
به طورکلی امروز جذابیتهایی که در خارج مساجد وحود دارد بسیار زیاد است، مثل جذابیتهای رسانهای، انواع سرگرمیهای نرم افزاری، دیجیتالی، برنامههای ورزشی، تفریحی و پارکها و حتی مدارس وتکالیفش، بنابراین این موارد در کنار کمبود مساجد در محل یا نبود مسجد نزدیک وکمبود جذابیتهای لازم داخل مساجد و برنامههای مناسب و سرگرم کننده موجب میشود که مساجد با استقبال کمی مواجه بشوند. پس در مجموع باید تلاش کنیم تا جذابیتهای مسجد را افزایش بدهیم چون ما که نمیتوانیم جذابیتها و انگیزههای بیرون مسجد را کاهش دهیم پس بهترین کار افزایش انگیزه در مساجد است. حالا سؤال اینجاست که چطور میتوانیم چنین کاری را عملی کنیم؟ مشخص است که هم دولت و هم مردم باید کمک کنند برنامههای مساجد جذابیت پیدا کنند.
مسؤلان میتوانند از کارشناسان دعوت کنند جلسهای برگزار کنند و در این زمینه همفکری شود و در کنار کارشناسان که به میدان میآیند دولت و مردم هم باید کمک کنند واین کمکها باید تحت حمایت سازمان خاصی باشد. الان در هر مسجدی هیئت امنا وجود دارد که در واقع اینها خودشان یک سازمانند ولی همینها هم باید بیایند ودر مناطق خودشان اتحادیههایی تشکیل دهند و کمکه و طرحهای مردم را جمع آوری و بعد کارشناسی کنند.
چند نکته برای ارتباط کودکان با مساجد
ما باید در مساجد امروز برنامههای مدونی داشته باشیم و کاملا" علمی روی مسائل کار کنیم تا با این برنامهها کودکانمان هم از حضور در مساجد خسته نشوند. بنابراین به نظر من برای اینکه بتوانیم کودکان را به مساجد ببریم به گونهای که هم از برنامهها و فضای معنوی آن بهرهمند شوند وهم حالت خستگی و وازدگی پیدا نکنند باید نکاتی را رعایت کنیم که انجام این نکات باید هم از طریق پدر و مادر صورت پذیرد وهم توسط متولیان مسجد، یعنی همه باید دست به دست هم دهند تا این امر الهی انجام پذیرد.
اولین نکته این است که سعی کنیم زمان توقفمان در مساجد را طولانی نکنیم. گاهی مشاهده میشود پدر ومادرها مخصوصا" در شبهای قدر کودکانشان را چندین ساعت به مسجد میآورند، کودک دائم پدر و مادرش را صدا میکند و میگوید بلند شو برویم، ولی آنها میگویند صبر کن صحبت آقا تمام شود، صبر کن دعا تمام شود، نماز تمام شود، روضهخوانی تمام شود و کودک هم در تمام مدت التماس میکند.
این رفتارها ایجاد دلزدگی میکنند و بچهها مسجد را محلی خسته کننده وکسل کننده میدانند وهمینطورمیشود که چنین بچههایی در آینده به مسجد نمیروند یا ذهنیشان نسبت به آن منفی وخسته کننده میشود. درست است که پدر ومادره دوست دارند از فضای معنوی مسجد ودعاهایش بیشتر بهره را ببرند ولی آنها در قبال فرزندانشان هم مسئولند. بنابراین به نظر من بهترین کاری که پدر و مادر میتوانند انجام دهند این است که تا قبل از خسته شدن بچهها آنها را به خانه بیرند، یعنی زمانی که کودک هنوز هم نشاط وانرژی خوبی دارد مسجد را ترک کنند، دقیقا" مثل سریالهای تلویزیون که در حساسترین لحظه فیلم را تمام میکنند تا قسمت بعد جذابیت خودش را حفظ کند. از طرف دیگر باید این فرهنگ در بین کسانی هم که به مسجد میروند ایجاد شود که اگر شخصی به خاطر کودکش در بین دعا یا حتی سخنرانی بلند شد آن را بی احترامی ب شمار نیاورند و حتی به نظر من سخنران هم نباید از این موضوع ناراحت شود.
نکته دوم ایجاد جذابیت داخل مسجد است البته درست است که در داخل مسجد محدودیتهایی وجود دارد اما میتوان تدابیری اندیشید که برای بچهها در مسجد برنامههای جذاب ونشاط آوری وجود داشته باشد. مثلا" ما میتوانیم مانند راهپیمایی 22 بهمن که در خیابان برای کودکان برنامه اجرا میکنند ونمایش میدهند درمساجد هم چنین برنامههایی داشته باشیم والبته تا توجه به قداست مساجد باید برنامههای متناسب با آنجا برگزار کرد. ما میتوانیم در مساجد معلم یا مربیهایی مسجدیار داشته باشیم و دلیلی ندارد که چون مسجد است فقط مداح و سخنران ونماز جمعه در آنجا حضور داشته باشد. ایجاد کلاس ومحیطهایی که مخصوص کودکان است و حضور چنین مربیهایی در مساجد موجب میشود که بچهها خیلی بهتر مسائل دینی را بیاموزند. به نظر من این تعلیم و تربیت غیر رسمی نه تنها کمتر از تعلیم و تربیت رسمی نیست بلکه خیلی هم مؤثرتر است چون بچهها در محیطی که قداست خیلی بالایی دارد با انگیزه وذو ق وعلاقه خودشان مسائل دینی و علمی را به خوبی میآورند و در همان زمانی که پدر و مادرشان سخنرانی گوش میدهند ومسائل هم سطح خودشان را یاد میگیرند آنها هم به معلوماتی در سطح فهم و یادگیری خودشان دست مییابند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم درباره برخورد مناسب و صحیح با کودکان است. معمولا" بچهها در مساجد شلوغ میکنند. سروصدا و شلوغ کاری ویژه کودکان است، پس بهترین کار این است که بزرگترها تحمل بکنند و تا جایی که میتوانند آستانه تحملشان را بالا ببرند. این فرهنگ باید برای بزرگترها جا بیفتد که یک برخورد تند د اشتباه ممکن است یک نفررا برای همیشه از مسجد فراری دهد. البته این موضوع تنها مختص کودکان نیست و ممکن است گاهی نوجوانان هم با چنین مشکلاتی مواجه شوند؛ مثلا" نوجوانی دارد در وضوخانه وضو میگیرد و برای نماز خواندن آماده میشود که ناگهان یکی ازبزرگترها با لحنی تند به او میگوید:«این چه وضع وضو گرفتن است؟» و با شنیدن همین یک جمله با یک لحن تند او برای همیشه مسجد را ترک میکند، ما تا به حال با چنین مواردی زیاد برخورد کردهایم.
ایجاد تشویق وانگیزه برای بچهها را به عنوان عامل چهارم مطرح میکنم. بزرگترها به مسجد میروند تا در آنجا به عبادت بپردازند ولی بچهها به خاطر طبعی که دارند فکر میکنند باید به مسجد بروند و در آنجا تفریح کنند. نکتهای که مهم است اینکه ما نباید به این موضوع با دید خودمان نگاه بکنیم، اگر در این باره به کودکان خرده میگیریم یعنی داریم از نگاه خودمان جریان را بررسی میکنیم وتوقع داریم کودکمان هم با همان دید به قضیه نگاه کند در صورتی که نباید دراین قضایا رفتار و واکنشمان خیلی سختگیرانه باشد. ما باید وقتی به مسجد میرویم اهداف خودمان را دنبال کنیم و اجازه دهیم کودکمان هم اهداف خودش را دنبال کند یعنی اجازه دهیم بازی کند وبا کسانی که علایقی مشابه خودش دارند دوست شود. دوستیابی در مساجد یکی از مواردی است که میتواند به کودکمان تا حد زیادی کمک کند چونه هم با کسانی دوست میشود که روحیات مشابه با خودش را دارند و هم از فضای معنوی مسجد به اندازه خودش بهرهمند میشود. به نظر من حتی اگر خرید اسباب بازی یا خوراکی برای کودکمان را هم در مسیر مسجد انجام دهیم موجب میشود کودکمان این رفتارهای دوستداشتنی را به رفتن به مسجد نسبت دهد و علاقهاش به آن بیشتر شود.
نکته پنجم ایجاد فضای مناسب برای نشستن و حرکت ومانور دادن بچههاست. بچهها دوست دارند دائم در حرکت باشند، دیدهاید گاهی در صفهای نماز جماعت بچهها با سرعت راه میروند و مهرها را بر میدارند چون میخواهند بگویند حوصلهمان سر رفته است، نمیخواهم بگویم مسجد را تبدیل به زمین بازی کودکان کنیم اتفاقا" باید خیلی هم مواظب باشیم تا کودکمان شیطنتهای بیجا انجام ندهد ولی لااقل در شبهای قدر که فضای کم است وبچهها مجبورند در تاریکی در کنار پدرومادرشان بنشینند ایجاد فضایی مناسب برای تفریح بچهها موجب میشود خسته وکسل نشوند و پدر و مادرها راحتتر به عبادت بپردازند. ما باید پیامبر اسلام(ص) را به عنوان الگوی اصلی خودمان قرار دهیم؛ اگر هنگام سخنرانی ایشان در مسجد امام حسن(ع) و امام حسین(ع) وارد میشدند پیامبر از منبر پایین میآمدند و آنها را در آغوش میگرفتند؛ درست است که یکی از دلایلش این بود که ایشان میخواستند به مردم بگویند اینها امامان آینده هستند ولی یکی از دلایلش هم این بود که به مردم اهمیت احترام به کودکان را بیاموزند و اتفاقا" ایشان در سجدهای که به خاطر امام حسن(ع) طولانیتر انجام دادند به همه آموختند که احترام به کودکان از امر مقدسی مثل سجده کردن والاتر است./971/پ202/ع
ارسال نظرات