۲۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶
کد خبر: ۱۷۰۸۶۸
در گفتگو با رادیو معارف مطرح شد؛

بیان دیدگاه‌های سید محمد غرضی در حوزه دین و فرهنگ

خبرگزاری رسا ـ نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با حضور در برنامه چهره به چهره رادیو معارف به بیان دیدگاه‌های خود درباره مباحث حوزه دین و فرهنگ پرداخت.
بيان ديدگاه‌هاي سيد محمد غرضي در حوزه دين و فرهنگ از راديو معارف
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روابط عمومی رادیو معارف، سید محمد غرضی که یکی از نامزدهای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است، یکشنبه 19 خرداد ماه ساعت 18 مهمان برنامه «چهره به چهره» رادیو معارف بود و در این برنامه به بیان دیدگاه‌های خود در مورد مباحث حوزه دین و فرهنگ پرداخت. صوت و متن کامل این گفتگو در صفحه اختصاصی برنامه «چهره به چهره» در سایت رادیو معارف قابل دسترسی است.
در ذیل متن کامل این برنامه بدون هیچ گونه دخل و تصرف ارائه می‌شود:
- جناب آقای غرضی سلام عرض می‌کنم. به برنامه چهره به چهره خوش آمدید. اجازه می‌دهید که گفتگوی خودمون رو با سؤالی درباره فرهنگ آغاز کنیم؟ رییس جمهور ریاست شوراهای عالی مختلفی را در کشور بعهده دارد. یکی از این شوراها، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. عرض می‌کنم که نهادی که به طور دائم و بصورت مستمر و فعال موضوع فرهنگ و علم را طراحی و برنامه‌ریزی و هدایت می‌کند از اهمیت راهبردی بالایی هم برخوردار است. شورای عالی انقلاب فرهنگی با تصدی رییس جمهور در واقع یک قرارگاه فرهنگی است در نظام جمهوری اسلامی. سوال ابتدایی من این است که حضرتعالی ارزیابی شما از عملکرد این شورا در سالهای گذشته چیست و برای اینکه ما شاهد تاثیر گذاری بیشتری توسط این شورا باشیم در حوزه فرهنگ و علم چه برنامه هایی در دولت شما وجود دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به روح پرفتوح امام سلام خدمت مقام معظم رهبری و برای ملت ایران انشاالله قوت و آسایش فراهم بشود و از خداوند می خواهم.
عرض می کنم که معارف در کشور ظرف هزاران سال بین مردم و زندگی مردم شکل پیدا کرده. معارف از یک طرف وارد زندگی مردم شده، زندگی مردم هم معارف را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده. آنچه که مفید بوده است مردم قبول کرده‌اند. بنابراین اولین تعریف من این است که معارف در زندگی مردم، زندگی آفریده است. مردم هم با معارف زندگی کرده‌اند. به اصطلاح غربی می‌گویند این روابط «رورسی» بوده است یعنی رفت و برگشتی بوده است. معارف و مردم، مردم و معارف یکی هستند. مردم ایران در طول هزاران سال آمده اند، فهمیده‌اند که معارف قرآنی زندگیشان را به سطح بالا اعتلا می‌دهد. لذاست که معارف در کشور زندگی را بر اساس وحدانیت، بر اساس خداپرستی، بر اساس تعهد و ایمان سامان داده. هرکس که از این مقوله جلو و عقب برود و بخواهد معارف را تزریقی کند یا بخواهد معارفی را تنظیم بکنه که با زندگی مردم هماهنگ نباشه؛ اون معرفت از بین می‌رود. این که شورای عالی انقلاب فرهنگی ظرف این مدت چه کرده است؟ خودش باید ببیند که آیا زندگی مردم در رابطه با فهم معارف، دررابطه با فهم زندگی، ارتقا داده یا نداده. شما ملاحظه می فرمایید علت وجودی این شورای عالی این بوده است که معارف در کشور تعریف، تبیین و بتونه در زندگی مردم اثر کند. با نوشتن کتاب و سخنرانی این کار بخش کوچکی از آن انجام می شود. بخش بزرگترش این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی بتونه نیاز مردم را در معرفت، نیاز مردم را در زندگی و رابطه این دو را با هم تشخیص بدهد و آنرا ارتقا بدهد.
- مستحضر هستید که معمولا در بخش بودجه، فرهنگ در اولویت یا در اولویت‌ها قرار نمی‌گیرد که این مسئله منجر به مظلومیت فرهنگی می‌شود در کشور. من سئوالم این است که برنامه و راه حل جنابعالی در دولت خودتان برای برون رفت از این مسئله چیست؟ برای اینکه بودجه فرهنگی را ساماندهی بکنید، می‌خواهید چه اقداماتی را انجام بدهید و مهمترین دغدغه شما در حوزه فرهنگ چیست؟
میدونید چرا بودجه فرهنگی ازش غفلت می‌شود؟ برای این که این دولت‌هایی که ظرف صد سال گذشته آمدند، همیشه بدهکار بوده‌اند. آدم بدهکار بیشتر به فکر زندگیشه. یک دولت بدهکار بیاید هزار بار تو بودجه بنویسد که من خیلی فرهنگی‌ام، قوی، خداپرستم و غیره. وقتی ندارد اولین کاری که میکنه از بودجه‌های اینطوری فرار می‌کند. برنامه بنده برای این کار این است که درصورتی که درآمد و هزینه دولت متعادل شد اگر یک درآمد بیشتری نصیب شد؛ اول بدهکاری‌های دولت را می‌دهم. بعد به این قضایا می‌پردازم. بنابراین بنده از همین الان به شما عرض می‌کنم دولت‌های بدهکار توان کار فرهنگی ندارند. دولت‌هایی که به مردم مقروضند توان کار فرهنگی ندارند. هر کاری هم کردند تا الان نتیجه نداده. فرهنگ، دستوری و تزریقی نیست. بایستی که اعتبار اجتماعی فرهنگ، بالاتر این باشه که نیاز به دولت داشته باشد. حالا اگر قانون تصویب کرد که باید بپردازی وقتی می‌شود این پول را حلال تزریق در جامعه کرد که از جیب فقرا نباشه. از بدهکاری نباشه، شما بیایید بر بدهکاریهاتون هزار میلیارد تومان هم بیافزایید و بدهید به فرهنگ، نتیجه‌ی عکس می‌دهد.
- جناب آقای غرضی می‌دانید که حوزه علمیه مجموعه‌ای مهم و اثر گذار در نظام اسلامی است و این مجموعه در طول عمر چند صدساله خودش تاثیرات مهم و بی بدیلی در نظام اجتماعی جامعه تشیع داشته و می‌توانیم ادعا بکنیم که مهمترین محصول آن در دوران معاصر پایه‌گذاری نظام مقدس جمهوری اسلامی است. در سیاست‌های فرهنگی دولت شما، حوزه علمیه از چه جایگاهی برخوردار است و برنامه شما برای استفاده بیشتر از ظرفیت‌های حوزه چیست؟
من یک مقدار با تعریف شما مخالفت کنم. من می‌گویم که حوزه‌های علمیه، علما، دانشمندان، ‌نه در چند صد سال اخیر، از وقتی که ایران به عنوان یک ایران اسلامی در ابتدای کار تاسیس شده است، علما، روحانیون، فقها، دانشمندان زندگی مردم را سازمان داده‌اند. شما فاعل را با مفعول اشتباه گرفته‌اید. فاعل تفکر و اندیشه علما بوده، مردم تفکر و اندیشه را پذیرفته‌اند. آنجاهایی که تفکر و اندیشه مناسب زندگی مردم نبوده مردم نقش کردند، یعنی زیر بار نرفته و رها کردند.
سازمان اجتماعی کشورهای اسلامی بر اساس تفقه دین و با تکیه به قرآن و احادیث سازمان پیدا کرده، هزاران سال زندگی کرده، دشمن را دفع کرده، دوست را جذب کرده و توانسته است که پایداری خودش را در مقابل تمامی گرفتاری‌های فکری و گرفتاری سیاسی و گرفتاری‌های فرهنگی مصون کند. در دوره اخیر وقتی که قدرت سیاسی شکست می‌خورد، یعنی وقتی که قاجار در اداره کشور مغفول واقع می‌شود، روسها از شمال انگلیسی از جنوب حمله به کشور می‌کنند. تنها کارگاه فرهنگی که مقابله می‌کند، کارگاه فرهنگی علما است. کارگاه فرهنگی اسلام است. کارگاه فرهنگی مردم است. قدرت سیاسی شکست می خوره، اینها وارد میدان می‌شوند. و شما ملاحظه می‌فرمایید که در قضایای مختلف، علما وقتی که تصمیم می‌گیرند قدرت سیاسی چون توان مقابله نداشته سر فرود می‌آورد. نه اینکه قدرت سیاسی سر فرود می‌آورد؛ بلکه قدرت‌های غربی هم که می‌خواستند معارف خود را تزریق بکنند به تدریج شکست می‌خورند. بهترین موقعیتش قضیه‌ی ناصرالدین شاه و تنباکو، بعد قضیه‌ی مشروطه است. بعد قضیه ملی شدن صنعت نفته. ‌بعد قضیه 22 بهمن است. اینها همش بر اساس معارف و اندیشه‌های اسلامی بوده و همیشه توانسته بیش از نیاز سرباز میدان بفرسته و وقتی هم که کودتا درش شده ایستاده و کودتا را برطرف کرده. معارف تزریقی مثل معارفی که از غرب آمده.
من این کلمه را خدمت شما بگم، مفیده. ابن خلدون در مقدمه‌اش میگه که وقتی که یک کشوری فاتح می‌شود بر کشور دیگر اولین کسانی که با فرهنگ کشور فاتح می‌سازند، کسانی هستند که در کشور امتیاز دارند. در ایران وقتی ما از روسها شکست خوردیم، صاحبان امتیاز سه دسته شدند. یک دسته رفتند طرف روسیه، یک دسته رفتند طرف انگلیس، دسته میانی هم رفتند طرف فرانسه. و هر چه مال و اموال و امکانات داشتند در کشور، رفتند. یعنی امتیازهایشان را بردند. برای اینکه خودشان را حفظ کنند، کشور را آزاد کردند. یعنی شرشان از کشور کنده شد. یعنی کیا ماندند؟ مردم ماندند. علما ماندند. معارف ماند. درست اون حرف که ابن‌خلدون زد که ظرف 150 سال پیش در ایران اتفاق افتاده. رضا شاه آمد با زور می خواست یک معارفی را تزریق بکند. کشف حجاب و هزار مطلب دیگر که پیش آمد مردم نپذیرفتند و رضا شاه رفت.
ابن خلدون میگه وقتی که کشور غاصب یا کسی که حمله کرده، سایه‌ی سیاسیش کم شد، مردم تمامی اون چه که اونها بهشون تحمیل کرده بودند، تبعیت نمی‌کنند. رضا شاه رفت. محمد رضا اومد با معارف خودش. مردم قبول نکردند، رفت. مردم و علما سازمان اداری، سیاسی، اقتصادی کشور را بدست گرفتند و الان هم نظام اسلامی بر اساس معارف تشکیل شده. خود کلمه ولایت فقیه یک کلمه معرفتی است. یک کلمه مصداقی نیست. ولی فقیه مصداقشه. ولی ولایت فقیه یک کلمه فرهنگی متخذ از متن جامعه و متن قرآنه. یک عده‌ای می‌گویند کلمه ولایت فقیه در قرآن نیامده. می‌گوییم درسته. اما متن مردم قبول کرده ما 2/98 درصد آرا را داشتیم و داریم و خواهیم داشت.
- با این اثر گذاری که از حوزه فرمودید، شما چطوری می خواهید در دولت‌تان استفاده کنید؟
ببینید صاحبان انقلاب، معارف فرهنگی کشوره. قدرت سیاسی نباید اون را ابزار دست بکنه. شما می‌فرمایید چگونه استفاده کنیم؟ اونها را ابزار نکنید. ببنید من که با شما کاری ندارم که. می‌گویم دولت‌هایی که می‌آیند و می‌روند بایستی توسط معرفت اسلامی مورد سنجش قرار بگیرد. اگر در جایی این معرفت گرفتاری پیدا کرد. این علما و روحانیونند که باید تذکر بدهند. نه اینکه ما اونها را ابزار بکنیم. دولت‌هایی که علما و روحانیون را ابزار می‌کنند، بشدت بد عاقبت می‌شوند و می‌روند. حالا کلمه من چیه؟
بنده عرض می‌کنم که معرفت اون چیزی است که مردم قبول کرده‌اند و بهش اعتقاد دارند. باهاش نماز و روزه می خوانند. اون بایستی که زندگی باهاش بشه. اگه باش زندگی بشه. این تعامل شکل می‌گیره. اگه با آن زندگی نشه و تزریقی بشه و به اصطلاح زوری باشه، از جامعه رخت بر می بنده. قدرت سیاسی مکلف است که این 2/98 درصد را نگه دارد. این که من بگم، من از علما حرف می‌شنوم، من چکار می‌کنم، فلان می‌کنم و هزار یک ابزار درست می‌کنم و بعد 2/98 درصد بکشنم بیاد پایین. این ضد معرفته. این ضد مکتبه. این که شما امروز توی کشور گرفتار این مطلب شده‌اید، برای اینه که دولت‌های گذشته به جای اینکه کمک کنند به این مفاهیم، با این مفاهیم درگیر شده‌اند.
- آقای غرضی می‌دانید که در دهه 40 حضرت امام (ره) برای اولین بار موضوع اسلامی شدن دانشگاه‌ها را مطرح کردند، و بعداز انقلاب هم شکل تازه ای به خود گرفت. اسلامی شدن دانشگاه‌ها، همیشه یکی از دغدغه‌های مسئولین کشور بوده و هست. در کنار این مسئله موضوع بسیار مهمی بنام تحول در علوم انسانی هم مطرح است. حالا رییس جمهور، به عنوان رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی است که متولی هر دو مسئله است. یعنی هم اسلامی کردن و تحول در علوم انسانی می‌خواستند. ببینیم جنابعالی برای تحقق این دو مسئله چه برنامه ای در ذهنتان است؟
در کشور قبل از 1304 که حکومت رضاخانی بیایید این وزارتخانه‌ها را تشکیل بدهد، معرفت فرهنگی با زندگی اجتماعی هماهنگ بوده. وقتی این روش آموزشی درست می‌شود، می‌آید یک روش غیر ضروری را در جامعه مطرح می‌کند.خواندن و نوشتن و علم آموختن و اینها واجب هست، ولی بایستی به زندگی بیانجامه. کاری که پدر و پسر کردند این بود که یک آموزشگاهی ساختند، یک وزارتخانه‌ای ساختند که محفوظاتی بود، تزریقی بود به اصطلاح می گویند که مدرک سازی بود. این بزرگترین مشکلی است که هم اونها خلق کردند، هم ما نتوانستیم اون را سامان بدهیم.
اینی که در کشورهای یک مقداری قوی‌تر از ما، یک جوان 18 ساله به اشتغال می‌پردازه و در کشور ما یک جوان تا 28 سال هم فارغ التحصیل نمی‌شود. تازه وقتی فارغ التحصیل می‌شود که یک مدرک دارد که در جامعه کاربرد نداره؛ شما هرچی با این آدم یاد بدهید می‌شود محفوظات. محفوظات کفایت از زندگی نمیکنه. مدرسه و دانشگاه باید زندگی مردم را سازمان بدهند. اینها اومدن افکار را سازمان می‌دهند. افکار وقتی که با زندگی هماهنگ نباشد، به ضد خودش تبدیل می‌شود. تمام این محفوظات که ما ظرف این صد سال بخورد مردم دادیم فراموش شده. مردم دنبال آب و نونند. کشور می‌خواهد که اینها بر اساس نوامیس اسلامی باشه. حق کشوره. اما اول بایستی که تامین بشود طرف.
شما معارف را در جایی که مردم مستقل از دولت زندگی می‌کنند، معارف اسلامی دارند. اونهایی که با دولت و زوائد دولت و دستورات فرهنگی عمل می کنند، اینها سیاهی لشکر یک کاری هستند که به محض اینکه رهایشان کنی، رها می‌شوند. شما تصور بفرمایید مثلا رضا خان اومده یکسری معارف را در کشور شکل داده به محض اینکه ساقط شد، خودش و مرتبه‌اش از بین رفت. محمدرضا هم همین کار را کرد. اصلا اون گروهی که با اون بودند بصورت تزریقی، بصورت مدرکی، هیچ دفاعی نتونستند بکنند و خودشون هم از بین رفتند. ما معارفمون اکتسابی است. ما معارفمون تزریقی نیست. ما معارفمون تحمیلی نیست. معارف همراه زندگی است. شما بگویید که می‌خواهیم دانشگاههامون را اسلامی بکنیم. وقتی طرف نشسته است دارد تحصیل می‌کند، فکرش جای دیگر است. شما ببیند این همه جوان راهی کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌شوند. مگر اینها در جمهوری اسلامی زندگی نکردند؟ مگر اینها معارف را یاد نگرفتند؟ فوج فوج از این محصولات دانشگاه‌های فنی، شریف و غیره.
من به مدت 12 سال وزیر شما در پست و تلگراف بودم. یک دانشگاهی داشتیم به اسم علامه طباطبایی که این برای وزارت پست و تلگراف نیرو تربیت می‌کرد. سالی 100 – 120 تا 150 تا فارغ التحصیل داشت. من در مدت 12 سال که اونجا بودم یکنفر از اینها به ما وفا نکرد. همشون راهی اروپا و آمریکا شدند. چرا؟ برای اینکه شما نیازهای اونها را تولید می‌کنید. وقتی نیازهای اونها را تولید کنید، وقتی قرآن بخواند یا نخواند؛ شما شکست خورده‌اید. من این واقعه را برای شما بگم با قذافی نشسته بودیم صحبت می‌کردیم، می‌گفتیم اسلامی، می‌گفت آقای غرضی من یک میلیون آدم دارم قرآن را از حفظند. گفتم اینها سربازهای تو هستند؟ گفت پس چی؟ گفتم نیستند. اینها محفوظات دارند. قرآن باید در زندگی باشه. نتیجه اش را خودش دید. وقتی محتاج 4 تا سرباز شد. خودش رفت میدان. فرمانده لشکری که دیگه کسی نداشته باشه، خودش کشته شد. الحمد الله کشته شد مثل صدام و عرفات و غیره. اینطوری نشد که آبرو ببرند. حداقل می‌ایستادند کشته می‌شدند.
معارف جز زندگی است. زندگی جز دستاوردهاست. مردم عمومی کشور با معارف آشنا هستند. دانشگاهها با این روش‌های گذشته با این روش آشنا نمی‌شوند. ما در ابتدای انقلاب آمدیم گزینش گذاشتیم.گزینش هم در کتابهای متعدد سوالها و جوابها را دادیم. این رفقای توده‌ای من که توی زندان با من آشنا بودند، اومدن پیش من گفتن بارک الله! کشور را خیلی خوب اداره می‌کنید. شما گزینش می‌کنید. سوال و جواب می‌کنید. ما همه را خواندیم. اومدیم جواب دادیم. تو سیستم شما حضور داریم. شما هم متوجه نمی‌شوید که ما توده‌ای بودیم یا نبودیم. داشت بالاخره نقض برنامه‌ای می‌کرد. به شما عرض می‌کنم که شما معارف را در طول زندگی اشخاص باید با او آشنا بشوید. اگر در عرض زندگی باشه، ‌اگه سرکلاس باشه، اگه توی دانشگاه باشه؛ این معارف سامان پیدا نمی‌کنه.
خود حضرتعالی، زندگی خودتون را بررسی کنید. ببینید اون چیزی که از جامعه گرفتید برایتان مانده یا اون چیزی که سرکلاس محفوظی بوده؛ یا اون چیزی که رفتید امتحان دادید قبول شدید. عرضم این است معارف جز زندگی است. ملت ایران مسلمان است، معارف خودش را در زندگی تعریف می‌کنه و با معارف اسلامی زندگی می‌کنه. اما این در کلاس‌های اخلاق زندگی سامان پیدا می‌کند. اسلامی کردن دانشگاه‌ها به این ترتیبه که شما بتوانید دانشگاه‌ها را ابزار زندگی بکنید. اگر اون را ابزار زندگی نکردید و این دانشجو و دانش آموز سر کلاس نشسته، یک چیزی را تحمیلی یاد می‌گیره و به فکر اینه که فردا یک شغلی پیدا کند، صدها هزار نفر در علوم اجتماعی در ایران فارغ التحصیل شده. شوقی ندارند. به جایی نمی‌رسند. اینها کارهای ساده‌ای بوده. یک استادی بوده اومده سیصدتا کتاب را ترجمه کرده در دانشگاه آزاد و در دانشگاه تهران. اینها شده درس. اینها هم رفتن اینها رو خوندن. حالا اومدن بیرون. می‌گوییم دانش آموزی، دانشجویی باید در هر استانی نیاز خود استان را برطرف کنه نه نیاز دیگران را. وقتی نیاز دیگران را برطرف کنه، برای شما نمی‌مونه.
- سوال بعدی من راجع به خانواده و نهاد مهم خانواده است که در اسلام هسته اصلی جامعه هست و محبوبترین بنا نزد خدا بنای خانواده است و ازدواج یکی از مهمترین سنت‌های نبوی است و جزء عوامل اصلی برای حفظ دین به شمار می‌رود. آقای مهندس شما چه برنامه‌هایی برای حفظ و تقویت نهاد خانواده دارید و برای اینکه ازدواج‌های بهنگام جوانان را شاهد باشیم، دیدگاه‌ها و برنامه‌هایتان چیست؟
قبل از ظهور پیامبران گرامی ما خانواده تعریف نشده بوده و در این سه مذهب بزرگ عالم که موسویت و عیسویت و محمدیت [یهودیت، مسیحیت و اسلام] است، از ابتدای کار نهاد خانواده استحکام شرعی پیدا کرده و در طول تاریخ این نهاد به عنوان تنها فونداسیون اجتماعی استحکامش از طریق حفظ این مراودات به جامعه خدمات زیادی کرده است. الان اون دین حضرت موسی و دین حضرت عیسی، خانواده‌شون رها شده و ملاحظه می‌فرمایید که زندگی‌ها در اونجا بصورت زندگی‌های غیر متعهد درآمده و کفایت این رو نمی‌کنه که بتونن خانواده را حفظ کنه.
بحمدلله والمنه در اسلام خانواده از اصول اصلی شده است که به تبعیت از ادیان دیگر تونسته این رو مستحکم کنه و مستحکم نگه داره. این استحکام ناشی از روابط درون اجتماعیه. این استحکام ناشی از دستور و تحمیل نیست که بیایند به کسی بگویند تو خانواده خودت را باید دوست بداری، خانواده را اداره کنی، اینطوری نیست. زندگی ایجاب می‌کنه که خانواده تشکیل بشود. زندگی ایجاب می‌کنه که خانواده توسعه پیدا کند. وقتی که ما کودک بودیم به ما می‌گفتند که اگر مثلا خدایی نکرده یک خانواده به طلاق بکشه عرش خدا می‌لرزه. اینقدر برای خانواده در طول تاریخ اهمیت قائل بودند که تا این حد تفسیر می‌کردند. استحکام گذشته بر چه اساسی بوده؟ استحکام گذشته بر این اساس بوده که مسئولیت سخت افزاری متوجه مرد بوده و مسئولیت نرم افزاری متوجه خانم خانواده بوده.
شما قبول می‌فرمایید که در این قرن 21 مسئولیت نرم افزاری، علم و فن بیشتری می‌خواهد تا مسئولیت سخت‌افزاری. سخت افزارش قابل تحصیل است ولی نرم افزارش معرفتی است. لذاست که مادران ما، ما را طوری تربیت کرده‌اند که بتوانیم مادر را اصل خانواده بدونیم و پدر را مامور تحصیل معاش بدانیم و این اتفاق افتاده است. از مثلا دوره مشروطه به بعد کم کم تزریق‌های غربی، نهاد خانواده را تضعیف کرد. از ستادهای کشور یعنی از دربارهای شاهنشاهی هم شروع شد که کم کم شاه چند تا زن داشته باشد. چگونه رفتار کند و با کمال تاسف من باید بگویم فسادی که در جامعه شروع شد، از وقتی بود که میگویند فتحعلی شاه قاجار چندصد زن داشت. این گفته می‌شود که یک روزی در یک محلی رفته بود تفریح، دور از جون خانمها، دور از جون شنوندگان، گویا مثلا از یک خانمی مشتاق می‌شود. بعد به اون آقایی که بوده می‌گه برو این را برای من صیغه کن. ایشون می‌ره و میاد میگه ایشون از چند سال پیش برای شما صیغه بوده. یعنی فساد از سیستم بالای حکومتی در ایران شروع میشه. در داخل جامعه چنین اتفاقی نمی‌افته. برای اینکه این امکان هم موجود نبوده. این تحمیلات، این تزریقات، این بی عدالتی‌ها در ستاد جامعه شکل گرفته. ولی بحمدلله والمنه در سطوح پایین جامعه اثر نکرده.
آنچه که امروز نهاد جامعه را متزلزل می‌کنه، عدم اشتغال فعال جوانانه. وقتی جوان در سن 18 سالگی، 20 سالگی، 25 سالگی شغلی نداره که بتواند ازدواج کند، نمی‌تونه خانواده تشکیل بدهد. لذاست که گرفتاری‌های اجتماعی وسیعی مثل این چیزهایی که در اروپا، آمریکا، حالا در ایران خیلی کم است، ولی رشد می‌کنه. «من لا معاش له لا معاد له» هیچ توفیقی برای زندگی بوجود نمی‌آید مگر اینکه معاش اشخاص تامین بشود. معاش که تامین بشود زندگی شروع می‌شود. خود زندگی خانواده را نگه می‌دارد. برای اینکه احتیاج طرفینی است. ولی اگر بخواهیم معاش تامین نکنیم و با تزریق کلمات خانواده را اداره کنی، انرژی شما هدر می رود. شکست هم می خوری.
- آقای مهندس می‌شود در یک مقیاس کوچکتر خانواده را تشبیه به یک کشور کرد؟
کشور فیزیکیه، خانواده نرم افزاریه.
- متشکل از افراداست، پدر، مادر، جایگاههایشان، فرزند...
نه. من را با کم علمی خودم ببخشید. من وقتی که به معارف نگاه می‌کنم، می‌بینم نرم افزار تا عمق وجود می‌رود. وقتی به سخت افزار نگاه می‌کنم می‌بینیم تغییر میکنه. کشور و کشورداری و اینها ابعادش خیلی گسترده است. همه هم فیزیکه. ولی خانواده قلب الهی است. اونجا وقتی که خانواده تشکیل می‌شود، مسئولیت پذیری طرفینی می‌شود. انسجام پیدا می‌کنه. وقتی که بچه بدنیا می‌آید؛ این ارتباط وسیع‌تر می‌شود.
- اون رابطه قلبی که بین پدر و مادر و فرزند هست، مگر نمی‌تونه بین رییس جمهور و مردم برقرار بشه؟
در تعریف بله. ولی در عمل اون وجود داره. این مصداقی می‌شود. ممکن که یک رییس جمهوری باشه، اون یکی نباشه. من به مصداقی خیلی تکیه می‌کنم.
- در بحث اقتصاد موضوع بانکداری اسلامی که قانون عملیات بانکداری بدون ربا سال 62 در کشور ما تصویب شد اما برای رسیدن به تمام هدفهای خودش طبیعتا با مشکلاتی مواجه هست. من سئوالم این است که راهکارها و برنامه‌های شما برای اینکه ساختار نظام بانکی را اصلاح بکنید چیست؟
من از اول کار وقتی که در نجف خدمت حضرت امام بودم و بعد هم که جزو وزرا بودم با این روش بانکداری به این صورت می جنگیدم و یادم هست که مجموعه اصل 90 در مجلس این قانون بهش مربوط شد که در سال 62 مرحوم نوربخش اون را برده بود به مجلس و ایستادگی کرده بود، برای اینکه اداره بشه. آقای موسوی خوئینی‌ها سلمه الله اونوقت رییس کمیسیون اصل 90 بودند. من خودم را به ایشان رساندم. گفتم آقای موسوی این عزیزان که آمدند پهلوی شما قانون بانکداری اسلامی را مطرح می‌کنند، اینها متفقه به دین نیستند. اینها مجموعه‌ای که آوردند ربا را برایتان حلال می‌کنند. دعوا شد. جنگ مفصلی بین من و نوربخش، خدا رحمت کند، درگیری شد مبنی بر اینکه «یمحق الله الربا» چی می‌شه؟ اونها اومدن تعریف کردند که هزینه اداره بانک میشه.... من به اونها گفتم هزینه اداره بانک هزینش یک درصده. اینها اومدن رفتن پهلوی حضرت امام(ره)، حضرت امام(ره) آقای رضوانی را مامور کردند که شما که با معارف آشنایید برید و اینکار را بکنید. جلسات متعددی تشکیل شد مبنی بر این که بیایند این قانون را اسلامی کنند. اومدن مضاربه را تعریف کردند. مضاربه همون جا هم بحث بود که بایستی با رضایت طرفین باشد. تونست آقای نوربخش مضاربه را به این صورت تعریف کند. هرچی بانک بعنوان قیمت پول تعریف کرد. یکطرفه اعلام بکنه و از اون روز تا حالا بانکها بر امور مردم مسلطند. این روش به این جا انجامید.
الان هم در جمهوری اسلامی سامان داره. به اینجا انجامید که همیشه هزینه پول چهار یا پنج درصد بالاتر از تورم باشه. ظرف این مدت دو سه ساله، شما ملاحظه فرمودید که دولت رفته به این سمت که هزینه پول را کم بکنه. وقتی که اومدن معادل تورم بگذارند یا زیر تورم بگذارند، مردم پولشون را از بانک کشیدند بیرون. یعنی این قانون به طور کامل به ضرر فقرا و به نفع اغنیاء، به اصطلاح ما روشنفکرها، به نفع سرمایه و به ضرر نیروی کار است و ملاحظه هم می‌فرمایید که ربا و هزینه‌ی پول بر همه‌ی تولید کشور مسلط شده. حالا این را ملاحظه بفرمایید هزینه پول در کشور 25 درصد به بالاست. 30 درصد به بالاست. درحالی که هزینه پول در ترکیه دو سه درصده. در کشورهای پیشرفته هزینه پول برای سرمایه‌داری دو سه درصده. شما نتونستید تولید را سامان بدهید. برای اینکه هزینه پولتون بالا بوده. هرکه پول دار بوده رفته گذاشته بانک، رباشو گرفته. هیچکس نیامده ببره به تولید. اونهایی هم که به تولید رفتن شکست خورده.
قانون بانکداری اسلامی نه قانون هست، نه اسلامی است. نه بانک را اداره کرده. بنا به مصلحت کشور بر اساس حکم ثانویه، اداره شده. حکم ثانویه سی و سه سال دارد ادامه پیدا می‌کند. اگه توفیقی باشه راه حلش اینه شما بیایید تورم را بیارید پایین، بیارید پایین بطوری که کم کم هزینه پول کم بشه. همچین که رسید به یکی دو درصد، اونوقت هزینه سرمایه می‌شود سه چهار درصد. تولید راه می‌افته، فقط به این صورته. خانواده من رفته بودن در بانک. گفتند یک خانمی اومده بود اونجا ماهی 90 میلیون تومان سود پول می‌گرفته. مثلا یکی دو میلیارد تومان گذاشته ماهی 90 میلیون تومان یک خانمی درآمد داشته باشد. الان هر که خانه‌اش را بفروشه 100 متر 150 متر ببره بزار بانک.
ولی خدا عادله حالا ببین چی به سر این پولها اومد. دولت دائم مخصوصا این دولت اخیر، دائم اعلام کرد که ما اوراق مشارکت می‌فروشیم. اوراق مشارکت 20 درصد 22 درصد. مردم بیچاره می‌روند خونه‌شان را می‌فروشند، ملکشون را می فروشند، ماشینشان را می‌فروشند میایند می‌گذارند توی بانک. اون وقت یک دلار هزار تومان بود. این پولها را دولت گرفت گفت ما 22 درصد می دهیم وقتی که تغییر نرخ ارز انجام شد، تمام سرمایه کسانی که این پول را گذاشته بودند توی بانک ثلث شد یعنی اگر شما یک میلیارد تومان داشتید بردید گذاشتی بانک اونوقت میشد یک میلیون دلار ، الان روی اون یک میلیارد تومان 20 درصد رفته روش ولی یک سوم قیمت شده.
این روش‌های من درآوردی، این روش‌های تحمیلی، این که بانک اداره کنیم، بجای این که کشور را اداره کنیم که من مسؤولینش را هم می شناسم؛ به شکست هر چهار دولت انجامید. یعنی نرخ ارز در اول بوده هفت تومان، شده سی تومان، شده 150 تومان، شده 450 تومان، شده 1000 تومان، شده 3500 تومان. هر چه قدر به هزینه پول برید بالا تولیدتون شکست می‌خورده. قانون بانکداری هم از بین رفته،‌ این روش‌ها مفید نیست. شما بایستی مطابق نرخی که قرآن تعیین می‌کنه قرض الحسنه بدون ربا، نه قرض الحسنه با ربا، وقتی این کار انجام می‌شه که شما تورم را به صفر برسونید.
یک مثال ساده، من حدود پنجاه سال شصت ساله که این ژاپن را معادل ین و دلارش را می‌شناسم. صد ین یک دلار، یا یکی دو، پنج تا بالا، یا یکی دو ، پنج تا پایین. بعضی وقتها اقتصاد طوری عمل می‌کنه که این میره بالا، بعد دولت تصمیم می‌گیره که این رو برگردونه تا اون یک دلار، صد ین بمونه. یا مال همین چینی‌ها رو الان نزدیک به 40 سال من می‌شناسم. 1 دلار 8 یوآن ثابت، ملاحظه می‌فرمایید که اقتصاد چین، اقتصاد ژاپن، اقتصاد کره جنوبی، اقتصاد مالزی و اخیرا اقتصاد اندونزی و این آخر اقتصاد ترکیه داره تثبیت میشه. شکل می‌گیره. پول را به کار تحمیل بکنید. فقر را در جامعه اضافه می‌کنید. «لیس للانسان الا ما سعی» اگر رفتی طرف سرمایه گول یهودی‌ها رو خوردی. بانک و بانکداری و پول سازگار پیروان موسی علیه السلامند که بعد از موسی اینطور شد و پیامبر بنا به دستور الهی آیه‌ای نازل شد «یمحق الله الربا».
- آقای مهندس راجع به بیداری اسلامی که این روزها بحث داغی هم داره، حقیقتی است که در سراسر اسلام می‌تونیم نشانه‌های آنرا ببینیم. البته بسیار ابعاد گسترده‌تری از این داره که ما الان داریم می‌بینیم یا می‌شنویم. موضوع سئوال من در واقع پرداختن به همین بیداری اسلامی است که منظر شما، تعریفتون از بیداری اسلامی چی هست؟ و سوال دیگه اینکه چه راهکارهایی در دولت خودتون در نظر دارید برای اینکه جبهه مقاومت در مقابل استکبار را تقویت بکنیم؟
اسلام بیدار بوده است «اقرا باسم ربک الذی خلق» از اون وقتی که این آیه شریفه نازل شد، اسلام بیدار بوده است. بعضی از مواقع در تاریخ یک پوشش‌های ناهمگونی بهش تحمیل شده است. بیداریش به زنده بودنشه، به مقاومتشه. در دوره زندگی من در الجزایر انقلاب شده. یعنی در سال 1962 به نتیجه رسیده. چه کسی به نتیجه رسوند؟ مسلمان‌ها به نتیجه رسوندند. در مقابل فرهنگ غرب فقط یک گروه ایستادند، اون هم مسلمان‌ها. به چه دلیلی؟ بدلیل بیداریشون، به دلیل اعتقاداتشون. هر چه قدر این غربی‌ها اومدن بر کشورهای اسلامی حکومت مستولی کردند، بیداری اسلامی اونها را بهم زده.
شما عنایت بفرمایید در مورد الجزایر، در مورد تونس، در مورد مصر، در مورد ترکیه، در مورد ایران، در مورد مسلمانان شوروی، در مورد بوسنی. این بوسنی به مدت هفتاد سال تحت فشار روس‌های شوروی و کمونیست بودند. هفتاد سال هیچ تغییری در بیداری اونها و استقامتشون نکرد و امروز پیشانی مقاومت در اروپا هستند و بسیار مغتنمه که من بگم اولین کشوری که تونست در اسلام در قرون اخیر ظهور بکنه و بایستد ایران بود. هم در مشروطه و هم در ملی کردن صنعت نفت، هم در 22 بهمن، این اسلام بود که ایستاد. حسن شما بعنوان ملت این بود که این کلمه را در دنیا فهماندید، نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی. اولین حرکت جدید مبتنی بر ادراک الهی در کلمه جمهوری اسلامی ظاهر شد. و بعد این قدرت سربازگیری‌اش به قدری شد که تمام جهان اسلام را درنوردید. در حال حاضر گرفتاری غرب با ما در این است که ما در همه جا سرباز داریم. خواهان داریم. توانمند هستیم. غربیها هم می‌خواهند به شکل نظامی این مجموعه را اداره کنند.
ببیند در ترکیه آتاترک به مدت 100 سال هنوز هم ابنا اون هستند اومدن در اونجا، همه کار کردند. خط عوض کردند. انواع و اقسام تحمیلها به مردم ترکیه کردند. ببینید الان نظام ترکیه، این آقای اردوغان قرار بود یک عزیز مسلمان متنبهی باشه. حالا بین ایران و آمریکا و اسلام و اسرائیل سردرگمه. ولی ملت که ایستاده است. اون بیداری از اون کف کاره. یعنی بیس اسلام در قلوب مردمه. بیس اسلام در حکومت‌ها نیست. شما هم اگر خدایی نکرده، حکومتتان فاسده داشته باشه، این حکومتتونه که دچار خدشه میشه. ولی این بیداری بوده است و خواهد بود. مهمترین مشخصه او هم قدرت سربازگیری آن است. توانمندی برای مقابله با کسانی که با خدا و پیغمبر و رسول و دستورات الهی معارضه دارند. این بیداری بوده است، هست، خواهد بود و تا وقتی که بتونه دشمن را در خانه‌های خودش ملاقات بکنه. کما اینکه می‌‌بینید امروز در فرانسه، در انگلیس، در آمریکا اسلام در منازل اونها رفته. یعنی گروه‌های اسلامی در اونجا تونستند هم زندگی کنند، هم بمونند. این فرانسه با اینهمه حرفی که ما ازش شنیدیم آزادی، آزادی، آزادی بین 7 تا 8 میلیون مسلمان داره. یکدونه نماینده در مجلس فرانسه نمی‌تونه داشته باشه. چه چیزی این مجموعه‌ها رو نگه داشته؟
من از اونجا اطلاعات بسیار زیادی دارم. فرصت میگیره فقط به یک جمله اکتفا می‌کنم که در سال 1968 که وقتی حزب سوسیالیست فرانسه مقابل دوگل ایستاده بود. این مسلمان‌های شمال آفریقا با من دوست بودند. وقتی من ازشون پرسیدم در خیابان‌های فرانسه چه می‌گذره؟ گفت در خیابان‌های فرانسه بین دو گروه غیر مسلمان جنگه. یعنی از یکطرف سوسیالیست‌ها و از یکطرف گلیست‌ها. اینها نمی‌دونند که در بطن و زندگی مردم فرانسه، مسلمانها دارای گستره وسیعی هستند. ما حالا می‌نشینیم تا اینها با هم بجنگند تا در یک موقعیتی ظهور پیدا بکنیم. اون جوان اون روز به من گفته حدود چهل سال قبل که هنوز موقع ظهور ما نیست. بنابراین هم در کشورهای اسلامی و هم در کشورهایی که مسلمان‌ها هستند، توان مقاومت دارند. می‌مانند و می‌نشینند تا بتوانند یک روز حرفشان را با همه بزنند. بیداری اسلامی ودیعه ای الهی است، ماندگار است و طبق آیات قرآن که حالا مرحوم مولوی گفته که:
تـو بمیـــری و نمیـــرد این سـبق
مصطفی را وعده داد الطاف حق
با تحول سیاسی و اقتصادی و فشار بر جامعه مسلمانی این حذف نمیشه.
- در مورد بحث حجاب و عفاف می‌دونید که مصوبه قانون حجاب و عفاف مربوط به سال 1384 است که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده. اما طبیعتا در مسیر اجرایش مشکلاتی وجود داشته و دستگاه‌های مختلفی هم ماموریت‌های مختلفی را طبق این قانون پیدا کردند. برای اجرای این قانون، عمده این دستگا‌ه‌ها، دستگاه‌های دولتی هستند. نگاه حضرتعالی در دولت آینده برای اینکه بتونید قانون را اجرا کنید چیست؟ چه برنامه‌هایی دارید که دغدغه حجاب را برطرف بفرمایید؟
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ .... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَـتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَـرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ ...» دستور الهی به مردها این است که چشمهایتان را ببندید، به زنها این است که چشمهایتان را ببندید. دستور الهی این نیست که کسی برود به کسی بگوید چشمت را ببند. شما وقتی معارف را فیزیکی کردید و دستوری کردید، همینطور که فرمودید، سیستم اداری می‌خواهد حجاب تعریف کنید. شما وقتی می‌خواهید معارف را از طریق اداره عمل بکنید، اون وقت بایستی اجبار بکار ببرید. من این مورد را خدمت شما بگم شما می‌دونید اجباری یعنی چه؟ یک کلمه در زمان رضا شاه درست شد. قبل از رضا شاه چون این دولت‌ها یک دولت متحده و مردم بودند، هر وقت هر کسی می‌خواست بجنگنه، به ولایات نامه می‌نوشت. میگفت من می‌خواهم بروم تبریز را بگیریم. مثلا شاه عباس میخواست برود تبریز را از دست عثمانی‌ها در بیارد. به ولایات نامه می‌نوشت. می‌گفت دارم می‌رم برایم سرباز بفرستید. اونها هم تکلیف خودشون را می‌دونستن سرباز و اسحله و بودجه و هزینه را به اندازه توانمدی‌شون و شاه عباس به عنوان فرمانده راه می‌افتاد. تا همین اواخر هم یعنی زمان آقا محمد خان و عواید سلطلنت‌های بعدی هم حضور داشت.
رضا شاه وقتی اومد تو ایران، همچین بردی نداشت. برای اینکه به مردم بگه می‌خواهیم بریم بجنگیم. اصلا این توان هم نداشت. همچین چیزی هم نبود. فراماسونی رو اومدن قانون اجباری را معرفی کردند که علما به شدت مخالفت کردند. ولی نبود که مثلا هرکسی 18 سالش شد باید بیاید خدمت کند. اون ارتش اجباریش در شهریور 1320 با فرماندش همراهی نکرد. اجباری نمیشه. اونچه را امام انجام دادند این بود که سرباز غیر اجباری گرفتند.
در طول جنگ، شما یادتونه هیچ کس را مجبور به جبهه رفتن نکردیم. همه به اراده‌ی خودشون اومدن. شما معارف رو بخواهید اجباری بکنید خیلی هزینه می بره. خیلی مشکل پیدا می کنید. دولت اسلامیه، دولت می خواهد معارف در کشور سامان پیدا کنه. نمیشه آزاد گذاشت. نمیشه اجباری کرد. در این سیر جامعه شناسی سیاسی ایجاب می‌کنه که بتونن از روش‌های معرفتی کار را درست بکنند. تمام اتفاقاتی که در ایران افتاده در دوره های مختلف که اجبار بکنید. مثلا ما یک فرمانده داشتیم در پادگان، صبح که می‌خواستیم نماز بخونیم، می‌گفت همین که میایین سر صف می‌گویید زنده باد شاه، همین نمازه. می‌خواستیم ما پوتین رو در بیاریم وضو بگیریم تو صف بودیم دعوا می شد که آقا تو نرو تو ...
به این وسایل و به این ابزارها بسیار هزینه می بره. یک مثال خیلی خیلی ساده است، میگن یک چوپانی اگر خوب گله را اداره کنه، پشت گله راه میره، اگر یک چوپانی بخواهد شاخ دوتا قوچ را بکشنه، پس ور نمیاد. شما در قضیه‌های معرفتی اگر بخواهی یا تحمیلی یا تزریقی یا اجباری بکنید، دچار همین گرفتاری‌ها می‌شوید. اگر دولت یک دولت عادلی باشه، اگر حکومت توانمندی ارتباطش را با مردم برقرار بکنه، اگر شما بتونید 2/98 درصد را نگه دارید، احتیاج به این همه گرفتاری نیست. یک جمله و تمام. اگر بخواهید کشور را بخشی اداره بکنید، بخش فرهنگ، بخش اقتصاد، بخش زراعت و... هر دولتی که به هر بخشی فکر کنه و انرژی را در اون مورد بگذارد، هم بخش از بین می‌رود و هم دولت از بین می‌رود.
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...» واقعا شهرهایی که ما در آن زندگی کردیم، عزیزان جوانمان وقتی که یک خانمی را می‌دیدند حالا به هر شکل ممکن، به ما علما می‌گفتند که اگر به زمین نگاه کنید به اندازه ملائکه زمین، اگر به آسمان نگاه کنید، به اندازه ملائکه آسمان، اگر چشمت را ببندی به اندازه همش برایت حسنات می‌نویسند. حسناتش چی بود؟ این بود که زندگی منظم بدون گرفتاری برای جوان‌ها حاصل می‌کردند. الان هم خانواده‌های مسلمان به همین روش‌ها انجام میدهند. هیچ نگرانی هم ندارند. نگرانی حکومت از نیروهای جوانی هست که حکومت نتونسته باهاشون ارتباط برقرار بکنه. شما وقتی نتونی ارتباط برقرار بکنی، کار اجباری باید بکنی. هزینه می‌دهید، تورم میرود بالا.
- آقای غرضی خیلی متشکریم به خاطر حضورتان.
من ممنونم از این که دعوتم کردید، امیدوارم که اگر حرفهایم مورد قبول مردم قرار گرفت یک رایی هم به ما بدهند. اگر هم قبول نشد به هر کی دلشون خواست رای بدهند. من مطمئنم حماسه سیاسی در دل مردم هست. من امیدوارم که مردم این حماسه سیاسی رو در چهره این هشت نفر ببینند. 55 میلیون بیایند پای صندوق‌های رای و کشور را از فشار آمریکایی و طرفداران داخلیش نجات بدهید. به امید دیدار روز 24 خرداد ماه./9191/پ203/ی
ارسال نظرات