اشک شوق و آه حسرت!
پس از پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد که از دل دولت دوم خردادیها بیرون آمده بود یکی از نویسندگان اصلاح طلب نوشت: « حال ما مانند کسی است که دستش را با ساتور بریده باشند اما این حرکت چنان سریع اتفاق افتاده است که ما هنوز درد و مصیبت آن را متوجه نشدهایم» (نقل به مضمون)؛ حالا حکایت ما اصولگرایان است! با این تفاوت که اصولگرایان خودشان در برابر رقیب، مشت خود را باز کردند و مچ انداختند! چهار انگشت با یک شست که نتیجه انتخابات را از پیش واگذار کرده باشند.
اصول گرایان در یک بازی باخته شده حاضر شدند تا نشان بدهند هر کدام چقدر میتوانند برگ خزان جمع کنند. آنان میوه و درخت را رها کردند و نشان دادند با گذشت هشت سال از عمر دولتی که با مشقات و خوندلهای فراوانی، سکان کشور را به دست گرفته بود، برنامه و اراده جدی برای اداره کشور ندارند!
اصولگرایان آمدند که ببازند و باختند. باخت اصولگرایان را با شعار عمل به تکلیف و تقصیر را به گردن دیگران انداختن نمیشود توجیه کرد.
اما در باره پیروزی اصلاحطلبانی هم که نامزد اصلی خود را فدای نامزد یک راستی کردند تا حمایت کارگزارانیها را هم جلب کنند سخن بسیار است. چپیها یک بار با کارگزارانیها برای خاتمی توافق کرده بودند و کارگزارانیها با خالی کردن پشت ناطق نوری، دوم خرداد را رقم زدند. حالا نوبت کارگزارانیها بود که نامزد خود را بر گرده چپ بنشانند و نشاندند و 24 خرداد، رقم خورد.
در مجموع در باره انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و آثار و پیامدهای آن سخن و تحلیل بسیار است و چهار سال فرصت داریم در باره آن بنویسیم و بگوییم اما دو نکته را نباید فراموش کرد:
نخست آن که ملت با همه آن جفاهایی که در حق نظام و مردم شد بار دیگر، در صحنه حاضر شدند و حماسه آفریدند اما روسیاهی برای کسانی ماند که تهمت ناروای تقلب و مهندسی انتخابات را به نظام و دولت زدند.
دوم آن که باید نشست و دید رئیس جمهوری که از راست برخاست و به چپ رو کرد و با رأی نیم بند به ریاست رسید و شعار اعتدال سرداد در ادامه راه چه خواهد کرد.
بیش از 72 درصد از مردم حماسه سیاسی مورد نظر رهبری را رقم زدند تا دولت برآمده از رأی ملت، حماسه اقتصادی را بیافریند. اما رأی لب مرزی رئیس جمهور بهانه خوبی بود برای جر زنی رقیبان که البته هرگز پیش نیامد و رقبا برخلاف خودکامگان پیشین، همانند انتخابات دوم خرداد 76 پیام تبریک خود را صادر کردند.
از سوی دیگر کسانی پشت رئیس جمهور منتخب ایستادهاند که تنها در فتنه فرمایی اشتراک دارند و در همه چیز اختلاف نظر! از این افتضاحتر این که افراطیان جناح چپ، هیچگاه به قانون و اعتدال، پایبند نیستند و حاضراند از روی رئیس جمهورشان و همه آرمانها عبور کنند و فتنه برانگیزند.
اکنون باید دید رئیس جمهوری که شعار اعتدالگرایی در برابر افراط گرایی سرداده است چه خواهد کرد؟ او چگونه خواهد توانست اختلاف اردوگاه خود، ضعف رأی و افراطگریهای چپگرا را مدیریت کند؟ البته منش دکتر روحانی نشان داده است که میتواند با مدیران متنوع کار کند و از معتدلان بهره گیرد.
دکتر روحانی بر سر دوراهی است. او یا باید با اقتدار لازم از اعتدالیان بهره گیرد و کار را پیش برد که نارضایتی برخی حامیانش را درپی خواهد داشت یا قافیه را باخته و به آنان میدان دهد تا بتازند و خودش را نیز از قطار اعتدال پیاده کنند و کشور را به هرج و مرج بکشند.
امید این است که تحت اشراف رهبریهای حکیمانه انقلاب حضرت آیت الله خامنهای، دولت یازدهم بتواند همه نیروهای کارآمد را گرد هم آورده و شرایط را برای تحقق حماسه اقتصادی فراهم سازد.
اصولگرایان نیز باید در این مدت و پیش از انتخاباتهای پیشرو به تجدید نظر پردازند و برای آینده برنامه ریزی کنند.
انتخابات 24 خرداد، اشک شوق هر دلبسته به امام و رهبری و انقلاب را جاری ساخت چه این که باز هم ملت ایران در برابر چشم جهانیان، اعجاز آفریدند اما باید حسرت خورد از این که ندانم کاری ها نگذاشت نامزد اصلح بر کرسی خدمت بنشیند و کورسوی دشمنان را نیز خاموش کند که امروز با شیطنت تمام در حال ارسال پیامهای معنادار خود هستند.
خون شهدا ضمانت این انقلاب است و نااهلان هرگز نخواهند توانست ذرهای از حق ملت را ارزانی دشمنان کنند. پس باید همه دست در دست هم رقابتهای پیش از انتخابات را عبرت کنیم و با بصیرت، دولت آینده را یاری دهیم تا باز به حاشیه و انحراف و افراط دچار نگردد و هزینه نیافزاید.
حامد عبداللهی
/916/ی702/ع