۰۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۳
کد خبر: ۱۸۷۹۴۰

ایمان، بنیان استوار اخلاق

خبرگزاری رسا ـ با توجه به مراتبی بودن و قابلیت افزایش و یا کاهش داشتن ایمان روشن می‌شود هر چه شخص ایمانش قوی‌تر و عمیق‌تر باشد بهتر و سهل‌تر می‌تواند به غنای اخلاقی دست یابد و فضایل بیشتری را در حیات درونی و بیرونی خود محقق سازد.
حجت‌الاسلام مصطفي آزاديان عضو هيأت علمي پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامي
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، یادداشت ذیل که به قلم حجت‌الاسلام مصطفی آزادیان، عضو هیأت علمی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی، تحت «عنوان ایمان، بنیان استوار اخلاق» به رشته تحریر درآمده است؛ معیار ارزش و کرامت انسان در نظام اخلاقی اسلام، حقیقت ایمان و در ادامه ویژگی‌های ایمان از دیدگاه قرآن را به زیبایی استخراج و استنباط نموده است. منظر فرهیختگان محترم را به مطالعه این نوشتار جلب می‌کنیم.
در نظام اخلاقی اسلام، معیار ارزش و کرامت انسان به تقواست: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» تقوا رییس اخلاق است: «التقی رییس الاخلاق» تقوا خصیصه‌ای درونی است که عقائد، اخلاق و اعمال انسان را جهت می‌بخشد و او را به سوی هدف آفرینش و کمال حقیقی هدایت می‌کند: «اتقوالله لعلکم تفلحون»
تقوا، اما، خود میوه و ثمره شیرین ایمان است و ایمان به خدا پایه و مبنای اصیل آن محسوب می‌گردد. بدون ایمان مفهوم تقوا مصداق نمی‌یابد. بدین لحاظ می‌توان گفت بنیان استوار و محور اساسی اخلاق ایمانِ است، البته، ایمانی که مبتنی بر معرفت و شناخت باشد نه ایمان کورکورانه و جاهلانه.
ایمان برخاسته از معرفت سراسر وجود آدمی را تحت تأثیر خود می‌نهد. از این‌رو هرچه شناخت (به ویژه شناخت حضوری) مؤمنان به خدا بیشتر باشد ایمانشان قوی‌تر و درنتیجه اراده معطوف به عمل هم در آنان افزوده‌تر خواهد شد. پایبندی به لوازم ایمان، و انجام اعمال شایسته از ایمان آگاهانه نشات می‌گیرد. عواطف و احساسات مؤمنان نیز در راستای شناخت خدا، به سوی حب و عشق به خدا جریان می‌یابد: «الذین آمنوا اشد حبّا لله»
بنابراین مثلث وجودی انسان عقل، عواطف و اراده از نور ایمان بهرمند می‌گردد و به سوی کمال و سعادت به حرکت در می‌آید. دگرگونی‌ای که دین در ناحیه معرفت و بینش ایجاد می‌کند به نوبه خود موجب دگرگونی در ناحیه اراده و سپس در ناحیه عمل خواهد شد. و این ماهیت حقیقی اخلاق دینی است که متفاوت از اخلاق سکولار است.
اما، ایمان پذیرش و تسلیم ویژه ای است از ناحیه نفس نسبت به آنچه بدان علم پیدا کرده است، پذیرشی که موجب می‌شود نفس در برابر آن ادراک و اقتضائاتش تسلیم شود. حقیقت ایمان پذیرش قلبی و دلبستگی نفسانی است. این دلبستگی و تعلق قلبی همان عشق و حب به خداست که حلقه واسطه بین اندیشه و عمل است. به بیان ساده تر میان علم ما به وجود خدا با اخلاق و عمل ما، دلبستگی و عشق به خدا واسطه می‌شود. ایمان حلقه وصل معرفت و عمل است. ایمان از سنخ تعلق، دلبستگی و باور قلبی است که در پی علم و ادله عقلی و با اراده و اختیار انسان تحقق می‌یابد، اقرار به زبان و عمل خارجی از لوازم ایمان به شمار می‌رود. استاد مطهری درباره حقیقت ایمان می‌نویسد:
«حقیقت ایمان تسلیم قلب است، تسلیم زبان یا فکر و عقل اگر با تسلیم قلب توأم نباشد ایمان نیست. تسلیم قلب مساوی است با تسلیم سراسر وجود انسان و نفی هر گونه جحود و عناد»
قرآن کریم چندین ویژگی برای ایمان بر شمرده است:
یک. ایمان فعلی اختیاری است: «و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر». خداوند به ایمان امر می‌کند و این نشان دهنده اختیاری بودن ایمان است: «آمنوا کما آمن الناس»؛ مطابق این دسته از آیات ایمان اولا، یک فعل است و ثانیا، اختیاری است. برای تحقق گوهر اصلی ایمان اراده آزاد لازم است. شخص وقتی می‌تواند دلبستگی پیدا کند که در آزادی کامل باشد و چنین دلبستگی است که منجر به عناصراخلاق و عمل می‌شود. ایمان اضطراری و اجباری بی اثر و بی ثمر است.
دو. ایمان کار قلب است و در قلب جای دارد: «قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم»؛ صدرالمتالهین آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» را دلیل بر قلبی بودن ایمان می داند؛ زیرا امر قلبی اکراه بردار نیست و تنها بر عمل خارجی میتوان اکراه کرد.
سه. لازمه ایمان تسلیم محض است: «و ماکان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا». با وجود ایمان فرمان بری و اطاعت بی‌چون و چرا نیز تحقق می‌یابد. خداوند درباره حضرت ابراهیم می‌فرماید: «اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین»
چهار. ایمان قابل افزایش و کاهش است: «و اذا ما انزلت سوره فمنهم من یقول ایکم زادته هذه ایمانا فاما الذین امنوا فزادتهم ایمانا و هم یستبشرون»
پنج. ایمان غیر از علم است: «و قال الذین اوتوا العلم و الایمان»؛ «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا». قوم بنی اسرائیل در عین حال که معرفت و یقین داشتند به دلیل ظلم و برتری طلبی عناد ورزیدند و کافر شدند. مطابق این آیه، اخلاق زشت و صفات رذیله میتواند مانع پذیرش حقیقت گردد و این دلیل بر اهمیت توجه به اخلاق است.
شش. ایمان با شک قابل جمع نیست، زیرا شک صفت کافران است که در مقابل مؤمنان قرار دارند: «اءنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فی شک من ذکری»، و در آیه دیگری ایمان در برابر شک قرار دارد: «و ما کان له علیهم من سلطان الا لنعلم من یؤمن بالاخره ممن هو منها فی شک و ربک علی کل شیئ حفیظ»
هفت. ایمان ملازمتی ذاتی با عمل و گفتار ندارد. در آیات زیادی در کنار ایمان به عمل صالح نیز اشاره شده است و ذکر جداگانه عمل صالح در کنار ایمان حکایت از دوگانگی و جدائی آنهاست، مانند: «الذین امنوا و عملوا الصالحات طولی لهم و حسن ماب» همچنین در برخی از آیات ایمان با معصیت جمع شده است، یعنی فاسق و گناهکار مؤمن خوانده شده است و این دلالت بر عدم دخالت عمل در ایمان دارد.
با توجه به این شواهد قرآنی روشن می‌شود که ایمان در قرآن همان تسلیم و دلبستگی قلبی است و با این قید، هم ارادی بودن آن مشخص می‌شود و هم اینکه به دنبال علم حاصل می‌شود. همان طور که ایمان از سنخ علم نیست از سنخ عمل هم نیست. ایمان حلقه وصل معرفت و عمل است، ایمان محبت،عشق، دلبستگی و تعلق قلبی و باطنی است که در پی معرفت حاصل میگردد و در اقرار و عمل تجلی و ظهور می یابد.
با توجه به مراتبی بودن و قابلیت افزایش و یا کاهش داشتن ایمان روشن می‌شود هر چه شخص ایمانش قوی‌تر و عمیق‌تر باشد بهتر و سهل‌تر می‌تواند به غنای اخلاقی دست یابد و فضایل بیشتری را در حیات درونی و بیرونی خود متحقق سازد "چون درخت تین که جمله تین کند". به همین جهت در روایات ما از نشانه‌های ایمانِ کامل پایبندی همه جانبه به اخلاق ذکر شده است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «من احب لله و ابغض لله و اعطی لله و منع لله فهو ممن کمل ایمانه». این نوع غنایافتگی اخلاقی تنها بر مبنای ایمان استوار می‌شود./9191/د101/ی
ارسال نظرات