ثقة الاسلام کلینی میراثی گران بها
به گزارش سرویس مانیتورینگ خبرگزاری رسا، منصور حسینی کارشناس شبکه وهابی نور و کلمه در برنامه حقیقت های پنهان تاریخ، با مجهول خواندن شخصیت مرحوم کلینی، تولد امام زمان (عج) را منکر شد.
برجستهترین دانشمند، فقیه و محدّث شیعه در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول سده چهارم هجری، ثقة الاسلام محمـد کلینـی است؛ شیخ ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق رازی، در روستای کُلَین در 38 کیلومتری شهر ری و نزدیک حسن آباد قم به دنیا آمد. لذا، او را به لقب رازی، (اهل ری) میخواندند.
برخی قرائن تاریخی نشان میدهد که او فاصله کوتاهی قبل یا پس از ولادت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) یعنی در حدود سال 255 هجری قمری ولادت یافت. «الفوائدالرجالیه، ج3، ص366».
مرحوم بحر العلوم احتمال داده که مرحوم کلینی بخشی از حیات امام حسن عسکری (ع) را درک کرده است، «معجم رجال الحدیث، ص57» اما آیتالله خویی معتقد است که ولادت او پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) بوده است، «معجم رجال الحدیث، ص57».
سرزمین ری و روستاهای پیرامون آن که از کهن ترین شهرهای جهان، در قلمرو آئین اسلام بود، از دیرباز جزو مراکز علمی مهم جهان اسلام بود، که دانشمندان نام آوری چون زکریای رازی، امام فخر رازی و ابوالفتوح رازی در این شهر باستانی به ظهور رسیدند؛ لذا این شهر جایگاه ویژه ای را در صفحات تاریخ علم به خود اختصاص داد. در آن دوران بیشتر مردم این دیار از دو مذهب اهل تسنن یعنی حنفی و شافعی بودند، ولی روستاها شیعه نشین بودند و اکثر اهل تسنن آن شهر، همواره تحت تأثیر آنان بودند، از این رو ری به شهر شیعه نشین معروف بود. در آن دوران شهر ری، مرکز برخورد آراء و اندیشههای اسماعیلیه، حنفیه، شافعیه و شیعه شده بود. با حاکمیت حکومتهای شیعه مذهبی چون آل زیار و آل بویه در اواخر قرن سوم هجری در ری، گرایش تدریجی مردم به تشیع بیشتر شد؛ و اندیشمندان برجستهای در محیط مساعد علمی این شهر ظهور یافتند. یکی از این اندیشمندان شیخ کلینی است.
پدرش یعقوب بـن اسحاق که مردی عالم و با فضیلت بـود از همان اوان کـودکـی تربیت و تعلیم فرزندش را بر عهده گـرفت. او علوم اسلامی را نزد پدر و دائی خود «ابوالحسن علی بن محمد» معروف به «علان رازی» که از محـدِّثین بزرگ شیعه بود، فرا گرفت. خاندان کلینی از تبار علم و فضیلت به شمار میروند، بجز پدر و دائی او میتوان به بزرگانی چون «محمد بن عقیل کلینی» و نیز «احمد بن محمد» که ریاست فقهای شیعه در زمان خلیفه عباسی، «مقتدربالله»، را برعهده داشت، که همگی از علما و بزرگان شیعه بودهاند، نام برد. «کافی ج1، ص13، الکلینی والکافی، ص57». او پس از مدت کوتاهی با منابع رجالی و حدیثی آشنا شد، و برای ادامه تحصیل عازم شهر ری شد.
عالم زمان شناس
کلینی که در دوران برخوردآراء و اندیشههای فرقه اسماعیلیه و مذاهب شافعی، حنفی و شیعه، میزیست؛ در کنار گذراندن تحصیلات خود نه تنها به عقاید و اندیشههای دیگر مذاهب و فرقهها آشنا شد بلکه به ماهیت واقعی بعضی از این فرقهها که میرفت تشیع را از مسیر واقعیش خارج کند پی برد، او درد را شناخت و درمان را تشخیص داد. درد، جدایی مردم از سخنان اهل بیت (ع) و دارو، رساندن این سخنان به مردم بود؛ او تصمیم به فراگیری و نوشتن احادیث و سخنان اهل بیت (ع) گرفت، از این رو در محضر استادان بزرگی چون ابوالحسن محمد بن اسدی کوفی ساکن ری به فراگیری حدیث پرداخت، «مفاخر اسلام ، علی داونی ، ج 3، ص 26».
مرحوم کلینی بیشتر زندگی خود را صرف حدیث کرد. اما با این حال از واقعیتهای اطراف خویش و مسائلی که شیعیان با آن دست به گریبان بودند، غافل نبود. او هرگز گوشه عزلت را اختیار نکرد، بلکه در دورانهای پر آشوب همراه و همگام با جامعه شیعی عصر خویش بود؛ در دورانی که قرمطیان با عقاید التقاطی خود، که مخلوطی از عقاید «زرتشتی»، «مانوی» و «اسلامی» بود به مبارزه با عقاید و مقدسات مسلمین پرداختند، کلینی با شجاعت شیعی خویش، عقاید آنها را به نقد کشید و برای آگاه کردن شیعیان ازاین حرکت انحرافی کتاب «الرد علی القرامطه» را نوشت.
عصر حدیث
عصر کلینی را باید عصر حدیث نامید. زیرا نهضتی که برای فراگیری و نوشتن احادیث آغاز شده بود سراسر ممالک اسلامی را فرا گرفت و تشنگان علم حدیث از شهری به شهر دیگر و از این محفل به آن محفل در جستجوی روایتگری بودند تا براندوختههای خویش بیفزایند. تلاش اهل سنت در این عصر به قدری چشمگیر بود که میتوان گفت اهل سنت هر چه دارند از این عصر دارند. در این عصر که زمانش به حدود تقریبی یک قرن میرسد کتابهای شش گانه حدیثی اهل سنت موسوم به «صحاح ستة» تدوین شد.
هرچند در آن زمان شاگردان امام رضا، امام هادی و امام حسن عسکری (ع) هنوز زنده بودند. اما از آنها جز کتابها و جزوه هایی محدود، بقیه آثار در همان عصر از بین رفت.
خطر نابودی احادیث، این میراث گرانقدر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) هر لحظه احساس می شد. زیرا با وفات این حاملان أحادیث و غیبت امام زمان (عج) ، شیعیان از این سخنان گرانب ها محروم می شدند.
اساتید
کلینی با شناخت عصر خود و موقعیت حساس زمانی در این عصر مشغول نوشتن احادیث بود؛ او برای تکمیل هدف و رسالت خویش به قم شهر محدِّثان و شاگردان اهل بیت (ع) مهاجرت کرد. در این زمان در قم راویان و محدثان در هر مسجد و حسینه ای به نقل حدیث می پرداختند. و بسیاری از اینان در شمار آخرین محدِّثانی بودند که بدون واسطه از زبان ائمه (ع) حدیث شنیده بودند. وجود این روایان موجب شد که عاشقان کلام و سخنان اهل بیت (ع) به این شهر مهاجرت کنند و کلینی یکی از این افراد بود. او با بهره گیری از محضر استادان بزرگی چون احمد بن محمد بن عیسی اشعری، احمد بن جعفر بن عیسی اشعری، احمد بن جعفر حمیری، مؤلف کتاب قُرب الاسناد و فرزند او محمد بن عبدالله حمیری به فراگیری حدیث پرداخت.
محدثان زیادی در تشکیل شخصیت کلینی نقش داشتند اما در این میان به شخصیتی برمی خوریم که کلینی را با او و او را با کلینی می شناسیم کسی که نامش در یک سوم سلسله سندهای روایات کافی است. محدِّثی که در أسناد بیش از هفت هزار و یکصد و چهل روایت کتاب کافی چون ستاره می درخشد «معجم رجال الحدیث، آیت الله خویی، ج 11، ص 194» او «علی بن ابراهیم قمی» است که کتاب تفسیرش پایه تفسیرهای تشیع گردید.
هجرت به کوفه
گرچه قم مرکز تشیع به شمار می رفت و هر چه جوینده کلام اهل بیت (ع) را سیراب می کرد اما کلینی به امید یافتن روایات و احادیث ناشنیده، شهر قم را به مقصد کوفه ترک کرد. در آن زمان کوفه یکی از مراکز بزرگ علمی به شمار میرفت و کمتر محدث و یا محققی بود که در سفرهای خود به آن شهر وارد نشده و از محضر عالمان آنجا بهرهای نبرده باشد.
کوفه در حقیقت جای تبادل نظر مذاهب مختلف به شمار میرفت که همه آزادانه در آن به تبلیغ مذهب خود میپرداختند. از این رو هریک از نویسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامی، مجلس درس و بحثی برای خود برپا داشته بودند و به نقل احادیث خویش میپرداختند. «ابن عقده» یکی از کسانی بود که در این شهر سکونت داشت؛ او از حافظان بزرگ حدیث به شمار میرفت، «مفاخر اسلام ، ج 3، ص 55».
بسیاری از بزرگان مذاهب از محضر او کسب علم میکردند او اگر چه از نظر مذهبی «زیدی جاردی» بود اما زهد و پارسایی از او محدِّثی موثَّق ساخته بود که همه مذاهب در نقل احادیث به او اعتماد داشتند کلینی نیز از این مرد بزرگ استفاده کرده، و از او روایاتی فرا گرفت.
ثقة الاسلام، کلینی
کلینی پس از کسب علم وحدیث از دهها استاد و محدِّث در شهرها و روستاهای آن زمان، سرانجام به بغداد رسید. او در مسافرتهای خویش چنان علم و فضل خود را به نمایش گذاشته و تصویری از شیعه واقعی را در اذهان مردم هر دیار باقی نهاده بود که هنگام ورود به بغداد فردی گمنام نبود. شیعیان به او افتخار میکردند و اهل سنت به دیده تحسین به او مینگریستند. تقوا، علم و فضیلت او در اندک مدتی موجب شد که هم شیعه و هم اهل سنت در مشکلات دینی به او مراجعه کرده و در فتاوا به او روی آورند. و به همین سبب او اولین کسی بود که به لقب «ثقة الاسلام» شهرت یافت. «ریحانة الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج 5 ص 79»
کلینی نام آورترین شخصیت عصر خود بود. عصری که اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ و حتی عصر چهار نایب خاص امام زمان (ع) بوده است. در این عصر به دلیل محدودیتها و ممنوعیتهای اجتماعی این بزرگان، مسئولیت فرهنگی و علمی تشیع بر دوش کلینی بوده است.
وفات
ثقةالاسلام کلینی سرانجام بعد از گذران عمری گرانقدر، در سال 328 یا 329 قمری (برابر با 319 خورشیدی) که مصادف با رحلت آخریـن نایب خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه (علی بن محمد سمری) و آغاز غیبت کبری امام زمان است، در سن 73 یا 74 سالگی در بغداد، درگذشت. ابو قیراط محمد بن جعفر حسنی، یکی از بزرگان بغداد بر پیکرش نماز خواند. آرامگاه او در «باب الکوفه» در بغداد، امروز در ناحیه شرقی رود دجله کنار پل قدیم بغداد و زیارتگاه مسلمانان است.
تدوین کتاب کافی
حاصل سالها تلاش و مجاهدت و مسافرت ثقة الإسلام کلینی در جمع آوری أحادیث و سخنان پیامبر (ص) و اهل بیت او (ع)، تدوین کتاب ارزشمند و نفیسی است به نام «کافی» که یکی از مشهورترین و معتبرترین کتب شیعه و از زمره «کتب اربعه» بشمار می آید.
تصنیف کتاب کافی از سوی کلینی قریب به بیست سال به طول انجامید. وی در این کتاب بالغ بر شانزده هزار و یکصد و نود و نه حدیث از رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار (ع) را جمع آوری و پس از تصحیح، گزینش و فصل بندی کردند.
مرحوم کلینی و کتاب کافی در کلام بزرگان مذهب
ثقه الاسلام کلینی از زمره محدود محدِّثانی است که کلیه علمای رجال، وی را توثیق و تصدیق نموده اند. مثلاً نجاشی دربارهاش مینویسد: موثقترین و ثابت ترین کسان در حدیث است». «رجال نجاشی، ص377» همین جمله را علامه حلی و ابن داوود نیز تکرار می کنند.
به نقل از تاج العروس، ریاست فقهای امامیه در زمان مقتدر عباسی (259 ـ320هـ ) به وی منتهی میگردید. «علم الحدیث، ص 76»
شیخ مفید (در شرح عقاید صدوق) در مورد کتاب کافی چنین مینویسد: کافی بزرگترین کتاب حدیث شیعه و پرفایده ترین آنهاست.
شهید اول در اجازه خویش به علی بن خازن مینویسد: «مانند کتاب کافی بین امامیه در حدیث نوشته نشده است. «روضات الجنات، ص 525، چاپ دوم سنگی، مستدرک الوسائل، 532/3»، محقق کرکی در اجازه ی به قاضی صفی الدین همین سخن را تکرار میکند. «خاتمه مستدرک، ص 532 ؛ عین الغزال، ص 2»
شیخ طوسی در رجال خود میگوید: «محمد بن یعقوب کلینی مکنّی به ابو جعفر اعور، جلیل القدر و عالم به روایات است» «معالم العلماءص134»؛ همچنین وی در کتاب فهرست خود از او با عنوان ثقه و عارف به اخبار یاد کرده است. «خلاصة الاقوال، ص245» ابن شهر آشوب نیز همان عبارتهای شیخ طوسی را بیان کرده است.
همچنین ابن داوود در «رجال ابن داود، ص187»، تفرشی در «نقدالرجال ج 4، ص352»، محمد بن اردبیلی در «جامع الرواة ج2، ص 218» و آیتالله خویی در «معجم الرجال الحدیث ج19، ص 54» با ذکر عبارت های نجاشی و شیخ طوسی، دیدگاه های آنها را تأیید کردهاند.
علامه محمد تقی مجلسی در تمجید از کلینی میگوید: «حق آن است که در میان علمای ما نظیر کلینی یافت نمیشود و هر کس در روایات و ترتیب کتابش تدبر کند، در می یابد که او از ناحیهی خداوند متعال مورد تأیید بوده است.» «بحارالانوار، ج 25، ص67»
شهید ثانی در تمجید از کافی گفته است: «کتاب کافی چشمهای زلال و صاف (معارف) است و به جانم سوگند که هیچ کس هم پای آن، کتابی به رشته تحریر در نیاورده است و از این کتاب می توان منزلت و عظمت شأن کلینی را دریافت.»
صدرالمتألهین علت اینکه چرا به شرح کتاب کافی رو آورده است را برتری این کتاب در گردآوری روایات اهل بیت (ع) نسبت به سایر جوامع حدیثی دانسته است. «شرح اصول کافی، ج 1، ص 166»
مرحوم فیض کاشانی در مقدمهی کتاب الوافی از کتاب کافی این چنین تمجید کرده است: «الکافی ... اشرفها و أوثقها وأتمها وأجمعها، ولاشتماله الاصول من بینها و خلوه من الفضول و شینها». «الوافی، ج 1، ص 6»
«مرحوم محمد باقر مجلسی در شرح خود بر کافی میفرماید: «... من آغاز به شرح کافی، که تألیف شیخ ثقه و مورد اعتماد است و همه وی را قبول دارند و خاص و عام او را ستایش کردهاند، نمودم. چه، کافی مضبوط ترین کتاب از چهار اصل مزبور و جامع ترین آنها و به طور کلی بهترین و بزرگترین مؤلفات فرقه امامیه است». «مرآة العقول، ج1، ص3»
علامه بحرالعلوم در رجال خود پس از ذکر روایت نبوی «خداوند برای این امت در هر سدهای کسی را بر میانگیزد که دینش را تجدید کند» می نویسد: ابن اثیر «ابی السعادات مبارک بن محمد، صاحب جامع الصول و برادر صاحب کامل التواریخ» کلینی را مجدِّد مذهب امامیه در رأس سده سوم شمرده؛ آنگاه اضافه میکند:
«سخن این دانشمند کلام حقی است که خداوند بر زبانش جاری ساخته. چه؛ کسی در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار میگردد و میداند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطهی ضبط در نقل، و در عین حال جامع اصول و فروع است و حاوی بیشتر اخبار وارده از معصومین. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغرای امام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده». «رجال بحر العلوم، ج 1»
مرحوم کلینی خود ضمن بازگو کردن سخن یکی از شیعیان (که از اختلاف احادیث شکایت نموده و تقاضای تألیف کتابی نموده که جامع فنون دین و احادیث صحیحه باشد) مینویسد: «خدای را شکر که تألیف چنین کتابی را میسر ساخت و امیدوارم این کتاب چنان باشد که تو خواستی». «مقدمه الاصول من الکافی، ج1، ص98»
در «روضات» از مولی خلیلی قزوینی شارح کافی نقل می شود که محتمل است احادیثی را که کلینی به عنوان قال العالم در کتاب کافی ذکر فرموده مرادش حضرت ولی عصر (عج) باشد. چنان که محدِّث نیشابوری حکایت عرضه داشتن کافی را بر امام و گفته ی حضرت که کافی «کافٍ لشیعتنا» نقل می کند.
جایگاه «الکافی» در مذهب شیعه
کافی نخستین کتاب از کتب چهارگانه و معتبر حدیث و منبع فقه شیعه است که تقریبا از یازده قرن پیش تا کنون مأخذ نخستین کتب فقه و حدیث ما و مدرک و مرجع محدثین و فقها و مستند مجتهدین بزرگ شیعه امامیه در استنباط احکام شرعی می باشد و از لحاظ کم و کیف و محتوا و زمان، مقدم بر سه کتاب دیگر میباشد. «1. من لایحضرالفقیه تالیف شیخ صدوق؛ 2. تهذیب؛ 3. استبصار؛ تالیف شیخ طوسی»
نام گذاری کتاب به «الکافی»:
نام کتاب گویا از عبارت مؤلف در دیباچه کتاب (ضمن بازگو کردن تقاضای کسی که به خواهش وی کافی را نوشته) مأخوذ است، آنجا که میگوید :«گفتی که مایلی نزدت کتابی باشد که با جامعیت در علوم دین، کافی باشد». «روضات الجنات، 1463/5»
مقایسه با صحاح ستة
برای پی بردن به اهمیت و جایگاه والای کتاب کافی و درک تلاش قابل تقدیر ثقة الاسلام کلینی، کافی است که بدانیم مجموع احادیث کتاب کافی همانطور که بیان شد «16199» حدیث است، و از لحاظ متن و سند بیش از مجموع احادیث شش کتاب معتبر و معروف اهل سنت میباشد؛ (البته با حذف احادیث تکراری آنها) در صورتی که تمام احادیث صحیح بخاری با مکرراتش «7275» حدیث است، که با حذف مکررات «4000» حدیث است، و ابن تیمیه گفته است مجموع احادیث صحیح بخاری و مسلم از «7000» کمتر است.
روش شناسی کلینی در کافی
مرحوم کلینی در آغاز هر باب، ابتدا روایات صحیح تر را آورده و به ترتیب، روایاتی را که در مرتبه ی پایین تری قرار گرفته ذکر فرموده اند؛ «روضات الجنات، فهرست مرکزی دانشگاه، 1463/5» و همین ترتیب را آیت الله بروجردی در جامع الاحادیث (که به دستور آن جناب گردآوری شده است) بکار بردهاند. چه، نخست روایات کتب اربعه و آن هم با حفظ مرتبه (الأصحُّ فالأصحّ) آورده اند و سپس به ذکر روایات کتب دیگر پرداختهاند.
روش کلینی در ترتیب احادیث هر باب این است که حدیث صحیح تر و روشن تر را در اول باب قرار داده و سپس به همین ترتیب احادیث مبهم و مجمل را ذکر کرده است. «اصول کافی (مقدمه)، کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج 1»
علاوه بر این، کلینی دست به ابتکار دیگری زد که تا قبل از آن در میان عالمان و محدِّثان رایج نبود و آن به کار بردن کلمه «عِدَّة» به جای سلسله سندی است که به راوی حدیث ختم میشود. از مسائلی که موجب شد کلینی این رویه را در نقل حدیث پیش گیرد، مشهور بودن راویان سلسله سند و نیز کم کردن حجم کتاب و کمبود وقت و استفاده بهینه از زمان بوده است.
عِدَّة؛ کلینی گاهی از احمد بن محمد بن عیسی، گاهی از سهل بن زیاد و زمانی از احمد بن خالد برقی روایت می نماید و سلسله راویان هر یک از این سه بزرگوار، غیر از افرادی است که در عِدَّة دیگری است. مثلاً، مراد او از عِدَّة در جایی که به واسطه آن از احمد بن محمد عیسی روایت می کند عبارت از پنج نفر: محمد بن یحیی عطار، علی بن موسی کمیدانی، داود بن کوره، احمد بن ادریس و علی بن ابراهیم بن هاشم است.
این روش فتح بابی بود برای سایر محدثان تا با استفاده از این سبک بتوانند با رعایت اختصار نویسی، از وقت بهره بیشتری ببرند. (لحاظ شرایط زمانی و امکانات محدود نگارشی در دورانی علمای ماضین اهمیت این کار را نشان میدهد؛) به طوری که شیخ طوسی در کتاب رجال خویش این روش را برگزیدند و به همین شیوه روایت را نقل کردند.
همان گونه که بیان کردیم مرحوم کلینی علاوه بر این روشهای نگارشی خود، گاهی احادیثی بدون نام محدِّث و راوی و با عنوان قد قال العالم و یا فی حدیث آخر نقل کرده اند که جمعی از علما این احادیث را دلیلی بر وجود ارتباط بین کلینی و امام زمان (عج) دانسته و گفته اند: «ممکن است که کتاب الکافی به نظر اصلاح آن حضرت رسیده باشد». «اصول کافی ، ج 5، ص 81» و از کلام بزرگان نقل شده است که امام زمان (عج) فرموده اند: «الکافی کافٍ لشیعتنا؛ کتاب «الکافی» شیعیان ما را کافی است».
نکته: شیخ یوسف بحرانی در کتاب «لؤلؤه البحرین، ص 394» احادیث کتاب الکافی را به ترتیب زیر چنین ذکر کرده است: 5077 حدیث صحیح؛ 144 حدیث حسن؛ 1118 حدیث موثق؛ 302 حدیث قوی و 9480 حدیث ضعیف.
بنابراین کتاب الکافی مجموعاً 16121 حدیث دارد. در مورد تعداد دقیق روایات کتاب الکافی رقمهای دیگری نیز ذکر شده است، و این اختلاف رقمها ناشی از شیوه شمردن احادیث است. به این معنی که برخی روایتی را که با دو سند ذکر شدهاست، دو روایت، و بعضی آن را یک روایت به حساب آوردهاند.
ویژگیهای کتاب الکافی
کتاب شریف الکافی به رغم آن که نخستین جامع روایی شیعه است و با توجه به فقدان الگوی نگارشی، طبیعتاً باید دارای کاستی ها و نواقص زیادی باشد؛ اما این کتاب نسبت به سایر کتب حدیثی شیعه نه تنها ضعف های کمتری دارد که دارای ویژگی ها و امتیازات منحصر به فردی است که می توان آن ها را در موارد زیر برشمرد:
1.جامعیت نسبی کتاب؛
قبل از عصر مرحوم کلینی، چهارصد رساله حدیثی، معروف به اصول اربعمائه در اختیار محدثان و فقها با موضوعات پراکنده بوده است. بخش عمده ای از این اصول به جوامع اولیه حدیثی مانند «جامع ابن ابی نصر بزنطی» و کتاب های «ابن ابی عمیر» و «حسین بن سعید» راه یافت که بهره گیری از این جوامع به صورتی منظم و ساماندهی شده نخستین بار توسط مرحوم کلینی انجام پذیرفت.
از طرف دیگر با نگاهی به کتاب هایی همچون «من لا یحضر الفقیه» و کتاب «تهذیب» و «استبصار» روشن می شود که نویسندگان آنها بنا به دلایلی تنها به جمع آوری و تنظیم روایات فقهی و در کنار آن روایات آداب و سنن پرداختند و از روایات عقاید در این منابع خبری نیست، هر چند به خاطر دلایل خاصی که آنان داشتند به ویژه تدوین کتاب «مدینة العلم» به وسیله شیخ صدوق که به احتمال زیاد ناظر به روایات غیر فقهی بوده است، نمی توان بر آنان خرده گرفت، اما به هرحال می بایست کتاب کافی را به خاطر جامعیت نسبی نسبت به همه روایات در عرصه های مختلف دین ستود و در مقایسه با آن کتاب ها در مرتبه بالاتری ارزیابی نمود.
2. تنوع موضوعات، فصل بندی و تبویب قابل تحسین؛
مجامع حدیثی، بیشتر گرایش فقهی دارند ولی در کافی، غیر از موضوع فقه، 8 عنوان کتاب را در اصول کافی آورده است که الزاماً موضوعات فقهی نیستند و در بخش روضه هم مجموعه متنوعی از موضوعات مختلف آمده است.
همچنین اشاره شد مرحوم کلینی پیش از خود به نگاشته ی حدیثیِ جامعی دسترسی نداشته تا با الگو گرفتن از آن و رفع کاستی هایش به تنظیم روایات بپردازد، با این حال، چینش ابواب و فصول در کتاب کافی، به روشنی از حسن سلیقه و نگرش جامع و قابل تحسین کلینی در تنظیم و تبویب (باب باب کردن) روایات حکایت دارد.
این امر تا حدودی در مقایسه میان الکافی به عنوان نخستین جامع روایی شیعه با صحیح بخاری به عنوان نخستین و برترین کتاب در میان صحاح سته ی اهل سنت بیشتر آشکار می گردد؛ کسی که بی نظمی و فقدان هرگونه هندسه و ساختار مناسب را در صحیح بخاری دریابد، به خوبی به این حقیقت دست می یابد که مرحوم کلینی در الکافی از جهت حسن تنظیم و چینش مناسب کار تحسین برانگیزی را انجام داده است.
چینش مطالب کتاب الکافی
کتاب الکافی در هشت جلد نوشته شده است، که دو جلد آن به عقاید و اخلاق اختصاص دارد و بدین جهت به آنها اصول کافی می گویند؛ پنج جلد دیگر آن به فروغ فقهی و احکام اختصاص دارد که به آنها فروع کافی اطلاق شده است؛ و یک جلد آخر آن به انعکاس روایاتی در زمینه های مختلف ازقبیل: تفاسیر آیات، پند وموعظه و ... اختصاص یافته و از آنجا که به مشابه بوستانی است که در رایحه آن عطر معارف اهل بیت (ع) را به مشام می رساند از آن به روضه کافی یاد شده است.
کلینی بر اساس نقشه مشخص و تدبیر شده ای روایات اصول را بر روایات فروع مقدم داشته و روایاتی که نسبتا پراکنده اند اما با این حال، حاوی نکات معرفتی هستند در آخر کتاب با عنوان روضه منعکس ساخته است.
اصول کافی
مرحوم کلینی در کتاب اصول با درایت اندیشی، نخست روایات عقل وجهل و سپس روایات علم و فضیلت دانش آموزی را ذکر میکند و سپس در کتاب التوحید روایات خداشناسی و سپس در کتاب الحجة با تعمیم حجت بر پیامبر و امام، روایات پیامبرشناسی و امام شناسی را گرد آورده، آن گاه به فصولی دیگر هم چون: کتاب ایمان و کفر، کتاب دعا، کتاب فضیلت قرآن و کتاب معاشرت میپردازد.
مرحوم کلینی در پایان مقدمه ی خود بر کتاب کافی علت مقدم داشتن دو کتاب عقل و جهل و کتاب فضیلت علم را چنین تبیین کرده است: «نخستین بابی که با آن شروع میکنم کتاب عقل و فضائل علم است زیرا عقل، محوری است که مدار همه چیز است وبا آن احتجاج میشود و ثواب و عقاب بر محور آن استوار است».
فروع کافی
مرحوم کلینی در فروع کافی نیز بر اساس کتب و فصول فقهی از کتاب الطهارة تا کتاب الایمان والنذور والکفارات را تنظیم و بیان کرده است. این بخش از الکافی بزرگترین بخش کتاب به حساب میآید.
در این بخش از کتاب برخی از عنوانها که معمولاً در کتب فقهی به صورت مستقل آورده میشوند به مناسبت، ضمن عنوانهای دیگری آمده اند. مثلاً امر به معروف، در زمره مباحث کتاب الجهاد آمده است.
روضة الکافی
سومین بخش از کتاب الکافی که به روضه کافی شهرت دارد، روایات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هیچ ترتیب و نظم خاصی گردآوری شدهاست. چند نمونه از این موضوعات عبارتند از: تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن، توصیهها و اندرزهای ائمه، رؤیا و انواع آن، دردها و درمانها، کیفیت آفرینش جهان هستی و برخی از پدیدههای آن، تاریخ بعضی از پیامبران بزرگ، فضیلت شیعه و وظایف آن، برخی مسائل تاریخ صدر اسلام و زمان خلافت امام علی (ع)، مهدی و صفات او و نیز اصحاب و ویژگیهای زمان حضور او، تاریخ زندگی برخی اصحاب و اشخاص، نظیر ابوذر، ثمامة بن أثال، زید بن علی، سلمان و جعفر بن ابی طالب.
/1406/1409/ح