حجت الاسلام و المسلمین واحدی در گفتوگو با رسا:
گزارش عملکرد مدرسه حقانی موجب شادی رهبر معظم انقلاب شد
خبرگزاری رسا _ مدیر مدرسه علمیه حقانی: گمان میکنم برای اینکه دوران بسیار خوب و طلایی برای رشد و تکامل جوانان بعد از حکومت دینی حاصل شده، فضا برای اینکه یک طلبه به آرمانهای حوزه برسد، آمادهتر است.
دومین بخش از گفتوگوی خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا با حجت الاسلام و المسلمین سید محمد واحدی مدیر محترم مدرسه علمیه حقانی که در موضوعات مختلفی همچون شیوه مدیریت مدارس علمیه و ابتکارات مؤثر در این جایگاه خاص و همچنین خاطره دیدار با مقام معظم رهبری و ارائه گزارش عملکرد این مدرسه به ایشان است، تقدیم خوانندگان اندیشمند این سرویس میگردد.
رسا – در جلسه گذشته ظاهرا بحث به ابتکارات مدیریت در مدرسه رسید. در یازده سال گذشته کارهای خوب و نویی در مدرسه صورت گرفته، به اختصار چند مورد را بفرمایید.
یکی از ابتکارات مدرسه دوره تمهیدی برای طلاب جدید الورود بود. طلبهای که میآمد وارد حوزه میشد و وارد مدرسه میشد، سه روز اول درس نداشتیم. فقط آن مقدماتی که یک طلبه احتیاج دارد برای آشنایی بیشتر با حوزه، هدف گذاری دقیقتر برای تحصیل در حوزه را به آنها میگفتیم. سه روز این برنامهها را اجرا میکردیم؛ بخشی را خودم، بخشی را اساتیدی در مدرسه و بخشی را اساتیدی خارج از مدرسه دعوت میکردیم و این دوره، آشنایی عمیق با حوزه برای طلبهها ایجاد میکرد. سالهای بعد که شاید 7 سال پیش یکی از اساتید مدرسه تشریف بردند در مدیریت مدارس معاون فرهنگی شدند. همین طرحی که در مدرسه سه روز اجرا میشد، برای کل طلبههای ورودی اجرا کردند؛ سا ل 91-90 خیلی کار زیبایی شد. این طرح به صورت ده روزه توسط معاونت محترم تهذیب حوزه اجرا شد. ورودی را میبرند حوزه قمصر. ورودیهای جدید ده روز با این دوره، آشنایی عمیق از حوزه پیدا میکنند؛ حوزه را کاملا تجربه میکنند. در این فضا چیزهایی به دستشان میآید. خیلی از مباحثی که به دستشان میآید، اثر مثبت میگذارد آن کسانی که این کار بزرگ را نمیتوانند انتخاب بکنند، تصمیم به عدم ورود میگیرند . آن طلابی که حوزه را انتخاب میکنند، با دید باز و با بینش صحیح انتخاب میکنند.
یکی از ابتکارات در مدرسه، تربیت مدرس است؛ ما یک سنتی در حوزه داشتیم، طلبهای که 2 سال درس خوانده یا 3 سال درس خوانده، درسهای پایینتر را میگفت و همین طور که بالاتر میرفت، درس پایینتر را میگفت. نتیجهاش این بود که همیشه حوزه یک منبع جوشانی برای آماده کردن طلاب جهت تدریس داشت. در سالهای اخیر این سنت کم رنگ شده است؛ اما مدرسه حقانی 6 سال اخیر در این فضا است که طلبهها در حینی که تحصیل میکنند، به تدریس بپردازند. بر این اساس از پایه چهارم ثبت نام به عمل میآید. در دوره تربیت مدرس مهارتهای مختلفی که برای تدریس لازم است، در طول 1 سال برایشان هفتهای یک جلسه دو ساعت و نیمی گذاشته میشود. در طول یک سال، مهارتهای لازم را به طلبه ارائه میدهند. بخشی از این مهارتها چگونگی آماده کردن دروس، چگونه درس گفتن و چیزهای مختلفی که در نظام آموزش و تربیت علمی برای خودش تعریف شده، است. بعد از یک سال که دوره تربیت مدرس میگذارند، سال دیگر به آنهایی که موفق شدند امتیاز بالاتری کسب کنند، اجازه میدهیم که وارد بشوند برای تدریس صرف. طبیعتاً همه نمیتوانند وارد این فضا شوند. ما عموماً در مدرسه 50 طلبه پایه یک میگیریم.
اگر 50 نفر طلبه بگیریم، آنها را به 5 گروه 10نفری تقسیم میکنیم و 5 نفر از برترهای که تحت این آموزش تربیت مدرس قرار میگیرند، برایشان صرف میگویند. سال دوم تعریف میکنیم کارگاه صرف، سال سوم نحو، سال چهارم کارگاه نحو، سال پنجم منطق میگویند و همین طور آرام آرام میرود بالا؛ یعنی در دل تربیت علمی مدرسه، تربیت مدرس هم تعریف شده که فضای خوبی برای مدرسه به وجود آورده است.
این خوبی جهات مختلفی دارد؛ یک جهت اینکه همان افراد رشد میکنند برای بحثهای علمی و تربیت میشوند برای تدریس. یک جهت طلبههای دیگر که میبینند طلبههای پایه بالا دارند تدریس میکنند، برای این جوانها الگو میشوند. به نحوی که نشاط علمی و تکاپوی علمی در مدرسه زیاد میشود؛ یعنی میبینند ما میتوانیم جایگاهی را احراز کنیم که فردا تدریس این مدرسه را به عهده بگیریم، خیلی موثر است.
این حهت علمی بود؛ اما از جهات دیگر نیز طرح تربیت مدرس موثر است. مثلا خود آن جوانها که تدریس میکنند، یک شخصیت و هویت ویژهای میگیرند. بله یک هدف این که برای تدریس آماده بشوند، اما اهداف دیگر اینکه مثلاً هویت صنفی خوب شکل بگیرد و بسته شود. به نحوی که به اعتماد به نفس مناسبی برسند، به مدیریت علمی خود در حد یک مدرس بپردازند و به مدیریت اخلاقی خود در حد یک مدرس بپردازند. تدریس، مدیریت علمی دیگران است. لذا حواشی و جانب مختلفی دارد و تدبیر مدرسه برای ورود طلاب در آن برکات زیادی دارد. الآن در تربیت مدرس ما بخش مختلفی وجود دارد؛ بخش صرف، بخش نحو و بخش منطق. بخش حفظ موضوعی قرآن، اساتیدی را که دارند تربیت میشوند، حود 40 نفر هستند. یکی از ابتکارات ویژه مدرسه است که آثار و برکات زیادی دارد.
یکی از کارهایی که امسال در مدرسه به آن رسیدیم، حضور طلبههای پایه بالا در مباحثه طلبههای پایه پایینتر است. کسانی که دورههای تربیت مدرس را گذارندهاند و سال گذشته 30 نفر ثبت نام کردند برای تربیت مدرس، از این 30 نفر ما چند نفر برترینها را برای تدریس انتخاب کردیم و عدهای را انتخاب کردیم برای حضور در مباحثه طلبههای پایه یک، مباحثه بچهها را چک میکردند، البته برتر که میگویم، در امتیازات بود و الا رقابت بین این دوستان زیاد و فاصله کم است. اساتید ناظر مباحثه لازم دارد که علمیت خوبی داشته باشند، قدرت اقناعی و نقد خوبی داشته باشند و قدرت نظام دهی به بحثشان خوب باشد. استاد 20 دقیقه سر این مباحثه است، 20 دقیقه سر آن مباحثه، چرخشی میآید و غیر آن 20 دقیقهها هر کس سؤالی دارد مراجعه میکند به این استاد.
یکی از ابتکارات مدرسه حقانی مباحثه متمرکز است
مباحثه متمرکز تعریفش این است که همه طلبهها را در زمان و مکان واحد جمع میکنیم 3 تا 4 استاد میآید هر استادی 3 گروه در بعضی از درسها که سنگینتر است 2 گروه را به عهده میگیرد. هر روز به گروههای مباحثه سر میزند. توضیحاتی از آن را در تربیت مدرس عرض کردم. شروع این کار از دروسی که در تابستان برای طلاب میگذاشتیم بود؛ چون سرعت گذراندن درس در تابستان بالاست. برای تعمیق و تثبیت بیشتر مباحثه متمرکز طراحی شد و این کار را امسال توسعه دادیم. از صرف و نحو گرفته تا فقه و اصول؛ البته در بعضی پایهها هنوز استاد لازم را نداشتیم. به هر حال این توسعه تجربه سال اول ماست. این کار مشکلی است ویژگیهای خودش را دارد، آفتهای ویژه خودش را هم دارد که آسیب شناسی شده و تلاش شده به حداقل برسد. این توسعه، کار امسال بود.
یکی از ابتکارات امسال بحث لحن الصلوة بود؛ بعضی وقتها میبینیم کسی نماز میخواند و نمازش صحیح است، ولی لحنش لحن زیبایی نیست. علتش این است که صوت و لحن نماز برای این طلبه و روحانی کار نشده است؛ امسال ما طرحی را در مدرسه دیدیم که طلبه غیر از یادگیری حداقلهای لازم در بحث تجوید، به یک کمالی برسد؛ به استاندارد مطلوب برسد. لذا به لحن الصلوة دقت کردیم. 4 نمونه لحن و صلات و نماز زیبایی که خوانده شده انتخاب کردیم؛ هر کدام از طلبهها یکی از این لحنها را انتخاب بکند و بر اساس آن نماز بخواند؛ این از ابتکارات امسال بوده است.
یکی از ابتکارات دیگر مدرسه را عرض کنم؛ 2 سال در مدرسه به صورت عموم انجام میشود و 3 سال است در مدرسه وجود دارد. بحثی را در فضای مدرسه به عنوان مطالعه موفق تعریف کردیم؛ مطالعه موفق در بیرون مدرسه در فضاهای مختلف با نام تند خوانی معروف است. تندخوانی نام صحیحی برای مطالعه موفق نیست. اولاً چرا به این سمت و سو رفتیم؟ ببینید کشورهایی را که فرهنگ مطالعه در آنها قوی است، یک کارهایی در آنها صورت گرفته است. یک مهارتهایی را به افراد دادهاند که از مطالعه لذت میبرند. یکی از آن مهارتها این است که انسان بتواند سریع تمرکز کند؛ در هر مکانی حتی ایستگاه اتوبوس میبینید که افراد در حین انتظار کتاب میخوانند. خیلی از ماها قدرت تمرکز مطالعه در ایستگاه اتوبوس را نداریم، آنجا این مهارت برای آنها به وجود آمده که همون چند دقیقه که منتظر اتوبوس هستند، در ایستگاه میتوانند مطالعه کنند و تمرکز لازم را دارند و خیلی لذت بخش است، وقتی آن مهارت را داشته باشیم. اگر آن تمرکز را داشته باشید، میتوانید در مدت زمان کمی تمرکز کنید و بیشتر مطالعه کنید. الآن بعضی از کشورها آمار گرفتهاند، در سطح بالایی از سرعت مطالعه قرار دارند. در بعضی از کشورها برنامهریزی میکنند، آن چیزی که به من اطلاع داده شده، ایران از کشورهایی است که در سرعت خواندن، در سطح پایینی است! ما بر این اساس ذهنمان متمرکز شد که طلبه حوزه نیاز دارد به مطالعات فراوان و اطلاعات یک طلبه باید اطلاعات فراوانی باشد؛ ما باید کاری کنیم سرعت مطالعه افراد اضافه شود، قدرت تمرکزشان اضافه شود تا بتوانند در جاهای مختلف راحت مطالعه بکنند. البته قدرت فهم نیز در این مطالعه موفق، تعریف شده؛ یعنی سه هدف را دنبال میکند؛ 1. قدرت تمرکز بالا 2. فهم بالا 3. سرعت بالا
شنیدیم طلبهای در تهران این کار را انجام داده است؛ تقاضا کردیم از ایشان که هفتهای یک روز به قم بیاید و برای اساتید مدرسه حقانی این طرح را اجرا کند. دو هفته که گذشت، سؤال کردیم کدام اساتید علاقهمند به این کار است؟ گفتند فلانی. جلسهای با ایشان گرفتیم و در جلسه به ایشان اعلام شد که دوره بعد میخواهیم برای طلبههای ما همین دوره را به عنوان استاد اجرا کنید. اولاً این دوره را قوی شرکت کنید، ثانیاً کتابها و نرم افزارهای مورد نیازتان را بگویید تا برای شما تهیه بکنیم. به هر حال هر امکاناتی که لازم باشد برای شما تهیه بکنیم. این استاد با بزرگواری وارد فضای تدریس مطالعه موفق شد. یکی از استادیدی که در این فضا خوش سلیقه بود را هم در کنار ایشان قرار دادیم و آنها آمدند بحث تند خوانی را کاملاً بومی حوزه کردند و بر این اساس یکی از کارهای مدرسه بحث مطالعه موفق است.
طلاب نیز خوب استقبال کردند؛ گاهی بعضی طلبههای ما تا بیش از 1500 کلمه در دقیقه رسیده و بعضی تا بیش از 1600کلمه رسیدهاند. معمولاً انسانها 150 کلمه تا 200 کلمه میخوانند. البته همه به این درجهای که در مدرسه رسیدهایم، نمیرسند. کسانی که اهل مطالعه هستند، راحت به این درجه میرسند. دائماً کار علمی میکنند، دائماً مطالعه میکنند تا به این رکورد میرسند.
رسا - نظرتان در مورد روند و کیفیت آموزش در حوزه را میخواهیم بدانیم. انتقاد و پیشنهادی در مورد بهتر شدن شرایط دارید، بفرمایید.
اولاً این فضای آموزشی که در حوزه هست، واقعا با هیچ مجموعه آموزشی از حیث عمق، قابل قیاس نیست. این فضای آموزشی، از حیث تربیت معنوی و تربیت الهی هیچ مجموعهای با حوزه قابل قیاس نیست. یک مجموعه ویژگی در حوزه است که واقعاً هیچ مجموعهای قابل قیاس با این مجموعه نیست. شاید بخشی به خاطر آن عزم راسخی که افراد پیدا کردهاند از برای دانش آموزی در محدوده دین، باعث شده این مؤلفهها بتوانند به وجود بیایند و پایدار بمانند. یکی از کوچکترین آنها بحث مباحثه است که در دنیا به عنوان یکی از امتیازات حوزه شمرده میشود. یکی از کارهای طاقت فرسا است و انسانی پرحوصله میطلبد که بتواند کار علمی را اینقدر عیمق و همه جانبه پیگیری بکند و در مباحثه بتواند این را مطرح کند. اما با تما م زیباییها که قابل شمارش نیست، گمان من این است که حوزه به جهات مختلفی نیازمند تحول و ارتقاء است.
از مسئله کوچک شروع کنم؛ حوزه در فضای امروز، جوانهایی که پذیرش میکند، باید در آموزشهایش، در برنامههایش وروشهایش تغییرات اساسی ایجاد بکند. یعنی جوان امروز شرایط و خواستههاش متفاوت شده با 50 تا 100 سال پیش. زندگی تعریف دیگری پیدا کرده، گذشتگان ما 10 تا 15 سالشان بود، میآمدند حوزه؛ الآن جوان عموماً با دیپلم 18 تا 19 سال دارند. بعضیها با لیسانس و دکترا میآیند. 24 تا 25 سال دارند میآیند حوزه. خود همین مؤلفه دلیل میشود برای یک روش تحصیل مطابق نیازهای این جوانان. بعضی با 15 سال میآیند حوزه؛ قاعدتاً 20 سالگی ازدواج بکند، 5 سال از تحصیلاتش گذشته بود و 5 سال با آرامش میتوانست درس بخواند؛ ولی جوان 19تا 18 سال آمده حوزه، قاعدتاً وقت ازدواج اوست؛ اگر بخواهد در 19تا 20 سالگی ازدواج بکند، یک تعریف دیگری از تحصیل پیدا میکند.
این امر غریزی را مطرح کردم که کاملاً مشهود است. خود همین اثرگذار بر روند تحصیل است و من گمان میکنم از این مؤلفه کوچک اثرگذار تا مؤلفه بزرگ خیلی داریم که مطابق آن نیازمند تغییر و تحول هستیم و متأسفانه به آن نپرداختهایم. از مؤلفههای اثرگذار، توسعه محدوده سؤالات از حوزه است. یک وقت از یک جوان که در حوزه تحصیل میکرد سؤالات محدود بود، الآن فضایی را که به برکت انقلاب حضرت امام(ره) به وجود آمده، یک فضای گستردهای هست. خیلی سؤالات حکومتی دینی ما از طرف حوزه بیجواب مانده، بحث بانکداری اسلامی واقعا آنطوری که باید دیده شود، دید نشده، بحث اقتصاد اسلامی به صورت کلان، بحث سیاست اسلامی خیلی چیزهایش واضح نشده، دستگاه قضا سؤالاتی دارد، خیلی چیزها پاسخگویش حوزه هست و هیچ نهاد دیگری نمیتواند از عهده آن برآید. این نیاز لازم دارد تا در فرآیند تحصیل یک تعریفهای جدیدی وارد شود. پس پاسخگویی به حکومت دینی یک آثاری در نظام آموزش دارد.
حالا حساب بکنید پاسخگویی به نیاز نیروی انسانی حکومت دینی چه تأثیری دارد. یعنی ما قبل از سال 57 نیروهایی را در بدنه نظام کشور عزیز ایران نداشتیم که بخواهند خدمت بکنند. این گونه نبود که دعوت بکنند؛ ولی الآن در بدنه نظام، نیاز به عالمان دین، عالمان وارسته و فرهیخته دینی است که بتواند کمک کند و خدمت کند. خود همین باز تعریفی در فرآیند تحصیل ایجاد میکند. به هر حال باید بخشی از خروجی حوزه کسانی باشند که در بدنه نظام خدمت بکنند. پس باید تربیت معنوی، علمی و مهارتی لازم آن در حوزه دیده شود.
باز بالاتر نگاه میکنیم معنویت جویی، خداجویی و مخصوصا نگاه به اسلام و باز مخصوصاً گرایش به تشیع، در دنیا فراوان شده، پس اگر گرایش به تشیع زیاد شده، بالطبع ما باید نیروهایی را داشته باشیم که نیاز جهان را پاسخ بدهند. حرف من این است که مطابق با هر کدام از این نیازها، فرآیند تحصیلی حوزه را باید تعریف کرد. به ذهن میآید که ما هنوز اینطور به حوزه نگاه نکردیم، اینطور به نظام آموزش و فرآیند آموزش نگاه نکردیم.
این یک جنبه بود، یک جنبه دیگر این هست که دانش حوزوی ما بعد از مرحوم شیخ اعظم اعلی درجته بزرگان علمی در فقه و اصول به خود دیده است. بزرگان شیعه کارهای با ارزشی کردهاند، نوآوریهایی کردهاند؛ بله در حد شیخ کسی نوآوری نکرده، ولی نوآوریهای موجود هم کم نیست و متون آموزشی باید به گونهای باشد که آخرین یافتههای علمای شیعه را دارا باشد. بالطبع اگر قرار باشد ما آن نوآوریها را ببینیم، متون ما باید تغییرات بر اساس نوآوری فقه و اصول بعد از مرحوم شیخ داشته باشد که امروز هم ما هنوز فقیر متون مرحوم شیخ انصاری، بزرگ عالم مجدد حوزه هستیم. این هم جهتی دیگری که نیاز به تحول داریم.
جهات دیگری هم هست؛ اجمالاً احساس میکنم تغییرات ضروری است، ولی متأسفانه بسترهای تغییرات هنوز فراهم نشده. حداقل در بعضی زمینهها ما بسترها را آماده نکردیم. تحول، دانش و قوت علمی میخواهد، مهارت تحول میخواهد و تدبیر مرحله گذار و همچنین نیرو و امکانات.
رسا - از خاطرات دوران مدیریتتان بفرمایید.
وقتی مدیریت مدرسه را پذیرفتم، یا در شرف پذیرفتن آن بودم، عدهای تحسین میکردند و این کار را کار بزرگی می دانستند؛ عدهای هم میگفتند این کار را نپذیر؛ چرا که نمیشود کار کرد؛ آزاد نیستی که تصمیم بگیری و عمل کنی؛ محدودیتها زیاد است. عدهای میگفتند مشغول تألیف و تدریسی و میتوانی جایگاهی را احراز کنی و با این کار از اقران عقب میمانی؛ ولی الآن که گذشته را مرور میکنم، احساس میکنم انتخاب خوبی کردم و واقعا این باور و احساس را دارم که این انتخاب، هدیه و عنایت امام زمان روحی و ارواح العالمین له الفداء بود. باورم آن است که هر کاری میکردم، این همه اثرگذار نبودم. به هر حال انسان باید به فکر خدمت رسانی به جامعه باشد، خدمت رسانی به تشیع باشد، این است که شاکر لطف و عنایت خداوند متعال از این نعمت بزرگم. وقتی میبینم با تصمیماتی که با همراهی اساتید یا کادر محترم میگیریم، در آینده علمی، در آینده معنوی طلاب و در آینده فرهنگ دینی کشور اثر گذار است، احساس مفید بودن میکنم. بر این باورم در این مجموعه به امام زمان علیه السلام خدمات ارایه میشود؛ خدماتی که زود آثارش را میبینیم.
از بهترین خاطرات این دوران ایثارها و از خود گذشتگیهای اساتید بوده است؛ اساتیدی که سالها تحصیل علمی و معنوی داشتهاند و بدون هیچ انتظاری عمرشان را و حاصل تلاشهای چندین ساله خود را در اختیار مدرسه و طلاب جوان میگذارند و هیچ کس نیز زحمات آنان را نمیبیند. مثل پروانه دور طلاب جوان میگردند و ناملایمات زمانه آنان را میسوزاند، ولی با اراده ایستادهاند و مثل شمع میسوزند؛ امروز را روشن میکنند و آینده را میسازند. گاه دیر وقت مدرسه میآیم و میبینم استادی برای مشاوره طلبه جوان در مدرسه است! گاه استادی را که میدانم با سختی گذران عمر میکند، از حداقلها میگذرد و مشکل مالی طلبه جوان را حل میکند! در اردوها چه سختیها را تحمل میکند و چه سختیهایی را برای خانوادهاش به جان میخرد تا در تربیت این جوانها اثر گذار باشد؛ این زیباییها ما را به شعف وا میدارد. البته این را هم بگویم، خانواده وقتی میبینند این بزرگواران به خاطر خداوند متعال این همه سختی را تحمل میکنند، آنها هم چیزی نمیگویند و تحمل میکنند؛ بلکه باید بگوییم آنها هم خود را شریک این کار بزرگ میدانند و گاه نه تحمل، بلکه تشویق هم میکنند.
رسا - مقام معظم رهبری در فرمایشاتشان به حوزویان فرمودهاند: اگر حوزه متحول نشود، منزوی خواهد شد. نظر شما در مورد علت این فرموده ایشان چیست؟
اجازه بفرمایید کلام ایشان را یک مقدار تجزیه بکنم. اگر حوزه متحول نشود منزوی میشود. تحول یعنی چه؟ تحول یعنی اینکه ما از تراث گذشته خوب استفاده بکنیم و نوآوریهای لازم عصر را داشته باشیم. این معنای تحول. منزوی شدن یعنی چه؟ منزوی شدن یعنی به حاشیه رفتن؛ یعنی جامعه دیگر رو نمیکند، جامعه دیگر اقبال نمیکند، اثر پذیری نمیکند، همکاری نمیکند. انزوا یعنی دنیا به ایشان توجه نمیکند، ارتباط برقرار نمیکند؛ منزوی شدن حوزه یعنی حوزه به عزلت مینشیند، اعتنایی به آن نمیکنند.
خوب، حالا اگر کلمات را تحلیل کنیم، به گمان علتش درون خودش هست. دنیا رو به پیشرفت است، تمدن شیعی درحال پیشرفت است، تمدن ایران در حال پیشرفت است؛ اگر این پیشرفتها به این سرعت صورت بگیرد و عالمان دین، آموزههای دینی را چنان که هست و باید باشد مطابق این پیشرفتها نتوانند برای مردم بیان بکنند و به نیازهای جامعه پاسخ بدهند، یقیناً مردم دیگر توجهی به این عالمان نخواهند کرد؛ چرا؟ چون آنان با سرعت پیش میروند و عالم دین به آهستگی پیش میرود. او که رفت، اصلاً نمیتواند این گروه را ببیند! بالطبع ما نیازمند این هستیم که مطابق پیشرفت دنیا، مطابق پیشرفت ایران و مطابق پیشرفت کشورهای اسلامی، پیشرفت داشته باشیم و بتوانیم دین را، محاسن دین را و زیبایی دین را به مردم زمانمان نشان بدهیم و اگر مردم زمانمان زیباییهای دین را ببیند، طرف دین و مبلغین دین خواهند آمد و اگر زیباییهای دین را نتوانند ببیند، طرف دین و عالمان دین نخواهند آمد؛ در نتیجه عالمان دینی و دین، منزوی خواهند شد. پس تحول برای حوزه به منظور توانمندی برای ابلاغ دین به مخاطب امروز و اجرای دین و دفاع از دین در دنیای جدید، با شرایط ویژهاش ضروری است و اگر این تحول پیش نیاید، حوزه منزوی خواهد شد.
رسا – ظاهرا در سفر مقام معظم رهبری به قم، دیداری با ایشان داشتید؛ اگر صلاح میدانید از این دیدار بفرمایید.
از سالی که آمدیم حوزه علمیه حقانی، یکی از برنامهها دیدار با مراجع بود. دیدار با مراجع برای طلبه بسیار مبارک و ارزنده است. به هرحال مراجع ما قله فقاهتند؛ مراجع ما کسانی هستند که در زمان غیبت آقا امام زمان(عج) سکانداران تشیع هستند. جوانان ما در این طریق قرار گرفتهاند که دانش دین و علم دین را بیاموزند. با دیدن این قلههای دانش دینی، با دیدن این سکانداران تشیع، جان تازهای میگیرند؛ هم در بحث علمی، هم در فرهنگ تحصیل و هم فرهنگ زندگی از آن بزرگوران الگوپذیری میکنند. هر سال پیش یکی دو تا از مراجع مشرف میشدیم. سالهای اخیر به علت کهولت سن مراجع، این دیدارها کمتر شده و بزرگان ما از حیث جسمی جوری شدهاند که توان ارتباط و فرصت این ارتباط را ندارد. بالطبع طلبههای ما از این فضا محروم شدهاند. خداوند به عزت و طول عمر مراجع عظام بیفزاید. در این طرح چند بار محضر آیة الله العظمی وحید، آیة الله العظمی شبیری، مرحوم آیة الله العظمی فاضل، آیة الله العظمی مکارم و آیة الله العظمی نوری رسیدیم و در این مدت، بارها از دفتر مقام معظم رهبری تقاضای دیدار داشتیم. یک روز از دفتر آقا تماس گرفتند که شما برای فلان تاریخ برای دیدار با مقام معظم رهبری آماده شوید؛ این دیدار چه سبک و سیاقی دارد و چه چیزی باید آماده کنم؟ آقایان فرمودند چیزی خاصی برای این دیدار ضرورت ندارد آماده بکنید؛ این عنایت از طرف رهبر انقلا ب به مدرسه شما است. گزارشاتی که از مدرسه شیندهاند، موجب شادی ایشان شده است و دستور دادند که شما محضر ایشان برسید. اجمالا تصمیم این شد که گزارشی را برای مقام معظم رهبری آماده بکنیم. در طی چند ساعت کار، یک گزارش 10 صحفهای و با 9 پیوست، برای ایشان آماده کردیم. طرحهایی که توضیحات، لازم داشت، توضیحات را در آن گزارش نمیآوردیم. مثلا طرح تربیت مدرس، طرح مطالعات مطهر یا طرح عمیق خوانی و طرحهایی دیگر را به صورت مستقل خدمت ایشان بدهیم. اجمالا آن کار آماده شد. برای دیدار هم تقاضای ما این بود که عدهای از طلبهها و عدهای از اساتید ما باشند. آقایان فرمودند 40 نفر محضر آقا برسید و بین اساتید و طلبهها که ثبت نام کردهاند، قرعه کشی کردیم. البته سهمیهها را خودم مشخص کردم که برای هر گروه چند نفر قرعه کشی شود. چند نفر اگر از طلبهها و اساتیدی که در قرعه کشی اسمشان در نیامد و به نظرم ضرورت داشت در این دیدار باشند، سهمیه ویژه قرار دادم. قرعه کشی هم خودش زیبایی خاصی داشت؛ مثلا در موقع ثبت نام، فردی که خود برگه قرعه کشی را بر میداشت، اسم خودش که در بین قرعه کشی بیرون آمد، فریادی کشید و پاهایش سست شد و از خوشحالی نشست و اشک شوق میریخت.
اول جلسهبنده محضر مقام معظم رهبری یک گزارش دادم و حدود یک ربع صحبت کردم و در حقیقت آن گزارش 10 صفحهای را مطرح کردم و به هر طرحی که میرسیدیم، گزارش مربوط به آن را در قالب پیوست روی میز کنار ایشان میگذاشتم و آقا طرح را میدیدند. از دفتر به من گفته شده بود سه دقیقه گزارش بدهم و طول کشید؛ بعد از جلسه حضرات دفتر گفتند هنگام گزارش در چهره مقام معظم رهبری خوشحالی و سرور دیده میشد؛ به همین خاطر ما گزارش طولانی شما را قطع نکردیم و الا رسم بر این است که آقایان دفتر تذکر میدهند.(این گزارش در آیندهای نزدیک در خبرگزاری رسا منتشر خواهد شد)
عرایضمان که تمام شد، آقا فرمایشاتی فرمودند. اولا ایشان خیلی اظهار لطف کردند و اظهار امیدواری کردند و فرمودند: من این جمعها را میبینم به آینده حوزه امیدوار میشوم و خوشحال میشوم. بعد ورود فرمودند به این بحث که مدرسه حقانی در زمان گذشته، در زمان آیت الله قدوسی چه اعتلا و عظمتی داشته و بعد توجه دادند به اینکه من گزارش 10 صحفهای را خواندم و احساس میکنم که مدرسه شما یک جامعیت و یک واقعگرایی و یک عقلانیت مناسبی دارد و این را توضیح دادند و بعد از این فرموند: زیبایی را که در مدرسه شما میبینم، دوست دارم که در مدارس و حوزههای علمیه دیگر پخش شود؛ این فضا را به صورت جزیرهای در نیاورید که کارهای که انجام میدهید منتشر نشود؛ بلکه تلاش کنید که در مدارس دیگر منتشر شود.
رسا - حاج آقا به نظر شما برای رسیدن به تحول مد نظر آقا، چه کار باید بکنیم؟
کمی در مورد تحول صحبت کردیم؛ در رابطه با فضای آمورزشی حوزه صحبت کردیم. من یک نقطه مبهمی را میبینم که آن نقطه مبهم، تا زمانی که هست، گمان میکنم که مشکلات باقی است. البته به طور طبیعی هر مجموعه رشد میکند، این طبیعی است. اما آن رشد مطلوب حاصل نمیشود و آن نقطه ابهام اینکه، ما هنوز تعریف صحیحی از طلبه به صورت یک پژوهش تعریف شده نداریم. یک تعریف صحیح از مدرسه مطلوب نداریم. یک تعریف صحیح از یک مدیر مطلوب نداریم. یک تعریف صحیح از نظام تربیتی مطلوب نداریم. احساس من این است که نقاط مبهم ما اینجاست. اگر چه اینها را به صورت ارتکازی بلدیم، داشتههای فراوانی داریم؛ اما تفصیلا این را بیابیم که بتوانیم بر اساس آن هدفگذاری بکنیم. بتوانیم بر اساس آن برنامهریزی بکنیم، بتوانیم بر اساس آن ارزیابی بکنیم. گمان میکنم که به این تفصیل نرسیدهایم. بر این اساس، پیشنهاد من برای تحول، ایجاد یک مرکز مطالعاتی برای تعریف بایستههای مختلف حوزه است. بر اساس آن بایستهها، ارائه راه کارهای رسیدن به آنها بایستهها به دست میآید. خوب الآن مناسبتهای مختلف و کارگروههای مختلف تشکیل میشود. این کار گروهها خیلی مبارکند، خیلی با اثر است، خیلی زیباست، ولی در عین حال، اینها مقطعی است و شاید گاه دبیرخانه هم داشته باشد، ولی کارهایی را که بر مبنای پژوهشهای دقیق و جامع باشد، عموما صورت نمیگیرد. بر اساس ارتکازات تصمیم میگیریم! اما پیشنهاد واضح من این است که یک مرکز مطالعات حوزه تعریف شود.
این مرکز مطالعات، پژوهشهای مختلفی برای هر کدام از مؤلفههای حوزه داشته باشد. مثلاً ما سطح یکمان واقعا تعریفش و ایدهآلهایش به صورت چندین پروژه تحقیقاتی در آید؛ یعنی چند نفر بیایند این تحقیقات را انجام بدهند، هر کسی از زوایه دید خودش تحقیقش را ارائه بدهد. چه بسا با سلایق مختلف ما تعاریف مختلفی برای این کار داشته باشیم. سطح 2 هم همینطور، سطح خارج هم همینطور یا مباحث مختلف مثل یک نظام تربیتی آموزشی نیاز به یک رهبری دارد که این را رهبری بکند. خوب ما یک تعریف دقیقی باید از این رهبر داشته باشیم، از این مدیر داشته باشیم که طبق آن بگوییم این مدیر که برای این مدرسه قرار داده شده، مدیر مطلوب است. طبق آن بتوانیم ارزیابی بکنیم که این مدیر، فعالیتهاش مطابق یک مدیر مطلوب بوده است یا نه؟ طبق آن بتوانیم تشویق بکنیم، طبق آن بتوانیم ایراد بکنیم که چرا این گونه نبودهای؟
اجمالا ما برای تحول نیاز به تعریف مشخص مؤلفههای مختلف تحول داریم و برای تعریف مشخص، نیازمند به یک مرکزی که مطالعات همه جانبه و عمیق در راستای مؤلفههای مختلف بکند. اگر این بستر آماده شد، تحولات عمیقی در حوزه میتواند صورت بگیرد. ولی اگر این نباشد، گمان میکنم سرعتمان خیلی کند است. من به وجود مراجع بزرگوار امیدوارم؛ گمان میکنم که ذخیره مهمی را داریم. به راهنمایی مقام معظم رهبری در بحث تحول بسیار امیدوارم، به کامل مردان حوزه که پیام رهبری را دریافت کردهاند و نگاه رهبری را دنبال میکنند، واقعا امیدوارم. به جوانان حوزه که احساس میشود با یک اراده جدی دنبال ارتقاء حوزه هستند، امیدوارم؛ اما گمان میکنم شاه بیت همه اینها این است که ما یک تعریف صحیحی را از تحول در هر یک از مؤلفههای حوزه داشته باشیم. اگر این محقق بشود، کار بزرگی صورت میگیرد.
رسا - حاج آقا در مورد آن بحث ابتکاراتی که فرمودید، یک جایی به مطالعه مطهر اشاره کردید؛ توضیح کوچکی در این زمینه هم بفرمایید.
کتابهای مرحوم شهید مطهری از کتابهایی است که بسیار بر منظومه معارف دینی جوانان اثرگذار است و شخصیت دینی بر اساس کتابهای ایشان یک شخصیتی پخته و جامعی خواهد بود. بر این اساس مدرسه از ابتدا مطالعات کتب شهید مطهری را در دستور کار قرار داده است. سالهای مختلف، به روش مختلف کار را پیش بردیم و الآن هم در مدرسه الحمدلله دارد پیش میرود. الا اینکه در سالهای اخیر روشی را اتخاذ کردیم که بر اساس آن دوستانمان یک بار سریع کل کتابهای شهید را یک بار بخوانند و به تعبیر استاد محترمی که این طرح مدرسه را تدبیر میکند، «بخوان، بفهم، رد شو» به سرعت کتابهای شهید مطهری را بخوانند. یک بار دیگر به صورت عمیق به صورت دقیقتر مطالعه شود که این طرح الآن به صورت موفقی در مدرسه اجرا شده است. البته غیر کتابهای مرحوم شهید مطهری، به نظر مطلوب این است که طلبهها مطالعات دینیشان باید گسترده شود.
شاید خوب باشد که عرض بکنم بزرگانی را که در راستای عقاید کار کردهاند، یک سیر مطالعات را پیشنهاد بدهند. کسانی که در تفسیر کار کردند، سیر مطالعاتی تفسیر را تعریف بکنند. کسانی که در حدیث کار کردهاند، سیر مطالعات حدیثی. بزرگانی که در تاریخ کار کردند، یک سیر مطالعاتی را پیشنهاد بدهند. بزرگانی را که در رابطه با تاریخ ایران کار کردند، یک سیر مطالعاتی، بزرگانی که در بحثهای سیاسی کار کردهاند، یک سیر مطالعاتی که این سیر مطالعاتی در دسترس جوانان قرار بگیرد و آنها بتوانند به سرعت سیر مطابق سلیقه خود را پیدا بکنند. ضرورتی ندارد که یک سیر باشد؛ اگر 3 پیشنهاد باشد، 4 پیشنهاد، در هر کدام از این زمینهای که عرض کردم روی میز باشد، جوانها انتخاب بکنند و بر اساس آن سیر مطالعات گسترده در دستور کار خودشان قرار بدهند. گمان میکنم این هم یک پیشنهادی است که ضروری است و آغاز نقطه تحول است.
رسا - عکس شهدای مدرسه در بدو ورود به مدرسه نظرمان را جلب کرد. در مورد فرهنگ شهادت توضیحاتی اگر صلاح میدانید بفرمایید.
یکی از فرهنگهایی که در حوزه بومی شده و جزء شاخصههای طلبه است، این است که طلبه خودش را فدایی دین میداند، خودش را سرباز دین میداند و بر اساس اینکه سرباز دین میداند، حاضر است برای دین از جان، مال و آبروی خود بگذارد. در انقلاب هم ما مقاطعی داشتیم که نظام دینی و انقلاب، نیازمند به این بود که جوانان جانشان را فدای دین بکنند. از جمله آنها، طلبههای مدرسه بودند که مدرسه ما بیش از 100 شهید تقدیم کرد. به کمک دوستان، توانستیم از حدود 90 تن از شهدا، اسامی و عکس داشته باشیم. در بسیج حقانی اطلاعاتی مختصری را بایگانی کردند. بیش از 100 شهید در مدرسه داریم که خاطرات مختلفی از آن دوره داریم. در دوران جنگ من در قم نبودم؛ نقل میکنند مسجد مدرسه شبهای بسیار زیبایی داشته؛ یعنی جنگ باعث شده بود اضطرار بیشتر و توسل بیشتر داشته باشند. نقل میکنند بچهها شبها برای نماز شب حالات ویژهای در مدرسه داشتند! البته الآن هم در بین بچهها مشاهده میشود. آن روزها روزهای ویژهای بوده، حالات ویژهای بوده، از آن طلبهها خاطرههای زیادی نقل میکنند؛ از فداکاریهایشان، ایثارشان، از مردانگیهاشان، از مقاومتشان؛ برای تشیع و برای اسلام حاضر بودند از همه چیزشان بگذارند و الآن هر ساله در مدرسه یادواره شهدا برگزار میشود. این یادواره شهدا برای مدرسه بسیار مبارک است؛ اولا خاطرات شهدا در مدرسه احیا میشود و تعریف میشود؛ فرهنگی را که آنها داشتند، فرهنگ ایثار و شهادت بازخوانی میشود. طلبهها فعالیتهایی انجام میدهند، اطلاعاتی از شهدا به طلبههای مدرسه و بیرون مدرسه میدهند و نمایشگاهی درست میکنند.
مدرسه آن روزهایی که فضای یادواره شهدا هست، رنگ و بوی دیگری میگیرد. یادواره شهدا هر سال به همت بسیج مدرسه برگزار میشود و هر سال هم مبارک است. جا دارد همین جا به فعالیتهای خودجوش طلاب ورود کنم؛ این فعالیتها بسیار با برکت و زیبا است. طلاب عزیز با مشاوره با حقیر و اساتید محترم، در حدی که به درسشان آسیب نزند، در امور مختلف علمی و فرهنگی مدرسه یاری میکنند و اگر این نیروی شاداب و پر توان نبود، بعضی امور در مدرسه تحقق پیدا نمیکرد. در بعضی اردوها و بعضی مراسمات، ما فقط پشتوانه بسیج مدرسه هستیم و بقیه را خود نور چشمانمان انجام میدهند و البته این فعالیتها، توانمدیها و مهارتهای آنان را نیز بالا میبرد.
رسا - حاج آقا در آخر، بحث جمع بندی را داشته باشیم. توصیهای که برای طلاب، به خصوص طلابی که تازه وارد حوزه شدند، بفرمایید.
اولا من کوچکتر از آن هستم توصیهای بکنم. اما گمان میکنم برای اینکه دوران بسیار خوب و طلایی برای رشد و تکامل جوانان حاصل شده، یعنی بعد از حکومت دینی، فضا برای اینکه یک طلبه به آرمانهای حوزه برسد، گمان میکنم که آمادهتر است. خوب، مشکلاتی که سالهای گذشته داشتیم، گاهی طلبه شدن اصلا مساوی بود با محروم شدن از جایگاه اجتماعی؛ گاهی طلبه شدن این بود که حتی شما حق نداشتی در مدرسه درس بخوانی. دوران رضاخان در باغهای اطراف درس میخواندند و یعنی برای حوزه، فضاهای سختی بود. اما الآن کسانی که دارند تحصیل میکنند، همه تشویقشان میکنند؛ همه ترغیب میکنند. فضا فضای آمادهای است. گمان من این است که همه باید همت بکنند، آن ایدهآلهایی را که برای یک طلبه هست، در خودمان محقق بکنیم و از این بستر حداکثر استفاده را بکنیم.
طلبههای جدیدالورودی را که میآیند، تقاضای بنده این است که با توکل به خداوند متعال و با اخلاص و با پشتکار زیاد، افقهای آینده خودشان را تصویر بکنند و انشاءالله با توسل به اهلبیت(ع) بتوانند روزهای خوب را برای خودشان و تشیع ورق بزنند.
گفتوگو از حمزه حاجی ملا حسینی
/400/975/ر
ارسال نظرات