۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۶
کد خبر: ۲۰۴۵۶۶

نگاهی به جنبش‌هـای اسلامی معاصر در ترکیه

خبرگزاری رسا _ دو گروه تروریستی در ترکیه وجود دارند که در دو منطقه جدا از هم به فعالیت می پردازند. در غرب ترکیه جنبش اسلامی فعال بود. در ابتدا تصور می شد که این جنبش تحت تاثیر ایدئولوژی اسلامی ناشی از حزب الله لبنان و ایران باشد، اما نادرستی این دیدگاه بعدها مشخص شد. در جنوب شرقی ترکیه گروه حزب الله فعال است.
نگاهی به جنبش‌هـای اسلامی معاصر در ترکیه
مقدمه
 
هدف اصلی گروه های جدایی طلب کرد در ترکیه، ایجاد یک کردستان مستقل در منطقه بوده است که اکنون بخشی از جنوب شرقی ترکیه، شمال سوریه و عراق و غرب ایران به شمار می رود. در طول سال ها، عوامل تشدید کننده جدایی طلبی کردها عبارت بودند از: نابرابری اقتصادی بین منطقه توسعه نیافته کرد نشین در جنوب شرقی ترکیه و منطقه توسعه یافته غرب این کشور، ظهور هویت فرهنگی کرد و حمایت ادواری از خـارج کشور(مثل یونان، ایران، لبنان و سوریه).[1] در اوایل دهه 1990 یک عامل محرک دیگر نیز افزوده شد ـ دولت بالفعل کرد در شمال عراق در نتیجه جنگ اول خلیج فارس2 طی دهه اخیر. گروه پ.ک.ک یا حزب کارگر کردستان، مسئول قسمت عمده تلفات مرتبط با حملات تروریستی در ترکیه است.
 
در طول دهه 1980، پ.ک.ک تقریباً تمامی فعالیت های تروریستی را در مناطق روستایی شرق و جنوب شرقی ترکیه هدایت کرد. ضمن اینکه، این حزب یک پایگاه سودآور اقتصادی در قاچاق مواد مخدر تشکیل داده و پایگاه سیاسی اش را از طریق تبلیغات و تحریکات کمونیستی گسترش داد. پ.ک.ک در دهه 1990 به منظور گنجاندن اهداف گوناگون شهری درون ترکیه و حداقل 6 کشور دیگر غرب اروپا، استراتژی تروریستی خود را گسترش داد. در اول ژانویه 1999، عبدالله اوجالان در نایروبی دستگیر شد. در آگوست 1999، اوجلان خشونت را کنار گذاشته و به اعضای گروه خود دستور داد تا برای دستیابی به اهداف جدید صرفاً از ابزار سیاسی استفاده کنند. این اقدام سبب بهبودی حقوق کردها در ترکیه شد. در آوریل 2002، پ.ک.ک نام خود را به کنگره آزادی و دموکراسی کردستان (KADEK) تغییر داد. (15-7) در اکتبر 2002 محکومیت اوجالان از اعدام به حبس ابد تغییر کرد.
 
آنچه در نوشته پیش رو مد نظر است، پرداخت به این سوال است که گروه های کردی ترکیه چگونه در معادله قدرت جنبش های اسلامی در این کشور حرکت نموده اند و میزان زاویه گیری آنها از کنش های اجتماعی مسالمت آمیز و تندرو تا چه میزان بوده است؟ به این ترتیب با استفاده از منابع درخور کتابخانه ای، به این مسئله پرداخته می شود. طرح کلی یادداشت پیش رو به این ترتیب است که ابتدا به معرفی گروه های ترویستی تندروی اسلامی در این منطقه پرداخته و سپس در بخش بعدی تاریخچه حزب الله کردستان می آید.
 
برای رویکرد تحلیلی بر این موضوع، به بررسی اتحاد کردی پرداخته و از این طریق انگاره های اصلی این گروه ها یعنی ایدئولوژی حزب الله، جهاد، صبر و شهادت مورد تحلیل گفتمانی و چهارچوب مند قرار می گیرد. در بخش انتهایی نیز مناسباتی که بین این گروه با القاعده وجود دارد بررسی می گردد.
 
 
گروه های ترویستی تندروی اسلامی
 
دو گروه تروریستی در ترکیه وجود دارند که در دو منطقه جدا از هم به فعالیت می پردازند. در غرب ترکیه جنبش اسلامی فعال بود. در ابتدا تصور می شد که این جنبش تحت تاثیر ایدئولوژی اسلامی ناشی از حزب الله لبنان و ایران باشد، اما نادرستی این دیدگاه بعدها مشخص شد. جبهه جنگجویان اسلامی شرق بزرگی (IBDA) مهم ترین گروه در ترکیه است. این جبهه یک گروه سنی است که از قوانین اسلامی در ترکیه حمایت می کند و رهبران سکولار را غیر قانونی می داند. هدف این جبهه ایجاد یک حکومت اسلامی مبتنی بر شریعت اسلام است. آنها در صدد ایجاد خلافت ترکی در سراسر جهان اسلام و بازگشت به ارزش های واقعی اسلام هستند. این جبهه دولت مدرن و سکولار ترکیه را منحرف تلقی می کند و معتقد است اصول سکولاریستی دولت باعث پیروی ترکیه از امپریالیسم غرب گردید.[2]
 
در جنوب شرقی ترکیه گروه حزب الله فعال است. این گروه شهرها و روستاهای کوچک و فقیر و همچنین شهرهای عمده کردنشین مانند دیاربکر، سلوان خصوصا میان جوانان فقیر و بیکار فعال است.
 
از همان ابتدای شکل گیری جمهوری ترکیه، اسلام ارتجاعی در ترکیه با دو روش خصمانه مواجه شد؛ از بالا به پائین، پروژه های غرب گرایی طرفداران سکولار کمال و هواداران سنتی مسلمانان ترکیه به احکام سوفی. طرفداران کمال، از بین بردن نقش مذهب در جامعه و امور اجتماعی را مورد هدف قرار دادند. آنان موسسات و نهادهای اسلامی مخفی را توقیف کردند و مساجد را تحت کنترل دولت درآورند و این گونه حکم کردند که اذان، این فراخوان سنتی عربی برای نماز، باید فقط به زبان ترکی خوانده شود. از به کارگیری متون عربی قرآن ممانعت به عمل می آمد و همان گونه که اسلام گرای برجسته، متین اونال منگوزوگلو، نیز به این موضوع اعتراض کرده است، سال ها طول کشیده تا ترجمه ترکی قرآن توسط عمررضا به چاپ برسد. تنها یک ترجمه از قرآن توسط الملیلی حمدی طزیر در دسترس است و نوشته های آن را هم فقط محققین درک می کنند. بنابراین اغلب مسلمانان ترکیه از سنت پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) بی اطلاع هستند.
 
یکی دیگر از اسلام گرایان جناح راست، احمد ارتورک، نگرانی خود را این گونه بیان کرد که چند دهه پس از مرگ متفکران اسلامی و شاعر معروف، مهمت آکیف ارسوی(که کلمات قرآن را به شکل سرود ملی ترکیه در کلیسا در آورده بود) شاید دیگر هیچ متفکر و اندیشمند دیگری به طور جدی و مستقیم مسائل مربوط به مسلمانان ترکیه را مورد توجه قرار ندهد.
 
تا اوایل دهه 1960، سیاست های کمال از ترویج و توسعه اسلام سیاسی در ترکیه جلوگیری به عمل آورد. با این وجود، در نیمه دوم دهه 1960، اسلام گرایان توانستند پیرامون مسائل اسلامی و از طریق درک تفاسیر و نوشته های روشنفکران اسلامی خارجی با آنان ارتباط برقرار کنند؛ دانشمندانی چون سید قطب، مودودی، عبدالقادر عوده، حسن البناء، ملک بینایی، محمد قطب، مدوی، محمد حمید الله و فضل الرحمن انصاری، که اغلب آنان به نوشتن متون با مضامین اسلام ارتجاعی می پردازند. از دهه 1970 تا 1990، اکثر کتب موجود در ترکیه پیرامون موضوع جهاد، توسط خود نویسندگان ترک به تحریر در نیامده بود؛ بلکه همگی ترجمه نوشته های متفکران برجسته اسلامی بودند. معروف ترین این نوشته ها شامل این آثار می شوند:
·    جهاد مودودی و قطب (1986)
·       دعوت به جهاد ـ بناء و مودودی (1977)
·       جهاد در اسلام ـ قطب، بناء و مودودی (1992)
·       استراتژی های اخلاقی جهادگر ـ مودودی (1975)
·       رفتار و نظریه اسلامی - حسن البناء (1989)
 
اسلام گرایان ارتجاعی ترکیه با تأثیرپذیری از این نوشته ها، یک سیستم فکری جدید پیرامون مسائل اجتماعی ـ سیاسی در چارچوب اسلام را بنا نهادند که بر اساس «مفاهیم سنتی اسلام/ پذیرش برادری و برابری اسلام و همچنین قرار دادن حزب التحریر به عنوان یک الگوی ساختاری پی ریزی شده بود. به همان نسبت، پس از دهه 1960، واژگان جدیدی وارد گفتمان اسلامی ترکیه شدند؛ واژگانی چون جهالت، جهاد، عدالت اجتماعی، وحدت، شرک، بت پرستی و پرستش خدایان متعدد. این مفاهیم و الگوهای جدید گفتاری، موجب تفکیک اسلام گرایان افراطی ترکیه از مسلمانان سنتی شد.
 
همان گونه که ارتورک اشاره کرده است، موج جدید اسلام گرایی در ترکیه، اسلام گرایان و محافظه کاران را به شکل آشکاری از هم جدا ساخت. در شرایطی که محافظه کاران اغلب به حمایت از وضع کنونی می پردازند، اسلام گرایان به انجام واکنش های شدیدی نسبت به این وضعیت مشغول هستند. ارتورک به بحث پیرامون این موضوع می پردازد که مسلمانان هوشیار به مسائل سیاسی، نباید عضو حزب محافظه کاران باشند و می بایست پایه و اساس های ایدئولوژیکی و اجتماعی سنتی جامعه خود را نیز رد کنند. آنان به ویژه می بایست با پذیرش امپریالیسم و کمونیسم نیز مخالفت به عمل آورند. اسلام گرایان افراطی، رژیم های مختلف طرفدار کمال در ترکیه را استعمار طلب می نامند. به عنوان مثال، اوزکازان جیعیل این گونه استدلال می کند که متحدان ترکیه به همراه فرانسه و انگلیس و پیشتر در ناتو، به وضوح تمایلات امپریالیستی طرفداران کمال را به اثبات می رسانند. در حالی که یک اتفاق نظر در اسلام سیاسی ترکیه مبنی بر هدف وضع قوانین اسلامی(شریعت) در این کشور وجود دارد و همچنان یک بحث بسیار شدید بر سر روش های اجرای آن نیز به چشم می خورد. برخی اسلام گرایان ارتجاعی خواستار ایجاد سازمان های غیرخشونت آمیز برای تأسیس یک دولت اسلامی شدند و برخی دیگر به نمونه های انقلابی، تمایل بیشتری نشان دادند. نخستین سازمان اسلامی خشونت آمیز در ترکیه، شاخه ای از حزب التحریر بود که توسط دانشجویان ترکیه ای و اردنی در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکار در دهه 1960 تأسیس شد. از اعضای اصلی آن می توان به ارجمند اوزکان اشاره کرد. مهم ترین سازمان خشونت آمیز نیز حزب الله کردستان بود.[3]
 
 
تاریخچه حزب الله کردستان
 
آغازگر تاریخچه حزب الله، شخصی بنام حسین ولیوگلو بود که این سازمان را پس از انقلاب ایران در سال 1979 تأسیس کرد. هدف وی، در ابتدا، ایجاد یک دولت اسلامی مشابه ایران بود؛ ولیکن در دهه 1970، ولیوگلو و اجتماع طرفدارانش بر این عقیده شدند که چنین دولت اسلامی ای می بایست طبق یک فرآیند دموکراتیک پایه گذاری شود و به همین منظور، آنان انجمن ملی دانشجویان ترکیه و حزب نجات ملی سازمان جوانان را با هم یکی کردند.
 
بنابراین، پس از کودتای نظامی 1980، ولیوگلو دیگر تمامی امید خود را برای کسب موفقیت از طریق صندوق آراء از دست داد. وی به این نتیجه رسید که ارتش قدرتمند ترکیه به عنوان پایه و اساس دولت این کشور، همچنان غیرمذهبی و سکولار خواهد ماند. همچنین او تحت تأثیر قتل عام مسلمانان توسط ارتش سوریه در واقعه معروف حماء در سال1980نیز قرار گرفت. منابع آگاه همگی بر این عقیده اند که ملاء احمد، یکی از رهبران مسلمانان در سوریه، از کشور خود گریخته و در شهر کوچک ماردین در جنوب شرقی ترکیه ساکن شد؛ همچنین توانست تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین عوامل در تصمیم گیری ولیوگلو برای تأسیس یک سازمان جدید و غیرقانونی شود. پس از واقعه حماء، احمد شک نداشت که مسلمانان برای تأسیس یک دولت اسلامی، مجبور به بکارگیری سلاح در برابر کافران خواهند بود.
 
ولیوگلو سه روش مجزا را برای توسعه و گسترش عقاید حزب الله پیش بینی کرد؛
· تبلیغات: افراط گرایان تلاش بسیاری برای متقاعد کردن مردم به تأیید فعالیت های مذهبی اسلام گرایان، تأسیس یک دولت و حکومت اسلامی، زندگی بر طبق قوانین اسلام و درگیری برای محافظت از روش اسلامی زندگی می کنند.
· اجتماعات: اجتماعات مردم بر اساس قوانین اسلام شکل می گیرد.
درگیری: زد و خوردهای مسلحانه نیز به جهت حفاظت از روش اسلامی زندگی صورت می گیرد.
 
 
اتحاد کردی
 
اتحاد اسلامی برای حزب الله نخستین و اصلی ترین فاکتور است و اتحاد کردی آنان نیز نقش مهمی را در این خصوص ایفا می کند. ویژگی کرد بودن سبب شد تا آنان در منطقه جنوب شرقی از حمایت بالایی برخوردار شوند و در عوض، حزب الله موجب تقویت هوشیاری کردها به اسلام گرایی در ترکیه شد.
 
اگر چه اعضای این سازمان اغلب کرد بودند، ولی تا سال 2004 اصلاً معلوم نبود که هویت و ملیت کردی در این سازمان چگونه شکل گرفته است. این موضوع به دلیل آن است که حزب الله تا آن سال حتی یک سند نیز به چاپ نرسانده بود؛ چه سند آموزشی و چه برای اهداف تبلیغاتی. البته به استثناء سخنرانی ها و مراسم روز جمعه. به خاطر همین مسأله، شیوه آنان در چگونگی جذب نیروهای تازه، مبهم باقی مانده است. در سال 2004، رهبر جدید آنان، عیسی آلتسوی، با نام مستعار «باگاسی» کتابی تحت عنوان «حزب الله از زبان خودش» به رشته تحریر در آورد که مجموعه ای از تاریخچه درگیری های این سازمان بود و به جهت شفاف سازی استراتژی ها و اهداف این سازمان و به صورت مخفیانه چاپ و توزیع شد.
 
حزب الله همچنین گروه های تصمیم گیری را برای «وب 31» تعیین کرد. در کتاب باگاسی آمده است که «حزب الله یک جنبش اسلامی است که از کردستان شکل گرفت و مرکزیت آن نیز در کردستان است. اگر چه اکثریت اعضای آن کرد هستند و این مسأله دال بر این نیست که این سازمان و اجتماعات وابسته اش صرفاً از کردها تشکیل شده است. چه بسا ممکن است شامل افراد مختلف از نژادهای گوناگون باشد.» علاوه بر این، حزب الله را یک سازمان محلی نمی داند که بخواهد صرفاً به مسائل محلی بپردازد. در مقابل، این سازمان قصد نجات کل جامعه اسلامی را دارد، نه تنها نجات یک منطقه یا نژاد خاص.
 
در بخش دیگر این کتاب می خوانیم که «حزب الله در جستجوی پی ریزی یک سیستم اسلامی نظام مند در روی کره زمین است که استبداد، استثمار، بی عدالتی و تفرقه را ریشه کن کند. این سازمان انرژی خود را برای تسخیر سرزمین ها و مناطق جغرافیایی هدر نمی دهد؛ بلکه آن را صرف اجرای قوانین خداوند در روی کره زمین می کند. حزب الله یک ارتش است که با بی ایمانی و شرک خواهد جنگید تا زمانی که آنها کاملاً از روی زمین ریشه کن شده و دین خداوند در سراسر جهان حکفرما شود.»
 
اگر چه حتی بر طبق آورده های باگاسی، حزب الله به دنبال آزادی تمام امت اسلامی می باشد و نگرانی اصلی او جامعه کردستان است. او این گونه می نویسد که کردها متعلق به یک ملت بزرگ هستند که برای بیش از 3500 سال در همان منطقه ساکن اند و بعد از پذیرفتن اسلام، برای گسترش آن در بین امت تلاش های قابل توجهی کردند. آنان هیچ گاه به خاطر انسان های هم نژاد خود، بر علیه مسلمانان دیگر دست به جنگ و شورش نمی زنند. وی با تأثر ادامه می دهد که درست زمانی که کردها در طول جنگ جهانی اول و جنگ برای استقلال به برادران مسلمان ترک کمک می رساندند، رژیم طرفداران کمال بدون توجه به قربانیان کرد، با زندانی کردن آنان، سعی در تخریب هویت اسلامی مردم کردستان داشته، موجب مجروح یا کشته شدن آنان می شد. به عقیده وی، مسلمانان کرد دو برابر دیگران که توسط دولت کمال سرکوب می شدند، آزار می دیدند؛ چرا که هم به خاطر اشتیاق مذهبی و هم به خاطر کرد بودنشان همواره تحت فشار قرار می گرفتند.[4]
 
حزب الله کردستان احتمالاً از یک حزب سیاسی بوده و یا حداقل برای انتخابات پارلمانی ترکیه در نوامبر 2007 به عنوان یک کاندیدای مستقل شرکت می کند. این موضوع به شدت موجب تضعیف دیدگاه های احزاب ناسیونالیستی کردهای سکولار می شود. بزرگ ترین این احزاب یعنی حزب جامعه دموکرات، از دولت آنکارا درخواست «همکاری سکولار» کرده است. البته به همراه هشدار به این موضوع که بدون حمایت های دولت از این حزب، نیروهای سیاسی اسلامگرا در جنوب شرقی ترکیه قدرتمند تر خواهد شد. احمد ترک، رئیس حزب جامعه دموکرات، اخیراً با ابراز نگرانی اظهار داشت که اکثریت مردم کرد در استان دیاربکیر به این حزب پشت کرده اند. با این حال، احمد ترک در مورد تصمیم گیری های خود نیز دچار سردگمی شده است. در ضمن، حزب جامعه دموکرات روابط تنگاتنگی با پ.ک.ک دارد؛ از این رو، آنان نباید از هیچ دولتی انتظار همکاری بدون تلاش های دو سویه برای مقابله با تروریسم پ.ک.ک را داشته باشد.[5]
 
به تازگی انجمن های اسلامی، در حال افتتاح شعب مختلف حتی در کوچک ترین شهرها هستند و در شهرهای بزرگ دیاربکر نیز چنین سازمان هایی درحال کسب حمایت های چشمگیر می باشند. حزب الله در یک روش جدید و موفق، هماهنگی و برگزاری جشن های عروسی را بر عهده گرفت که از این راه می توانست هزاران نفر را دور هم گرد آورده و در آنجا تبلیغات حزب الله را انجام دهد.
 
در اینجا این سؤال پیش می آید که چرا کردهای اسلام گرا اغلب در محیط های عمومی ظاهر نمی شوند؟ چرا این گسترش ها در سیاست های روزانه نمود پیدا نمی کنند؟
 
اولاً اینکه هنوز هیچ حزب سیاسی اسلام گرای کردی شکل نگرفته است. اما اسلام گرایان کرد، خودشان بر این عقیده اند که چنین حزب هایی احتمالاً در آینده ای نه چندان دور پدیدار خواهند شد. دوماً، حزب توسعه و عدالت حاکم، یک انجمن بسیار نزدیک با اسلامگرایان برجسته کرد تشکیل داده اند. در انتخابات شهری ماه مارس 2004، همکاری آنان، کنترل شهرهای مختلف کردنشین را از دست حزب جامعه دموکرات و مسئولان این حزب خارج کرد. همچنان یک مقاومت اندک و طبیعی در بین اسلام گرایان وجود دارد که موجب تعدیل این همکاری نسبت به انتخابات عمومی نوامبر 2007 شود.
 
در این میان، اسلام گرایان کرد در شمال عراق نیز به دنبال جمع آوری حمایت های چشم گیر مردمی هستند. رهبران کرد عراقی ها و کارشناسان غربی که اکثر آنان حقوق بگیران کردها هستند، ملت کرد را یک ملت سکولار می خوانند. این در حالی است که کردها در واقع یک ملت با پایه های اسلامی محکم بوده و گروه های مسلمان در حال سرمایه گذاری بر روی گسترش دکترین اسلامی ـ ناسیونالیستی خود هستند.[6] این روند در حال انجام است؛ اما متفکران غربی، یا عمداً و یا از روی بی توجهی به حقایق، این توسعه را نادیده گرفته اند.
 
 
ایدئولوژی حزب الله
 
حزب الله پایه های ایدئولوژی خود را به روش التقاطی برگزیده است. کتابچه های راهنمای آموزشی، راهی برای نوشتن متفکران مختلف از جمله سید قطب، آیت الله خمینی(ره)، احسان سوریا سیرما و پس از سرکوبی پلیس در سال 2000، سعید نورسی، بنیانگذار جنبش نورجو در ترکیه است. هنگامی که طرز فکر یک نویسنده مخالف درک حزب الله از اسلام است، مسلماً این سازمان شیوه فکری وی را نادیده می گیرد.
 
از دیدگاه جهانی حزب الله، جنگیدن برای اسلام از هر چیز دیگری با اهمیت تر است و فعالیت های سازمان در همین راستا، نشانگر توجیه آنان برای اتفاقات مسلمانان صدر اسلام می باشد. به نظر می رسد که جنگ برای اسلام برای آنان از زندگی نیز مهم تر است؛ همچنین از درگیری فلسفه ای بین خوب و بد که ریشه در درگیری های افسانه ای گذشته داشته است. برای مثال، در اواسط دهه 1980، اعضای حزب الله برای کمک به اوضاع مالی سازمان، دست به دزدی می زدند و برای توجیه جرائم خود این گونه اظهار می داشتند که «آنچه ما امروزه انجام می دهیم، همان روشی است که پیامبرمان محمد(ص) در دوران خود انجام می داده است. مسلمانان مدینه به کاروان مشرکان حمله کرده و اموال آنان را غارت می کردند. این کار با اجازه پیامبر انجام می شد، که مسلماً روش امروز ما را نیز تأیید می کند.»
 
در یک اشاره تاریخی دیگر، حزب الله حتی «تولد» خود را با تولد پیامبر(ص) مقایسه می کند و می گوید: طبق آئین مذهبی(شریعت)، سپری کردن یک روز به عنوان یکی از اعضای سازمان حزب الله، بسیار با ارزش تر و معنوی تر از گذراندن 70 سال در خارج از این سازمان است. خداوند لطف خود را به اعضای این سازمان ارزانی می دارد؛ چرا که زمین یک مکان مقدس برای پیروی از راه خداست. هنگامی که حزب الله شکل گرفت، همانند تولد محمد، تمامی کافران و حکومت های آنان شگفت زده شدند!
 
حزب الله سعی بر آن داشت تا یک ارتباط ایدئولوژیکی بین خود و دیگر متفکران و جنبش های اسلامی برقرار کند. به عنوان مثال، در تفسیر آیه قرآنی ذیل در مراسم روز جمعه، یک احترام خاص به سید قطب به چشم می خورد: [در میان مسلمانان، مردانی هستند که بر سر پیمان الهی خود باقی مانده اند] یعنی آنان که برای جهاد(جنگ مقدس) به پاخاسته اند و با کافران مقابله کردند. [در میان آنان، بودند کسانی که به تعهدات خود پایبند بودند] یعنی شهید شدند، [و برخی دیگر هنوز منتظرند] یعنی آنان هرگز به پیمان الهی خود با خداوند پشت پا نزده اند]. آیه 32و33
 
تفسیر حزب الله از این آیه: پس از محکومیت سید قطب، او شروع به نوشتن کتاب معروفش کرد و پیام قرآن را حتی در شرایط تهدید به اعدام نیز منتشر کرد. مسلمانان واقعی(موحدین) همچون قطب، از مرگ نمی هراسند. برای آنان مرگ به منزله رسیدن به معشوق(خدا) است. همچنین آنان هرگز در رفتن به سوی او درنگ نمی کنند. شهید شدن غایت نهایی آنان برای رسیدن مستقیم به خداست. بنابراین کسی که شهید می شود، همیشه از طرف مردم و اعضای حزب الله مورد تحسین و تمجید قرار می گیرد، مثل سید قطب که هرگز فراموش نمی شود...
 
از دیدگاه حزب الله، درگیری عمیق بین خوب و بد و یا اصطلاحاً بین اسلام و شرک، پایان ناپذیر است. گاهی اوقات اسلام به اوج خود می رسد و گاهی به کفر. هر فردی دو انتخاب دارد: یا سرباز خدا باشد و یا سرباز شیطان. در این شرایط، جهاد یا همان شهادت، امری اجتناب ناپذیر است. در قرن حاضر، اسلام کاملاً طرد شده و در عوض، کفر از اهمیت خاصی برخوردار است. مسلمانان، پرخاشگر، آسیب پذیر و تهیدست هستند. دارایی های آنان توسط استعمارگرانی که قصد نابودی فرهنگ و ایمان آنان را داشتند، ربوده شد. تمامی مسلمانان در این شرایط سخت، مجبور به انجام جنگ های نامتناهی ای هستند که در آن سه وظیفه اصلی بر عهده آنان می باشد: جهاد، صبر و شهادت. آنها می بایست در برابر خدایان غلط، رهبران فاسد(طاغوتیان) و ظلم و ستم و منافقین به مبارزه بپردازند. در اینجا به توضیحاتی درباره این واژگان اشاره می نمائیم.
 
 
جهاد
 
کتابچه های راهنمای حزب الله، واژه جهاد را این گونه تعریف کرده اند: آخرین مرحله از سه مرحله برنامه ریزی شده حزب الله برای توسعه، که در جنگ ها برای پایه ریزی و برقراری فرامین الهی در روی کره زمین به کار می رود. این جنگ ها، بسته به موقعیت افراد، ممکن است باعث از بین رفتن اموال، دارایی و یا جان یک شخص شود؛ حال یا از طریق دفاع کردن و یا از طریق راه انداختن یک جنگ. بدون پذیرفتن مفهوم جهاد، درک زندگی و جنگ های پیامبر اسلام(ص) امکان پذیر نیست. آن دسته از مسلمانانی که فریب خورده اند، همواره در جایگاه شرمساری قرار می گیرند. در خطبه های رایج حزب الله می خوانیم: «اسلام دین شمشیر نیست»، «زندگی ما، ایمان و جهاد است. چنانچه هر شخص، سازمان و یا دولتی بخواهد برای تغییر افکار و شرایط مسلمانان، با فریب و تهدیدات و یا ابزار دیگر با آنان بجنگد، این وظیفه مسلمانان است که از تخریب راه اسلام توسط آنان جلوگیری به عمل آورند. تا زمانی که حاکمیت دین خدا سراسر زمین را فراگیرد، دست برداشتن از جهاد جایز نیست»[7]
 
 
صبر
 
در دکترین حزب الله، دو معنی برای واژه صبر وجود دارد. از یک سو، مسلمانان می بایست برای «روز موعود» صبر کنند؛ روزی که اسلام بر تمامی دشمنان خود پیروز خواهد شد. از سوی دیگر، آنان می بایست در جهادهایشان، به ویژه در لحظه رویارویی با موانع و مشکلات، از خود صبر و استقامت نشان دهند. صبر از برخی جنبه ها به معنای استقامت و ایستادگی در مقابل شرایط موجود است. در واقع یک اصل کلیدی و مهم برای مسلمانان در هنگام رویارویی با رژیم کفار به شمار می رود. در متون دینی حزب الله، در آن دسته از آیه های قرآن که اشاراتی به اسارت طولانی مدت یوسف پس از برگزیده شدنش توسط خداوند به فرمانروایی مصر دارد، نمونه هایی از صبر آمده است.
 
 
شهادت
 
از دیدگاه حزب الله، «شهادت بزرگ ترین دستاورد امت مسلمان و همچنین عظیم ترین سرمایه آنان برای آینده شان می باشد. هر قطره از خون شهیدان، همچون باران بهاری، به امت مسلمان جان تازه می بخشد». همچنین حزب الله مفهوم شهادت را در مقایسه ای بین خود و داستان گابریل در انجیل این گونه بیان می کند: «شهادت، روحی است که امت مسلمان را بیدار می کند... همانگونه که شیپور گابریل در روز قیامت، همه انسان ها را بیدار می سازد.»
 
علاوه بر این، شهادت برای حزب الله به منزله مهم ترین هدفی است که یک مسلمان می تواند در آرزوی آن باشد. آنان داستان ابراهیم و اسماعیل را به عنوان الگوی خود برای شهادت در نظر دارند؛ البته به همراه یاد بودهای مذهبی از آن واقعه و مراسم سالیانه قربانی کردن یک گوسفند با آداب و رسوم خاص در روز عید قربان. به این ترتیب، آنان این ارثیه ابراهیم را گرامی می دارند؛ ابراهیمی که خود را آماده کرده بود تا تنها پسرش را قربانی کرده و او را شهید در راه خدا کند.
 
وقتی ابراهیم می تواند اسماعیلش را قربانی کند، بنابراین مسلمانان در سرزمین های مختلف که طرفدار حزب الله هستند، اسماعیل های بسیاری را در حماء، حلبچه، صبرا و شاتیلا قربانی خواهند کرد. در ضمن، مسلمانان ترکیه نیز شهیدان قهرمان خود را دارند که قربانی آشوب ها و سرکوب های شهرهای نوسایبین، جیزره، باتمن و دیگر شهرهای جنوب شرقی ترکیه شدند. (البته طبق آمار حزب الله از شهیدان نشان، بیشتر قربانیان توسط پ.ک.ک به شهادت رسیدند تا نیروهای امنیتی ترکیه. به ویژه در یک حمله هوایی پ.ک.ک در سال 1992 به روستای شوشا در استان دیاربکیر، که در آن 10 تن از هواداران حزب الله به شهادت رسیدند، یک واقعه حمایت طلبانه برای این سازمان به شمار می رفت.) حزب الله بر این عقیده است که کردستان نیز همچون دیگر بخش های جهان اسلام، در جور و ستم بوده و ساکنین آن تحت فشار قرار دارند. مادران و خواهران برای شهیدانشان اشک می ریزند، شهیدانی که قربانیان این شرایط شدند تا هم از اسلام حمایت کنند و هم به جهانیان نشان دهند که نظام شیطانی را نخواهند پذیرفت. هنگامی که مسلمانان عید قربان را جشن می گیرند، نه تنها به ابراهیم احترام گذاشته اند، بلکه خون شهیدان خود را نیز پاس داشته اند.
 
بنابراین متون مذهبی حزب الله مکرراً مفهوم شهادت را ارج نهاده و همچنین اغلب، تصورات پر زرق و برقی را برای این جایگاه در نظر می گیرد. به عنوان مثال، این گونه پیش بینی می شود که خونی که از شهیدان چچن، فلسطین، الجزایر، کردستان و هر جای دیگری ریخته می شود، روزی گریبان ستمکاران را گرفته و آنان را از پای در می آورد. در مناجات اعضای حزب الله، این خواسته ها شنیده می شود: «ای شهادت، پس کی به سراغ ما می آیی؟ آیا نمی بینی که ما بی صبرانه منتظر تو نشسته ایم؟ همچون یک عاشق به انتظار معشوقش. به سوی ما بشتاب، ای شهادت، نمی توانم بیش از این صبور باشم...»
         
در متون مذهبی حزب الله، اسلام سه دشمن دارد که مسلمانان می بایست با آنان به مقابله پرداخته و نابودشان سازند.
 
1. طاغوت(خدایان غلط، رهبران غلط)
 
طاغوت، واژه ای با معانی بسیار است که در موقعیت های مختلف می تواند بر افراد، گروه ها، ایدئولوژی ها و یا مفاهیم دیگری همچون ثروت و جنسیت دلالت داشته باشد. به طور کل، طاغوت به هر کس و هر آنچه افراد را از پرستش خداوند و ستایش پیامبرانش منع کند، آزادی آنان برای عبادت را سلب کرده و یا قوانین و حاکمیت غیر خداوند را بر آنان تحمیل کند، اطلاق می شود. علی رغم معنی گسترده ای که واژه طاغوت می تواند داشته باشد، هر گاه که اعضای حزب الله از این لغت استفاده می کنند، آن را اغلب به دولت و یا ارتش ترکیه و گاهاً به قوانین دموکراتیک این کشور نسبت می دهند. برای حزب الله، جنگ با طاغوت، زمانی پایان می پذیرد که تمامی این نهادهای ترکیه ای سرنگون شده باشند.
 
2. ظلم(استبداد، شرارت، بی عدالتی و پرخاشگری)
 
هر قدر جامعه ترکیه که از جمهوری 1923 تأسیس شد دستخوش تغییرات شود، باز هم حزب الله، رژیم آنکارا را یک رژیم سکولار طرفدار کمال می داند که می خواهد اسلام را از محیط های عمومی دور نگه دارد. آنان دولت طرفدار کمال را به طور کل یک دولت ستمگر و پرخاشجو، به ویژه در مناطق کرد نشین ترکیه می دانند؛ چرا که از دیدگاه آنان، هوشیاری اسلامی کردها خیلی بیشتر از ترک ها در مناطق غرب بوده و همچنین اینکه طرفداران کمال خواهان نابودی هویت ملی کردها هستند. اعضای حزب الله زندانی شدنشان توسط طرفداران کمال را دلیلی بر رهرو راه خدا بودنشان می دانند. سوره «یوسف» در قرآن که به داستان حضرت یوسف اشاره دارد، توجیهی برای این قضاوت است و حزب الله این بحث را با نقل قولی از سعیدی نورسی استحکام می بخشد: «راه درست برای طرفداران من، راه کسانی ست که با ظلم و ستم بسیار مواجه شدند، حبس های بسیار کشیده اند و شهیدان بسیار داده اند. این است جامعه ای که می جنگد برای خدا...»
 
3. منافق(آدم ریاکار، کسی که بذر نفاق می پاشد، دو به هم زن)
 
حزب الله از این واژه در دو جای مختلف استفاده می کند: اول، با ارجاع ویژه به گروه «منزیل» از مسلمانان تندروی ترکیه که در یک برهه زمانی با آنان همکاری کردند، ولی بعداً دریافتند که عقاید آنان بسیار میانه رو بوده است. دوم، با ارجاع به یک شخص یا گروه خاص که با دولت ترکیه همکاری می کند، به هدف متوقف کردن فعالیت های حزب الله و یا انجام تبلیغات منفی بر علیه آنان؛ البته با در نظر گرفتن نقشه های دقیقی که دولت در حال کشیدن است. ولیکن یک رهنمون که حزب الله در وب سایت خود خطاب به تمامی مسلمانانی قرار داده که آنان را مورد انتقاد قرار می دهند، به شرح زیر می باشد: «امروزه جامعه به اصطلاح مسلمان، دولتی خدانشناس را به رسمیت شناخته است. آنان از جنگ و درگیری اجتناب کرده و ما را کافر می نامند. شما، ای منافقان بزدل، شما می بایست در قبال این رفتارتان پاسخگو باشید.»
 
 
حزب الله و القاعده
 
اگر چه گونه ای وجه تشابه ایدئولوژیکی بین این دو سازمان به چشم می خورد، اما ارتباط بین حزب الله و القاعده بر اساس پاره ای ملاحظات تاکتیکی و عملی است. پس از حمله پلیس در 17 ژانویه 2000، حزب الله در خطر فروپاشی به سر می برد. اجتماعات داخلی در واقع از بین رفته بودند. کسانی که تلاش می کردند تا به جایگاه حسین ولیوگلو به عنوان رهبر سازمان، دست یابند، به سرعت توسط پلیس شناسایی و دستگیر می شدند. سرانجام، عیسی آلتسوی که از دست پلیس به پناهگاهی در آلمان گریخته بود، کنترل سازمان را به دست گرفت. وی به سرعت برنامه سازماندهی مجدد را اجرا کرده و به استخدام اعضای جدید پرداخت.
 
آلتسوی دو استراتژی اساسی را قبول داشت: نخست، عقب نشینی کردن به مرحله تبلیغ و انجام فعالیت های قانونی در ترکیه، انتشار کتاب و مجله و راه اندازی وب سایت، با هدف گسترش و ارتقاء کلی سازمان. دوم، قراردادن دفتر مرکزی سازمان در اروپا، هم به جهت بهره گیری از محیط آزاد و عاری از دستگیری اروپا و هم حضور بیش از چهار میلیون مهاجر ترک در سراسر قاره اروپا که اغلب آنان به دلیل جنگ مدنی و همچنین شرایط نامساعد اقتصادی در جنوب شرقی ترکیه، از آنجا گریزان و در جستجوی یک زندگی بهتر بودند. علاوه بر این، هنگامی که رسوایی های وحشتناک از سنگدلی های حزب الله، اعتبار و شهرت این سازمان را در ترکیه به شدت خدشه دار کرد، کار برای آنان در اروپا راحت تر به نظر می رسید؛ چرا که بعید بود که این تصاویر وحشت آور از آنان در رسانه های عمومی نمایان شود.
 
کتاب باگاسی یک پایه و اساس عقیدتی را برای همکاری نزدیک حزب الله و القاعده مطرح کرد. او در کتابش، وقایع 11 سپتامبر و حوادث پس از آن را یک فرصت عالی برای حزب الله برشمرد و اینگونه توضیح داد که امپریالیست ها و صهیونیست ها حادثه 11 سپتامبر را به عنوان بهانه ای برای جنگ با مسلمانان جهان و تسخیر قلمرو امت مسلمان می دانند. آنان حتی با ارجاع این مساله به «جنگ صلیبی»، جنگ را در مضامین تاریخی نیز گنجانده اند. کشورهای بسیاری برای شرکت در جنگ صلیبی انتخاب شده اند، ترکیه نیز یکی از آنان است که نقش «جنگجوی مرزی» را دارد و در واقع، تقویت کننده نیروهای امریکا و اسرائیل است. البته ترکیه این کار را به دلیل انزجار از اسلام انجام نمی دهد.
 
باگاسی در ادامه می افزاید که این شرایط تمامی جوامع مسلمانان را مجبور به همکاری نزدیک با یکدیگر می نماید تا بتوانند درگیری های ضد امپریالیستی موثری را انجام دهند. اگر چه، این همکاری ها می بایست بر اساس یک سری اصول پایه ای صورت گیرد. باگاسی می گوید حزب الله به دیگر گروه های همکاری کننده اعلام می دارد که آنان می بایست در زمینه هر آنچه نیاز دارند، مستقل شوند و هیچ گونه ارتباطی با نهادها و سازمان های رسمی نداشته باشند. در عوض، حزب الله به آنان اطمینان می دهد که به هیچ وجه نقش رهبری نخواهد داشت و حتی خوشحال خواهد شد اگر دیگران برای یافتن راه حلی برای چالش های گسترده جنبش های اسلامی، بقیه را راهنمایی و رهبری کنند. در اینجا، باگاسی از القاعده به عنوان یک منبع بسیار خوب از تجریه یاد می کند.[8]
 
از طرفی دیگر، ترکیه از طریق سازمان های اسلامی افراط گرا همچون حزب الله، به القاعده پیشنهاد جابه جایی نظامیان و نقل و انتقال پول و سرمایه از شرق به غرب را می کند. علاوه بر این، القاعده با برقراری ارتباط و همکاری با حزب الله، درهای بسیاری را در اجتماعات کرد در اروپا و حتی در ایالات متحده به روی خود می گشاید. به عنوان مثال، حزب الله در وب سایت خود به راحتی از القاعده حمایت کرده، پیغام های آنان را بیان می کند و از اعضا و طرفداران خود می خواهد که به حزب جهاد در عراق بپیوندند.(به طور تخمینی 1500 الی 2000 مجاهد ترک در افغانستان در کنار القاعده مشغول به جنگ هستند؛ اما اغلب آنان در حال حاضر هیچ گونه عضویت تروریستی خاصی ندارند. پلیس ملی ترکیه در یک بررسی توانست 800 تن از این سربازان کار آموزده را شناسایی کند. نود درصد آنان به بمب گذاری های استانبول محکوم شدند. با این وجود، گزارشات پلیس حاکی از آن است که 20 درصد از مجاهدین سابق- 300 الی400 نفر- هنوز خطرناک و خطر ساز هستند)
 
موقعیت های القاعده و حزب الله اگر چه از نظر ایمان و عقیده مشابه است، ولی هماهنگ و سازگار با یکدیگر نیست. اعضای حزب الله به طور کل خود را متعلق به سنت سلفیسم و وهابیت می دانند- به همین دلیل آنان سنت ها و مراسم سنی / سوفی را قبول ندارند و تمایل به برقراری آداب و سنن پیشین و در واقع نسخه اولیه و دست نخورده ایمان دارند. از دیدگاه حزب الله و القاعده، ترکیه بخشی از دارالحرب(خانه جنگ) به شمار می رود. این عقاید مشترک، موجب سهولت همکاری آنان می شود.
 
با توجه به بررسی انجام شده در 10 دسامبر 2003 توسط الگالویت اسکای که در مرکز اطلاعات دفاعی منتشر شد، صدها تن از اعضای حزب الله در ژانویه 2000 راهی ایران و شمال عراق شدند. برخی بر این باورند که آن دسته که رهسپار عراق شدند، با انصار الاسلام، یک سازمان کرد افراط گرا مرتبط با دیگر گروه های شورشی در تماس بودند. احتمال دارد که این پناهندگان به خاطر ترس از بمب گذاران نوامبر 2003، با کشورهای هم جوار در ارتباط باشند. یکی از آنان حبیب آکداس نام دارد که یکی از برجسته ترین و مطرح ترین اعضای گروه بوده است. طبق گزارشات رسانه ای مختلف، او در یک بمباران هوایی امریکایی در اوایل سپتامبر 2004 در منطقه انبار عراق کشته شد.
 
در 30 ژانویه 2007، پلیس در استانبول و کینا مستقر شده، دست به عملیاتی زد که منجر به دستگیری 47 تن از اعضای القاعده شد. طی این عملیات، رازهای جدید بسیاری درباره القاعده کشف شد. بر اساس گزارش های رسانه ای ترکیه و تأیید پلیس این کشور، اعضای دستگیر شده القاعده، به نسل جدیدی از القاعده تعلق داشته و در اردوگاه های آموزشی آنان در دو سال اخیر دوره دیده اند. علی رغم اعلان مقامات رسمی امریکایی مبنی بر موجود نبودن هیچ گونه اردوگاه آموزشی القاعده در افغانستان، منابع ترکیه ای همچنان بر عقیده خود استوارند که القاعده هنوز اردوگاه های تروریستی خود را در مرز پاکستان ـ افغانستان برپا می دارد و 34 تن از اعضای دستگیر شده القاعده در همین دو سال اخیر در این اردوگاه ها آموزش دیده اند. در کشورهایی همچون ترکیه، نسل جدید از اعضای القاعده برای آموزش و جلسات مختلف، در خانه های امن جمع می شونـد و آموزش های ایـدئـولوژیــکی دیده و نقشـه های حملات تروریستی را بررسی می نمایند. این خانه های امن همچنین برای آموزش های مذهبی کودکان در شهرهای مسلمان خیر همچون کینا نیز استفاده می شود.
 
در مورد نام و تعداد گروه های تروریستی تندروی اسلامی فعال در ترکیه از سال 1990 تاکنون سردرگمی زیادی وجود دارد. برای مثال، در سال 1991، گزارش شده حداقل 10 گروه تندروی اسلام گرا در ترکیه وجود دارند. انگیزه اصلی حزب الله ترکیه در جنوب شرقی این کشور، مخالفت با پ.ک.ک بود، که در طول اواخر دهه 1980 تلاش می کرد تا از طریق پراکنش شعار مذهبی و ایجاد شاخه های فرعی مذهبی مثل اتحادیه امامان کردستان و جبهه اسلامی کردستان، پایگاه همگانی اش را در جنوب شرق ترکیه گسترش دهد. در اوایل دهه 1990 درگیری بین دو گروه به اوج خود رسید و در یک مورد درگیری جدی مسلحانه 700 کشته، از جمله چندین غیرنظامی بر جای ماند.[9]
 
 
نتیجه گیری
  
از تاریخ می توان این گونه برداشت کرد که از اصلی ترین اهداف شکل گیری گروهک تروریستی پ.ک.ک، جدایی بخش های کردنشین ترکیه از آن سرزمین و الحاقش به کردستانی واحد و ایجاد دولتی مستقل بوده است.
 
کارشناسان بر این عقیده اند که قرارداد صلح در این برهه زمانی نه تنها با اهداف اولیه شکل گیری پ.ک.ک سازگار نیست، بلکه به ضررش و به نفع دولت ترکیـه نیز می باشد و به آن دولت امکان می دهد که راحت تر به مقابله اطلاعاتی علیه دولت سوریه و کمک به شورشیان مسلح آن کشور بپردازد.
 
حضور اعضای آن گروهک آن هم با تعداد 2000 نفر در کشور همسایه از دو حال خارج نیست:
 
1- گروه های جدایی طلب آماده می شوند تا با حضور گسترده خود، با جنگی مسلحانه، کردستان عراق را از دولت مرکزی جدا کنند.
 
2- با آغاز فصل گرما و آماده شدن زمینه برای حضور نظامی گروه پژاک در خاک ایران، گروه پ.ک.ک نیز به کمک و یاری دوستان خود در این منطقه بیایند.
 
در هر حال  این توافقات جبهه غربی عربی توسط ترکیه با گروه های جدایی طلب کُرد، صرفا برای تحت تاثیر قرار دادن جبهه مقاومت منطقه می باشد، تا با درگیر کردن ایران و عراق با کردهای جدایی طلب، جبهه ضعیف شده خود را در سوریه مجددا با حضور بیشتر ترکیه احیا کنند.
 

علی رضایی پناه

975/700/ر

 

منابع تحقیق


[1]Manaz A :PKK-KADEK's past and today. Terrorism web site . : www.terror.gen.tr/english/news/a-manaz/eng.html.accessed 30 september 2003
[2] Fighel yoni , great east Islamic raiders front (IBDA-C) www. Intelligence.org.il/eng/var/yfl203.thm
[3] Emrullah uslu. From Local hizbollah to global terror: militantn islam in turkey ,Middle East Policy. Washington :spring 2007 . vol14 iss.1. p4
[4] Emrullah uslu. From Local hizbollah to global terror: militantn islam in turkey ,Middle East Policy. Washington :spring 2007 . vol14 iss.1. p4
[5] لی. نور. جی مارتین، چهره های جدید امنیت در خاورمیانه، ترجمه قدیر نصر، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1383 ص 206
[6]رحمت الله فلاح، علویان ترکیه در تکاپوی هویت طلبی سیاسی، فصلنامه مطالعات منطقه ای جهان اسلام، سال هفتم شماره 28 زمستان 1385 ص 21
[7]نبی‌الله روحی، «سیاست ترکیه در قبال کردستان عراق»، ماهنامه خبری- تحلیلی نهضت، شماره 20، سال دوم، اسفند 1380، ص 68.
[8] ببری گنبد، سکینه، تروریسم در ترکیه، دفتر مطالعات بین المللی مبارزه با تروریسم، 1392
[9] Anonymous :terror organizations in turkey. Islamic terror organizations . terrorism web site.
 :www.terror.gen.tr/English/turkey/separatist/pkk/numbers.html.30 september2003

 

ارسال نظرات