صدا و سیما با دعوت از هاشمی ابهامات جنگ را روشن کند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شب گذشته در برنامه زنده تلویزیونی سطرهای ناخوانده که از شبکه اول سیما پخش شد اظهار داشت: پیشنهاد می کنم از هاشمی و میرحسین نیز دعوت کنید و در مورد وقایع دوران دفاع مقدس مصاحبه کنید.
وی افزود: هرچه باشد میرحسین نخست وزیر آن دوران بود؛ در یکی از دیدارهای ما ایشان به من گفت که در جریان نامه روغن زنجانی به امام(ره)نبودم پرسیدم ایشان معاون شما بودند چطور شما در جریان نبودید؟!
محسن رضایی در پاسخ به این که چرا با وجود مخالفت های امام(ره) برای ورود به خاک عراق عملیات هایی طرح ریزی شد؟گفت: چه کسی گفته امام(ره)مخالف ورود به خاک عراق بوده است؟ در جلسه اولی که مسؤولان به این منظور خدمت امام(ره) رفتند آقای هاشمی، احمدآقا و آقای خوئینی ها بودند، من حضور نداشتم.
وی ادامه داد: پیش از برگزاری جلسه دوم آقای هاشمی به بنده گفت ما یک نوبت پیش از این خدمت امام(ره) رسیدیم و نتوانستیم ایشان را قانع کنیم؛ در جلسه دوم من صحبت های امام(ره)معنای مخالفت با ورود به خاک عراق را برداشت نکردم بلکه ایشان تنها سؤال می فرمودند که استدال شما برای این کار چیست؟ آقای هاشمی گفتند ما لب مرز رسیدیم و برای این که اهرم فشاری در مذاکرات داشته باشیم باید چیزی در دست داشته باشیم تا نظرات ما را بپذیرند.
دبیر مجمع مصلحت نظام خاطرنشان کرد: سپس آقای زهیر نژاد صحبت کرد و بنده نیز حرف های ایشان را تأیید کردم و گفتم اگر در چنین شرایطی آتش بس بدهیم آنها می توانند از جایی که هستند با گلوله خمپاره پالایشگاه و شهر آبادان را بزنند اما اگر ما به بصره نزدیک شویم شرایط موازنه ای به وجود می آید؛ امام(ره) بعد از شنیدن صحبت ها گفت باید در این زمینه فکرکنم ومدتی بعد احمد آقا گفتند امام(ره) قبول کرد به شرطی که در این حملات مردم عراق آسیب نبینند.
رضایی تصریح کرد: درست است که از این جریان می توان برداشت کرد که امام(ره) مخالف بود اما نظر بنده این است که ایشان به دنبال منطقی بود که با آن بتوانیم وارد خاک عراق شویم.
هدف اصلی در عملیات بیت المقدس گرفتن بصره بود
وی با بیان این که نخستین عملیاتی که برای ورود به خاک عراق طرح ریزی شد، بیت المقدس بود نه عملیات رمضان، ابراز داشت: ما در این عملیات اسم بصره را بیت المقدس گذاشتیم هدف این بود که حداقل تنومه را بگیریم اما وقتی به مرز رسیدیم دیدیم توان لازم را برای پیش روی نداریم یا باید به سمت خرمشهر برویم و یا اگر به سمت بصره برویم و نتوانیم آنجا را بگیریم، خرمشهر را نیز از دست می دهیم بنابراین ریسک نکردیم و به سمت خرمشهر رفتیم تا بعدها به سمت بصره برویم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: فکر می کردیم با گرفتن بصره جنگ تمام شود یا حداقل همان گونه که در آن جلسه به امام(ره) گفتیم با رفتن به پشت شط العرب می توانستیم به صدام فشار بیاوریم.
رضایی این سخن که ایران هیچ گاه تن به صلح نداد را دروغی مسلم دانست و گفت: هیچ هیأت و کشوری نبود که برای میانجی گری در برقراری صلح تقاضا کند و ما استقبال نکنیم؛ هیأت های بسیاری از کشورهای مختلف به این منظور به کشور ما آمدند؛ البته اگر آمریکا یا اسرائیل چنین پیشنهاد می کردند قبول نمی کردیم زیرا آنها با صدام هم دست بودند.
امام با پایان دادن به جنگ مخالفتی نداشت/شعار جنگ جنگ تا پیروزی خواسته ای حداکثری بود
وی با اشاره به این که امام برای پایان دادن به جنگ چهار شرط داشتند، اظهار کرد: اولا ایشان تأکید داشتند که صدام باید تنبیه شود نه اینکه حتما ایران تنبیه کند ثانیا دو طرف به مرزهای جغرافیایی خود باز گردند، متجاوز تعییین شود و غرامت جنگی ما پرداخت شود؛ به جز مسأله تنبیه صدام بقیه شرط ها متناسب با عرف بین الملل بود؛ درست است که برخی شعار جنگ جنگ تا پیروزی می دادند اما در میز مذاکرات تنها این چهار شرط مطرح بود.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این که بنابراین جنگ جنگ تا پیروزی شعاری بیش نبود؟!گفت: حرف هایی که در میز مذاکره می زدیم کف خواسته های ما بود و سقوط صدام خواسته های بعدی ما بود و اگر می توانستیم حتی تا نابودی اسرائیل پیش می رفتیم.
چرا با وجود این که رهبر خوشبین نیستند مذاکرات 1+5 را ادامه می دهیم؟
رضایی افزود: ببینید در مورد مذاکرات 1+5 نیز مقام معظم رهبری چندین بار فرمودند من خوشبین نیستم پس چرا مذاکرات ادامه پیدا می کند؟ میزمذاکره نیاز به توپ خانه و آتش تهیه دارد؛ کلماتی که در میز مذاکره رد و بدل می شد آن چهار شرط بوده، سخنرانی های این چنینی کمک به میز مذاکره است، آتش توپ خانه را باید باز کرد که تا طرف مقابل کوتاه بیایند.
وی ادامه داد: آمریکایی ها نیز در مذاکرات به همین روش پیش می روند از سویی تحریم ها را تشدید می کنند اما بر سر میز مذاکره می گویند اینها از قبل بوده و جدید نیست، این آتش توپ خانه میز مذاکره است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در توضیح علت اعزام نیرو به سوریه و لبنان در دوران جنگ تحمیلی، گفت: یادم هست آن زمانی که صحبت از این بود که بعد از خرمشهر وارد عراق شویم پرسشی مطرح شد که به نظرم اولین بار آقای هاشمی این مسأله را مطرح کرد که نکند اسرائیل نیز همزمان به کشوری عربی حمله کند و با تبلیغات دشمن در میان کشورهای عربی و مسلمان بگویند مشخص شد ایران و اسرائیل دست شان در یک کاسه است؟ چنین نگرانی ای وجود داشت البته من خیلی این مسأله را جدی نگرفته بودم.
رضایی افزود: هنگامی که اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد ما یک تیپ خود را فرستادیم تا جلوی این جو سازی را بگیریم و هم از یک ملت مسلمان دفاع کنیم و هم جای پای خود را در لبنان محکم کنیم.
برای اعزام نیرو به سوریه و لبنان امام(ره) را درجریان قرار نداده بودند
وی با بیان این که فکر می کردم شورای عالی دفاع در این زمینه نظر امام را گرفته اند، گفت: بعدا من خدمت امام(ره)عذر خواهی کردم گفتم ما فکر می کردیم نظر شما را در این مورد گرفته بودند؛ امام فرمود حالا که نیروهای ما رفتند به آنجا اما نکند فردا آنها باهم کنار بیایند و به ما بگویند بروید بیرون؛ رهبر معظم انقلاب نیز در آن زمان به دستور امام(ره)چارچوبی را برای ما تعیین کردند و در همان حدود تعیین شده بخشی از نیروهای ما در لبنان ماندند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: 24 ساعت بعد از حمله اسرائیل به لبنان، ما نیروی های خود را وارد سوریه کردیم؛ حافظ اسد گفت خیلی ممنون از این که نیروی های خود را آوردید و مانور دادید دیگر می توانید آنها را ببرید، من گفتم مردم با ورود ما جشن گرفته اند من نمی توانم در این شرایط این منطقه را ترک کنم، به این ترتیب آنها نیز موافقت کردند و در آنجا ماندیم و میخ سپاه را در خاک لبنان کوبدیم؛ اعزام نیروهای ما به سوریه هیچ تأثیری در تأخیر برای عملیات رمضان نداشت.
دلیل انتخاب لشکر 27 برای اعزام به سوریه علاقه شدید احمد متوسلیان به جنگ با اسرائیل بود
این فرمانده سال های دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که چرا لشکر27 برای این کار انتخاب شد، گفت: ابتدا برای این که این مسأله سیاسی بود و نیروهای این لشکر بچه های تهران بودند و بیشتر در جریان مسائل سیاسی بودند بنده چنین پیشنهادی دادم اما بعد از این که با احمد متوسلیان ممطرح کردم دیدم علاقه شدیدی برای این کار دارد به همین دلیل آنها اعزام شدند.
رضایی افزود: من و احمد متوسلیان خدمت مقام معظم رهبری رفتیم، وقتی که ایشان گفتند که قرار شده تیم شما به لبنان عزام شوند، حاج احمد دست به دست به آسمان بلند کرد و خدا را شکر کرد که برای مبارزه با اسرائیل می روم؛ ابتدا قرار بود یک تیپ از ارتش و یک تیپ از سپاه اعزام شود؛ من نگران تضعیف شدن جبهه خودمان نبودم و می دانستم این کار حتی می تواند موجب تقویت ما در جنگ با عراق شود.
وی در تبیین علت غالفگیری نیروهای ما در عملیات رمضان، گفت: شما این غافگیری را در والفجر مقدماتی هم می بینید و ربطی به اعزام نیروها به سوریه نداشت؛ ما تا پیش از خیبر با موجی از شکست ها روبرو شدیم؛ در رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر1، نتوانستیم به اهداف مان برسیم و تنها 5 الی 10 درصد هدف ها محقق شد؛ دلیلش این بود که ما از یک فرمولی استفاده می کردیم که عراقی ها آن را کشف کرده بودند.
شیوه جنگ ما انقلابی بود نه کلاسیک
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: درست است که توکل و ایمان مهم است اما با ابتکار و نوآوری بستری باید ایجاد شود تا رود ایمان در آن جاری شود؛ بر خلاف نظر بسیاری از ارتشی ها ما قواعد جنگ کلاسیک را رعایت نمی کردیم زیرا شرایط ما اقتضا نمی کرد؛ جنگ انقلابی تعریف دارد ودارای تئوری و ایده است البته جنگ انقلابی ما ترکیبی از نبرد پارتیزانی و جنگ کلاسیک بود.
فرمانده سال های دفاع مقدس با اشاره به این که ما امکاناتی نداشتیم که تنها با جنگ کلاسیک بجنگیم، گفت: دو ماه آغاز جنگ بحث تثبت بود که هم سپاه و هم ارتش در آن نقش داشت و حتی در برخی جاها نه سپاه بود و نه ارتش مثل گیلان غرب که خود مردم جلوی عراق را گرفتند و مقاومت کردند؛ از دو ماه به بعد تلاش ها برای بازپس گیری سرزمین ها شروع شد که نا کامی هایی در این عرصه وجود داشت؛ چهار عملیات بزرگ ناموفق داشتیم این واقعیتی است که نباید از گفتن آن برخی ناراحت شوند.
رضایی یادآور شد: مقام معظم رهبری، شهید چمران و سپاهیان در سوسنگرد مقاومت می کردند؛ این که گفته شود سپاهی ها مقاومت کردند و ارتش فرار کرد یا این که سپاهی ها بی تجربه بودند و ارتش کار را پیش می برد حرف های درستی نیست؛ بسیاری از سپاهیان نیز تجربه لازم را داشتند.
وی در ادامه بیان دلایل ناکامی ما در عملیات رمضان گفت: ابتکار در این عملیات دور زدن عراق بود؛ تعبیر من این بود که نباید برویم در دهان اژدها و توکل کنیم، ما باید به نقطه ضعف آنها پا بگذاریم و بعد توکل کنیم؛ در فاصله کوتاهی آنها این نقطه ضعف ها را پوشانده بودند و تک جناح را به خط جبهه ای تبدیل کرده بودند؛ آنها با سرعت عمل در مهندسی، کانال، خاکریز، سیم خاردار و چیدن نیروها این کار را انجام دادند و با این که ما منطقه را به خوبی شناسایی می کردیم آنها در عرض یک روز اوضاع را کاملا متحول می کردند.
آمریکا از ترس شکست صدام به لحاظ اطلاعاتی نیز کمک های بزرگی به آنها می کردند
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: در والفجر مقدماتی جنگلی پیدا کردیم برای دور زدن اما با تأخیر 25 روزه آنجا لو رفت؛ کمک جدی اطلاعاتی به عراق می شد آمریکایی ها چون ترسیده بودند عراق سقوط کند و ما خاورمیانه را بگیریم، عکس های ماهواره ای دقیقی را با واسطه به دست آنها می دادند که حتی بسیاری از سران بعثی هم نمی دانستند این عکس ها از کجا می رسد.
رضایی با بیان این که من فردی خونسرد هستم گفت: در مناظرات انتخابات نیز به برخی که عصبانی می شدند می گفتم وای به حال کشوری که شما می خواهید رییس جمهور آن شوید؛ هدف این جلسات برای درس گرفتن از تاریخ است بنابراین تنها سؤالاتی که رفع ابهام می کند نباید بپرسید بلکه باید بپرسید با وجود این که تمام معیارها و شاخص ها نشان می داد ایران باید شکست می خورد چرا این اتفاق نیفتاد؟ راز و رمز باقری و باکری شدن چیست؟ این پرسش ها شما را وا می دارد به جای رفع ابهامات به عمق مطلب پی ببرید.
وی ابراز داشت: فرض کنید همه ابهامات جنگ را پاسخ دادیم تازه می رسیم سر خط که پیام جنگ چیست؟ درست است که باید ابهامات را رفع کرد اما دستاوردهای جنگ نیز باید منتقل شود که چطور یک جوان دانشگاهی ژنرال شد؛ انقلاب و امام(ره)راهی را برای ما باز کرد که اگر بسته شود یا به انحراف کشیده شود بزرگترین آسیب به انقلاب وارد می شود این راه انقلاب و جنگ است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: مگر ما نمی توانیم هسته ای را بشکافیم؟ نمی توانیم وضعیت آب را درست کنیم یا بسیاری از مشکلات را حل کنیم؟ دلیل اش این است که روشی که در دفاع مقدس پیگیری می کردیم در اقتصاد و فرهنگ نیامده است.
رضایی با اشاره به این که دشمن در مورد جنگ تحمیلی مرتب ابهام آفرینی و تردید می کند، اظهار داشت: دیشب در یکی از شبکه های ماهواره ای می گفتند ایران چرا قطعنامه 598 را از همان ابتدا نپذیرفت؟ با این شبهه افکنی ها جوانان دیگر سر اصل مطلب نمی روند.
نکات کلیدی نحوه فرماندهی جنگ باید تبیین شود
وی با تأکید برای که در نحوه فرماندهی جنگ نکات کلیدی وجود دارد که باید مطرح شود، گفت: در صحبت های شهید باقری صداقت موج می زد و می شد قدرت دعوا کردن را دید؛ روحیه ای بود ما می توانستیم دعواهای برادرانه داشته باشم، آیا امروز می توانیم این گونه باهم صحبت کنیم؟! شهید باقری روی جزئیات اصرار داشت این گونه نبود که همین طور به خط بزنیم و حساب و کتاب نداشته باشد؛ این یکی از برکات مهم جنگ این بود که به صراحت تا عمق واقعیات جلو برویم و پیگیری کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: تا به حال هیچ خاطره ای ننوشتم و برای آن چند دلیل داشتم، اول این که واقعا نمی خواستم مسائل جنگ شخصی یا سیاسی شود چون من صریح و واضح حرف می زنم؛ اگر برخی مسائل را می نوشتم حرف و حدیث های فراوان مطرح می شد و برخی از این قضیه سوء استفاده سیاسی و جناحی می کردند.
رضایی ادامه داد: دوم این که شرمم می شد از این که عده ای برادران من رفتند و شهید شدند حالا من بنشینم کنار خانواده و خاطره بنویسم؛ زمان گذشته و اگر من این کار را نکنم به همان شهدا ظلم می شود، حرف هایی هست که فقط من می دانم؛ وقت آن شده که بگویم؛ رهبر معظم انقلاب نیز به همه رزمندگان توصیه می کنند که خاطراتتان بگویید و این گنج بزرگ را برای مردم بازگو کنید، این سخن ایشان نیز انگیزه ای شده که شروع کنم.
وی گفت: ما باید از جایی عمل می کردیم که موفق می شدیم در سال 65 تک جبهه ای نکردیم بلکه از آب گرفتگی شلمچه را دور زدیم؛ ما در بدر، خبیر و عبور از فاو توان آبی خاکی پیدا کردیم؛ ما اگر از خیبر عبور می کردیم از پشت بصره در می آمدیم چون پیاده بودیم می توانستیم از منطقه باطلاقی بگذریم اما آنها اگر می خواستند نیروهای زرهی خود را بیاورند باید منطقه را خشک می کردند و برای این کار باید سال ها وقت می گذاشتند.
فرمانده سال های دفاع مقدس اظهار کرد: ما قسم نخورده بودیم که پیروزی جنگ را از طریق بصره پیش ببریم و تا پایان جنگ گزینه های مختلفی درنظر گرفتیم؛ عماره، کرکوک، سلیمانیه و ام القصر هدف های بعدی ما بودند؛ به این منظور در هر سال یکی دو عملیات در جنوب و یکی دو عملیات نیز در غرب و شمال غرب داشتیم؛ ما جنگ را در یک نقطه متوقف نمی کردیم.
آقای منتظری اصرار داشت با هدف تصرف بغداد بجنگیم
مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: آقای منتظری اصرار می کرد و می گفت چرا در جنوب می جنگید؟ چرا نمی روید بغداد بجنگید؟ اگر ما می خواستیم به بغداد برویم نسبت به بصره باید 150 کیلومتر بیشتر پیش می رفتیم؛ دشت وسیعی بود و منطقه میانی نبود که اول آنجا مستقر شویم و مجددا به سوی بغداد حمله؛ توان ما با چنین عملیاتی سازگاری نداشت.
رضایی با بیان این که بسیاری از فرماندهان دفاع مقدس گمنام هستند، ابراز داشت: شهیدان پیچک، اصغروصالی و شهبازی جزو فرماندهان گمنام ما هستند، اینها کمتر از فرماندهان معروف نیستند؛ اینها می گفتند باید در غرب بجنگیم.
وی با اشاره به این که پیش از انقلاب ارتش ایران قوی بود، گفت: در اثر انقلاب از سرتیپ به بالا همه رفتند؛ شهید بابایی خلبان اف 14 بود اما موشک فونیکس نداشت ایشان با ابتکار خود به این هواپیما بمب سنگین بسته بود و آن را رها می کرد 5 الی 6 کیلومتر بالای سر نیروهای خودی می رفت تا به دشمن می رسید؛ ارتش بعد از انقلاب نمی توانست طرح های سابق خود را پیاده کند چون شرایط بسیار متفاوت شده بود.
رادیو عراق شایعه کرد که من با سیلی به صورت صیاد زده ام
این فرمانده سال های دفاع مقدس در بیان خاطره ای از شهید صیاد شیرازی، ابراز داشت: یک روز برادر صیاد را دیدم گفت رادیو عراق اعلام کرده ما باهم دعوا کردیم و یک سیلی به من زدید، گفتم چه پاسخی بدهیم؟ گفت در عملیات بعدی جوابشان را می دهیم؛ آقای شاملو یکی از فرماندهان دفاع مقدس می گوید سال گذشته در حسینه حاج همت پادگان دوکوهه شخصی گفته همین جا بود که محسن رضایی زد تو گوش صیاد.
رضایی با بیان این که بین من و شهید صیاد اختلاف نظر وجود داشت، گفت: به این دلیل این که من از سپاه و او از ارتش بود با دو فرهنگ متفاوت؛ یکی از مسائل مهمی که باید تشریح شود این است که چطور شد سپاه و ارتش به وحدت رسیدند و هیچ دعوا و درگیری پیش نیامد؟!
وی افزود: دوستان سیاسی ما پیاز داغ اختلاف بین سپاه و ارتش را زیاد می کنند؛ انکار نمی کنیم که اختلاف بود اما جنس این اختلافات جناحی و سیاسی نبود بلکه از موضع دو دیدگاه و دو فرهنگ متفاوت بود؛ بنده و شهید صیاد درک متقابل داشتیم چون ایشان روحیه بسیجی را درک می کرد و من هم با فضای ارتش آشنا بودم و آنها را درک می کردم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر می دیدم فرماندهان سپاه در اظهار نظرها افراط می کردند با آنها برخورد می کردم، همواره سعی می کردیم نظرات سپاه و ارتش را به یکدیگر نزدیک کنیم؛ کار ما اقناعی و دلی بود، اختلافات نیز از روی اظهار نظر برای پیروزی بود.
فرمانده سال های دفاع مقدس با تأکید بر این که اختلاف نظر در میان فرماندهان امری طبیعی است، بیان داشت: درعملیات فاو خرازی و کاظمی گفتند این طرح آمریکایی است و ما شرکت نمی کنیم همه بچه ها را به کشتن می دهید؛ یک هفته بعد از شروع عملیات خواهش کردند که در این عملیات شرکت کنند، می گفتند بچه ها می گویند اگر خط نگیرید دمار از روزگارتان در می آوریم.
رضایی با بیان این که چه شد که رهبر معظم انقلاب و آقای هاشمی فرمانده جنگ شدند؟ گفت: در این زمینه که فرماندهی ارتش و سپاه چطور شکل گرفت حرف های زیادی است که باید فردا شب روی این موضوع بحث کنیم.
گفتنی این گفت و گو امشب نیز به صورت زنده در شبکه اول سیما ادامه خواهد داشت./928/ز502/ج