فقیهان در تحریم تنباکو و مشروطه به دنبال تشکیل حکومت اسلامی نبودند
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت الله حسین نوری همدانی، از مراجع تقلید، صبح سه شنبه اول دی ماه 1394 در سی و چهارمین جلسه درس خارج ولایت فقیه (کتاب البیع) که در مسجد اعظم قم برگزار شد، بحث را از این جا آغاز کرد که با وجود اعتقاد اغلب فقیهان شیعی به ولایت فقیه، علت تشکیل نشدن حکومت اسلامی در طول تاریخ غیبت چیست؟
وی در ادامه اقوال فقیهان شیعه درباره وظیفه تشکیل حکومت اسلامی را برشمرد و گفت: نظر امام خمینی و عده ای از فقیهان معاصر بر وجوب تشکیل حکومت اسلامی است.
این مرجع تقلید، اندیشه انجمن حجتیه را حرمت تشکیل حکومت اسلامی عنوان کرد و نظر سوم را دیدگاه شیخ مهدی جائری مبنی بر عرفی بودن این مساله خواند و گفت: قول سوم اینکه نه حرام است و نه واجب است. اصلاً این مسئله مربوط به اسلام نیست بلکه عقلاء از مردم خودشان در این مسئله اختیار دارند و اگر بخواهند حکومتی را برپا می کنند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم پیشینه تشکیل حکومت اسلامی را در زمان امام اول و دوم شیعیان دانست و ابراز کرد: پس از حضرت امیر علیه السلام تا زمان ما که امام رضوان الله علیه قیام و حکومت اسلامی را تأسیس کرد، هیچ یک از فقهای ما توفیق تأسیس و اقامه حکومت اسلامی به این شکل را نداشته اند.
وی برپایی حکومت محدود توسط اُتروش کبیر از فقیهان شیعی در منطقه بابل و حکمرانی محدود سربداران با تایید شهید اول در سبزوار را به عنوان نمونه هایی از اقدام علمای شیعی در برپایی حکومت به صورت محدود معرفی کرد.
حضرت آیت الله نوری همدانی در ادامه بحث خود به علل عدم تشکیل حکومت اسلامی توسط فقیهان شیعه در طول تاریخ پرداخت و اظهار داشت: علت اینکه فقهای ما برای تشکیل حکومت اسلامی قیام نکردند، زمانه و شرائط آن و یأس و نا امیدی بوده است. مثلا از کلمات صاحب جواهر استفاده می شود که خیلی مأیوس بوده است. زیرا می گوید مردم با ما نیستند؛ اگر مردم با ما بودند، با امام صادق علیه السلام بودند و اگر اینطور بود حضرت نمی گذاشت بنی عباس غلبه پیدا کنند.
وی ممانعت طواغیت از اقدام اجتماعی فقیهان شیعه در همراه کردن شیعیان برای تشکیل حکومت اسلامی را عامل دیگر تشکیل نشدن حکومت اسلامی در قرون گذشته دانست و گفت: عده ای نیز علاوه بر یأس، ترس از حکومت ها داشته اند که نمی گذاشتند فقهاء ما قیام کنند و حکومت اسلامی برپا کنند. خیلی ها از ترس قیام نمی کردند.
در ادامه، تقریر درس حضرت آیت الله نوری همدانی را مرور می کنیم.
وجوب اقامه حکومت اسلامی
یکی از بحثهای مهم مسئله ی ولایت فقیه وجوب اقامه ی حکومت است،
در اینجا دو مطلب وجود دارد؛
اول اینکه فقهاء ما قائل به ولایت فقیه بوده اند یا نه؟
دوم اینکه اگر قائل به ولاین فقیه باشند، آیا واجب است که حکومت را برپا و تأسیس کنند؟
اولی تقریباً یک معنای مصدری دارد به این معنی که فقهاء بر اساس أدله ای ولایت دارند؛
اما دومی این است که فقهاء موظف اند و بر آنها واجب است که حکومت را برپا بدارند و اجراء کنند،
اعتقاد اغلب فقیهان امامیه به ولایت فقیه
ظاهرا در مطلب اول شکی نیست. زیرا کمتر فقیهی از فقهاء ما هست که قائل به ولایت فقیه نباشد.
در حال حاضر نیز برخی از فضلاء حوزه علمیه قم کتابهائی در مورد اندیشه های سیاسی فقهاء ما نوشته اند،
فقهاء ما با تکیه بر أدله قائل به ولایت فقیه بوده اند؛
در زمان خودمان فقیهی که صریحا منکر ولایت فقیه باشد خیلی کم داریم.
یکی از آنها آیت الله العظمی آقای خوئی است که در بعضی جاها صریحا منکر ولایت فقیه شده ست؛ مثلاً در کتاب صوم در عروة ذکر شده اول ماه به چند راه ثابت می شود؛ به رؤیت و شهادت عدلین و حکم حاکم، در همین جا آقای خوئی حاشیه دارد که اثبات هلال ماه با حکم حاکم یکی از شئون ولایت فقیه است و ما نیز گفتیم که دلیلی بر ولایت فقیه نداریم. البته ایشان در بعضی از جاهای دیگر به ولایت فقیه اعتراف کرده اند.
نوع علماء و فقهاء ما قائل به ولایت فقیه هستند و اگر در جائی منکر باشند در جای دیگر قائل هستند؛ مثل شیخ انصاری که در مکاسب منکر ولایت فقیه است، اما در کتاب قضاء و شهادات ولایت فقیه را قبول کرده است.چون شیخ شاگرد ملا احمد نراقی است که یکی از پرچمداران ولایت فقیه می باشد.
شیخ محمد حسین غروی اصفهانی نیز در حاشیه مکاسب مثل شیخ منکر ولایت فقیه شده و دلیل دیگری می آورد و می گوید فقهاء قدرت بر انجام چنین کاری ندارند.
علت برپا نشدن حکومت اسلامی توسط فقیهان شیعه در قرون گذشته
اما در زمان ما یک فقیهی اقدام عملی کرد و حکومت اسلامی را برقرار و تأسیس کرد. لذا این بحث بوجود می آید که:
چرا با اینکه فقهاء ما قائل به ولایت فقیه بودند حکومت اسلامی برپا نشد؟
چرا فقط یک نفر توانست این کار را انجام دهد؟
بحث ما از امروز در این است که اگر دلیل بر وجوب اقامه حکومت اسلامی داریم، چرا فقهاء و مردم چنین کاری نکردند؟
اقوال فقیهان شیعه درباره تشکیل حکومت اسلامی
ما سه قول در اینجا داریم؛
نظر امام خمینی: وجوب تشکیل حکومت اسلامی
اول اینکه اقامه حکومت اسلامی واجب است والقائل به الامام الخمینی رضوان الله علیه و عده ای دیگر.
اندیشه انجمن حجتیه: حرمت تشکیل حکومت اسلامی
دوم اینکه اصلاً اقامه حکومت اسلامی در زمان غیبت حرام است والقائل به انجمن حجتیه که در زمان امام رضوان الله علیه نیز بودند و ایشان جواب آنها را داد.
آنها قائل اند که روایت داریم هرکسی که در زمان غیبت امام زمان علیه السلام پرچم ولایت را بلند کند و حکومتی تشکیل بدهد طاغوت است و بایستی صبر کرد تا امام زمان علیه السلام ظهور کند. باید این روایات را بررسی کنیم.
نظر شیخ مهدی جائری: تشکیل حکومت حکم شرعی ندارد؛ امر عرفی است
قول سوم اینکه نه حرام است و نه واجب است. اصلاً این مسئله مربوط به اسلام نیست بلکه عقلاء از مردم خودشان در این مسئله اختیار دارند و اگر بخواهند حکومتی را برپا می کنند والقائل به شیخ مهدی حائری.
حکم تحریم تنباکو مربوط به تشکیل حکومت نیست
قبل از ورود به بحث چند نکته باید عرض کنیم؛ اول اینکه جریان تحریم تنباکو مربوط به حکومت اسلامی نیست بلکه یک حکم مقطعی است و درواقع حکم است نه فتوی. یعنی حکومت دست قاجاریه بوده و اینها نیز نمی خواستند حکومت را بردارند منتهی یک جریانی در تنباکو پیش آمد که اگر محقق می شد موجب تسلط کفار بر مملکت اسلامی می شد. لذا میرزای شیرازی تنباکو را حرام کرد و حکم ایشان نیز خیلی تأثیر گذار بود.
تفاوت حکم با فتوی
تحریم تنباکو حکم است نه فتوی؛ حکم با فتوی فرق دارد.
فتوی این است که یک فقیهی بر کلیاتی فتوی می دهد مثلا می گوید تسبیحات اربعه یک مرتبه کافی است و دیگری می گوید سه مرتبه واجب است که اینها فتاوائی هستند که فقیه با مراجعه به أدله تفصیلیه بیان می کند.
اما حکم در موضوعات است و به احکام مربوط نیست. مثل اینکه آیا امشب اول ماه شوال است یا نه که در چنین مواردی اگر فقیه حکم کند بر همه لازم است تبعیت کنند؛ حتی غیر از مقلدین خودش و حتی مجتهدین دیگر.
مثلا فقیهی به علت پیشامد جریاناتی حکم می دهد که امسال کسی به حج نرود.
فقیهان مشروطه در پی تشکیل حکومت اسلامی نبودند
مسئله تحریم تنباکو فقط یک حکم مقطعی بوده و مربوط به حکومت اسلامی نبوده و جریانات مشروطه نیز همین طور بوده است.
علماء و فقهاء مشروطه خواه نمی گفتند شاه نباشد بلکه می گفتند باشد ولی مشروط به شرائط و قوانینی که ما می گوئیم.
در همین مسئله مشروطه نیز آخوند خراسانی با اینکه در حاشیه مکاسب منکر ولایت فقیه بود حکم به قیام مردم داد.
علی أیِّ حال ما باید فرق حکم و فتوی را بدانیم و همچنین بدانیم که مسئله تحریم تنباکو و مشروطه یک حکم مقطعی بوده و با کار امام رضوان الله علیه که تأسیس و اقامه حکومت اسلامی است فرق دارد.
پیشینه تشکیل حکومت اسلامی در زمان امام علی (ع)
این کار ایشان از زمان حضرت امیر امام علی علیه السلام محقق شده بود. حضرت امیرالمنومنین علیه السلام پنج سال حکومت اسلامی را برقرار کردند.
اقدام امام حسن (ع) به اداره حکومت اسلامی
بعد از ایشان حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام نیز خواستند همین کار را ادامه بدهند ولی مردم همکاری نکردند. لذا امام حسن علیه السلام مجبور شدند صلح کنند؛ یعنی ترک جنگ و نه سازش کنند.
بعد از ایشان حکومت اسلامی به محاق تعطیلی رفت و بنی امیه و بنی عباس و بعد سلاطین دیگر یک به یک سرکار آمدند تا زمان ما که امام رضوان الله علیه تقریباً همان کار حضرت امیر علیه السلام را ادامه دادند و حکومت اسلامی را برپا و تأسیس کردند که این کار بسیار مهمی بود که بعد از چند قرن محقق شد.
اقدام برخی از فقیهان شیعه به تاسیس حکومت اسلامی
بحث ما با تاریخ مرتبط است لذا وقتی به تاریخ اسلام مراجعه می کنیم می بینیم که بعد از حضرت امیر علیه السلام تا زمان ما که امام رضوان الله علیه قیام کرد و حکومت اسلامی را تأسیس کرد هیچ یک از فقهاء ما توفیق تأسیس و اقامه حکومت اسلامی به این شکل را نداشته اند.
نمونه اول. برپایی حکومت اسلامی توسط فقیه شیعی اطروش کبیر در آمل و بابل
البته بنده فقط یک نفر را پیدا کردم بنام اُطروش کبیر (1) که در آمل و بابل حکومت می کرده است.
علامه امینی در کتاب شهداء الفضیلة می فرماید برخی از فقهاء ما همان طور که قهرمان میدان علم بوده اند قهرمان میدان جهاد نیز بوده اند و به شهادت نیز رسیده اند. ایشان اولین نفر از علماء که ذکر می کند همین اُتروش کبیر است که سامانیان را در آمل و بابل کنار زد و حکومت اسلامی بوجود آورد.
برخی سعی کرده اند که ایشان را زیدیه معرفی کنند اما علامه امینی می فرماید اینطور نیست بلکه شیعه دوازده امامی و فقیه برجسته ای می باشد.
ایشان توانسته بوده چند صباحی آن هم در یک منطقه از ایران حکومت اسلامی تشکیل بدهد.
نمونه دوم. برپایی حکومت اسلامی توسط سربداران در سبزوار
البته خواجه علی که رئیس سربداران بوده و شهید اول متن لمعه را برای ایشان نوشته بوده بعد از ایلخانان در سبزوار برای تأسیس حکومت شیعی اسلامی قیام کردند؛ برای شهید اول نیز نوشتند وضع در اینجا خوب است و شما نیز بیایید تا حکومت اسلامی را برپا کنیم، اما شهید اول نتوانست بیاید؛ منتهی لمعه را برای خواجه علی فرستاد.
سربداران به رهبری خواجه علی چند صباحی در سبزوار حکومت اسلامی تشکیل دادند و بعد با حمله تیموریان که سنی نیز بودند مواجه شدند آنها فرزندان خواجه علی را کشتند و خودش را به لشکریان دادند و در ضمن سفر با آنها از دنیا رفت.
این دو مورد توانسته بودند در منطقه ای از ایران حکومت اسلامی تشکیل بدهند.
علل عدم تشکیل حکومت اسلامی توسط فقیهان شیعه در طول تاریخ
اول. شرایط زمانه، عدم همراهی شیعیان و یاس فقهااز موفقیت
علت اینکه فقهاء ما برای تشکیل حکومت اسلامی قیام نکردند، زمانه و شرائط آن و یأس و نا امیدی بوده است.
عده ای مثل صاحب جواهر از کسانی است که با قاطعیت قائل به ولایت فقیه است و حتی می گوید کسی که قائل به ولایت فقیه نباشد طعم فقه را نچشیده و رموز اهل بیت علیهم السلام را درک نکرده است؛ اما از کلمات ایشان استفاده می شود که خیلی مأیوس بوده است. زیرا می گوید مردم با ما نیستند اگر مردم با ما بودند با امام صادق علیه السلام بودند و اگر اینطور بود حضرت نمی گذاشت بنی عباس غلبه پیدا کنند.
شرائط زمانه و یأسی که فقهاء ما مِن جمله صاحب جواهر داشته اند باعث شده بوده تا نتوانند ولایت فقیه را عملی کنند.
ایشان در کتاب الجهاد فرمودند اگر کفار بر شیعه تسلط پیدا کردند ولی به نماز و روزه مردم کاری نداشتند جهاد واجب نیست.
دوم. ممانعت طواغیت
عده ای نیز علاوه بر یأس، ترس از حکومت ها داشته اند که نمی گذاشتند فقهاء ما قیام کنند و حکومت اسلامی برپا کنند.
در احوالات محمد تقی برغانی که از علماء بزرگ ماست و در قزوین ساکن بوده و ملقب به شهید ثالث می باشد، ذکر شده که ایشان از جمله کسانی بوده که همراه سید محمد مجاهد به جنگ با یکی از نیروهای خارجی رفت و البته شکست خوردند که قبلاً جریانات دو جنگی که ایران با آن قدرت داشته را بیان کرده ایم. بعد از شکست و برگشت از جنگ روزی فتحعلی شاه، محمد تقی برغانی که خیلی متأسف و غمگین از شکست بود را به تهران خواست و به ایشان گفت من از خیلی ها علت شکست را پرسیده ام ولی به من چیزی نگفته اند. محمد تقی برغانی در جوابش گفت بسیار واضح است؛ پسر شما عباس میرزا با تبانی تن به شکست داد و ما شکست خوردیم. من معتقدم که ولایت و حکومت باید در دست فقیه باشد نه شما. فتحعلی شاه با شنیدن این حرف خیلی ناراحت شد و گفت به قزوین برگرد و اگر بشنوم که در این مورد صحبتی می کنی چنین و چنان می کنم.
لذا خیلی ها از ترس قیام نمی کردند.
اقدام امام راحل به برقراری حکومت اسلامی
با تمام این حرفها یک فقیهی مثل امام راحل رضوان الله علیه و با ویژگیهای منحصر به فردی که داشته توانست قیام کند و طاغوت را سرنگون کند و حکومت اسلامی را برقرار کند. بعلاوه ایشان قائل است که بر فقهاء واجب است که در زمان غیبت قیام کنند و حکومت اسلامی را برپا کنند.
پاورقی:
1. ابومحمد حسن بن علی حسینی، ملقب به ناصر کبیر، ناصر اُطرُوش و الناصر للحق، از نوادگان امام حسین(ع) و سومین فرمانروای علویان طبرستان در قرن سوم هجری است. به این دلیل که بر اثر اصابت شمشیری توسط رافع بن هرثمه در نبردگاه کر شده بود «اطروش» خوانده میشد. (ویکی فقه)/836/د102/ل