نمره پایین کشور در سواد رسانه ای/ بومی سازی سواد رسانه ای اولویت ماست
اشاره:
رسانههای دنیای مدرن هر روز با سرعتی مثال زدنی در حال گسترش در بین مردم جهان است؛ هر رسانهای دارای فرهنگی در مبدأ خود است که همراه آن به کشور دیگر صادر میشود؛ پذیرش ورود چنین رسانههایی کمتر با هماهنگیهای دولتمردان و اصحاب فرهنگ کشور مقصد انجام میگیرد بنابراین فرهنگ سازی برای استفاده از چنین کالاهای فرهنگی در وهله اول در اختیار اصحاب فرهنگ کشورهای مقصد نیست و با تأسف باید گفت که در مواردی هر چند جای فرهنگ سازی وجود دارد ولی فرهنگیان یک کشور آن را به صورت یله و رها آزاد میگذارند که باعث فروپاشی نظام فرهنگی کشور خواهد شد.
از این رو در پی ورود شبکههای مجازی به کشور اسلامی ایران و استقبال مردم از این فناوری مدرن غرب، لزوم توجه به این مقوله فرهنگی و در صورت توان بومیسازی آن لازم به نظر میرسد.
با این دغدغه مصاحبهای با آقای محمد صادق افراسیابی، مدیر گروه ارتباطات مرکز علمی کاربردی گفتمان انقلاب اسلامی و دبیر کل همایش ملی سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی انجام شد که مشروح آن در پی می آید:
رسا ـ با توجه به اینکه شبکههای اجتماعی و کلاً رسانه در ایران در همه ابعاد در حال گسترش است، وزارت ارشاد چه تمهیدی برای گسترش سواد رسانهای مردم اندیشیده است و چه برنامهای دارد؟ آینده را در این مسیر چطور میبینید؟
مهمترین نقش را در بحث نهضت «سواد آموزی رسانهای در فضای مجازی» حوزه علمیه میتواند انجام دهد، به این جهت که ما نیازمند سواد رسانهای بومی خودمان هستیم؛ هرچند حتی سواد رسانهای غرب به صورت کامل به ایران ورود نکرده است ولی اگر به صورت کامل هم وارد کشور میشد شاید خیلی دردی از ما دوا نمیکرد؛ ما نیازمند یک بومی سازی در حوزه سواد رسانهای هستیم.
در همایش ملی «سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی» از بین 322 چکیدهای که ارسال شد، و از بین 170 مقالهای که تکمیل و به دبیرخانه همایش ارسال شد کمتر از ده مقاله راجع به سواد رسانهای اسلامی بود؛ این نشان میدهد که ما هنوز در حوزه بومیسازی سواد رسانهای خیلی عقب هستیم، کسانی هم که در این زمینه کارکرده و مقاله داده بودند یا افراد آکادمیکی بودند که سواد حوزوی داشتند و یا فارغ التحصیلان دانشگاههای امام صادق (ع)، موسسه امام خمینی (ره) یا باقرالعلوم (ع) بودند؛ این نشان از فقر جدی ما در این حوزه دارد.
نمره ایران در سواد رسانهای نمره پایین دوازده از صد است، علاوه بر فقر جدی در حوزه سواد رسانهای باید گام دیگری برای بومیسازی سواد رسانهای برداریم، این هم نشانگر این است که از جایی که باید باشیم بسیار عقب ماندهایم و کارهای زیادی باید انجام دهیم.
ما در قبال مطلبی که در فضای مجازی منتشر میکنیم یا بازنشر میدهیم مسئولیم، ما باید مسئولانه زندگی کنیم، در کشور ما دو مسأله اساسی وجود دارد، یکی سواد رسانهای پایین و دیگری این مسأله که افراد راجع به چیزی که منتشر، تولید و باز نشر میدهند احساس مسئولیت نمیکنند. افرادی را دیدهام که پیام را ندیده و نخوانده باز نشر میدهند؛ این ضعف جدی ما در کشور هست که واقعاً در این فضای مجازی مسؤولانه زندگی کردن را تمرین نکردهایم.
مردم با استفاده از سواد رسانهای در برابر رسانههای مخرب واکسینه شوند
سواد رسانهای قدرت تجزیه و تحلیل پیام، اعتبار سنجی رسانهها و تشخیص سره از ناسره است که این را نیاموختهایم و نمیدانیم. هر کسی باید توانایی اعتبار سنجی داشته باشد که آیا رسانهای که از آن خبر میگیرم درست میگوید یا غلط؟ وقتی که یک رسانه بیگانه راجع به حوادث داخل ایران بر اساس یک سری شیوهها و تکنیکهای اقناع عمل میکند خیلی اوقات مخاطب فریب میخورد، چون مخاطب ما در برابر تکنیکها و فنون اقناع واکسینه نشده است و این سواد رسانهای یک توانایی عمومی به مردم میدهد.
در حوزه تبلیغات تجاری هم همینطور، ما خیلی اوقات میبینیم که بد اخلاقی و بی اخلاقیهایی در تبلیغات تجاری صورت میگیرد، یک عزم جدی در این مسیر نیاز است؛ پیشنهادم این است که دبیرخانه دائمی همایش «سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی» با حوزههای علمیه یک تعامل و تفاهم جدی داشته باشد و یک کارگروه مشترک تشکیل دهیم.
رساـ الان نداریم؟
الان تعامل و تفاهم به این شکل است که سازمان تبلیغات برای بازنشر فراخوان همایش کمک کرد و آثاری کمتر از ده اثر آمد، اما من فکر میکنم که ما در همایش «سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی» به دنبال یک همایش صرف نیستیم، ما به دنبال کارهای جدیتر هستیم.
کارگروه مشترکی از همایش سواد رسانهای و مسؤولیت اجتماعی و حوزه تشکیل شود
الان که همایش برگزار شده، زمانی است که باید یک کارگروه مشترک شکل دهیم، بر اساس رصدی که در مورد فضای سواد رسانهای کشور انجام دادیم و بر اساس مقالاتی که دریافت کردیم، کارگروهی تشکیل دهیم، کارگروه بومیسازی سواد رسانهای، آقای دکتر حسن خجسته، رئیس هیأت علمی همایش هستند، اتفاقاً خود ایشان دغدغه اصلیاش سواد رسانهای هست، من پیشنهاد دادم که یک کارگروه مشترک به ریاست خود ایشان و یک نماینده از حوزه علمیه تشکیل شود، یک کار پژوهشی جدی در حوزه بومیسازی سواد رسانهای انجام شود. این کاری است که ما باید انجام دهیم.
افراد شعار زیاد میدهند، عمل مهم است؛ با مدیریت خوب آقای دکتر خجسته به عنوان رئیس هیأت علمی همایش، یکی از کارهایی که در این همایش انجام شد و شاید بی سابقه بود، برگزاری هفت کارگاه تجربهنگاری به صورت مستقل، هفت پنل تخصصی و ارائه شصت مقاله در این هفت پنل تخصصی، بعلاوه حدود بیش از پنج هزار دقیقه برنامه رادیویی و صدها ساعت برنامه تلویزیون با مشارکت صدا و سیما با موضوع سواد رسانهای بود، در حوزه رادیو و تلویزیون ما به دنبال آموزش مهارتهای سواد رسانهای بودیم، اما اینها هم کافی نیست.
ما مهارت سواد رسانهای را زمانی خوب میدانیم که قبل از آن بومیسازی شده باشد، در تمام کارهایی که در کشور در حوزه سواد رسانهای انجام شده است یک خلأ جدی وجود دارد و آن بومی سازی نشدن سواد رسانهای است، ما مجبور هستیم که این کار را انجام دهیم، چون همین امروز هم ما به سواد رسانهای نیاز داریم، اما در کنار این کار حتماً باید موضوع بومیسازی سواد رسانهای به صورت جدی دنبال شود، به همین جهت در این همایش از دو اثر که موضوع بومیسازی سواد رسانهای را دنبال کرده بودند علیرغم اینکه به صورت عادی جزو مقالههای برتر نبودند تقدیر ویژهای به عمل آوردیم.
آقای محمد رضا رضایی در بخش ویژه بومیسازی سواد رسانهای با مقالهای با عنوان «فقه سواد رسانهای» شایسته لوح تقدیر، تندیس و هدیه و آقای سید مرتضی مفید نژاد با مقالهای با موضوع «سواد رسانهای اسلامی» از دانشگاه امام صادق (ع) شایسته لوح تقدیر شناخته شدند. بنابراین در زمینه بومیسازی سواد رسانه کارهای زیادی باید انجام دهیم تا مطالب و علم ما دارای عمق مطلوبی شود.
رساـ الان سیل وجود رسانههای نسل جدید اینقدر سریع است که اگر بخواهیم بومیسازی را بر سواد رسانهای مترتب کنیم بسیار عقب خواهیم ماند.
28 میلیون نفر از مردم ایران عضو تلگرام هستند و از ده میلیون گیمری(بازی کننده) که در کشور وجود دارند بیشتر از 5 میلیون نفر آنها حرفهای هستند، وقتی این آمار را در کنار نمره پایین کشور از لحاظ سواد رسانهای قرار میدهیم چه اتفاقی میافتد؟
رساـ شما احساس خطر میکنید؟
خطر جدی است، فضای مجازی قرار است برای ما فرصت باشد و فرصت بالقوه هم هست، اما ما از فرصتهای فضای مجازی استفاده نمیکنیم؛ در کشوری مانند غنا، که در شمال آفریقاست، پژوهشی انجام شده بود که عمده دانشجویان این کشور از شبکههای اجتماعی برای کارهای درسی استفاده میکردند، اما در ایران شصت درصد از کل هشتاد درصد دانشجویی که از فضای مجازی استفاده میکنند این استفاده را تنها برای سرگرمی اعلام کردهاند، این یعنی خطر و اینکه ما از فضای مجازی اصلاً برای توسعه کشور استفاده نمیکنیم.
در کشورهای اروپایی و آمریکایی از شبکههای اجتماعی برای مدیریت دانش استفاده میشود، یک فرصت فضای مجازی این است که مانند قدیم الایام روحانیت همانگونه که رابطه افقی و صمیمی با مردم دارد علاوه بر تبلیغ همیشگی خود موظف است که در فضای مجازی حضور پیدا کند، کما اینکه رهبر معظم انقلاب هم همین را فرمودند که روحانیت در فضای مجازی حضور پیدا کند و به شبهات و مسائل پاسخ دهد.
روحانیت با نوع رابطهاش با مردم میتواند کشور را از آسیب فضای مجازی نجات دهد
خیلی وقتها مسؤولان، رابطه از بالا به پایین با مردم داشتهاند، اما روحانیت با نوع رابطهاش با مردم میتواند کشور را از این آسیبها نجات دهد و فرصتهای فضای مجازی را تبیین کند؛ اگر از فضای مجازی برای به اشتراک گذاری دانش، علم و توسعه استفاده کنیم آنگاه فضای مجازی میتواند برایمان فرصت آفرین، کار آفرین و ثروت آفرین باشد. ما باید بتوانیم که از فضای مجازی درست استفاده کنیم، وقتی درست استفاده میشود که به مردم آموزش دهیم.
کاستلز در کتاب «قدرت ارتباطات» خود که در ایران هم به چاپ رسیده است میگوید در فضای مجازی مهمترین نقش دولت، آموزش است، یعنی همانجا در غرب که سعی میکنند خیلی دخالت نکنند، لااقل در حوزه آموزش دخالت میکنند، اما ما متأسفانه میبینیم که در این حوزه دچار یک عقبماندگی هستیم، فضای مجازی آمده ولی آموزش داده نشده است، تذکری که رهبر معظم انقلاب در جمع معلمان آموزش و پرورش به آموزش و پرورش و وزارت اطلاعات دادند، فرمودند که ما عقب هستیم؛ این عقب ماندگی کجا باید جبران شود؟
قطعاً وزارت ارشاد به سهم خود برای برگزاری این همایش ملی «سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی» کمک کرد، آموزش و پرورش کتاب درسی تفکر و سواد رسانهای را در پایه دهم آموزش متوسطه ایجاد کرد اما باید در دوره پیش دبستانی این کار انجام شود؛ مشکل ما در ایران ناتوانی مردم در نه گفتن به پیامهای رسانهای است، ایرانیان در کودکی و سنین پیش دبستانی باید توانایی نه گفتن را یاد بگیرند.
قرآن میگوید «فالینظر الانسان الی طعامه» انسان باید به طعامش نگاه کند، این طعام فقط غذای جسمی نیست، غذای روح هم هست، یعنی سواد رسانهای در انتها همان سخن قرآن کریم است که انسان به غذای روحش نگاه کند، به پیامی که به او ارائه میشود نگاه کند، هر چیزی را نپذیرد، چطور ما درباره سلامت جسم و جان خود اینقدر حساس هستیم؟ مثلاً وقتی میگویند که شیر، روغن پالم دارد دیگر نمیخوریم اما واقعآً چقدر بر خانواده خود حساس هستیم؟ آیا حواسمان هست که کودکمان در اتاق خودش چه بازی رایانهای انجام میدهد؟
طبق آخرین پژوهش، بازی رایانهای بیشترین تأثیر را در کمترین زمان روی افراد دارد، کودک خیلی اوقات با یک شخصیت شیطانی و اهریمنی همزاد پنداری میکند، این کودک در نهایت به کجا میرسد؟ چقدر خانوادهها درباره بازیهای رایانهای حساس هستند؟ چقدر خانوادهها اصلاً میفهمند که کودکشان چه میکند؟ در کشورهای اروپایی وقتی کودک میخواهد یک بازی رایانهای تهیه کند حتماً باید کارت هویتی همراهش باشد و حتماً باید با پدر و مادرش به فروشگاه برود تا به او بازی عرضه شود، البته در بعضی از کشورهای اروپایی، اما در ایران چه؟ فضا چطور و چگونه است؟
مسئولان ما نیازمند سواد رسانهای هستند، حتی مسؤولان ما باید بفهمند که اهمیت حوزه فضای مجازی و اقدماتی که باید انجام دهند چیست؛ مردم ما هم به سواد رسانه ای احتیاج دارند. این نیازمند یک عزم جهادی و ملی است؛ با یک دستگاه و دو دستگاه اتفاقی نمیافتد، باید حوزههای علمیه و وزارتخانهها، دستگاهها همه دست به دست هم بدهند و این مسأله را به عنوان یک دغدغه ملی فرض کنند، واقعاً سیاسی کاری را کنار بگذاریم و سیاسی کاری نکنیم، از واژه سواد رسانهای مقاصد سیاسی را دنبال نکنیم.
سایت بی بی سی سال گذشته سواد رسانهای را به بدبینی به رسانههای داخلی در کشور تعریف کرده بود، این تعریف سو گیری دارد، آنها در حال استفاده ابزاری از این واژه هستند، ما باید آگاه و هوشیار باشیم و بدانیم که سواد رسانهای تفکر انتقادی است، اما اتفاقاً باید به کسی بدبین باشیم که سالها استعمارگری کرد و دنبال این بود که جایگاه خود را در کشور محکم کند و الان قطعاً وقتی که میبیند انقلاب اسلامی روی پای خود ایستاده است از این بابت خوشحال نیستند. البته رسانههای داخل کشور هم از سواد رسانهای پایینی برخوردار هستند.
رساـ شما به عنوان یک مسؤول در وزارت ارشاد به نظرتان اول نباید رسانهها را با سواد رسانه ای آشنا کنیم؟
برای این حوزه، باید گفتمانسازی کنیم، باید مطالبهگری کنیم، شاید اگر رسانه دیگری بود من این مطلب را عرض نمیکردم اما چون خبرگزاری رسا اخلاقیتر عمل میکند می گویم، رسانههای ما امروز در جامعه زشتیها را بزرگ میکنند اما هیچ جا خوبیها را نشان نمیدهند، مردم کم کم به احساس نا امیدی میرسند، واقعاً در جامعه ما مسائل خوبی هم وجود دارد.
تنها بدیهای کشور را نشر ندهید
حضرت امام خمینی (ره) در دیداری با مسؤولان رسانهای کشور با این مضمون «به جای اینکه اخبار من را پخش کنید، کشاورز موفق را معرفی کنید، افراد موفق را معرفی کنید»؛ نصیحت کردند. رسانههای ما فقط در حال بررسی بدیها هستند، اقدامات خوب در کشور بیان نمیشود، یکی از کارکردهای رسانه، الگوسازی است، این الگوسازی در رسانه انجام نمیشود، ما وقتی خوبیها را نگوییم مردم فکر میکنند که همه کشور مسأله و مشکل است، از نظام ناامید میشوند.
موارد بسیاری داریم که مثلاً فرد در اقدامی داوطلبانه مدرسهای تأسیس کرده و حتی در حال حاضر این مدرسه اش ضررده است ولی باز هم ادامه میدهد تا خدمتی به کشور کرده باشد. چرا ما خوبیها را معرفی نمیکنیم، چرا کارهای خوب را نمیگوییم؟ چرا به شکلی عمل میکنیم که گویی این نظام از سر تا پا ایراد است، چرا مسؤولان خوب که کارهای جهادی انجام میدهند را معرفی نمیکنیم؟
خیلی از کانونهای فرهنگی هنری مساجد داوطلبانه کارهای خوبی انجام میدهند، چرا رسانههای ما به این کارها توجهی نمیکنند؟ چرا بعضی از مبلغان دینی که با حقوق خیلی کم به شهرستانها میروند و سختیهای زیادی را تحمل میکنند، در حالی که برخی نخبه هستند، از بین این افراد فردی را میشناسم که پزشکی را کنار گذاشته و طلبه شده است، چرا ما این اقدامات خوب را نمیگوییم، این یک مسألهای است که به نظرم رسا و رسانههای مانند آن باید بیشتر مورد توجه قرار دهند.
من به سهم خود در کتابها و مقالاتی که مینویسم و در سخنرانیهایی که دارم اینها را بیان میکنم، در همایش ملی سواد رسانهای و مسئولیت اجتماعی یکی از کارهایمان همین مطالبهگری و آموزشها بود، به دنبال این هستیم که برای رسانهها هم دوره آموزشی برگزار کنیم، حتی یکی از کارهایی که دیده بودیم دوره آموزش خبرنگاری سواد رسانهای بود که قرار بود روز یازده آبانماه برگزار شود ولی به دلیل ضیق وقت این برنامه حذف شد، حالا امیدواریم بتوانیم این برنامه را با یک حجم بهتر و وسیعتر احیا کنیم.
به هر حال باید گفتمانسازی کنیم تا مسؤولان کشور خود را به این گفتمان ملزم بدانند، اینطور نباشد که مسؤولان برای خوش آمد مخاطب حرفهایی بزنند، باید واقعیت را بگوییم، اگر سواد رسانهای پایین است چرا نگوییم؟ چرا بیخود از مخاطب ایرانی تعریف کنیم؟/836/ 403/ع