مؤلفههای هنر انقلاب اسلامی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هنر در نزد پژوهشگران این حوزه به عنوان مقولهای بسیار بحث برانگیزی شناخته میشود و ابحاث و دعاوی گوناگونی در آن جاری است که طرح و پرداخت بدانها در این مختصر نمیگنجد. آنچه که این نوشتار سعی دارد در پی آن باشد، مولفههای «هنر انقلاب اسلامی» است. به سخن دیگر، پرسش این نوشتار را می توان اینگونه مطرح کرد که آیا هنر با انضمام قید «انقلاب اسلامی» ماهیتی متفاوت از هنر بدون انضمام این قید میسازد؟ و اگر جواب مثبت است، آن مولفه هایی که باعث میگردند هنر با انضمام قید انقلاب اسلامی متفاوت از هنر بدون انضمام این قید باشد چیست؟
برای پاسخ به پرسش فوق ابتدا لازم است گفته شود؛ تعاریفی که در باب هنر ارائه شده با تمامی تمایزات و افتراقاتشان در یک نقطه اشتراک دارند و آن نقطه اشتراکی «مفهوم زیبایی» است، از این رو میتوان مفهوم زیبایی را بخش مهمی از ماهیت هنر نامید. براین اساس میتوان گفت که هنر، بر مبنای ماهیت و مبانی زیباشناختی خویش، رصدگر و ادراک کننده حقایق، پدیدهها و زیباییها، و به دنبال آن بازآفرین، بازنمایانگر و بازگوکننده آنهاست. از سوی دیگر «انقلاب اسلامی» به عنوان یک پدیده اجتماعی نوظهور در قرن حاضر، نه یک انقلاب لیبرال بورژوازی مثل انقلاب فرانسه و نه یک انقلاب سوسیالیستی مثل انقلاب روسیه و نه انقلابی صنعتی مانند انقلاب انگلستان، یا کمونیستی همانند انقلاب چین، که دارای ماهیتی متفاوت با سایر انقلابهای اجتماعی شناخته شده در جهان است. انقلاب اسلامی دارای ماهیتی دینی و به تعبیر شهید مطهری: «انقلاب اسلامی راهی است که هدف آن، اسلام و ارزشهای اسلامی است». پس فصل ممیز این انقلاب با دیگر انقلابها در اسلامی بودن آن است که این فصل ممیز بوجود آورنده اهداف، راهبردها و عملکردهایی منحصر به خود است.
حال با این مقدمه به مقوله «هنر انقلاب اسلامی» میپردازیم که مرکب از «هنر» با ماهیت (یا حداقل بخش مهم ماهوی آن) مفهوم زیبایی، و «انقلاب اسلامی» با ماهیت دینی و اسلامی است. ترکیب این دو با یکدیگر، سبکِ خاصی از هنر را پدید میآورد که در ساحت آرمان های انقلاب اسلامی و با الهام از مضامین دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران، شکل میگیرد. این سبک خاص هنری مولفه هایی دارد که وجه تمییز آن از غیر است و در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.
۱. انتشار معارف دینی؛ این مولفه یکی از مهمترین ممیزات هنر انقلاب اسلامی است. برای توضیح این مولفه و چرایی انتشار معارف دینی توسط هنر انقلاب باید به نحو اختصار مقدمهای را بیان کرد. اسلام مجموعه ای از هستها و نیستها و بایدها و نبایدهایی است که تمامی آنها بنا بر فرموده شارعشان فطری هستند. یعنی تمامی قوانین اسلام با فطرت آدمی که فطرتی الهی است سنخیت دارند. از طرفی انسان زیبایی را دوست دارد و این حس زیبادوستی نیز در آدمی فطری است یعنی انسان بحکم ذات و فطرتش زیبادوست است. پس تمامی این قوانینی که با فطرت آدمی سنخیت کامل دارند، به نحو احسن زیبا هستند. چراکه در غیر این صورت از یک سوی در تناقضی آشکار با فطرت آدمی که زیبادوستی هم بخشی از آن است قرار میگیرند و دیگر سوی باعث کاذب بودن آیه فطرت میشوند. اما اینکه برخی قلمها و دهانها بخشی از قوانین اسلامی چون قصاص را خشن و زشت جلوه میدهند در نگاهی خوشبینانه از روی جهل و نادانی نسبت به فطرت آدمی و مصالح قوانین، و در نگاهی غیرخوشبینانه عامدانه و مغراضانه است.
همانگونه که گفته شد انقلاب اسلامی راهی است که هدف آن اسلام و ارزشهای اسلامی است که در کمال زیبایی و سنخیت با فطرت آدمی هستند. و برای هنری که رصد زیباییها و بیان آنها رسالتش، بلکه ذاتش محسوب میگردد، دیدن آن زیبایی های دینی و بیان آنها موضوعیت مییابد. مقام معظم رهبری در ارتباط با این مولفه میفرمایند: «نباید تصوّر کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی – مثلاً روحانیت و غیره – صحبت کند. هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان – و بیش از همه، دین مبین اسلام – به نشر آن در بین انسان ها همت گماشتهاند و جان های پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهن ها ماندگار سازد….هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی می کند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید» توجه به ارزشهای دینی همچون عدالت، ظلمستیزی، دستگیری از مستضعفین، ایثار، تقوا و عفت و… از ممیزات هنرانقلاب اسلامی با غیر است.
۲. جهتگیری دقیق، روشن و صحیح؛ «هنر باید مثل همه ابزارهای دیگر که حامل یک فکر هستند، جهتگیریش خیلی دقیق و روشن و درست بوده باشد و دچار اشتباه در جهتگیری نباشد». اهمیت این مولفه بدلیل تاثیرگذاری بی بدیل هنر در مخاطب است. هنر از حیث ماهیتش که درآمیخته با «مفهوم زیبایی» است میتواند ارتباطی بسیار قوی و تاثیرگذار با انسان برقرار کند، چراکه آدمی به حکم فطرت زیبادوست است و بدلیل همین زیبادوستی تاثیرپذیری بسیار بالایی از هنر دارد. این تاثیر و تأثر بدلیل همان وجه مشترکی است که هم در فطرت آدمی و هم در ماهیت هنر وجود دارد و آن «زیبایی» است. حال اگر هنر دچار اشتباه در جهتگیری شود، بدلیل ویژگی اثرگذار بودن در مخاطب و نیز از این جهت که میتواند محتوی و پیام خویش را – چه حق یا باطل – در قالبهایی زیبا به مخاطبش ارائه دهد و مخاطب نیز بدلیل همان گرایش زیبادوستی فطری از آن محتوی تاثیر پذیرد، مخاطب خویش را به بیراهههای باطل سوق میدهد. هنر انقلاب اسلامی هنری متعهد است که متناسب با نیازهای حقیقی جامعه جهتگیری صحیحی اتخاذ میکند و سرمایه و توانش را در آن زمینهها بکار میگیرد تا مخاطبش را در مسیری صحیح به سمت هدفی روشن حرکت دهد.
۳. روایتگر زیبایی ها؛ در یک نگاه کلی، این مولفه با نظر به ذات و ماهیت هنر بدیهی به نظر میرسد اما سوال اینجاست که زیبایی چیست و عنوان زیبا بر چه چیزهایی صدق میکند؟ آیا درک انسانها از زیبایی یکسان است یا متفاوت؟ آیا مکاتب و آئینها در تعریف افراد از زیبایی اثر میگذارد یا خیر؟ محیطهای جغرافیایی و تربیتی چه تاثیری در تعریف شخص از زیبایی دارند؟ و … بنظر میرسد، نوع پاسخی که به این سوالات و مشابه آنها داده میشود، پاسخ سوال «زیبایی چیست و کیست؟» را تغییر میدهد. اما اجمالا باید گفت که توجه به قید «انقلاب اسلامی» در هنر انقلاب اسلامی بدلیل آرمانها و ارزشهایی همچون شهادت، ایثار، مقاومت، دفاع از مظلوم و.. که در این قید موجود است، باعث تعریف نوعی از زیبایی میگردد که شاید در منظرگاههای بیرون از دایره انقلاب اسلامی، این نوع از زیباییها اصلا داخل در مقوله زیبایی نشوند. امام خامنهای در رابطه با این مولفه میفرماید: «توقّعِ انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقّعِ زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بل مبتنی بر همان مبانی زیباشناختی هنر است. هنر آن است که زیباییها را درک کند. این زیباییها لزوماً گل و بلبل نیست؛ گاهی اوقات، انداختن یک نفر در آتش و تحمّل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید» همانگونه که مشاهده میشود ایشان نیز در این سخنان اشاره به نوعی از زیبایی دارند که تنها در زیباشناسی اسلامی و مبتنی بر آموزههای انقلاب اسلامی قابل ادراک است.
۴. نگاه مکتب وار و مدرسه گونه؛ از دیگر مولفه هایی که در مقوله هنر انقلاب می توان بدان اشاره کرد، دید مکتب گونه داشتن به جامعه هدف است. هنر انقلاب اسلامی نباید خود را صرفا در حد وسیلهای برای سرگرمی تنزل دهد، بلکه باید خود را مکتبی بداند که ژرفای نگاهش تمامی اقشار و لایههای اجتماعی را پوشش میدهد و برای تمامی آنها پیام دارد. مخاطبین این هنر مکتب گونه خصوصا کودکان، نوجوانان و جوانان جامعه هدف به رفتاری سالم و اندیشهی درست رهنمون میشوند و دینداری، تعهد، انضباط، محبت و تعاون، حضور در صحنههای انقلابی و سیاسی را میآموزند، و کشور را در برابر امواج تهاجم فکری و فرهنگی و تبلیغاتی بیمه کرده، عشق به فرهنگ، میهن و مردم خویش را در آنان پدید میآورد. هنر مکتب گونه، هنری متعهد است که با درون و ضمیر انسان در ارتباط است و انسان را بیدار و متعالی کرده، از حیوانات متمایز میکند و موجب تقویت خودباوری، زیباگرایی حقیقی و خداگرائی در انسان می شود.
درمقابل این گونه از هنر، هنری غیرمتعهد و تهی از ارزشهای اخلاقی و انسانی، هنری غرب گرا، یا متعهد به محافل سیاسی و مراکز قدرتی که نشر بیبند و باری، خشونت و هرگونه رفتار و اندیشهای که در اثر آن جامعه هدف را از درون تهی و پوچ و مرعوب بیگانه میکنند، موجود است که از نمونههای این هنر مخرب میتوان به فیلمها، بازی ها و انیمیشن هایی اشاره کرد که در راستای اشاعه بیبند و باری، خشونت و ترویج فرهنگ غربی مبتنی بر غرائز شهوانیاند. نتیجه این هنر، از بین بردن عقلانیت اسلامی، نفی خودباوری، غربزدگی و غربگرائی، جانشین شدن قوای واهمه بجای قوای عاقله، هدایت سلیقهها و گرایشها، قالب دهی به اذهان و افکار و هدایت آنها در مسیرهای نادرست از پیش تعین شده و... است. این هنر با اشاعه خشونت که در تضادی آشکار با روح لطیف انسانی است و با زدودن لطافت از این روح، در پی تربیت نسلی خشن است که بتواند به راحتی دست به جنایت زده و مقاصد و اهداف استکباری غرب را در جوامع هدف برآورده سازد. وظیفه مهم هنر انقلاب اسلامی به عنوان یک هنر متعهد و مکتب گونه، مقابله با حمله فکری هنر غیر متعهد به وسیله ارائه الگوهای حقیقی و فطری همراه با جاذبه است. به عبارت دیگر، ارائه محتوای اصیل و حقیقی در قالبهایی جذاب که توان مقابله با محتوای مسموم که در قالب هایی جذاب از ناحیه دشمن به جامعه تزریق می شود را داشته باشد.
حجت الاسلام داود موذنیان، پژوهشگر حوزه علمیه قم/۸۴۱/ی۷۰۲/س
منابع:
ر.ک: برسی رابطه هنر و اخلاق در نگاه افلاطون و کانت، پژوهشهای علوم انسانی نقش جهان، سال هشتم، پاییز ۹۳؛ ماهیت هنر و نسبت و مناسبات آن با فطرت و دین، حجت الاسلام و مسلمین علی اکبر رشاد، قبسات، سال بیستم، زمستان ۹۴؛ نگاهی به فلسفه زیباشناسی و هنر، دکتر ناصر مومنی، خردادنامه صدرا، شماره۳۳، پاییز ۸۲ .
پیرامون انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، چ۱۳۶۱، ص۴۵
سوره رم: آیه ۳۰(آیه فطرت)
بیانات مقام معظم رهبری، مورخ : ۱/۵/۱۳۸۰
همان، مورخ: ۲۱/۸/۱۳۶۸
همان، مورخ: ۱/ ۵/ ۱۳۸۰