راز محبوبیت حاج قاسم از نظر رهبر انقلاب چیست؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی و تشییع بینظیر پیکر مطهر ایشان و دیگر شهدای مقاومت، بار دیگر همگان را متوجه این سؤال کرد که «راز محبوبیت حاج قاسم» چیست؟ آنچه از مجموع بیانات حضرت آیتالله خامنهای به دست میآید این است که رمز و راز اصلی محبوبیت، پیشرفت و موفقیت افراد و جوامع، «اخلاص» است. رهبر انقلاب اسلامی درباره سردار شهید سلیمانی نیز چه قبل از شهادت سردار و چه بعد از آن، مهمترین ویژگی ایشان را «اخلاص» دانستهاند.
به همین مناسبت، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت ابعاد مختلف این ویژگی اخلاقی مهم را بررسی و تأثیر آن در سعادتمندی زندگی را براساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای تبیین میکند.
اهمیت اخلاص در اسلام
اخلاص، یکی از مهمترین فضائل اخلاقی؛ بلکه اصلیترین فضیلت اخلاقی است که انسان سالک الی الله به آن نیاز دارد. از طرفی «بیاخلاصی، درد بزرگی برای انسان است.» (۱)
اهمیت اخلاص آنگاه روشن میشود که بدانیم اساساً «خدای متعال همیشه روی کارهایی که از روی ایمان و اخلاص است، تأثیرات بزرگی قرار میدهد. این را بدانید: هر کاری را شما از روی اخلاص بکنید، خدا به آن برکت خواهد داد. هر کاری راکه از روی حسابگریهای مادّی بکنید، متزلزل است. ممکن است به نتایجی برسد؛ خیلی از اوقات هم به نتیجه نمیرسد.»(۲)
این همان روایت معروفی است که میفرماید: «من کان للَّه کان اللَّه له»(۳)، «هر کس برای خدا باشد، قدرت الهی در خدمت او قرار میگیرد و به او کمک میکند.» (۴)
نمادها و نمونههای مخلصان
امام حسین (علیهالسّلام)
اصلیترین نماد و نمونهی اخلاص، حادثهی عاشورا است و راز ماندگاری حادثهی عاشورا در تاریخ، «تکلیفگرایی» و «اخلاص» امام حسین (علیهالسّلام) بود. «حرکتی خالصاً، مخلصاً و بدون هیچ شائبه، برای خدا و دین و اصلاح جامعهی مسلمین بود.»(۵)
امام خمینی (رحمهالله)
در انقلاب اسلامی نیز «امام، آن کاری که کرد... به برکت اخلاص بود؛ اخلاص! اگر اخلاص نبود، شخصیت عظیم و جوهر مستحکم امام هم برای اینکه این کارها را پیش ببرد، کافی نبود.»(۶)
آری اگر اخلاص امام نبود، حتی جوهرهی شخصیت امام هم نمیتوانست انقلاب را به پیروزی برساند؟ یعنی «امام خصوصیات ممتاز فردی خیلی داشت؛ اما توفیقات او بالاتر از آن بود که به خصوصیات فردی یک انسان - هرچه هم بالا - متکی باشد. شجاعت و آگاهی و عقل و تدبیر و دوراندیشی امام بسیار ممتاز بود - در اینها هیچ شکی نیست - اما توفیقاتی که آن بزرگوار به دست آورد، خیلی بالاتر از این است که به شجاعت و عقل و تدبیر و آیندهنگری زیاد یک انسان متکی باشد.
آن توفیقها از جای دیگر نشأت میگرفت، که در درجهی اول از اخلاص او ناشی میشد؛ «مخلصین له الدّین». مخلص خدا بود و کار را فقط برای او - ولاغیر - انجام میداد. لذا اگر همهی دنیا هم در مقابل او قرار میگرفتند و از او چیزی میخواستند که مورد رضای خدا نبود، انجام نمیداد.»(۷)
به همین دلیل معتقدیم انقلاب اسلامی قطعاً به پیروزی نهایی خودش خواهد رسید زیرا امام «با ایمان و جهاد و اخلاص و عمل صالح خود، سنگ بنای حکومت اسلامی را در ایران گذاشت.»(۸)
شهید حججی
شهید مدافع حرم محسن حججی، جوان گمنامی بود که با شهادت خود، جامعه و جهان را تکان داد. رمز این محبوبیت و تأثیرگذاری نیز در او «اخلاص» بود. حضرت آیتالله خامنهای درباره تشییع پیکر مطهر ایشان نیز میفرمایند:
«ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده بهخاطر شهادت این جوان. شهید خیلی هستند؛ همهی شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته -خداوند هیچوقت کارش بدون حکمت نیست- اخلاص این جوان و آن نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به اینجور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان را بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که اینجور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد.»(۹)
سپهبد شهید قاسم سلیمانی
راز محبوبیت سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی نیز در اخلاص اوست. رهبر انقلاب اسلامی بارها و بارها، او را با صفت «اخلاص» معرفی کردهاند. به عنوان نمونه در دیدار با خانواده سردار فرمودند: «میبینید مردم چه کار دارند میکنند برای حاج قاسم؛ این برای شما تسلّا است... بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از اخلاص است؛ این اخلاص است. اگر اخلاص نباشد، این جور دلهای مردم متوجّه نمیشود؛ دلها دست خدا است؛ این که دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشاندهندهی این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت.»(۱۰)
حتی ایشان در نمازی که بر پیکر مطهر سردار سلیمانی اقامه فرمودند، عبارت ویژهای در نماز به کار بردند و به اخلاص سردار اشاره کردند: «اللهُم اِنَّکَ تَوَفَّیتَهُم مُتَلَطِّخِینَ بِدِمائِهِم فِی سَبیلِ رِضاکَ، مُستَشهَدینَ بَینَ اَیدیهِم، مُخلِصینَ فِی ذلکَ لِوَجهِکَ الکَریمِ» (خداوندا! تو آنان را در حالی قبض روح کردی که در راه خشنودیات، به خون غلتیده بودند و در برابر یکدیگر به شهادت رسیدند. آنان انسانهایی بودند که در مسیر شهادت، خود را برای ذات بزرگوارت خالص گردانیده بودند.)
مفهوم اخلاص
مفهوم اخلاص را با تعابیر مختلفی میتوان بیان کرد. اخلاص یعنی «خالص کردن و ناب کردن نیّت. به دنبال ناب کردن نیت هم خالص کردن و ناب شدن عمل میآید.»(۱۱) یعنی «رعایت کردن وظیفهی خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزههای مادّی در کار».(۱۲) یعنی «ما تکلیف را بشناسیم و برای خاطر تکلیفمان کار را انجام بدهیم؛ ملاحظات دیگر را مخلوط نکنیم.»(۱۳) همچنین در ادبیات امروزی از «اخلاص» تعبیر میکنیم به «گمنام» بودن. «یعنی دنبال نام و نشان نبودن.»(۱۴)
بر اساس این تعریف، انسانی که اخلاص دارد، برای او «هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» برای انسانِ با اخلاص اهمیتی ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. میداند که خدای متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد.» (۱۵) به عنوان نمونه فرض کنید «همهی کارهایی که نبیّمکرّم اسلام (صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم) انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام میگرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضی بود؟ آیا میگفت که چون به نام دیگری است، نخواهم کرد؟ آیا اینگونه بود؟»(۱۶)
قطعاً اینگونه نبود، زیرا برای پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) تنها هدف مهم بود. حال اینهمه زحمات و سختیهای پیامبر، به نام دیگری ثبت شود، مهم نیست. اما «نقطهی مقابلِ اخلاص چیست؟ این است که انسان برای انگیزههای شخصی - خودگرایی - یا انگیزههای مادّی، یا انگیزههای معنویِ بیارزش کار کند. بعضی از انگیزهها، صرفاً مادّی - به معنای مصطلح - و ملموس نیستند؛ اما کمارزشند. مثلاً پیداکردن وجاهت در چشم مردم، مادّی به معنای خاص نیست؛ لیکن یک چیز کمارزشی است که بعضی بهخاطر این انگیزهها کاری را انجام میدهند که با انگیزهی الهی، با راه درست و صراط مستقیم، منطبق نیست. این طبعاً نقطهی مقابل اخلاص است. بنابراین هرچه که انسان انگیزههای خودش را از حالت خودپرستی و خودخواهی دورتر و والاتر کند، این میشود: اخلاص.» (۱۷)
ملاک اصلی رفتار مخلصانه
نکتهی مهم دیگر این است که نقطه محوری و کانون مفهوم اخلاص، «خدا» است. به عبارت بهتر در مفهوم اخلاص، «خدا» نهفته است. زیرا «ممکن است یکی عاشق کسی باشد؛ خالص و مخلص برای او حرکتی را انجام دهد. یا عاشق میهنِ خود باشد؛ خالص و مخلص برای میهنش حرکتی را انجام دهد. اینها ماندگار نیست و تا وقتی است که این هیجان و احساس در او باشد. به مجرّد اینکه احساس او یک ذرّه سرد شد، چشمش باز میشود و به خود میگوید که آیا من بروم بمیرم تا فلان کس بخورد گردنش کلفت شود؟! اما اگر برای خدا باشد، اینطور نیست.» (۱۸)
ویژگی سردار رشید اسلام، حاج قاسم سلیمانی این بود که سرباز «اسلام» بود نه صرفاً سرباز «وطن». و اگر خدمتی هم به وطن دارد، برای اسلام و خدا است. بنابراین «هرجا که مجاهدت خالصانه و مخلصانه باشد، نتیجهاش درخشش و تلألؤ خواهد بود. منتها مجاهدت خالصانه و مخلصانه، ممکن است برای خدا انجام گیرد، ممکن هم هست برای غیرِ خدا انجام گیرد. اگر برای خدا انجام گرفت، همیشگی، ماندگار و زایل ناشدنی است؛ اما اگر برای غیرِ خدا انجام گرفت، ماندگار نیست.»(۱۹)
صفات اخلاقی وابسته به اخلاص
اخلاص یکی از صفات مهمی است که چند صفت دیگر به آن وابسته است و باعث تکمیل و تحقق بهتر اخلاص می شود. نکتهی مهم اینکه این ویژگیهای اخلاقی هم میتواند به عنوان راهکار کسب اخلاص باشد و هم به عنوان نتیجه و اثر اخلاص.
الف. اعتماد به خدا
اولین و مهمترین ویژگی که در کنار اخلاص تحقق پیدا میکند «اعتماد به خدا» است. این صفت، به عنوان «ریشه» اخلاص به شمار میرود. کسی که صفت اخلاص را در خود محقق میکند باید صفت «ایمان به وعدههای الهی و اعتماد به خدا» را نیز داشته باشد. اساساً اخلاص «ناشی است از روحیهی اعتماد به خدا؛ میدانیم که پیش خدای متعال ضایع نمیشود.»(۲۰)
«وقتی کار برای خدا باشد، هر قدر عقلِ انسان بیشتر و تیزتر باشد، فداکاری او بیشتر خواهد شد؛ چون میداند که این همه عمر گذراندن، در دنیا تلاش کردن، عرق ریختن، فکر کردن، دویدن، پول بهدست آوردن و کیف و عیش کردن، از بین میرود. هر چه کام بیشتر باشد، ناکامی بیشتر میشود.» (۲۱)
به عنوان نمونه در حادثهی عاشورا، «ظواهر حکم میکرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد.»(۲۲) همه در نصحیتهای خودشان به امام حسین (علیهالسّلام) همین را می گفتند؛ «ولی اعتماد به خدا حکم میکرد که علیرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد.» (۲۳) همین اعتماد به خدا باعث میشود انسان، کار را تنها برای رضای خدا انجام دهد.
ب. بصیرت
یکی دیگر از ویژگیهای همراه با اخلاص، «بصیرت» است. مهمترین ویژگی جوان مؤمن انقلابی در دوران کنونی «بصیرت» است و این ویژگی ارتباط محکمی با «اخلاص» دارد.
ارتباط این دو فضیلت اخلاقی به اینگونه است که «این اخلاص و بصیرت روی هم اثر میگذارند. هرچه بصیرت شما بیشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزدیکتر میکند. هرچه مخلصانهتر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر میکند.»(۲۴)
خداوند در قرآن میفرماید «اَللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا» هرچه به خدا نزدیکتر شویم و مخلصانهتر عمل کنیم، خداوند نیز «یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّور»(۲۵) نور بیشتری به انسان میدهد و وقتی نور الهی بود، بصیرت بیشتر میشود و انسان میتواند واقعیتها و حقائق را بهتر درک کند.
ج. ایثار و گذشت
صفت مهم دیگری که با صفت اخلاص ارتباط دارد و به عنوان راهکاری برای کسب صفت اخلاص به شمار میرود، «ایثار و گذشت» است.
«اخلاص، نوعی گذشت است. هرچه انسان بتواند از انگیزههای شخصی عبور کند و به انگیزههای والا برسد، به اخلاص نزدیکتر است. اخلاص، یعنی خالص کردن و ناب کردن نیّت. به دنبال ناب کردن نیّت هم خالص کردن و ناب شدن عمل میآید... چگونه میشود به این رسید؟ خوب؛ یک مقدار با گذشت. مثل همهی کارهای دیگری که مجاهدت انسان در آن شرط است و مجاهدت لازم دارد، این هم از همان قبیل است. باید انسان یک مقدار گذشت کند. گاهی شما میبینید در یک فضا انسان احساس میکند که اگر من این کلمه را بگویم، ممکن است برای من وجهه ایجاد کند، در حالی که معتقد به آن کلمه نیست. خوب؛ آدمی که اهل اخلاص نباشد، آن کلمه را خواهد گفت. آدمی که اهل اخلاص است، یعنی میخواهد کارهایش خالص برای اهداف والا - یعنی در نهایت برای ذات مقدّس پروردگار - باشد، این را نخواهد گفت. یعنی در واقع، یک نوع گذشت.»(۲۶)
آثار اخلاص
الف. پیش رفتن کارها
«ما اگر اخلاص داشته باشیم، کارهامان پیش میرود.»(۲۷)«اگر کار برای خدا انجام گیرد و نیت برای خدا خالص باشد، اشکالاتی که معمولاً در کارها مشاهده میشود، پیش نخواهد آمد.»(۲۸) با نگاهی به تاریخ، یک سؤال مهم برای همه انسانها پیش میآید: چرا از دوران حضرت آدم، هابیل، نوح و ابراهیم گرفته تا دوران پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآله)، امام حسین (علیهالسّلام) و دیگر ائمه و تاکنون، با اینکه در ظاهر همه محنتها، مصیبتها و سختیها علیه جبههی الهی بوده، اما نه تنها اهداف پیامبران، ائمه و شهدا از بین نرفته است، بلکه ماندگارتر و قویتر شده است؟
بر اساس محاسبات «باید در طول تاریخ نامی از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایدهی آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلی نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد.»(۲۹) اما چرا به عکس شده است؟ راز آن مشخص است «اخلاص، صبر، بصیرت، گذشت و اعتماد به خدا».
ب. محبوبیت و جذب دلها
«چیزی که میتواند دل مردم را به طرف ما جلب کند - اگر جلب دل مردم لازم باشد؛ که البته لازم هم هست - اخلاص للَّه است. این، راز قضیه است.» زیرا فرمود: «مَن اَصلَح ما بَینَه وَ بَینَ اللَّه، اَصلَحَ اللَّهُ ما بَینَه وَ بَینَ النّاس»(۳۰) «یعنی من و شما، اگر میانهی خودمان را با خدا درست کنیم، خدا میانهی ما را با مردم، درست خواهد کرد. راه دیگری وجود ندارد.»(۳۱)
ممکن است کسی سؤال کند چه ارتباطی بین رفتارهای مخلصانه و محبوبیت وجود دارد؟ پاسخ این است که «طبق محاسبات مادی و ظاهری، گاهی اینها، هیچ ارتباطی با هم ندارد. اما، ماورای این محاسبات بسیار حقیر و کوتهبینانهی مادی، محاسباتی حقیقی در عالم وجود، وجود دارد که آن، محاسبات حکمت آمیز الهی است.»(۳۲)
ج. شکرگذاری خدا و ماندگاری نام نیک در تاریخ
معمولا انسانها به دنبال ماندگاری نام نیک در تاریخ هستند. اما انسانهای مخلص، تنها به دنبال ماندگاری نام «اسلام» در تاریخ هستند. خداوند نیز به به خاطر اخلاص و تکلیفگرایی آنها، نام آنها را در تاریخ ماندگار میکند.
«این، نوعی شکر الهی و شکر پروردگار عالم است از بندگان خودش؛ «انّ اللَّه شاکر علیم»(۳۳) با اینکه ما هیچ طلبی نداریم، خدا هم شکرگزاری میکند. خدای متعال از بندگانی که با اخلاص کار کردند و همهی سرمایهی خودشان را آوردند وسط، شکرگزاری میکند. یکی از بخشهای شکرگزاری هم همین است که این نام نیک در سالهای متمادی برای اینها باقی میماند.»(۳۴)
د. پاداش بینهایت برای کارهای آنها
در آیه دیگری از قرآن کریم میخوانیم: «و ما تُجزَون اِلاّ ما کُنتم تَعمَلون، الاّ عِبادَاللَّهِ المخلصین»(۳۵) یعنی «همهی مردم، پاداش متناسب با عمل کاری را که انجام دادهاند میگیرند، مگر بندگان مخلص خدا. اینها عملشان و پاداششان متناسب نیست. عملشان هرچه که باشد، پاداش آنها بینهایت است؛ زیرا این وجود متعلق به خدا، برای خدا و سرتا پا در خدمت اهداف الهی است. او، همهی وجودش برای خدا خالص شده است.» (۳۶)
در روایتی نیز گفتهاند: «خدای متعال میفرماید: اگر به بندهی مخلص یا مخلص، همهی دنیا را هم بدهم، حق او ادا نشده است. بنابراین، جزای او متناسب با عملی که انجام میدهد، نیست. یک نماز او برابر هزاران نمازی است که بندگان خوب خدا بخوانند.» (۳۷)
راهکار کسب و تقویت اخلاص
بر اساس آنچه در عنوان «صفات اخلاقی وابسته به اخلاص» گفتیم، برخی از راهکارهای رسیدن به اخلاص روشن شد، اما علاوه بر آنها راهکارهای دیگری برای رسیدن به اخلاص نیز وجود دارد.
الف. دوست نداشتن ستایش دیگران
اصلیترین راه رسیدن به اخلاص و تقویت آن، دوری از خوشآمدهای دیگران است. پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) در روایتی میفرمایند: «إنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقیقةً» هر چیزی دارای حقیقتی است و یک روح و یک معنا و یک حقیقت دارد. «و ما بَلغَ عَبدٌ حقیقةَ الإخْلاصِ» بنده به حقیقت اخلاص و به آن معنای حقیقی اخلاص نمیرسد «حتّی لا یُحِبَّ أنْ یُحْمَدَ علی شَیءٍ مِن عَمَلٍ للّه»(۳۸)... مگر اینکه دوست نداشته باشد که مردم او را برای هیچ یک از کارهایی که برای خدا انجام میدهد، ستایش کنند.» (۳۹)
مثلاً کسی کار خوبی را برای خدا انجام داده و به خاطر دیگران نبوده، بر اساس وظیفه بوده؛ اما «دوست میدارد که مردم بگویند: «ایشان چقدر آدم خوبی است.» کارش رابرای مردم نکرده است. کار را برای خدا انجام داده و تمام شده؛ اما از مدح مردم و از اینکه مردم از او تعریف کنند، خوشش میآید.» (۴۰)
ب. قبول کارهایی با «رنج زیاد و بازده مادی کم»
یکی از بهترین راهکارهای کسب اخلاص این است که انسان کارهایی را انتخاب کند که در آن کار، «رنج زیاد و بازده مادی کم» وجود دارد. این شیوه، ویژگی اخلاص را بیشتر در انسان تقویت میکند.
«در این کاری که با این خصوصیّات عرض کردیم -رنج زیاد و بازده مادّی کم- امکان اخلاص هست... این در خیلی از جاها پیدا نمیشود. خیلی از کارها را انسان خیال میکند برای خدا انجام داده، بعد یک خرده که خودش با انصاف دقّت میکند، میبیند داخلش قاطی دارد(۴۱)... آنجایی که انسان امکان دارد اخلاص بورزد غنیمت است.»(۴۲)
د. انجام دادن همه کارها به قصد قربت
«همهی کارها را میشود برای خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همهی کارهای معمولىِ روزمرهی زندگی را هم با نیت تقرب به خدا انجام میدهند و میتوانند. بعضی هم هستند که حتّی قُربیترین و عبادیترین کارها - مثل نماز - را نمیتوانند برای خدا انجام دهند.» (۴۳)
ج. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن
این کار «به انسان روح اخلاص میدهد... دعا روح اخلاص را در انسان میدمد.»(۴۴) راه عمل کردن به این راهکارها نیز این است که انسان مراقب رفتار خود باشد. چه خوب است انسان در طول روز، همه اعمال خود را زیر نظر داشته باشد و ببیند که آیا کاری که انجام داده است، با اخلاص بود یا نه.
کلید آسمانی شدن
اکنون که جبهه مقاومت در بالاترین سطح مبارزه با دشمن است، نیاز مبرمی به «اخلاص» دارد. به همین دلیل فرماندهی کل قوا دستور دادهاند «در این مبارزهی عظیمی که در مقابل شماست و باید آن را ادامه بدهید، من تقویت جانب معنوی را واجب میدانم.»(۴۵)
و بدانیم اگر اخلاص بود «همهی مشکلات حل خواهد شد، همهی راهها گشاده خواهد شد؛ این اگر شد، رحمت الهی و کمک الهی شامل حال خواهد شد.»(۴۶) زیرا انسانها ضعیفند؛ اما «وقتی یک انسان کوچک و ضعیف و ظرف محدودی، خودش را به اقیانوس بیپایانی وصل میکند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فایق آید.»(۴۷)
از طرفی اکنون به برکت خون شهدای اسلام، به ویژه شهادت سپهبد شهید سلیمانی، جوانان زیادی شوق شهادت دارند. اشتیاقی که روز به روز بیشتر میشود و همه یک پرسش مهم دارند: «راه شهادت چیست؟»
سپهبد شهید سلیمانی خود پاسخ این سؤال را داده است. او به همه مشتاقان شهادت اینگونه میگفت «بدانید تا کسی شهید نبود، شهید نمیشود. شرط شهید شدن، شهید بودن است.»
در حقیقت کلید اصلی آسمانی شدن، «اخلاص» است. این همان تعبیر دیگری است از روایت معروف «موتوا قَبلَ أن تَموتوا»(۴۸)
بنابراین اگر میخواهیم حاج قاسم باشیم و حاج قاسمهای دیگری تربیت کنیم، میبایست خود را به چهار ویژگی معنوی مهم و بنیادی تربیت کنیم: «اخلاص»، «اعتماد به خدا»، «بصیرت» و «ایثار و گذشت». آری این ویژگیها «قاسم سلیمانی» را تبدیل به «سردار دلها، شهید حاج قاسم سلیمانی» کرد و این است راز محبوبیت حاج قاسم.
پینوشت:
۱) بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
۲) بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۷۲/۰۸/۱۲
۳) بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷.
۴) بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۷۲/۰۸/۱۲
۵) بیانات در دیدار جمعی از پاسداران، ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
۶) بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان، ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
۷) بیانات در خطبههای نمازجمعه، ۱۳۶۸/۰۴/۲۳
۸) بیانات در مراسم بیعت فضلا و طلاب حوزهی علمیهی مشهد، ۱۳۶۸/۰۴/۲۰
۹) بیانات در کنار پیکر مطهر شهید محسن حججی، ۱۳۹۶/۰۷/۰۵
۱۰) بیانات در منزل سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
۱۱) بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار، ۱۳۷۷/۰۷/۱۸
۱۲) بیانات در دیدار جمعی از پاسداران و بسیجیان، ۱۳۷۷/۰۹/۰۲
۱۳) بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ، ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
۱۴) بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه، ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
۱۵) بیانات در دیدار جمعی از پاسداران و بسیجیان - ۱۳۷۷/۰۹/۰۲
۱۶) بیانات در دیدار جمعی از پاسداران و بسیجیان - ۱۳۷۷/۰۹/۰۲
۱۷) بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار، ۱۳۷۷/۰۷/۱۸
۱۸) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - ۱۳۷۳/۰۶/۲۹
۱۹) همان
۲۰) بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه - ۱۳۹۰/۰۷/۲۲
۲۱) بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - ۱۳۷۳/۰۶/۲۹
۲۲) بیانات در دیدار جمعی از پاسداران و بسیجیان، ۱۳۷۷/۰۹/۰۲
۲۳) همان
۲۴) بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر، ۱۳۸۹/۰۹/۰۴
۲۵) سوره بقره، آیه ۲۵۷
۲۶) بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار، ۱۳۷۷/۰۷/۱۸
۲۷) بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
۲۸) بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
۲۹) بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه، ۱۳۹۰/۰۴/۰۶
۳۰) نهجالبلاغه، حکمت ۸۹
۳۱) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس، ۱۳۷۱/۰۳/۲۰
۳۲) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس، ۱۳۷۱/۰۳/۲۰
۳۳) سوره بقره، آیه ۱۵۸
۳۴) بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - ۱۳۸۹/۰۶/۰۸
۳۵) سوره صافات، آیات ۳۹و۴۰.
۳۶) بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
۳۷) بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
۳۸) روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن حسن فتّال نیشابوری، ج ۲، ص ۴۱۴.
۳۹) بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
۴۰) بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۱/۱۲/۰۴
۴۱) اشاره به دعای «وَ اَستَغفِرُکَ مِمّا اَرَدتُ بِه وَجهَکَ فَخالَطَنی ما لَیسَ لَک» (خدایا من استغفار میکنم از آن عملی که خواستم برای تو آن را انجام بدهم امّا در بین آن... یک انگیزه و نیّت غیرخدایی وارد شد.)
۴۲) بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان، ۱۳۹۵/۰۲/۱۳
۴۳) بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
۴۴) بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران، ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
۴۵) بیانات در دیدار اعضای کادر مرکزی حزباللَّه لبنان، ۱۳۷۰/۱۲/۱۳
۴۶) بیانات در دیدار نمایندگان مجلس نهم - ۱۳۹۱/۰۳/۲۴
۴۷) بیانات در مراسم بیعت اعضای شورای نگهبان، ۱۳۶۸/۰۳/۲۱
۴۸) فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج۴، ص۴۱۲.