ظاهراً شیعه شما هستیم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، هنر متعالی همواره در طول تاریخ رسانهای برای انتقال مفاهیم و اندیشههای ناب معرفتی است و در میان تمام هنرها، شعر در جامعه ایرانی همواره بزگترین رسالت را در این زمینه بر دوش داشته است. گواه آن هم میتواند ابیاتی باشد که واقعهای را در دل تاریخ زنده نگاه میدارند و با ترسیم حقیقت، جبهه حق و باطل را مشخص میکنند. شاعرانی که اینگونه شعر را باور کردهاند، همواره میکوشند از قریحه خود در حساسترین مواقع به بهترین نحو بهره ببرند و آثاری خلق کنند که بجا و تأثیرگذار باشد. نمونهای از این دست از شاعران در خیل کاروان شعر و ادب این سرزمین کم نبوده و نیستند؛ شاعرانی که صداقت و حقیقت را به ثمن بخس معاوضه نکردند.
پس از انقلاب اسلامی نیز کم نبودند شاعرانی که با چنین هدفی در میدان حاضر شدند و با هنرشان از دین و میهن خود دفاع کردند. در خیل شاعران انقلاب اسلامی، بخش قابل توجهی از روشنگری بر عهده شاعران آیینی بوده که با الهام از مکتب حسینی، در راه احیای دین گام برداشتهاند. موسی عصمتی، شاعر روشندل مشهدی، از جمله این شاعران است.
بیان دغدغههای اجتماعی از جمله ویژگیهای شعر عصمتی است که در سرودههای او در قالبهای مختلف به چشم میخورد. او در تازهترین سروده خود که به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) سروده، به سیره حضرت اشاره میکند و با نگاهی انتقادی به فاصلهای که میان جامعه با این سیره رخ داده، میپردازد. شعر او که با نام «بانوی آب و آیینه» برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده شده به این قرار است:
بانوی آب و آیینه
ظاهراً شیعه شما هستیم
رد پایی در آسمان داریم
عشق ما را همین سند کافی است
اشکهایی که همچنان داریم
ما عزادار لالهها هستیم
سوگوار همیشه تاریخ
تا زمانی که این جهان باقی است
غم، از این دست بیگمان داریم
گفته بودند لحظه افطار
سفرهتان گرچه باز، خالی بود
ما ولی توی سفرهمان هر شب
تا بخواهید قرص نان داریم
خانه ی ما همیشه گندم هست
هم بساط اجاق وهیزم هست
ما همان پیروان سرسختیم
که طعامی میان خوان داریم
کوچه در کوچههای ما جاری است
بوی نان و بساط افطاری
آن زمانی که کودکی خسته
در کنار زبالهدان داریم
آن زمانی که کارتن خوابی
توی سرمای سخت میمیرد
ما ولی چند حج پی در پی
توی پرونده هایمان داریم
ما همان کوچههای بن بستیم
ما همان رفتگان برگشته
تا هبوطی دوباره در غربت
گندم وچاه و ریسمان داریم
ما همان کوچههای بن بستیم
از نمازی که بیوضو خواندیم
از دروغی که بیشتر گفتیم
تا بخواهید داستان داریم
آه ، بانوی آب وآئینه
ظاهراً شیعه شما هستیم
این همان ادعای تو خالی است
ادعایی که همچنان داریم
/882/ 102/