فروپاشی قواعد بازار نفت
به گزارش خبرگزاري رسا، روزنامه وطن امروز در خصوص آینده بازارهای جهانی نفت مصاحبهای را با فریدون برکشلی، نماینده سابق ایران در اوپک و رئیس دفتر مطالعات انرژی وین انجام داده است که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
فریدون برکشلی، نماینده سابق ایران در اوپک و رئیس دفتر مطالعات انرژی وین: بازار جهانی نفت و بلکه اقتصاد جهان پس از کرونا، دگردیسیهای مهمی را تجربه خواهد کرد. نشانههای آن هم کموبیش دیده میشود اما هنوز تعریف و درک درست یا کاملی از این نهاد بینالمللی که احتمالا در دوران پساکرونا بازار جهانی نفت را مدیریت خواهد کرد، نداریم. در واقع ما امروز بازار جهانی نفت را به حال خود رها شده میبینیم و بازار به سخن هیچ کس اعتنایی ندارد.
البته در حال حاضر بازار، تجربه و دستورالعملهای گروه ۲۰ را هم داشت. رفتار بازار تابع قواعدی است که اکنون از هم فروپاشیده است. بازار واکنشی نسبت به کاهش تولید توسط تولیدکنندگان ندارد. طرف تقاضا از کار افتاده و کسی نمیداند که چگونه بازسازی خواهد شد. چین موتور رشد مصرف جهانی نفت بود. تولیدکنندگان خاورمیانه به بازار چین و البته آسیای جنوب شرقی توجه زیادی داشتند. این بازار فروپاشیده است و درباره زمان و چند و چون بازگشت آن به شرایط عادی با قاطعیت نمیتوان نظر داد.
تولیدکنندگان هم بنا به دلایل فنی و همچنین به دلیل رقابت با یکدیگر، تلاشی برای مدیریت و هماهنگی میزان عرضه خود انجام ندادند. بازارها، مخازن ذخیرهسازی، پالایشگاهها، نفتکشها و مخازن روی آب از نفت خام بدون خریدار و بدون مصرفکننده، لبریز شدهاند.
حال اینکه نهادی جایگزین اوپک یا اوپکپلاس شود، میتواند محقق شود ولی نه در بستر شرایط کنونی بازار، یعنی جهانی که مطلقا مدیریتی ندارد. زمانی آمریکا و شوروی سابق، هر یک سهمی از مدیریت جهانی را به عهده داشتند اما الان دنیا دیگر نیروی برتری ندارد. آمریکا هم خاورمیانه را رها کرده یا سعی دارد خاورمیانه را با آمریکای لاتین تاخت بزند. سازمان ناتو موجودیت خود را از دست داده است. گروه ۲۰ و گروه ۷ هم موضوعیت و ارتباط خود با دنیای کنونی را از دست دادهاند. بازار نفت به پتانسیل مصرف چین هم دیگر اعتمادی ندارد.
بنابراین این درست است که سازمانهای موجود بینالمللی بخشی از قابلیتها و ربط خود را با جهان کنونی از دست دادهاند اما زمینه، شرایط و ظرفیت برای تشکیل چیزی به عنوان جایگزین هم فراهم نیست. سازمان ملل متحد از میان خاکسترهای جنگ دوم جهانی بیرون آمد. حالا دنیای پساکرونایی هنوز سایه روشنی از افق پیش رو نشان نداده است. کشورهای جهان بشدت درونگرا شدهاند. چین هم پس از شروع جنگ تجاری- تعرفهای آمریکا، دریافت که باید به دنبال استراتژی توسعه درونمحور باشد و باید اتکای خود به صادرات را کاهش دهد و به مصرف در بازار بزرگ داخلی خود اتکا کند.
آیا سیاستهای 2 کشور آمریکا و روسیه در ساختار جدید برای مدیریت بازار نفت قابل تجمیع خواهد بود؟
آمریکا و روسیه، 2 نظام اقتصادی و نفتی متفاوت دارند. در آمریکا، بازار قیمت نفت را تعیین میکند. در چند دهه گذشته اوپک بار قیمت شناور بازار نفت آمریکا را به دوش کشید و هر آینه قیمتها خیلی بالا میرفت، اوپک تولید خود را بالا میبرد و هر وقت قیمت کاهش مییافت، اوپک تولید خود را کم میکرد. البته در این میان اوپک هم در ایفای نقش شناوری خود چندان ضرر نمیکرد.
صنعت نفت روسیه اما ساختاری متفاوت دارد. تعدادی شرکت بزرگ بخش اعظم تولید نفت و گاز روسیه را در اختیار دارند. در روسیه خطوط لوله انتقال نفت در اختیار و کنترل دولت است، لذا شرکتها ناچارند اراده دولت را بپذیرند. برای شرکتهای روسی، ارزش افزوده در ارزش آنها در بورس است. شرکتها بیش از قیمت نفت خام، نسبت به ارزش سهام خود اهمیت میدهند.
بنابراین سیاستهای نفتی این 2 کشور چندان قابل تجمیع نیست. هنگامی که قیمت نفت خام شاخص WTI در آمریکا سقوط کرد و متعاقبا منفی شد، دولت آمریکا نتوانست کاری انجام دهد. حتی برای استفاده از مخازن استراتژیک هم نتوانست از کنگره مجوز بگیرد، زیرا قبل از آن رئیسجمهور ترامپ به طور غیرقانونی از مخازن نفتی استراتژیک برای مقاصد تجاری برداشت کرده بود. مخازن نفتی استراتژیک برای مدیریت بازار در شرایط عادی نیست. SPR یا «Strategic Petroleum Reserves» برای واقعیتهای جنگی یا حوادث طبیعی و نظایر آن تدبیر شده است.
به نظر شما چین و اتحادیه اروپایی به عنوان مصرفکنندگان بزرگ نفت، در تحولات بازار نفت در دوران پساکرونا چه نقشی داشته و چه سیاستی را اتخاذ خواهند کرد؟
چین و اروپا 2 مصرفکننده بزرگ نفت هستند. البته چین حتی قبل از کرونا هم از ارقام بالای رشد تقاضای نفت فاصله گرفته بود. جنگ تجاری آمریکا و چین بر رشد تولید ناخالص چین تاثیرات نامطلوبی برجا گذاشته بود ولی باز حتی قبل از آغاز نبرد تعرفه و تجارت بین آمریکا و چین، گزارشهای دبیرخانه اوپک حکایت از آن داشت که چین در واقع از نقطه اوج مصرف نفت عبور کرده و دیگر یک مصرفکننده استثنایی محسوب نمیشود. در عین حال بقیه آسیا را هم نباید فراموش کرد؛ در هر صورت قرن بیستویکم، قرن آسیاست و بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز و بزرگترین مصرفکنندگان نفت جهان، کشورهای آسیایی هستند و آسیا فقط چین نیست.
اروپا هم یک مصرفکننده مهم است اما روند مصرف آن کاهشی است. سیاستهای محیطزیستی سختگیرانه، رشد انرژیهای تجدیدپذیر و نو و از اینها مهمتر، سیاستهای مالیاتی دولتهای اروپایی، فضا را برای تاثیرگذاری نفت دائما تنگتر کرده است. امروز میزان مالیاتی که دولتهای اروپایی از بابت تولید و مصرف فرآوردههای نفتی به دست میآورند، از درآمد کشورهای عضو اوپک از بابت صادرات نفت خام بیشتر است.
در واقع تولیدکنندگان نفت خام، امروزه به طور فزایندهای مصرفکنندگان نفت خام تولیدی خود میشوند. در یک افق گستردهتر، تولیدکنندگان بزرگ که عموما در آسیا هستند، نفت و فرآوردههای خود را در آسیا مصرف خواهند کرد. چنانچه ابعاد درونگرایی و درونمحوری کشورها گسترش پیدا کند، ضرورت و مفهوم سازمانهای بینالمللی هم تحتالشعاع قرار میگیرد.
آیا میتوان شیوع ویروس کرونا را آغازی بر پایان عصر نفت دانست؟
جواب بنده به این سوال منفی است. فکر میکنم ما چیزی تحت عنوان پایان عصر نفت نداریم. البته پارهای از واقعیتها وجود دارد. الان 20 سال است شرکتهای نفتی از لیست ۱۰ کمپانی ممتاز جهان خارج شدهاند. حالا ارزش کمپانی نتفلیکس از شورون و توتال بیشتر است. قیمت سهام آمازون و علی بابا از اکسون موبیل بیشتر است. جابهجاییها در قدرت اقتصادی کمپانی از نفت به سوی شرکتهای خدماتی و نرمافزاری در جریان است. لیکن اینها بدین معنا نیست که عصر نفت به پایان رسیده است.
میلیاردها بشکه نفتخام در زیر زمین باقی خواهد ماند و فرصت استخراج پیدا نخواهد کرد. همانطور که صدها میلیون تن زغالسنگ برای همیشه در زیر زمین باقی مانده است. البته گاز شانس بهتری دارد. در هر صورت سال ۲۰۱۸ میلادی ۲۷ درصد از انرژی مصرفی جهان از زغال سنگ به دست آمد. همین قاعده درباره نفت هم قابل تسری است. عصر نفت پایان نمییابد اما از رشد شتابان آن کاسته خواهد شد. البته این مطلب درست است که دنیای پساکرونا در خیلی از زمینهها با گذشته تفاوت خواهد داشت./1360/