اقتصاد برجامی و دیپلماسی ترس
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، رییس جمهور روز چهارشنبه هفته گذشته و در آستانه فرارسیدن ایام رحلت پیامبراکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) در جلسه هیأت دولت در سخنانی تأمل برانگیز که از آن بوی زمینه سازی برای مذاکره با آمریکای پس از انتخابات، استشمام می شود گفته بود «امام حسن(ع) امام صلح و پیوند بود، ایشان امامی بود که با ایجاد وحدت برای حفظ اساس اسلام، گام برداشت. وقتی برخی از اصحاب امام حسن(ع) آمدند با زبان معترضانه که چرا صلح کردید، چرا پیمان را امضا کردید، حضرت فرمودند، جامعه اسلامی که فقط شما ۱۰ نفر نیستید، شما ۲۰ نفری که این جا نزد من آمدید که فقط دنیای اسلام نیستید. من در مسجد رفتم برای مردم سخنرانی کردم و دیدم اکثریت قاطع جامعه صلح میخواهند و وقتی که مردم این را میخواهند، صلح را انتخاب میکنم».
مقداری دور از انتظار بود که آقای رییس جمهور با توجه به این که شخصیتی حوزوی و روحانی است، «صلح امام حسن(ع)» را به صورت وارونه تفسیر کرده و از آن برای مذاکره با آمریکا بهره برداری کند؛ صاحبنظران و کارشناسان عوامل پذیرش صلح از سوی امام حسن مجتبی(ع) را بارها و بارها مورد بررسی قرار داده اند و علت اصلی آن را خیانت خواص و فرماندهان سپاهیان ایشان دانسته اند، پس نمی توان از سیره امام مجتبی(ع) درس صلح و مذاکره گرفت.
امروز پس از گذشت هفت سال از دوران ریاست جمهوری آقای روحانی و به وقوع پیوستن تجربه ای تلخ در راستای مذاکرات برجامی، شاهد آثار زیان بار اعتماد به آمریکا و مذاکره با غربی ها هستیم که تحریم های ظالمانه، گرانی های افسارگسیخته، افت شاخص بورس و قیمت ارز و سکه تنها گوشه ای از آن است.
با توجه به نزدیک بودن ایام انتخابات آمریکا و زمزمه های اخیر اصلاح طلبان و حامیان دولت درباره «صلح» و مذاکره با آمریکا این موضوع به ذهن می رسد که برخی با ایجاد دوگانه «دموکرات ـ جمهوری خواه» و «صلح؛ خواسته اکثریت» در حال زمینه سازی برای نوشاندن جام زهری به نام مذاکره مجدد با غرب هستند.
همه این زمینه سازی ها و زمزمه ها در حالی صورت می پذیرد که کارشناسان مسائل سیاسی و صاحبنظران اعتقاد دارند دموکرات ها و جمهوری خواهان بر سیاست اعمال فشار حداکثری علیه ایران اتفاق نظر دارند، اما تنها در زمینه شیوه های تحمیل فشار علیه نظام اسلامی با اختلاف مواجهند.
بد نیست بدانیم برجام که در تاریخ 26 مهرماه سال 94 امضا شد از فردای توافق توسط شخص اوباما مورد نقض قرار گرفت، زیرا بر اساس گفته کارشناسان از زمان تصویب تا اجرای برجام 3 ماه فرصت در نظر گرفته شده بود و ما شاهد بودیم که در همین سه ماهه، «قانون ویزا» علیه ایران توسط اوباما امضا شده و تحریم های «آیسا» نیز توسط وی به مدت 10 سال تمدید شد؛ تحریم های «کاتسا» نیز در زمان اوباما کلید خورد که بعد با اتفاق نظر دموکرات ها و جمهوری خواهان در مجلس سنای آمریکا با کسب 98 رأی از 99 رأی، مورد تصویب قرار گرفت؛ اینها در حالی بود که دولتمردان در جهت کاهش سانتریفیوژها گام برداشته و در قلب راکتور اراک نیز بتن ریختند!
بنابراین، نقض برجام از فردای توافق توسط خود اوباما، خروج ترامپ از برجام و ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تنها گوشه هایی از بدعهدی های آمریکای جنایتکار و در یک نگاه کلی غربِ پس از مذاکره است! با همه این موارد چه تضمینی برای پایبندی آمریکا به مذاکره مجدد وجود دارد؟ چگونه می توان به جنتلمن های تروریستی که دست هایشان تا به خون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و مظلومان جهان آلوده است و در بدعهدی شهره هستند اعتماد کرد و از مذاکره با آنها دم زد؟
افزون بر این موارد، آقای رییس جمهور در جنگ اقتصادی که شروعش با خود آمریکا با اعمال تحریم های ظالمانه بوده است، چگونه می خواهد صلح کند؟ آیا صلح در شرایط کنونی معنا دارد؟ البته در یک صورت می توان صلح کرد که آن هم قبول شکست و تسلیم شدن در برابر زیاده خواهی های استعمارگران و مستکبران باشد! چراکه آمریکا اهل مذاکره نیست و از مذاکره می خواهد برای تحمیل اهداف سلطهجویانه خود استفاده کند؛ نتیجه این موضوع را در برجام مشاهده کردیم و دیدیم طرف های مذاکره به هیچکدام از تعهداتشان پایبند نبودند، اما از ایران انتظار داشتند به یکایک بندهای مذاکره پایبند بوده و آنها را اجرا کند!
به نظر می رسد دولتمردان ما با شیوه های جدید و ایجاد ترس و تحمیل فشار اقتصادی و معیشتی بر مردم، افزایش نرخ دلار و ریزش شاخص بورس قصد دارند فضای کشور را به سوی مذاکره با آمریکا سوق داده و مذاکره را نوعی خدمت به مردم معرفی کنند و برجام مرده را بار دیگر زنده کرده و از این پیکر بی جان برای خود دستاوردسازی داشته باشند، در حالی که با مرور اوضاع و احوال کنونی کشور آن هم بعد از مذاکرات برجامی همه می دانیم که مذاکره نه تنها مشکلات را حل نخواهد کرد بلکه اوضاع کشور را بدتر خواهد ساخت.
و سخن آخر این که مسأله اصلی امروز کشور، اقتصاد و معیشت مردم به ویژه اقشار آسیب پذیر جامعه است، از این رو دولتمردان و مسؤولان کشور نباید مشغول بگومگوهای سیاسی شوند، زیرا جدال و کشمکش های سیاسی دردی از مردم دوا نمی کند؛ امروز همه مسؤولان باید به صورت یکصدا و بکپارچه و تلاش جهادی به حل مشکلات جامعه بپردازند و از اظهار نظرات نسنجیده ای که علاوه بر ملتهب ساختن فضای کشور، آب به آسیاب دشمن ریخته و سوژه به دست رسانه های خارجی و معاند می دهد، دوری کنند./841/ی703/ق
حسین ثالث مؤید
تحلیل مباحث روز رو بیشتر کنین.
فشار اقتصادی دولت برای باز شدن باب مذاکره با آمریکاست.