میدان مین بر فراز کوهستانِ اقتصاد
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، برخی از افراد یکی از نقدهای اشتباهی که تحت تأثیر القائات رسانههای اصلاح طلب و معاند خارج نشین تکرار میکنند، ناتوانی و ناکارآمدی دولت انقلابی آیت الله رئیسی در رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم است؛ اما پرسش اصلی اینجاست که عامل اصلی گرانیهای امروز چیست و چه راههایی برای حل مشکلات کشور وجود دارد؟
گرانی، تنها مشکلی که برای یک اقتصاد بهوجود میآید نیست. اقتصاد پدیده چندلایهای است، که باید برای هر لایه با تدبیر مناسب عمل کرد تا از پیش آمدن حوادث ناگوار جلوگیری کرد. گاهی اقتصاد میتواند در بدترین شرایط ممکن قرار داشته باشد؛ اما مردم کمترین مشکل و معضل معیشتی نداشته باشند. کشورهایی از این قبیل با پشتوانه غیرمالی و اتکا به قدرتهای غیر اقتصادی، ضعف اقتصادی خود را پوشش میدهند.
اقتصاد ایران در چند سطح با مشکل اساسی روبروست که حل آن مشکلها طاقتفرسا و نیازمند وقت و تدبیر مناسب است. به همین جهت نمیتوان انتظار یک معجزه در اقتصاد ایران را داشت. سطح اول مشکل در مسأله پشتوانه پولی و مالی است. متأسفانه دولت روحانی در سال ۱۳۹۷ با یک نفوذ از سوی جریان حسین فریدون، برادر حسن روحانی که با عنوان دستیار رئیس جمهور در بسیاری از مقاطع حضور داشت از جمله افرادی بود که در تضییع نزدیک به ۶۰ تن طلا و ۳۰ میلیارد دلار بانک مرکزی نقش داشت. البته فقط در این پرونده رئیس بانک مرکزی وقت و چند تن از معاونین وی قاطعانه محاکمه شدند. ۶۰ تن طلا و ۳۰ میلیارد دلار رقم بسیار قابل توجهی است که بهعنوان پشتوانه پولی در بانک مرکزی ثبت شده بود. وقتی پشتوانه پول از دست برود، دولت مانند فردی خواهد بود که دسته چک دارد؛ اما دسته چکها محلی از اعتبار برای صاحب چک ندارد.
دومین ضربه و مشکل در مسأله پولی توسط همان کسی که در انتخابات ۱۴۰۰ خود را تنها اقتصاددان نجات دهنده ایران میدانست که میتواند مانند آدام اسمیت نقطه تحولی در علم اقتصاد شکل بدهد وارد شد. وقتی عبدالناصر همتی بانک مرکزی و پولی که عمده پشتوانهاش از دست رفته بود را تحویل گرفت، به چاپ بیپشتوانه پول مبادرت کرد. حتی قانون و بانک به کسی که چک بیمحل دارد، دسته چک نمیدهد تا برای بانک ثابت شود که صاحب حساب از محل برخوردار است. اما اینکه همین چاپ بیپشتوانه مهمترین عاملی است که اگر خسارت آن از تضییع پشتوانه پول در 1397 بیشتر نباشد، کمتر نخواهد بود.
پول با پشتوانه خود رابطه مستقیمی دارد. هرچقدر پشتوانه پولی قویتر باشد، ارزش پول نیز بالاتر خواهد بود. برای مثال آمریکا در قرارداد برتن وودز متعهد شد تا بهازای هر ۳۵ دلار یک اونس طلا بهعنوان پشتوانه قرار بدهد. البته به دلیل مشکلاتی که بعد از تصویب این قرارداد پیش آمد، غیر از طلا هر چیزی که باعث افزایش قدرت هژمونی آمریکا میشد، بهعنوان پشتوانه دلار شناخته شد. پس هیچگاه پول بیپشتوانه نخواهد بود؛ پشتوانه یا فلزات گرانبهایی مانند طلا خواهد بود، یا غیر فلزات همچون قدرت نظامی و هژمونی یک کشور میتواند پشتوانهای برای پول به شمار برود.
وقتی خزانه خالی باشد، کشور در پرداخت مابهازای پشتوانه پول خود ناتوان خواهد شد. ریال نیز بهعنوان ارز رسمی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تضییع چنین پشتوانه مهمی به چنین وضعی دچار شد. نتیجه چنین اقدامی در طول چند ماه از ۳ هزار تومان به ۳۳ هزار تومان رسید و مردم ناگهان با کاهش و افت شدید ارز روبرو شدند.
یک مقایسه
دولت آلمان نیز بعد از جنگ جهانی اول که مجبور به پرداخت غرامت شکست شد و بسیاری از توانمندیهای خود را از دست داد، با اقتصادی ورشکسته روبرو شد. نزدیک به ۱۵ سال نیز طول کشید تا دولت شکست خورده آلمان بتواند دوباره خود را بازسازی کند و شرایط طبیعی و عادی را در کشور آماده کند؛ بنابراین احیای اقتصادی دولت به زمان قابل توجهی نیاز دارد. دولت آلمان در آن زمان برای حل مشکل اقتصادی خود، اقدام به چاپ پول میکرد و بهقدری پول در دستان مردم زیاد بود که بهجای خرید سوخت برای گرم کردن منزل بهتر بود همان پولها را آتش بزنند!
راه حل
دولت میتواند با برنامه ریزی برای ایجاد طرحهای عمرانی مختلف، سرمایه درگردش ارزهای تازه چاپ بدون پشتوانه را از شبکه تبادلات مالی مردم خارج کند. وقتی این اتفاق رقم خورد، ضربه مهلکی که بانک مرکزی وقت بعد از تضییع پشتوانه قابل توجه ارزی وارد ساخته بود، جبران خواهد شد. بورس یکی از محلهایی است که برای دریافت پول مردم و سرمایه گذاری آن مناسب است؛ اما به شرطی که بازار بورس در کنار اینکه سرمایههای مردم را افزایش بدهد، قدرت اقتصادی و تولیدی کشور را نیز بالا ببرد و همچنین مردم با دانش کافی وارد این بازار سرمایه شوند. در غیراینصورت بورس همانند اتفاقی که در چند سال گذشته افتاد، باعث ورشکستگی عده زیادی از مردم خواهد شد. البته در کنار بورس، اصلاح قوانین تعاونی و حل خلاء و نقصهای آن یکی دیگر از راههایی است که میتواند در تولید، توزیع و مصرف محصولات مفید باشد.
در کنار کاهش میزان ارز بدون پشتوانه در گردش، دولت باید بر هوشمندسازی صادرات و واردات تأکید کند. فقط باید کالاهای ضروری مردم از طریق گمرکها وارد کشور شود و با تعیین تعرفههای قابل توجهی، واردات کالاهای غیرضروری، تجملاتی و لوکس کاهش یابد. صادرات نیز باید بهشکلی باشد که دولت برای مثال با تعیین یک پلهکان، به هر میزان که کالا فرآوری شده یا دارای ارزش افزوده بود، با معافیت مالیاتی یا گمرکی روبرو شود. در کنار این دولت مراقب میزان موجودی کالاهای صادراتی در کشور باشد تا آن کالا در درون گرانتر فروخته نشود. قابل توجه اینکه قیمت یک بشکه نفت خام در برابر فرآوردههای آن دارای تفاوت فاحشی است. البته نمیتوان گفت که تحریمهای آمریکا بیاثر هستند؛ اما چندان اثری هم ندارند. دولت میتواند با ادامه سازوکار دورزدن تحریمها، بر صادرات بیشتر تکیه کند.
قوه قضاییه و قوه مجریه با حمایت قانونی از سوی قوه مقننه باید به شناسایی و برخورد قاطع با باندهای فساد بهویژه فساد اقتصادی در کشور بپردازند. رهبر انقلاب سالها پیش نابودی وضعیت اقتصادی را به جنگ اقتصادی تعبیر کردند. اگر سران سه قوه واقعاً کشور را در شرایط جنگ اقتصادی بدانند، علاوه بر اینکه نگاهشان بر توپخانهها و ستون نظامی دشمن در جنگ اقتصادی خواهد بود، خائنین و نفوذیهای دشمن را که همان مفسدان اقتصادی هستند را مستحق اشد مجازات بدانند.
وقتی باندهای فساد که دنبال جمع آوری پولهای راحت و بادآورده هستند و برای آنها سختی و مشقت مردم اهمیتی ندارد؛ هر کاری از جمله تخریب چرخهای تولید اقتصاد را مباح میدانند و به دنبال سود بیشتر هستند، متلاشی شوند، وضعیت تولید بهسامان میرسد. مسأله دیگر نیز بازنگری جدی در توزیع بودجه از سوی سازمان برنامه و بودجه است.
همانطور که در ابتدای راهحلها اشاره شد، دولت وقتی بخواهد از طریق مشارکت مردم در طرحهایی مانند طرحهای عمرانی و تولیدی، پولهای بیپشتوانه را از جریان خارج کند، تا زمانی که طرحها به نتیجه برسند و همچنین پشتوانه اصلی پول تأمین شود، تورم کاهش چشمگیری خواهد یافت. البته در کنار این تعداد قابل توجهی شغل پدید خواهد آمد که همه اینها دست به دست هم میتواند مشکل مردم را حل کند.
البته تمام این مسأله در بیان ساده؛ اما در اجرا بسیار سخت و نیاز به بحث با کارشناسان فنی و متخصص در هر حوزه دارد. هم باید مجری این طرح فردی کارکشته و دانا باشد و هم متخصصان آن بدون درنظر گرفتن جبههگیریهای سیاسی و مجادلههای بیحاصل نظر تخصصی خود را ارائه دهند. امروز بهترین تمثیل برای اقتصاد، میدان مینی بر فراز کوهستانی است که باید سالها پیش توسط دولتهای وقت به سامان میرسید؛ اما دشمن بهراحتی آن را مین گذاری کرده است و امروز رئیسی با چنین پدیدهای روبروست.
دارن از زندگی حذفمون میکنن، به همین سادگی!