زیارت اربعین؛ سفر عقل یا سفر عشق
سفر اربعین سفر عجیبی است. هم خوشیهای ویژهای دارد و هم دشواریهای فراوان. بیشک این سفر را نمیتوان یک سفر تفریحی یا خوشگذرانی دانست. مشکلات و ناملایمات طول این مسیر بسیار است و جز به مغناطیس عشق امام حسین تحملکردنی نیست.
این سفر سفر مردم عادی است؛ چهاردرصدیها یا همان از ما بهترانی که عادت به شرایط سخت ندارند و برای تحمل مشکلات آفریده نشدهاند از این سفر محروماند. از نظر آنان مردمی که خود را به این همه مشکل میاندازند دیوانهاند.
آن گروه به اصطلاح اهل عقل و تدبیر از هر خطری احتیاط میکنند، احتیاط را هم شرط عقل میدانند. برای همین خودشان را به دامان مشکلات نمیاندازند. مثلا معطلی در مرز و قرارگرفتن در صف مردم عادی برایشان خفت و خواری است؛ بنابراین برای سفر زیارتی، ایام خلوت را برمیگزینند و با هواپیما به عراق میآیند و به هتلهای چندستاره میروند تا متناسب شانشان پذیرایی شوند و خدای ناکرده آب در شکمشان تکان نخورد. رفت و آمد آنها هم باید با سرویس شخصی از فرودگاه تا پارکینگ هتل باشد تا خدای ناکرده رنج راه رفتن را نکشند و پایشان تاول نزند و جورابشان سوراخ نشود.
اندکی پلوی معمولی با مقداری لوبیا یا عدس روی آن برای معدهی حساس آنان مناسب نیست؛ آنان بیشتر جوجه کباب زعفرانی لذیذ را در هتلهای مجلل و سلفسرویسهای کامل با انواع پیشغذاها ترجیح میدهند تا خدای ناکرده مشکل گوارشی پیدا نکنند.
کسانی که عادت کردهاند به فرمان دادن و اطاعت شنیدن این سفر برایشان مطلوب و خوشایند نیست.
کسانی که عادت ندارند برای گرفتن یک لقمه غذا در صف بایستند بیشتر ترجیح میدهند برای حفظ حرمت و کرامت خود، تن به این خواری و ذلت ندهند!
همچنین این سفر مناسب احوال کسانی که عادت ندارند روی موکتهای خاکی نمور بخوابند و جز زیر کولر گازی جای دیگری بنشینند نیست. این سفر سفر کسانی است که دردسرها را به خود هموار میکنند و هرجا احتیاج به مجاهدت باشد از عافیت و راحت خود میگذرند. این سفر تمرین سختی کشیدن و از عافیت گذشتن و مشق از نازپروردگی درآمدن است.
این سفر با طبع مدیرانی که حق ماموریت و اضافه کار و حقوق مکفی برایشان مثل نان شب واجب است سازگار نیست. کسانی که دایم برایشان آب خنک و چای داغ میآورند و بیمزد و منت در مقابلشان تعظیم میکنند و دایم احترامشان مینمایند در این سفر چندان احساس مطبوعی ندارند. این سفر باب طبع کسانی که عادت کردهاند همه چیز برایشان فراهم باشد و سختی را از رفاه و آسایش دشوارتر میدانند! نیست. اما همین سفر برای کسانی که هرجا اسلام نیاز به سختی کشیدن و یاری دارد حاضر میشوند و مایه میگذارند، عرصه ورزیدگی و میدان به دست آوردن آمادگی برای مبارزه با مشکلات است. شبیه ایام دفاع مقدس که رزمندگان اسلام، چند ماه متوالی در ورزشهای سنگین و تمرینهای سخت شرکت میکردند تا در شبهای عملیات آمادگی لازم را برای رزم داشته باشند.
این سفر سفر مردم عادی پابرهنهای است که تشک پر قو با یک پتوی خاکی مندرس برایشان چندان تفاوت نمیکند. سفر مردم عادیای است که لباس سراسر خاک و عرق خود را هر چند ایستگاه یک بار با دست بشویند و بچلانند و بر روی لولههای زنگ زده پهن کنند و دوباره بدون اتو بپوشند برای همین چندان با طبع کسانی که با اینگونه مشکلات میانه ندارند سازگار نیست. آنان بیشتر ترجیح میدهند آراستگی خود را حفظ کنند؛ موی سر و واکس کفش و اتوی لباسشان بهم نخورد و گرد و غباری بر سرورویشان ننیشیند و وجهه اجتماعیشان مخدوش نشود.
از نظر آن گروه که خود را عاقل و بالغ میشمارند و توده مردم را عوام نادان تلقی میکنند این سفر سفر دیوانگی است و از مردم ایران دیوانهتر عراقیها هستند که اندوخته یک سال خود را طی ده روز برای زائران امام حسین خرج میکنند و با این بیتدبیری به فکر آینده فرزندان و خانواده خود نیستند. آنان به خاطر عقلانیت و چیزفهمی به جای این سفرهای بیحاصل و رنجهای غیرمعقول معمولا در جلسات مهم شرکت میکنند و تصمیمات بزرگ میگیرند و به فکر آینده خود و خانواده خود هم هستند؛ البته عادت به از پشت میز بلند شدن و در شرایط سخت رفتن هم ندارند؛ از آنجا که کارشان مهم است باید اسباب عیش و آسایششان فراهم باشد که بتوانند آن کارهای مهم را خوب انجام دهند.
آنها کسانی هستند که آرمان جامعه اسلامی را ژاپن و سوئد میدانند و مدینه فاضلهشان دنیای پر از رخوت و عافیت و رفاه است که هیچ مجاهدتی در آن نباشد. همان بهشت شداد در دنیا که هرچه بخواهند برایشان فراهم شود.
برای آنان گرمای هوا ضرر دارد و به خاطر پرهیز از احتمال گرمازدگی مجبورند با ماشینهای کولردار جابجا شوند. یک نوبت حمام در طول روز برای بهداشت و سلامت آنان ضروری است. در فشار جمعیت هم ممکن است دندههایشان آزار ببیند و گرفتار تنگی نفس شوند. غذا خوردن با دست یا آب خوردن در لیوانهای عمومی هم که بسیار کار غیربهداشتی است و به جهت بروز انواع بیماریها برای آنان توصیه نمیشود. برهمخوردن برنامه خواب هم برای آنان موجب سردرد و کلافگی است که بازده کاری آنها را پایین میآورد. آنان خانواده خود را هم به این سفرهای غیرمطمئن نمیبرند ... عمدتا به جهت محافظت بر ناموس و ضرورت حفظ اصول خانوادگی.
عشق دهد این همه سرمستیم
چه بسا بر اساس محاسبات آن آدمهای اهل عقل و تدبیر! همراهی اصحاب امام حسین با آن حضرت بعد از غروب عاشورا نیز عاقلانه و منطقی نبوده است؛ چون امام علیهالسلام بیعت خود را از آنان برداشته بود و به آنان اذن رفتن داده بود و تصریح فرموده بود که دشمنان با شخص او کار دارند و ماندن و نماندن آنان به حال او سودمند نیست. با این همه اصحاب امام پای کار حضرتش ماندند و میدان سختیها و دشواریها را خالی نکردند.
آنان همان کسانی هستند که به امام حسین هم سفارش میکردند خود را به مهلکه و دردسر نیندازد و به این سفر پرخطر نرود و اگر میخواهد برود دست کم زن و بچه و خانواده را همراه خود نبرد. اینها همان گروهی بودند که حاضر نشدند بعد از رحلت پیامبر و ماجرای غصب خلافت به حمایت از امیر مؤمنان سرهای خود را بتراشند و از این کار غیرعاقلانه و خطرناک پرهیز کردند.
احتمالا ملاصدرا هم از نظر آنان چندان عاقل و چیزفهم نبود که هفت بار پیاده تا خانه خدا سفر کرد. اگر کمی درک و عقل میداشت به راحتی میفهمید که سفر با یک وسیله رهوار از سفر پیاده آسانتر است!
این سفر به مذاق هرکسی خوش نمیآید و برای هرکسی خوشایند نیست. این سفر سفر تمرین مشکلها و تداعی مصیبتها است؛ یادآور سفری که زینب کبری با کاروان اهل بیت پیامبر از کربلا تا به کوفه از کوفه تا به شام رفتند و برگشتند.
سلام بر آن دلهای عاشق و جان عالم به فدای آن شیفتگان و دلباختگانی که در شب عاشورا با امام عاشقان عهد خون بستند و تا آخرین نفس از صحنه خطرها و مشکلات بیرون نرفتند و با شهادت خود شکوه شهادت امام حسین را افزودند و در آستان امام زمانشان جای گرفتند. السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک.
حقیقت آن است که این دو گروه صفر و یکشان متفاوت است و منطق همدیگر را درک نمیکنند. این دو گروه در طول تاریخ نتوانستند همدیگر را قانع کنند و به یک وحدت رویه دست پیدا کنند. حتی امام حسین هم نتوانست منطق خود را به آنان منتقل کند و آنان را قانع سازد.
این دو گروه از مومنان، دو گونه اسلام را نمایندگی میکنند؛ اسلام مجاهدان و اسلام قاعدان، اسلام مرفهان پرتوقع و بیدرد و اسلام پابرهنگان، اسلام ناب و اسلام آمریکایی.
به هر حال مردم عادی نیتشان از زیارت اربعین این است که دور و بر آقایشان را شلوغ کنند و مشتریهای امامشان را بیفزایند و آوازه پیشوای عاشقان را در عالم بپراکنند و مایه شکوه و افتخار او باشند. این مردم عادی مانند آن گروه دیگر که برای تبلیغ برند کالاهای خود میلیارد میلیارد خرج میکنند برای انتشار آوازه امام خود حاضرند همه وجود خود را خرج کنند و سختیها را به جان بخرند تا وقتی امام زمان ظهور کرد و خود را به جدش حسین بن علی منسوب دانست همه عالم او را بشناسند.
راستی آن گروه دیگر غرضشان از زیارت چیست؟
حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم زاده نوری