روزی که خطوط ارتباطی تهران قطع شد
روز ششم آذر 1322، وقتی روزولت، استالین و چرچیل در باغ سفارت روسیه در زرگنده، کنفرانس سرنوشتساز تهران را برگزار میکردند تا تکلیف آلمان را مشخص کنند، روزنامههای تهران خبر کنفرانس چند روز قبل سران متفق در قاهره را بازتاب میدادند. نه تنها روزنامهها، بلکه شاه و نخستوزیر نیز از برگزاری این کنفرانس هیچ اطلاعی نداشتند و پس از گذشت 4 روز، شنبه 12 آذر، هنگامی که سران سه کشور تهران را ترک کردند، خبر برگزاری این نشست در مطبوعات ایران منتشر شد، آن هم به نقل از رادیو مسکو!
مطبوعات داخلی ایران در این روز تنها خبر کوتاه رادیو مسکو درباره کنفرانس تهران را بازتاب دادند که نوشته بود: «انجمن روزولت و استالین و چرچیل چند روز پیش در تهران تشکیل شد. نمایندگان سیاسی و نظامی سه کشور هم در این انجمن شرکت داشتند. رادیوی مسکو اضافه میکند مسائل مورد بحث در این انجمن مساله جنگ علیه آلمان و چندین مساله دیگر بود. راجع به تصمیماتی که اتخاذ شد، بعدا اعلامیه منتشر خواهد شد.» پس از انتشار این خبر در خارج از کشور بود که علی سهیلی، نخستوزیر وقت تصمیم گرفت جزئیات بیشتری از نشست تهران ارائه دهد و اعضای هیات دولت، سران لشگری، بسیاری از رجال و نمایندگان مجلس شورای ملی و مدیران مطبوعات را به تالار وزارت خارجه دعوت کرد تا درباره این نشست برای آنها بگوید.
بعد از اعلام رسمی دولت وقت درباره برگزاری کنفرانس تهران، مطبوعات حامی شاه وارد میدان شدند و گزارش کنفرانس تهران را به گونهای بازتاب دادند گویا دستاوردی سترگ برای دولت و ملت ایران به دست آمده است.
روزنامه اطلاعات، روز یکشنبه 13 آذر، با تیتر درشت نوشت: «روزهای درخشان تاریخ معاصر ایران» و زیر تیتر چنین آورد: کنفرانس پیشوایان سه کشور بزرگ دوست و متفق ما در تهران، موفقیت شایان و قابل تقدیر دولت ایران. در متن خبر آمده بود: ورود رئیس جمهوری کشورهای باعظمت آمریکا و مارشال استالین نخستوزیر اتحاد جماهیر شوروی و چرچیل نخستوزیر انگلستان به ایران و تشکیل کنفرانس مهم سه جانبه در تهران موجب مسرت و شادمانی قاطبه اهالی ایران واقع گردید و ما از صمیم قلب ورود سران کشورهای متفق را به تهران و موفقیتهایی که در پرتو مساعی ذات مقدس شاهانه نصیب دولت و ملت ایران گردید، به عموم هم میهنان شادباش میگوییم.
این روزنامه همان روز چهار عکس از محمدرضا پهلوی، شاه ۲۴ ساله ایران و روزولت، استالین و چرچیل در صفحه نخست منتشر کرد که عکس شاه بزرگتر و بالای تصاویر سران سه کشور متفق قرار داشت. و در همان صفحه اول خود نوشت: «اهالی تهران کم و بیش آگاهند که در هفته گذشته ایران شاهد بزرگترین روزهای تاریخی خود بود و روزولت، رئیسجمهور کشور ایالات متحده آمریکا و مارشال استالین، نخستوزیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و چرچیل، نخستوزیر امپراتوری انگلستان به اتفاق جمعی از سران لشگری و سیاسی کشورهای خود و مولوتف کمیسر خارجه اتحاد جماهیر شوروی و ایدن وزیر امور خارجه دولت امپراتوری انگلستان در تهران حضور یافته و کنفرانس بزرگی که در تاریخ گیتی کمنظیر است، در تهران تشکیل دادهاند که با موفقیت پایان یافت.»
اطلاعات همچنین فردای آن روز یعنی ۱۴ آذر سرمستانه بیانیه سه دولت متفق در تهران را سند تاریخی بزرگ دانست و گزارش داد: «متفقین به ما یکبار دیگر ثابت کردند که هدف آنها در جنگ کنونی تأمین عدل و آزادی و رفاه و آسایش کل ملل است.» این روزنامه که گویی حمله متفقین به ایران در شهریور ۲۰ و عزل و تبعید شاه ایران به یکی از بد آبوهواترین نقاط جهان را فراموش کرده بود، در ادامه این گزارش خود نوشت: «اجتماع سران سه دولت بزرگ متفق جهان با بسیاری از مردان بزرگ سیاسی و نظامی آن کشورها در تهران و تشکیل بزرگترین کنفرانس که در تاریخ جنگ کنونی بینظیر و در تاریخ دیپلماسی جهان کمنظیر بوده، فوقالعاده اسباب افتخار مردم ایران به ویژه ساکنان تهران است. ایران در شمار کشورهای پیروز و فاتح است و از ثمرات نیک فتح و فیروزی به حد کمال استفاده خواهد کرد... اینک از صمیم قلب تشکر و مسرت بیپایان قاطبه ملت ایران را تقدیم روسای بزرگ سه دولت کرده و از این حقشناسی که نسبت به ملت و دولت ایران ابراز داشتهاند سپاسگزاریم.»
روزنامه «نامه مردم» نیز در 13 آذر 1322 در تیتر یک خود یادآور شد: بزرگترین کنفرانسهای جهان در تهران، سه دولت بزرگ استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی ایران را تضمین کردهاند.
خبرنگار نامه مردم، که در پوست خود نمیگنجید، به مهمانان ناخوانده بیخبر خوشآمد گفت و نوشت:
ما روزی که شنیدیم که سران سه کشور بزرگ جهان در تهران جمع شدهاند که راجع به سرنوشت دنیا تصمیم قطعی اتخاذ کنند، از خوشحالی در پوست نمیگنجیدیم، ولی بدبختانه نظر به مقتضیات جنگی حق نداشتیم درباره ملاقات آنها اظهار نظر کنیم. ما صبر کردیم تا این خبر در دنیا منتشر شود و آنگاه سرور و خوشنودی ملت ایران را در این خصوص ابراز داریم.
ما از این فرصت استفاده کرده، نخست اگرچه دیر شده است، ورود سه میهمان بزرگ را به پایتخت میهن خود از صمیم قلب تبریک گفته و دوم آنکه تاکید میکنیم که «انجمن تهران» موجب تحکیم روابط دوستانه مابین ملت ایران و ملتهای متفق ما شده و ما دیگر یقین داریم که پس از این جنگ، دموکراسی ایران بر پایه و اساس محکمی پایدار شده و ملت ایران حق دارد این موقعیت را به خود تبریک گوید.
مهمانانی که خطوط مواصلاتی را قطع کردند
در میان تمام مطبوعاتی که شگفتزده به حضور اشغالگران، مینگریستند و در پوست خود نمیگنجیدند، تنها یک روزنامه محلی بود که «سکوت تهران» را توهینی به ملت ایران نامید و رندانه این پرسش را مطرح کرد که چرا این میهمانان ناخوانده، خطوط مواصلاتی تلگراف و تلفن را قطع کرده بودند؟ مگر چه خبر بود که باید همه خطوط ارتباطی قطع میشد؟
روزنامه محلی سروش که به مدیرمسئولی و سردبیری عبدالله عفیفی در شیراز منتشر میشد، روزنامه آزادیخواهی بود که برخلاف جریان دیگر روز شنبه 12 آذر مطبوعات در تیتر خود نوشت: «ملت سکوت تهران را چگونه تعبیر نمود؟» و چنین طعنه زد که: اعتراض میکردند میگفتند در قضاوت عجله کردید. اصلا در تهران خبری نبود. کسی کودتا نکرد، ترور نشد، خونی نریختند و جنبشی ننمودند!
خبرنگار رند روزنامه سروش، از مردم به خاطر تعجیل در قضاوت عذرخواهی کرده و نوشته: «سران سه کشور مهم میخواستند تشکیل جلسه دهند و به حل و فصل امور گیتی پردازند. برای بیگم کردن و اغفال و تشتت فکر آلمانها تصمیم گرفتند وسایل ارتباطی تهران را برای مدت کمی از کار اندازند؟»
درست است ما عجله کردیم اما در عجله خود یک نتیجه خوب گرفتیم. دانستیم افکار عمومی نسبت به دولت و رجال فعلی چگونه قضاوت میکند.
از این قطع مواصلات، از این انتظار و نگرانی، از این اضطراب و هیجان عمومی و خلاصه از این عجله و قضاوت ما یک چیز گرانبها، یک حقیقت مهم آشکار گردید: «ملت ایران منتظر و گوش به زنگ یک انقلاب، یک انقلاب خونین و با هدف، یک نهضت اساسی و بزرگ است.»
و این سکوت مطلق خبری را به سالهای اختناق رضاشاهی تشبیه میکند: مردم تا دو روز پیش که هنوز وضعیت تهران تاریک بود، به هم میگفتند ملت هزار خائن را کشته و آسفالت خیابانهای تهران سراسر از خون آنان رنگین و زندانها پر از خائنین و وطنفروشان است، وکلای دوره گذشته، آنان که سردست بودند، دستگیر شده محبوسند.
اینها همه دروغ، اما ایدهآل حقیقی ملت ایران بود. معلوم شد ایرانی مایل است که یک روز آسفالت خیابانش از خون خائنین رنگین شود و زندانهایش که بیست سال محل آزادیخواهان و حقگویان بود، مملو از عناصر فاسد و کثیف جامعه گردد.
دلیل ما افکار عمومی مردم در موقع قطع مواصلات بود.