چرا باید از فقر نترسید و فرزند بیاورید؟

به گزارش گروه جمعیت و تعالی خانواده خبرگزاری رسا، در جهانی که سیاستهای اقتصادی و الگوهای مصرفی غربزده، فقر و رفاه را بهمثابه معیارهای اصلی تصمیمگیری برای ازدواج و فرزندآوری تعریف کردهاند، نگاه اسلام منظری متفاوت، انسانی و الهی پیشروی ما میگذارد. در فرهنگ اسلامی فرزند نه یک «بار هزینهای» بلکه «سرمایهای معنوی» و «مایه برکت» معرفی شده است و قرآن ترس از فقر را وسوسه شیطان و نه حکمت خردمندان میداند.
در این یادداشت با استناد به برخی از آیات قرآن کریم و روایات پیامبر اعظم(ص) تلاش میکنیم بار دیگر یادآوری کنیم که چرا خانواده مسلمان باید از هراس فقر رهایی یافته و با امید، شجاعت و توکل نسل خود را ادامه دهد.
1. شیطان میترساند، خدا وعده میدهد
قرآن کریم در آیهای تکاندهنده و عبرتآموز از سوره بقره یکی از مهمترین ابزارهای وسوسهگر شیطان را معرفی میکند: ترساندن انسان از فقر و آیندهای مبهم. در این آیه آمده است:« الشَّیطانُ یعِدُکمُ الْفَقْرَ وَ یأْمُرُکمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یعِدُکمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیم» (بقره: ۲۶۸) شیطان با وعدههایی دروغین و نگرانیهایی ساختگی ذهن انسان را از فقر میترساند؛ گویی که آینده سراسر تهدید و بیپناهی است و تنها راه نجات احتیاطهای وسواسگونه و کنار گذاشتن مسئولیتهای انسانی و الهی چون فرزندآوری است. این ترس غالباً مقدمهای است برای وادار کردن انسان به رفتارهای ناهنجار مانند بخل، ترک ازدواج، یا بیمیلی به تربیت نسل.
در نقطه مقابل خداوند متعال نه تنها وعده فقر نمیدهد بلکه به روشنی میفرماید: مغفرت و فضل الهی در انتظار شماست. یعنی هم در بعد مادی و هم در بعد معنوی گشایشهایی برای بندگان مؤمن تدارک دیده شده است. خداوند در ادامه این آیه خود را «واسع علیم» معرفی میکند؛ یعنی هم قدرت تأمین بینهایت دارد و هم از نیازهای واقعی بندگان کاملاً آگاه است. این آیه در واقع هر انسان مؤمن را بر سر دو راهی بزرگ زندگی قرار میدهد: اعتماد به خدای غنی و مهربان یا تسلیم شدن در برابر وسوسههای شیطان.
آنگاه که والدین بهویژه در شرایط اقتصادی سخت بهجای توکل از فرزندآوری صرفنظر میکنند در حقیقت به شیطان گوش سپردهاند نه به وعدههای مطمئن الهی. پس ایمان، توکل و امید سه ستون محکم برای تصمیمگیری در باب نسلآفرینیاند نه محاسبات نگرانانه و بدبینانه نسبت به آینده.
2. کشتن فرزند؛ فقط با سقط جنین نیست
در سوره انعام خداوند با لحنی هشداردهنده و آمیخته با نهی شدید یکی از تلخترین جلوههای غفلت انسان را برملا میسازد:« لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکمْ وَ إِیاهُمْ » (انعام: ۱۵۱) این آیه در ظاهر، نهی صریحی از کشتن فرزندان بهخاطر فقر است؛ امری که در برخی فرهنگهای جاهلی رایج بود. اما دایره معنایی آن بسیار فراتر میرود و دربردارنده هشدار به والدینی است که بهدلیل ترس از تأمین معاش بهصورت آگاهانه یا ناخودآگاه از فرزندآوری سر باز میزنند.
چنین تصمیمی هرچند در ظاهر با قتل فیزیکی تفاوت دارد اما در حقیقت نوعی قتل تدریجی و خاموشِ حیات نسلی است. فرزندی که میتوانست در آینده متولد شود، رشد کند، جامعه را برکت بخشد و مسیر بندگی را طی کند، تنها بهخاطر تصور نادرستی از تنگی معیشت از حق حیات محروم میشود. این سلب حیات نه در گهواره که در نطفه و نیت اتفاق میافتد و این خطرناکتر است چراکه در لفافه عقلانیت و آیندهنگری ولی در حقیقت برخاسته از عدم توکل و ضعف ایمان است.
در این آیه خداوند مستقیماً خود را متکفل رزق معرفی میکند: «نَحْنُ نَرْزُقُکمْ وَ إِیاهُمْ»؛ ما روزی شما و فرزندانتان را میدهیم. این عبارت پیام روشنی برای مؤمنان دارد: مبنای تصمیمگیری در امر فرزندآوری باید ایمان به وعده رزاقیت الهی باشد نه محاسبات مادی و دلهرههای اقتصادی. در حقیقت این آیه آزمونی است برای باور توحیدی ما: آیا ما خدا را تنها روزیدهنده واقعی میدانیم یا نظامهای اقتصادی و ارقام حساب بانکی را؟
3. فرزند؛ روشنی چشم و ریحانه قلب
در منظومه تعالیم پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله فرزند نه یک هزینه تحمیلی یا مانعی بر سر راه آرامش والدین بلکه مایه زینت، لطافت و نشاط خانواده است. در حدیثی لطیف و پرمغز آمده است: « اُطلُبُوا الوَلَدَ وَ التَمِسوهُ؛ فَإنَّهُ قُرَّةُ العَینِ و رَیحانَةُ القَلبِ» (مکارم الأخلاق، ج۱، ص۴۸۰) پیامبر(ص) در این کلام نهتنها دعوت به فرزندآوری میکند بلکه با دو تعبیر بسیار عاطفی جایگاه فرزند را در زندگی والدین ترسیم مینماید: «قرّة عین» یعنی روشنی چشم و «ریحانه قلب» یعنی گل خوشبوی دل. این دو تعبیر بیش از آنکه به بُعد عقلانی و مادی فرزند اشاره کنند، ناظر به نقش عاطفی، روانی و وجودی فرزند در جان و دل انسان هستند.
در دنیای معاصر که از بحران تنهایی، افسردگی، گسستهای عاطفی و سبک زندگی سرد و ماشینی رنج میبرد فرزند میتواند گرمابخشترین عنصر زندگی باشد؛ مایه اُنس، پویایی و پیوندهای عمیق انسانی. آیا کسی هست که در این جهان پر اضطراب از روشنی چشم و لطافت دل روی برگرداند؟
این حدیث پیامبر(ص) تلنگری است به زوجهایی که آگاهانه یا از روی ترس خانهای بیفرزند را برگزیدهاند. چنین خانهای هرچند ممکن است ظاهری مرتب، ساکت و آرام داشته باشد، اما از برکت حضور فرزند و شور زندگی تهی است. در واقع فرزند نهتنها رحمتی الهی است بلکه واسطهای برای رشد محبت، احساس مسئولیت، صبر و شکوفایی عاطفی در والدین بهشمار میرود. خانهای که در آن صدای کودکانه نمیپیچد شاید به ظاهر بیدغدغه باشد اما از درون تهی از معناست.
4. خانه بیکودک، بیبرکت است
در روایتی کوتاه اما پرمعنا پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله معیاری ناب و متفاوت برای «برکت در خانه» معرفی میکنند: « بَیتٌ لا صِبیانَ فیهِ لا بَرَکةَ فیهِ» (کنز العمال، ج ۱۶، ص ۲۷۴) خانهای که در آن صدای کودکی نباشد برکت ندارد. این جمله در ظاهر بسیار ساده است اما بار معنایی عمیق و تأثیرگذاری دارد.
«برکت» در فرهنگ اسلامی مفهومی فراتر از داراییهای ظاهری و محاسبات مادی است. ممکن است کسی درآمد اندکی داشته باشد، اما آن روزیِ اندک با رضایت، آرامش، رشد درونی و پویایی همراه باشد؛ این همان رزق با برکت است. و برعکس گاهی امکانات مادی فراواناند اما آنقدر زندگی خشک، بیروح و تهی از معناست که گویی هیچ خیری در آن نیست.
فرزند و بهویژه کودک مظهر برکت است. حضور اوست که فضای خانه را از حالت ایستایی به جریان زندگی میکشاند؛ با صدای خنده و گریهاش، با سؤالات کودکانهاش، با نیازهای عاطفیاش، والدین را از لاک فردیت بیرون میکشد و آنها را درگیر مفاهیم عمیقی چون فداکاری، محبت بیچشمداشت و تربیت میکند. خانهای که کودک در آن نیست گرچه ممکن است زیبا، لوکس، آرام و بهظاهر بیدغدغه باشد اما به تعبیر پیامبر(ص) فاقد برکت است؛ یعنی فاقد رشد درونی، عمق انسانی و طراوت معنوی.
در دنیای مدرن برخی خانوادهها برای «راحتی»، تصمیم میگیرند بیفرزند بمانند؛ غافل از اینکه با این انتخاب خانهشان را از یکی از بزرگترین منابع برکت یعنی وجود کودک محروم میکنند. این روایت نوری است بر دلهایی که در تاریکی محاسبات مادی صدای زندگی را فراموش کردهاند.
۵. فرزندآوری؛ افتخار پیامبر در قیامت
در یکی از بیانات پرشور و آیندهنگر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله موضوع فرزندآوری از یک امر فردی و خانوادگی به یک مسأله راهبردی در مقیاس امت اسلامی ارتقا مییابد. آن حضرت میفرمایند:« تَنَاکحُوا تَکثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکمُ الْأُمَمَ یوْمَ الْقِیامَةِ» (نهجالفصاحه، ص ۳۹) یعنی ازدواج کنید و نسل خود را افزایش دهید؛ زیرا من در روز قیامت به فزونی شما در میان امتها افتخار میکنم.
این جمله کوتاه حاوی پیامی بلند است: جمعیت تنها عدد نیست بلکه شاخص حیات امت، قدرت اجتماعی، سرمایه انسانی و زیرساخت تمدنسازی است. پیامبراکرم(ص) فزونی جمعیت امت را نهتنها مطلوب میداند بلکه مایه مباهات خود در روز حساب معرفی میکند. این یعنی داشتن نسل فراوان بخشی از هویت و عظمت امت اسلامی است.
در دنیای امروز دشمنان اسلام با ابزارهای گوناگون مانند رسانه، ترویج سبک زندگی فردگرایانه، فشارهای اقتصادی و سیاستهای جمعیتستیز تلاش میکنند رشد جمعیت جوامع اسلامی را متوقف و سپس معکوس کنند. این یک توطئه خاموش اما هدفمند است؛ زیرا آنان بهخوبی میدانند که کاهش جمعیت یعنی کاهش امید، کاهش نیرو، کاهش اثرگذاری و در نهایت افول تمدنی.
در مقابل این پروژه خزنده پیامبر(ص) ما راه مقابله را روشن کردهاند: ازدواج، فرزندآوری،و حفظ پیوندهای خانوادگی. هر فرزند نه تنها نعمتی برای خانواده بلکه آیندهای برای امت، نیرویی برای جامعه و امیدی برای تاریخ است. اگر مسلمانان این پیام را جدی بگیرند دیگر فریب وعدههای رفاه بدون نسل یا آزادی بدون مسئولیت را نخواهند خورد
جمعبندی: تکلیف مؤمن در برابر وسوسههای مدرن
فرهنگ مصرفزده امروز انسان را به «زندگی کمجمعیت، راحت و کنترلشده» تشویق میکند؛ اما فرهنگ اسلامی «زندگی پربرکت، پرتلاش و پربار» را میستاید. در این تقابل هر خانواده مؤمن باید بپرسد: معیار زندگی من چیست؟ آسایش ظاهری یا رضایت الهی؟ ترس از فردا یا توکل به خدای امروز و فردا؟
اگر جامعهای بخواهد آیندهای سالم، پویا و مقاوم داشته باشد باید جمعیت جوان، متعهد و باایمان داشته باشد و این بدون فرزندآوری ممکن نیست. این مأموریت نه فقط بر دوش دولتها بلکه در درجه اول بر عهده خانوادههای مؤمن است.
بنابراین آنگاه که میخواهیم تصمیمی درباره فرزند بگیریم پیش از مشورت با اقتصاددانان، روانشناسان یا مشاوران خانواده بهتر است با قرآن مشورت کنیم؛ با پیامبر(ص) درد دل کنیم و به خودمان یادآوری کنیم که فرزند تنها «هزینه زندگی» نیست بلکه «ثمره زندگی» است.