«پیرپسر» نه تلنگر هنری، بلکه تخریب هویت انسانی است

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجتالاسلام مهدی رادنیک، دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه، با انتقاد شدید از محتوای فیلم «پیرپسر» که پس از سالها توقیف، سرانجام در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، این اثر را پروژهای با شاکله ضدفرهنگی و ضدانسانی توصیف کرد و نسبت به تبعات روانی، اخلاقی و اجتماعی آن هشدار داد.
وی اظهار داشت: «فیلم پیرپسر از همان نخستین مواجهه، احساسی ناخوشایند را در من و بسیاری از تماشاگران ایجاد کرد. در میان واکنشها، بهوضوح میشد دید که جمع قابلتوجهی از مخاطبان، با نگاهی مشوش و حسی سنگین سالن را ترک کردند. این تجربه، صرفاً یک برداشت شخصی نبود؛ بلکه به نظر میرسید، فیلم در سطحی عمیق، با روح و روان مخاطب با ضرباتی غافلگیرکننده، تلخ و ضدانسانی درگیر میشود.»
حجتالاسلام رادنیک افزود: «نگاه غالب بر پیرپسر، نهتنها با مبانی اخلاقی جامعه در تعارض است، بلکه بهجرأت میتوان گفت از مرزهای ضدفرهنگی عبور کرده و به نوعی، ضدانسانی و ضدخانواده است. مضمون روایی فیلم به گونهای طراحی شده که گویی تعمداً در پی تخریب ارزشها و نفی اصول انسانی است؛ نه صرفاً با زبان نماد و ایما، بلکه با روایتی صریح، سیاه و فروپاشنده.»
دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه تصریح کرد: «در مقام یک منتقد که سالهاست با آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی مواجه بودهام، باید اعتراف کنم که کمتر اثری را دیدهام که چنین تاریکی عمیقی را روایت کند. همواره تلاش کردهام با احتیاط، دقت و تحلیل مبتنی بر منطق به داوری بنشینم؛ اما در مورد این فیلم، گویی همهچیز عمداً بهسوی هنجارشکنی مطلق، بیرحمی روایی و تخریب مبانی انسانی پیش رفته است.»
وی در ادامه با اشاره به تمایل داشتن داستان به تابوشکنی، اظهار داشت: «هرچند پستمدرنیسم ذاتاً تمایل به شالودهزدایی دارد و همواره کوشیده است ارزشهای تثبیتشده جوامع را به چالش بکشد، اما پیرپسر پا را فراتر گذاشته و به نظر میرسد که دیگر حتی نسبتی با واقعیتهای ملموس جامعه ایرانی نیز ندارد. این اثر نه یک بازتاب هنری از لایههای پنهان جامعه، بلکه نوعی تحمیل نگاه بیمارگونه و ازخودبیگانه به مخاطب است؛ گویی جهانبینی سازندگان، عمداً بر ویرانی و گسست اخلاقی و هویتی بنیان گذاشته شده است.»
حجتالاسلام رادنیک افزود: «در نهایت، میتوان گفت پیرپسر صرفاً یک فیلم سینمایی نیست؛ بلکه پروژهای است که شاکله آن بر نفی و انکار استوار شده؛ انکاری نهفقط از اخلاق، که از انسان، خانواده و همه آنچیزی که ما بهعنوان جامعه، بدان تکیه داریم.»
دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه همچنین با تحلیل محتوای فیلم اظهار داشت: «از ویژگیهای مشترک بسیاری از فیلمهایی که در ذیل جریانهای ساختارشکن و پستمدرن طبقهبندی میشوند، حمله مستقیم یا غیرمستقیم به نهاد خانواده و تخریب جایگاه سنتی عناصر قدرت در آن است؛ عناصری چون پدر، برادر بزرگتر و سرپرست خانواده که همواره نقش ستونهای استوار در حفظ ساختار خانواده و انتقال ارزشهای اجتماعی و اخلاقی را بر عهده داشتهاند. این آثار، معمولاً با روایتی مخدوش و تیره، تلاش میکنند تا اقتدار این چهرهها را زیر سؤال برده و حتی به ابتذال و بیهویتی بکشانند.»
وی ادامه داد: «گرچه بسیاری از این جریانهای سینمایی و رسانهای، خاستگاهشان به دهههای گذشته بازمیگردد، اما امروزه ما با تبعات آنها در سطح جامعه مواجه هستیم. یکی از این تبعات، تزلزل در جایگاه زن و مادر در خانواده است. جریانی که در ابتدا در پی تضعیف اقتدار پدر و مرد خانواده بود، اکنون ناخواسته یا آگاهانه به فروپاشی جایگاه زن نیز انجامیده است. بااینحال، گرچه شاید از شدت مستقیم حملات کاسته شده باشد، اما این به معنای پایان پروژه تخریب نیست. آنها همچنان در سکوت، به فعالیت خود ادامه میدهند.»
دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه با اشاره به رویکرد ضدپدرانه فیلم گفت: «در فیلمهایی از این جنس – مانند پیرپسر – نهتنها شاهد تضعیف جایگاه پدر هستیم، بلکه تصویر ارائهشده از پدر، چنان مخدوش و غیرانسانی است که نمیتوان او را حتی شایسته این عنوان دانست. در این فیلم، پدر نهتنها فاقد مهربانی و اقتدار اخلاقی است، بلکه به عنوان نمادی از انحراف، ظلم و نفرت به تصویر کشیده میشود. این نوع تصویرسازی، عملاً تلاشی برای حذف معنای پدر و در نهایت، فروپاشی بنیان خانواده است.»
وی سپس به غیبت قهرمان در چنین فیلمهایی اشاره کرد و افزود: «نکته مهم دیگر، غیبت قهرمان در این دسته از فیلمهاست. روایتها غالباً حول ضدقهرمانانی میچرخد که هیچ روزنهای از امید، اصلاح یا مقاومت در برابر تباهی در آنها دیده نمیشود. در حالیکه در روایتپردازی صحیح که امید به تاثرگذاری در اجتماع را به دنبال میکنند، قهرمان و ضدقهرمان تعادلی دراماتیک ایجاد میکنند، در این فیلمها ضدقهرمان تنها شخصیت مرکزی است و هیچ فضایی برای ظهور الگوهای نجات یا اصلاح باقی نمیماند.»
حجتالاسلام رادنیک اضافه کرد: «در چنین فضایی، مخاطب نه با بحران، بلکه با تسلیم کامل در برابر تاریکی مواجه میشود؛ گویی قرار نیست چیزی تغییر کند، و واقعیت همان تباهی مطلق است. این، نه تنها تضعیف اخلاق است، بلکه انکار امکان رهایی و نفی مسئولیت اجتماعی هنرمند در برابر جامعه و ارزشهای انسانی است.»
به گفته وی، «دستاندرکاران فیلم پیرپسر متأسفانه تنها به تخریب جایگاه پدر در خانواده بسنده نکردهاند؛ بلکه فراتر از آن، کلیت مفهوم مردانگی را نیز هدف قرار دادهاند. این فیلم، در لایههای زیرین خود، نوعی ستیز عمیق با ارزشهایی چون غیرت، دلسوزی، مسئولیتپذیری، شهامت و شفقت مردانه را پیش میبرد. گویی مردان در این روایت، نهتنها فاقد نقش سازندهاند، بلکه یا ناپدید شدهاند یا به چهرههایی منفور، سرد، سنگدل و تهی از عاطفه و معنا بدل شدهاند.»
دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه افزود: «پیرپسر در حقیقت تصویری تیره و بیرحم از جهان انسانی ارائه میدهد، جهانی که نهفقط پدر، بلکه مرد به معنای عام آن – به عنوان ستون خانواده، حامی و تکیهگاه – حذف یا تحقیر میشود. این فیلم، جهانی از تاریکی را خلق میکند و میکوشد این فضای فروپاشیده و افسرده را به جامعه ما نسبت دهد؛ گویی انسان ایرانی و خانواده ایرانی چیزی جز این تیرگی نیستند.»
حجتالاسلام رادنیک در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: «باید توجه داشت که ساختار فنی و روایی، هرگز جایگزین مضمون اثر نمیشود. هرچند برخی مدافعان این فیلم، آن را بهعنوان اثری جسورانه برای تأثیرگذاری اجتماعی معرفی میکنند، اما به نظر میرسد فراموش کردهاند که مضمون اصلی اثر، از تاریکی، پوچی و یأس شکل گرفته است. نتیجه چنین تولیداتی نه بیدارسازی اجتماعی، بلکه تضعیف روح جمعی و فروپاشی امید است.»
وی افزود: «جامعه ما، امروز بیش از هر زمان، نیازمند روایتهایی روشن، معناگرا و امیدبخش است؛ آثاری که ضمن واقعگرایی، به بازسازی هویت انسانی و ترمیم زخمهای اجتماعی کمک کنند، نه آنکه با سیاهنمایی افراطی و هجمه به بنیادهای فرهنگی، تنها حس استیصال و انزجار را بازتولید نمایند.»
دبیر ستاد راهبردی هنرهای تصویری حوزه علمیه همچنین با انتقاد از زمانبندی پخش این فیلم گفت: «متأسفانه در شرایطی به سر میبریم که جامعه ایران، پس از جنگ دوازدهروزه و نمایش رشادتها و اتحاد ملی، در فضایی از همدلی، عزت و انسجام قرار گرفته است. در چنین مقطعی که ملت ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت سرمایه اجتماعی، امید و روحیه جمعی است، اکران فیلمی با این سطح از تاریکی، تخریب و یأس، بیسلیقگی آشکار در این فرصت تاریخی است.»
وی در پایان خطاب به خانوادهها و عموم مردم، بهویژه افراد ناآشنا با نقد هنری، توصیه کرد که از تماشای این فیلم خودداری کنند و هشدار داد: «فضای تلخ و ساختار سیاه این فیلم، میتواند بهجای آگاهیبخشی، نوعی مسمومسازی روانی و تخریب روحی به همراه داشته باشد؛ امری که آثار آن بهویژه در نسل جوان و خانوادههای آسیبپذیرتر، نگرانکننده است.»
حجتالاسلام رادنیک همچنین از مسئولان پخش و نهادهای فرهنگی و مدعی العمومان خواست بهعنوان نمایندگان رسمی جمهوری اسلامی ایران، در برابر ترویج چنین محتوای ضدانسانی و پرآسیب، موضعگیری جدی داشته باشند و تصریح کرد: «حتی اگر امکان جلوگیری کامل از انتشار این آثار در پلتفرمهای خصوصی و نمایش خانگی وجود نداشته باشد، دستکم انتظار میرود که دستگاههای رسمی، به هیچ عنوان در ترویج یا تسهیل دیدهشدن آن مشارکت نکنند و راه را برای بیان مخالفتهای صریح و مستند دلسوزان فرهنگی جامعه باز بگذارند.»