انسان، کالا و ابزار در دنیای شبکههای اجتماعی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مستند معضل اجتماعی به بررسی اثرات شبکههای اجتماعی بر زندگی فردی و جامعه میپردازد و نشان میدهد چگونه الگوریتمها و طراحی پلتفرمها میتوانند کاربران را به تعامل مداوم وابسته کنند، رفتار و سبک زندگی آنها را شکل دهند و حتی سلامت روان و انسجام اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهند.
در ادامه خلاصهای از آنچکه مستند به آن میپردازد را میخوانید:
در دنیای امروز، شبکههای اجتماعی نه تنها بستری برای ارتباط و تبادل اطلاعات، بلکه یک صنعت بزرگ اقتصاد توجه هستند. کارشناسان فناوری و روانشناسان دیجیتال (در مستند معضل اجتماعی) هشدار میدهند که در این مدل کسبوکار، انسان دیگر صرفاً مصرفکننده نیست، بلکه محصولی است که دادهها، فعالیتها و توجه او به بالاترین قیمت ممکن به شرکتهای تبلیغاتی فروخته میشود. در چنین سیستمی، کرامت انسانی به سود مالی ترجیح داده میشود و ارزش فرد به میزان زمانی که در این پلتفرمها صرف میکند سنجیده میشود.
برای حفظ و افزایش حضور کاربران، تیمهای متخصص از روانشناسان، مهندسان و کارشناسان هوش مصنوعی به کار گرفته میشوند تا سیستمهایی طراحی کنند که افراد را به تعامل مداوم و دریافت بازخوردهای لحظهای (مانند لایک، کامنت و نوتیفیکیشن) وابسته کنند. این فرآیند غالباً به صورت ناخودآگاه اتفاق میافتد و کاربران کمتر متوجه دستکاری رفتار خود میشوند. حتی تجربه طراحان سابق این شبکهها نشان میدهد که اعتیاد دیجیتال نتیجهای طبیعی از طراحی این الگوریتمهاست و حتی خود سازندگان هم بارها به آن اعتراف کردهاند.
پدیده حباب فیلترینگ و قطبیسازی جامعه
علاوه بر این، دادههای جمعآوریشده از هر کلیک، جستجو یا واکنش کاربران، برای ساخت مدلهای پیشبینیکننده رفتار استفاده میشوند. این مدلها نه تنها رفتار آینده کاربران را پیشبینی میکنند، بلکه با ارائه محتوا و تبلیغات هدفمند، آنها را به سمت اقدامات مورد نظر شرکتها هدایت میکنند؛ از خرید محصولات گرفته تا تغییر دیدگاهها یا مشارکت در رویدادهای اجتماعی و سیاسی. در واقع، هر کاربر به یک «ابزار کنترل اجتماعی» تبدیل میشود.
پیامدهای این مدل اقتصادی صرفاً مالی نیستند. الگوریتمها محتوایی را به کاربران نمایش میدهند که بیشترین احتمال تعامل با آن وجود دارد و این باعث شکلگیری حبابهای اطلاعاتی میشود. افراد عمدتاً با دیدگاههای مشابه خود در ارتباط هستند و از نقطهنظرهای مخالف جدا میشوند. نتیجه این فرآیند، گسست اجتماعی، افزایش افراطگرایی و قطبی شدن جامعه است، زیرا افراد قادر به تعامل سازنده و یافتن واقعیت مشترک نیستند. پژوهشها نشان میدهند که در چنین شرایطی، اطلاعات غلط و شایعات با سرعت بسیار بیشتری از اخبار واقعی منتشر میشوند و این امر امنیت روانی و اجتماعی جامعه را تهدید میکند.

تغییر سبک زندگی و آسیبهای روانی و بحران سلامت روان
از سوی دیگر، الگوریتمها سبک زندگی و فرهنگ کاربران را نیز شکل میدهند. محتوای جذاب و کمچالش که بیشترین تعامل را به همراه دارد، به مرور سلیقهها، علایق و ارزشهای اجتماعی را به سمت یک الگوی جهانی و سطحی سوق میدهد. این تغییر آهسته و مستمر، خطر تضعیف فرهنگها و سنتهای محلی را به همراه دارد. به بیان دیگر، شبکههای اجتماعی بهتدریج نه تنها افراد، بلکه فرهنگ جمعی و ارزشهای اجتماعی را بازطراحی میکنند.
پیامدهای روانی نیز قابل توجه هستند. افزایش افسردگی، اضطراب و حتی خودآزاری در نوجوانان، به ویژه دختران، مستقیماً با طراحی پلتفرمهای توجهمحور مرتبط است. مطالعات نشان میدهند نوجوانان و جوانانی که ساعات بیشتری را در شبکهها سپری میکنند، احتمال تجربه اضطراب اجتماعی و نارضایتی از زندگی در آنها افزایش مییابد. دریافت بازخوردهای لحظهای و مقایسه مداوم با دیگران، حس بیهویتی و ضعف عزت نفس را در کاربران تقویت میکند و سلامت روان جامعه را تهدید میکند.
همچنین، این سیستمها بر دیدگاههای سیاسی و اجتماعی کاربران نیز تأثیر میگذارند. الگوریتمها با ارائه محتواهای هدفمند، میتوانند جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی افراد را تغییر دهند و در فرآیندهای انتخاباتی یا تصمیمگیریهای جمعی اثرگذار باشند. این موضوع، نشاندهنده قدرت شبکهها در مهندسی رفتار اجتماعی و خطر بالقوه آنها برای دموکراسی و همبستگی اجتماعی است.
در نهایت، این مستند نشان میدهد که مسئله شبکههای اجتماعی فراتر از فناوری است؛ این یک مدل اقتصادی و اجتماعی است که بدون آگاهی و اقدام کاربران، توانایی کنترل رفتار، تقسیم جامعه و تغییر بنیادین ساختارهای فرهنگی را دارد. کارشناسان معتقدند که تنها با افزایش سواد و آگاهی دیجیتال، خودکنترلی در استفاده از شبکهها و ایجاد قوانین و نظارت دقیق بر شرکتهای فناوری میتوان از پیامدهای منفی آن جلوگیری کرد.