رابطه نفس و بدن از منظر حکم مشاء و متعالیه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پیش نشست همایش آموزه های دینی و مساله نفس و بدن با عنوان رابطه نفس و بدن از دیدگاه حکمت مشاء و حکمت متعالیه برگزار شد.
در این پیش نشست که به دبیری علمی دکتر علی افضلی برگزار شد، آیتالله سید حسن مصطفوی و استــاد عبدالرسول عبودیت به ایراد سخنرانی پرداختند.
نفس، موجودی حادث و مجرد است
استاد عبدالرسول عبودیت در این نشست به تبیین رابطه نفس و بدن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخت و گفت: نفس، هم حادث است و هم مجرد اما این سوال مطرح است که چرا در این زمان خاص و تعداد خاص ایجاد شده است و چرا به بدن دیگر تعلق نگرفته و مرجح آن چیست؟
وی بیان داشت: پاسخ این است که چون بدن موجودی زمانی است و تعلق نفس به بدن در زمان خاص است و بدن در آن زمان خاص به وجود آمده است، تعداد ابدان هم مشخص است، پس نفس به آن تعلق می گیرد.
این استاد علوم عقلی دانشگاه اظهار داشت: بدن مرجح وجود نفس نیست و بمنزله علت تامه هم نیست بلکه زمینه و قابلیت را ایجاد می کند که نفس ملحق شود، پس مرجح حدوث است نه وجود.
وی ادامه داد: صورت، حالّ در محل خویش است اما نفس این گونه نیست . صورت، بدون ماده نمی تواند باقی بماند اما نفس می تواند.
وی افزود: چند سوال مطرح است، چرا اساسا نفس با این که مجرد است باید به بدن تعلق بگیرد اما عقل این تعلق را ندارد، چرا باید با این وجود خاص ارتباط بیابد؟
این استاد فلسفه اسلامی علی رغم اعتقاد به تجرد و استقلال روح، اظهار داشت: نفس، برآمده از خود بدن و جسم است و بر اساس حرکت جوهری، میوه خود بدن است و چون نفس هر انسانی برخاسته از بدن خود اوست و هر بدن شرایط خاص به خودش را دارد پس نفس به خود بدن تعلق می گیرد و به همان بدن مشخص هم ملحق می گردد. اما عقل اینگونه نیست.
وی ادامه داد: ارتباط بین مجرد و ماده مبتنی بر دیدگاه سنخیت علت و معلول به عنوان یک اشکال مطرح شده است که جواب های گوناگونی از سوی دکارتی ها و اندیشمندان بعدی ارائه شده است.
وی اذعان کرد: این بحث قبل از ملاصدرا مطرح نبوده است و ملاصدرا این اشکال را طرح و جواب داده است.
بحث تعامل بین مجرد و مادی قبل از ملاصدرا مطرح بوده است
دکتر علی افضلی دبیر علمی نشست در اینجا به بیان اشکال پرداخت وگفت: تعامل بین مجرد و ماده در زمان سهروردی وابن سینا هم مطرح بوده است و اینگونه که استاد عبودیت ادعا می کنند مربوط به زمان ملاصدار نیست.
وی ادامه داد: این بحث حتی در آثار سهروردی بیشتر بروز و ظهور دارد زیرا وی نفس را مجرد می داند در حالی که ملاصدار نفس را میوه بدن و جسم می داند که نظریه «روح بخاری» در آثار ابن سینا و سهروردی اشاره به همین معنا است.
افضلی اظهار داشت: از آنجا که ملاصدرا روح بخاری، واسطه نفس و بدن را نپذیرفت، نظریه بدن مثالی را عنوان کرد.
ا
فضلی افزود: طبق اظهارات استاد عبودیت، در مکتب حکمت متعالیه، نفس، اتحاد و ارتباط ذاتی با بدن دارد و تکون یافته بر اساس حرکت جوهری است پس تمامی اشکالات بر طرف خواهد شد.
حکمت مشاء پیرامون ارتباط نفس و بدن چه می گوید؟
آیت الله مصطفوی در ادامه این نشست به تبیین رابطه نفس و بدن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخت و اظهار داشت: در این بحث سوال های متفاوتی مطرح است، همچون این که آیا نفس ثابت است یا خیر؟ کیفیت متعلق به بدن است یا خیر؟ و اینکه نفس چه موقع به بدن تعلق می گیرد؟ که باید به نوبت جواب داده شود.
ابن سینا عقلی محض است
وی بیان داشت: ابن سینا یک عقلی محض است و هر مساله ای را بر اساس عقل حل می کند و در آنجا که عقل متوقف می شود او هم توقف می کند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: عقل زبان مشترک میان مردم است اما شهود و عرفان جنبه شخصی دارد مگر اینکه ما هم در مقام شهود کننده قرار گیریم؛ بنابراین اگر بر شهود تکیه شود تقلید حاصل می گردد.
وی ادامه داد: شیخ الرئیس قائل است هرجا عقل رفت ما هم می رویم و هرجا عقل متوقف شد ما هم می مانیم و لذا ابن سینا در بسیاری بحث ها، صریح می گوید من نمی دانم در حالی که اقرار بر ندانستن سخت است!
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: باب نفس، امری نیست که در آن مخیلات بتواند کارگشا باشد بلکه باید با عقل ورود پیدا کنیم و در مرحله اول نفس را ثابت کنیم.
عقل قدیم و نفس حادث است
وی با بیان اینکه از منظر شیخ الرئیس عقل قدیم است اما نفس حادث است، بیان داشت: عقول مجرده همه قدیم هستند و ازعقل اول تا دهم و به گفته سهروردی اگر تا عقل دویستم هم پیش برویم همه قدیم هستند و این بخاطر اقتضای قاعده الواحد لایصدر عنه الا الواحد است.
پژوهشگر علوم عقلی بیان داشت: موجود قدیم، ماده نمی خواهد چون کامل است اما نفس، چون ناقص است و دارای خلاء است باید تکامل پیدا کند.
وی ادامه داد: افلاطون عقیده داشت که نفس، همچون عقل قدیم است که ارسطو با او مخالفت نمود و شیخ اشراق و بسیاری از صاحب نظران با افلاطون مخالفت کرده اند و قائل به حادث بودن نفس شده اند.
وی تاکید کرد: نفس موجودی حادث است که نبوده و بود شده است و هر حادثی باید قبل از حدوث یک ماده قابلی باشد تا زمینه حصولش ایجاد شود، در غیر این صورت ترجیح بلا مرجح پیش می آید.
وی ادامه داد: حادث، مسبوق به ماده است و مدت دارد و نیاز به زمان دارد و هر ذره ای از زمان با ماده گره می خورد و بلعکس.
مزاج چیست و چگونه حاصل می شود؟
این استاد علوم عقلی اظهار داشت: همان طور که صور طبیعیه که حالّ در ماده است، نفس هم همین طور است.این صور تنها وقتی حاصل می شود که مزاج حاصل شود و مزاج وقتی عناصر اربعه آب، هوا، نار و ارض، فعل و انفعال کنند، حاصل می شود.
وی بیان داشت: مزاج، اختلاط نیست بلکه هر عنصری، کیفیت خود را از دست می دهد اما در عین حال موجود است . مزاج یک استعداد خاص است.
این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: هرچه مزاج به اعتدال نزدیک تر شود همچون آتش که کیفیتش حرارت است و آب که برودت است و زمین که خشک است و افراط و تفریط نباشد، صورت مناسب تری به خود می گیرد.
طبیعیات فلسفه باید از مهجوریت خارج شود
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در طب قدیم ارکان ، همان عناصر فلسفی است، گفت: امروز در مغرب زمین به طب سنتی روی آورده اند و متوجه غنای این دانش شده اند.
وی با اشاره به اینکه درس طب قدیم از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد تصویب قرار گرفته است، بیان داشت: طب سنتی متفرع از بحث طبیعیات فلسفه است که ما سالها آن را مهجور گذاشتیم و به بهانه منسوخ شدن بخشی از این علم، آن را رها کردیم.
این پژوهشگر علوم عقلی گفت: از ابتدای مزاج که نزدیکی زوجین باشد مزاج متناسب با نفس, حیات می یابد و اسپرم ها بواسطه نفس، حیات دارند و تمام مراحل نفس را قوه مصوره ایجاد می کند.
وی با بیان این سوال که بچه را چه کسی در رحم مادر صورت بندی می کند، ادامه داد: در باب اینکه فاعل مادی نزدیک کیست، فخر رازی بیانی دارد که با انتقاد خواجه نصر طوسی مواجه می شود و می گوید قواعد حکمی از همان اول پیدایش است اما خواجه نصیر الدین بر کلمه مزاج تاکید نمی کند.
این استاد فلسفه اسلامی در ادامه با بیان دیدگاه مکتب فلسفی مشاء پیرامون رابطه نفس و بدن گفت: وقتی مزاج حاصل می شود از زبان فقر در توجه به واجب الوجود، صورتی به او عطا می شود.
عشق کششی ناگسستنی و بدون دخالت شعور است
وی ادامه داد: شیخ الرئیس اعتراف می کند اعتدال را نمی فهمد. شیخ قائل به عشق است یعنی کشش که نیازی به شعور هم ندارد، یعنی وقتی مزاج تشکیل شد یک کشش ایجاد می شود که این کشش طرفینی رابطه وجودی است که قابل جدا شدن نیست.
این استاد فلسفه اظهار داشت: این کشش موجب شده که نفس به بدن بچسبد و آثار روح در بدن حاصل شود و لذا نفس و بدن رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و زمانی که جسم انسان شاد و با نشاط است، روح نیز دارای بهجت است و این تعامل انکار ناپذیر است.
تاثیر روح در بدن انکار ناپذیر است
وی بیان داشت: زمانی که انسان خجالت می کشد، صورتش سرخ می شود، زمانی که می ترسد بدنش به لرزه می افتد که این تاثیرات روح در بدن است.
این محقق علوم عقلی بیان داشت: برخی روح ها آن قدر قوی است که روح های دیگر را نیز تحت الشعاع قرار می دهد که در تاریخ یعقوبی از تواریخ اهل سنت آمده است که مسلم بن عقبه که به مدینه حمله کرد چون با امام سجاد(ع) مواجه شد، بدنش به لرزه افتاد و اظهار کرد که من قصد صدمه زدن به شما را ندارم.
وی گفت: فقر ذاتی نفس و تقاضای مزاج و طلب و مطلوب و طلب از حق به واجب الوجود، وجودی مطابق را به او اعطا می کند.
آیت الله مصطفوی بیان داشت: نفس روحانیه الحدوث است و جسمانیه الحدوث را به هیچ وجه قبول ندارم.
رب زدنی علما
آیت الله مصطفوی، در پایان بحث خود بیان داشت: علم افاضه ای از سوی خداوند متعال است و معلم همچون کشاورزی است که مقدمات کار را تهیه می کند و از همین رو در سیره سلف صالح آمده است برای کشف مطالب علمی به مسجد می رفتند و نماز می خواندند و صدقه می دادند که باید از آنها درس بگیریم.
از حواشی این نشست علمی، حضور معدود مخالفان (!) فلسفه بود که این بار در قالب پخش اطلاعیه مبنی بر حرمت (!) شرکت در مجالس عرفان و فلسفه نمود پیدا کرد.
گفتنی است، این نشست از سلسله نشست های مقدماتی همایش بینالمللی آموزههای دینی و مسأله نفس و بدن است که 18 و19 اسفندماه سال جاری برگزار خواهد شد. /909/ 501/ح