۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۹
کد خبر: ۴۳۲۹۶۹
جریان شناسی سلفی‌گری معاصر (۱)

چگونگی ایجاد وهابیت در حجاز و نقش آل سعود در تشکیل آن/ ترویج سلفی‌گری از هند و پاکستان تا شمال آفریقا

در قرن دوازدهم هجری استادانی در مدینه به تدریس نظرات ابن تیمیه پرداخته و شاگردانی از دورترین نقاط عالم پیدا کردند که سه نفر از آنان باعث تاسیس مکتب‌های فکری گوناگونی شدند که همه یا برخی از عقاید خاص ابن تیمیه را قبول داشتند.
سلفی گری معاصر وهابیت

 

خبرگزاری رسا ـ گروه بین الملل: در سال‌های گذشته خبرهای دهشتناکی از قتل‌های وحشت‌ناک گروه‌های تکفیری در صدر اخبار جهان قرار گرفت. این جنایت‌ها نتیجه تفکر تکفیری ابن تیمیه و پیروان آن است که گاه به نام وهابیت و گاه به نام القاعده یا داعش بروز می‌یابد. در دهه‌های اخیر به ویژه در سه سال گذشته گروه‌های تکفیری زیادی ظهور یافته‌اند که ره‌آورد آن قتل، خشونت و تخریب چهره  رحمانی اسلام بود. این گروه‌های افراطی همچون فرقه وهابیت با کمک استکبار و استعمار، پایه‌های خود را قوت بخشیدند و اکنون این تفکر به اسم اسلام سلفی به کشتار دیگران اعم از مسلمان و مسیحی پرداخته و نه تنها به جنگ شیعه و سنی دامن می‌زنند؛ بلکه جنگ اسلام و مسیحیت را شعله‌ور می‌سازد.

 

با رجوع به کتاب‌های ملت‌ها و فرقه‌های مختلف می‌توان دریافت که تکفر سلفیه در قرون نخستین اسلام وجود ندارد و تنها از قرن هشتم هجری است که این تفکر با ظهور فردی حنبلی مذهب به نام ابن تیمیه تبلور یافته است، اما در همان زمان نیز با مخالفت بزرگان اهل سنت روبه‌رو شد و به فراموشی سپرده شد، تا اینکه محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازده هجری آن را با تاسیس وهابیت دوباره احیا کرد.

 

ابن تیمیه سه برداشت و بدعت جدید از مفاهیم دینی داشت که هر سه موضوع، امروزه عده‌ای را تحریک کرد تا مسلمانان دیگر به کفر و شرک متهم کنند و هزینه زیادی را به جهان اسلام تحمیل نمایند. این سه موضوع عبارتند از:

 

  • 1 ـ تغییر در مفهوم سلف و مقیّد کردن آن به سه نسل اول، برتر دانستن فهم آنها از دین و تاسیس مکتب سلفیه: با تاسیس این مکتب، بار دیگر ضدیت با عقل در لباسی جدید ظهور کرد و در دوره معاصر، باعث بدفهمی از اسلام و تئوریزه شدن خشونت گردید، در زمانی که بیش از هر زمان دیگر به عقل‌گرایی نیاز داریم، عدّه‌ای با بی‌عقلی تمام دین اسلام را دین خشونت و وحشی‌گری معرفی می‌کنند و این مساله دلیلی به جز عدم توجه به عقل در فهم دین ندارد.

 

  • 2 ـ گسترش دادن مفهوم عبادت و مشرک دانستن همه مسلمانان: متاسفانه در عصر حاضر، وهابیت عَلَم این تکفیر را به دست گرفته، همه را کافر و شرک می‌داند و تفرقه را در جهان اسلام نهادینه کرده است.

 

  • 3 ـ تغییر در مفهوم اجتهاد نزد اهل سنت و رام دانستن تقلید از ائمه اربعه: این مساله باعث شد که افرادی مانند بن لادن، ایمن الظواهری، ابومصعب الزرقاوی و ابوبکر البغدادی خود را مجتهد مطلق بدانند و جان و مال و ناموس مسلمانان را برای خود مباح کنند و به قتل و غارت اموال دیگران حکم دهند و اسلام هراسی را در جهان پایه گذاری نمایند.

 

 

با توجه به این سه موضوع به وضوح می‌توان دریافت که تمام مشکلات جهان اسلام از بدفهمی‌های ابن تیمیه، محمد بن عبدالوهاب و سلفیان دیگر از اسلام به وجود آمد. هرچند اندیشه‌های ابن تیمیه فقط در میان شاگردانش رونق یافت و با درگذشت آنها‌، عقاید خاص ابن تیمیه به انزوا رفت و در طول چهار قرن هیچ عالمی حتی از اصحاب حدیث از او پیروی نکردند اما بار دیگر دیدگاه ابن تیمیه در عصر کنونی از سوی خاندان آل سعود ترویج یافت. ابن حجر عسقلانی که بزرگ‌ترین عالم حدیث اهل سنت است به نقد افکار ابن تیمیه پرداخت و حتی به روشنی بیان کرد که وی به دلیل تقابل با شیعه به تنقیص امام علی (ع) پرداخته است. سیوطی و متقی هندی از دیگر بزرگان حدیثی قرن یازدهم نیز به مبارزه علیه اندیشه ابن تیمیه روی آوردند اما در قرن دوازدهم هجری استادانی در مدینه به تدریس نظرات ابن تیمیه پرداخته و شاگردانی از دورترین نقاط عالم پیدا کردند که سه نفر از آنان باعث تاسیس مکتب‌های فکری گوناگونی شدند که همه یا برخی از عقاید خاص ابن تیمیه را قبول داشتند. محمد بن عبدالوهاب در عربستان، شاه ولی الله دهلوی در شبه قاره هند و ابن الامیر صنعانی در یمن از مهمترین افرادی بودند که در قرن دوازدهم به رواج تفکر ابن تیمیه پرداختند.

 

از این سه نفر تنها محمد بن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان باور داشت و همین موضوع سبب شد تا اسلامی که دین اخلاق و رحمانیت بود امروزه از سوی گروهک‌های سلفی به عنوان دین خشونت و وحشی‌ گری در میان جوامع غربی به نمایش گذاشته شده شده و چهره اسلام را در میان سایر ادیان لکه‌دار کند.

 

از دل اندیشه‌های محمد بن عبدالوهاب «وهابیت» و از دل اندیشه‌های ابن الامیر صنعانی «سلفیه زیدیه» و از دل اندیشه‌های شاه ولی الله دهلوی «مکتب دیوبندیه» و از دل دیوبندیه، «جماعت التبلیغ»، «سپاه صحابه» و «طالبان» بیرون آمد. در قرن چهاردهم هجری تفکر ابن تیمیه به شمال آفریقا وارد شد. سید محمد رشیدرضا با پذیرش افکار ابن تیمیه، این اندیشه را در شمال آفریقا گسترش داد و تحت تاثیر او، حسن البنا با تاسیس اخوان المسلمین، تفکر سلفیه اصلاحی را در شمال آفریقا و کشورهای عربی منتشر کرد. از دل اندیشه‌های اخوان المسلمین که معتدل و تقریبی بود جریانی تند و تکفیری به نام «سلفیه جهادی» بیرون آمد و از دل این گروه «افغان العرب»، «القاعده»، «بوکوحرام» و «داعش» پدید آمد.

 

در گزارش‌های آتی به تشریح ابعاد مختلف این گروه‌ها و تاثیر جریان‌های مختلف سلفی و نو سلفی در جهان اسلام خواهیم پرداخت./981/ب502/ک

ارسال نظرات