مدعیان دروغین و ضرورت جدال با فتنه اعتقادی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در دهههای اخیر، مدعیان دروغین مهدویت با رنگ و لعابی تازه به بازار آمده، توجه خریداران را گدایی می کنند. خرید و فروش دین در عصر کنونی، رونق فراوانی دارد. لابد از این مطلب، در ذهن هر کدام از خوانندگان عزیز، مثالهای گوناگونی تداعی میشود. چند سالی است که جماعتی ادعا می کنند یمانی موعود که خود را از فرزندان امام زمان(عج) می داند ظهور کرده است. این جماعت به پیروی از آن شخص، او را «مهدی اول» (از میان دوازده مهدی ادّعا شده) نامیده و برای اولین بار، بین یمانیت و مهدویت در یک شخص، جمع کرده اند. به هر حال، تا بوده و هست و خواهد بود: متاع کفر و دین بی مشتری نیست/ گروهی این، گروهی آن پسندند.
از امام صادق(ع) روایت شده است که در آخر الزمان، دوازده پرچم برافراشته گشته و به واسطه آنها امر، مشتبه می شود. راوی، گریه کرده و از امام(ع) راه چاره طلب میکند. امام(ع) با اشاره به نور خورشید که به درون اتاق تابیده بود فرمودند: «امر ما مانند این خورشید روشن و واضح است». (الکافي، ج 1، ص 336) بگذار این پرچم نیز مانند پرچم های دیگر برافراشته شود تا اگر موفق شد! و زمان ظهور را درک کرد و یکی از این پرچم های دوازده گانه شد، توسط آن عزیز مقتدر، تکلیف روشنش، روشنتر شود.
این جماعت برای تفکراتشان، از جای جای احادیث و عقائد شیعه استفاده کرده و در هنگام برخورد با بُن بست در احادیث و عملی نشدن وعده هایی که داده اند، با تمسّک به «بداء» و دیگر عقائد شیعه، راه فرار جدیدی دنبال می کنند. عقائد حقه شیعه، چراغی است که این جماعت در دست گرفته و به جای راهنمایی در بی راهه و گمراهی از آن سود میجویند:
چو دزدی با چراغ آید/گزیده تر بَرَد کالا
مقابله گران با این جریان
کسانی که بطلان این ادعا را چون روز روشن، واضح و مسلم می پندارند به چند دسته تقسیم می شوند:
1) کسانی که با ندای «الباطل یمحو بترک ذکره» (باطل با یاد نکردن آن، از بین خواهد رفت) از این گروه روی برگردانده و معتقدند نباید وقت پربهای خویش را در ردّ این سخنان باطل، اتلاف کنند.
2) کسانی که ناواردانه، وارد در بحث شده و با شکست در مقابل این تفکر، جبهه آنها را تقویت می کنند.
3) علمای راستین که به خوبی مقابل این تفکر ایستاده و به انواع شیوه ها - از حکمت و موعظه حسنه گرفته تا جدال أحسن - سخنان این فرقه را ردّ کرده و از کیان تشیع، دفاعی جانانه می کنند.
این سخنان بایستی در محیطی علمی و دور از جنجال و هیاهو، بررسی و نقد شود، اما متأسفانه گویا هنوز عده ای گمان دارند که در قرن اول و دوم زندگی می کنند و می خواهند با جنجال و هیاهو، عقیده ای را تبلیغ و یا آن را ردّ کنند.
شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر
ترازوی حدیث، علم یا عالم
مشکل بزرگی که در مواجهه با پیروان این فرقه، با آن مواجهیم این است که ایشان، بدون ترازویی مقبولِ شریعت و یا مقبولِ عقلاء، در احادیث غیبت و آخر الزمان - که به راستی سختترین نوعِ احادیث است - غور کرده و هر چه با مسلکشان سازگار باشد سره، و آنچه ناسازگار باشد را ناسره می خوانند. این جماعت به خاطر اشتباه برخی علمای گذشته، تمام علم رجال را ردّ کرده و در دریای ژرفِ ارزیابی حدیث، خود را غرق کرده اند، در حالی که اشتباه افراد در یک علم را نباید دستآویزی برای ردّ تمام آن علم قرار داد، و همه می دانیم که عصمت، مخصوص جماعتی محدود است و عالِم، هر چه در علم، پیش رود و خُبره تر شود باز از عصمت، بی بهره است. همچنین گویا این جماعت، نه برای تاریخ حدیث شیعه ارزشی قائلند و نه گذشتگان این مذهب را بر حق می دانند، گویا علمای گذشته، با تقصیر در حق آیندگان خود، ایشان را از این معارف، دور نگاه داشته اند تا مبادا هدایت شوند. به هر حال اگر به هر دلیل، در نقل احادیث و تمییز سره از ناسره توسط گذشتگان، قصوری رخ داده است، نزد خدای متعال مورد عفو و بخشش قرار گرفته، چرا که ایشان در راه نقل این معارف و میراث عظیم حدیثی، از زحمتی فروگذار نکردهاند.
کوتاه سخن اینکه اگر کسی به علمی اعتراض دارد باید آن مقدار از آن را که مقبول نمیداند با استدلالی علمی و مورد قبول عقلاء، ردّ کند نه اینکه تیشه به ریشه اصل علم بزند. نویسنده این سطور آمادگی خود را برای پاسخ دادن به اشکالات اعلام می دارد. خوشبختانه جای بحث و نقد در حوزه های علمیه همیشه باز بوده و ان شاء الله همیشه باز خواهد بود.
دستاویز قرار گرفتن قرآن و حدیث
چه زیبا گفته است «منصور بن حازم» - فقیه گرانقدر عالَم تشیع، و صحابی جلیل القدر امام صادق و کاظم(علیهما السلام) (رجال النجاشي، ص 413) - که حتی زندیق و کافری که به هیچ نحوی از انحاء، به قرآن اعتقاد ندارد نیز با قرآن به جنگ مسلمین میآید تا ایشان را مقهور خود کند. و چه زیبا امام صادق (علیه السلام) با جملهی «خدایت رحمت کند» بر گفتهی او، مهر تأیید نهادند. (الكافي، ج 1، ص 169)
کجاست «منصور بن حازم» که ببیند در این روزگار غیبت، احادیث منسوب به اهل بیت(ع) نیز مانند کتاب خدا، دست آویز عده ای گشته؛ به برخی ایمان آورده و برخی را کافر میشوند. معیار این ایمان و کفر را نیز موافقت با عقیده ای قرار دادهاند که اصل آن، با دیدن خوابی، مسلّم گشته است، خوابی که راه شیطان برای ورود به آن، هموارتر از بیداری است.
گله و شکایت به پیشگاه معصومین
این جماعت برای حجّت بخشی به خواب، به احادیث و سخنانی تمسک می کنند در دلالتشان بیش از سندشان بحث است، اما چیزی که مسلم است این است که این احادیث، صراحت در مدعای ایشان ندارد، از این رو متأسفانه جای گله و شکایت به پیشگاه ائمه هدی(علیهم السلام) باز است! که چرا شیعیان خویش را با صراحت آگاه نکردهاند که در آخر الزمان، در اموری که مربوط به اصول دین و مذهب آنهاست پیرو خواب و خیال باشند. البته نمی توان انکار کرد! که شاید این را فرموده اند و دستی شوم، این احادیث را در بستر تاریخ، از تراث شیعه حذف کرده است. این سخن بگذار تا وقت دگر...
میزان بررسی احادیث، در این نوشتار
این نوشتار که در چند شماره خدمت خوانندگان محترم عرضه میگردد سعی بر این دارد که جمع بندی قابل قبولی، بین احادیثی مهم که دستاویز این عدّه قرار گرفته است انجام دهد، و همچنین احادیثی که با صراحت و یا ظهور، مقابل ادعای ایشان است را نیز بیان کند. ما بر آنیم که ترجیحا از کلمات علمای رجال برای ردّ و تضعیف یک راوی استفاده نکنیم، و تنها پس از اثبات اشکال حدیث او، کلام علمای رجال را در حقّ او، از باب مؤیّد، ذکر کنیم. البته جایی که شخصی از معاصرین راوی، به کذاب بودن و ضعف او شهادت داده باشند، این شهادت برای ما ارزشمند است. همچنین در بحث وثاقت و مدح افراد، به سخنان علمای رجال، از منظر «جدال أحسن» استشهاد می کنیم، چرا که اشکال اساسی پیروان این نحله، در تضعیفات علمای رجال است، نه توثیقات. پیشاپیش و ناگفته پیدا است که این ترس از تضعیفات، به خاطر تمسک ایشان به احادیثی است که سند آن مشتمل بر افرادی ضعیف - و گاهی کذاب - است. همچنین ما برای پیروان هیچ فرقه ای تمسّک به احادیثی که در میان روات آنها، شخصی مجهول الحال باشد را صحیح نمی دانیم، همچنانکه اگر در سند، اشکالی از لحاظ طبقات وجود داشته باشد نیز حدیث را قابل قبول نمیدانیم. مثلا هیچگاه حدیثی را از کسی که بین وفات او و شخص قبل از او بیش از شصت سال باشد قبول نمی کنیم مگر اینکه شواهدی بر اینکه راوی، معمّر بوده است اقامه شود.
در نوشتارهای آینده به جایگاه تاریخ تشیع و تاریخ حدیث شیعه، اشاراتی خواهد شد، چرا که حدیث را باید در بستر تاریخ صدور آن فهمید./918/ی702/س
مصطفی امین